1) حزب حرکت اسلامی افغانستان
یاد آوری!
وضعيت شيعيان افغانستان از دوره عبدالرحمان خان تا پيش از جهاد اسلامي علیه تجاوز اتحاد جماهیر شوروی سابق وحکومت کمونیستی (حدود بیش از يک قرن)، بسيار تيره و غمبار بوده، پادشاه نامبرده با استفاده از ساده لوحي، تعصب مذهبي و احياناً مسائل قومي، توسط برخی ملاهاي اهل سنت، عليه مردم تشیع فتوای تکفیر پیروان مذهب جعفری را گرفت، عبدالرحمان جابر با تکيه به اين فتاوي بيش از شصت درصد شيعيان و هزاره ها را قتل عام نمودند.
در دهه چهل، آزادی برگزاری مراسمات و فعالیت های فرهنگی پیروان مذهب تشیع در کشور گام بسیار مهم بود که توسط مرحوم حضرت آیت الله العظمی حجت کابلی(ره) صورت گرفت، قبل از آمدن ایشان اهل تشیع به قیودات و محدودیت های زیادی مواجه بودند و در تقیه بسرمی بردند و حتی کسی جرئت نداشت تا خود شان را شیعه بگویند، مرحوم آیت الله حجت، با استدلال منطقی و مباحث علمی از منابع تشیع و تسنن پیروان مذهب اهل تشیع را برای برادران اهل سنت شناساندند و این کار حدود بیست سال طول کشید و ایشان در این مدت بارها مورد آزار و اذیت دولتی ها، ملاهای متعصب اهل سنت و افراد جاهل درون مذهبی قرار گرفت و لی او با مقاومت و تحمل هرگونه مشکلات، توانست به شیعیان این کشور احیای هویت دهد.
همچنین در آغاز دهه پنجاه آیات عظام، شهید سید محمدسرور واعظ(ره) شهید شیخ محمد امین افشار(ره) حوزات علمیه محمدیه و مهدویه را تأسیس نمودند و آیت الله شهید واعظ(ره) علاوه برتدریس و تبلیغ با گام بلند و استوار اقدام به انتشار اولين مجلهى دینی، سیاسی تشیع تحت عنوان «برهان» نمود و جمعی از بزرگان و اهل قلم، از جمله آیت الله محسنی رئیس شورای علمای شیعه افغانستان افتخار عضویت هیأت تحریر آن نشریه تحت اشراف شهید آیت الله واعظ(ره) در جهت نشرمعارف دینی و همبستگی امت اسلامی را داشتند.
پس از کودتاي هفت ثور 1357 همزمان با بقدرت رسیدن کمونیست ها تحت حمایت شوروی سابق و تجاوز دوصد هزار ارتش ملیتاریستی سرخ روسیه در این کشور، علمای دینی مردم را به قیام دعوت نمودند که در آغاز بقدرت رسیدن کمونیست ها اکثر علمای فعال، موثر و مهم کشور را دستگیر و بصورت دسته جمعی به شهادت رسانیدند و صدها شخصيت ديني، فرهنگي و سياسي وحتي افراد عادی دین مدار را در زندان های مخوف فرستادند، وقتي در 16 ثور 1358 خبر شهادت دوازده هزار نفر از زندانيان بي گناه پلچرخي به بيرون درز کرد، براثر فشار و اختناق حاکم بر پايتخت بسياري از فعالان فرهنگي و ديني کشور مجبور به ترک افغانستان شدند و پس از مهاجرت به کشورهای همجوار، بازماندگان و هواداران علمای شهید، احزاب و گروه هاي جهادی را تشکيل دادند و در مناطق مرکزی افغانستان با قیام علیه رژیم کمونیستی، مردم با نبرد منظم سرانجام 17 ولسوالی را به تصرف خود در آوردند و در ششم ثور 1358 اولین واحدهای منظم اداری و نظامی تحت رهبری مرحوم آیت الله سیدعلی بهشتی(ره) تشکیل شد، پس از اولین حکومت اسلامی به رهبری روحانیت در مناطق مرکزی، بروز اختلافات و جنگهاي داخلي بين احزاب شيعي، ناديده گرفتن آنان در مذاکرات سياسي بين المللي و عملکردهاي نامناسب احزاب سني ساکن پيشاور، در سالهای 1364 و 1365 آیت اللّه سید ابوالحسن فاضل(ره) در رأس یک هیئت صلح وارد کشور گردید و با هوشیاری و سعه صدر در همبستگی احزاب شیعی نقش ارزنده ای را ایفا نمود وگروههای متخاصم را به تفاهم دعوت نمود و کشمکشهای نظامی را در بسیاری از مناطق خشکانید و در نتیجه تلاشهای مخلصانه آیت الله فاضل(ره) در جامعه تشیّع زمینههای فکری «وحدت» را بوجود آورد، پس از چندين دور مذاکرات نمایندگان با صلاحیت احزاب شیعی سرانجام در تاريخ 3/5/1368 حزب وحدت اسلامی در باميان تشکيل شد.
در حقیقت «حزب وحدت اسلامی افغانستان» دستآورد تفکّر و تلاش همه جانبه آیت الله فاضل(ره) رئیس شورای عالی نظارت حزب وحدت اسلامی در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در افغانستان به شمار می رود.
سال 1371 پس از بقدرت رسیدن احزاب جهادی، بعضی مناطق کابل به دست نيروهاي حزب وحدت افتاد و از همان سال تا سقوط دولت مجاهدین، حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری، شورای نظار به رهبری احمدشاه مسعود، اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرب رسول سیاف و جنبش ملی به رهبری عبدالرشید دوستم جنگهای خانمانسوز داخلی را عليه همدیگر در کابل به راه انداختند. ادامه جنگهای داخلی میان احزاب جهادی، نهایتا باعث اختلافات احزاب شیعی، مخصوصا درون حزب وحدت اسلامی شد، فجايع غرب كابل، جنگ 23 سنبله 1373 و… ميان جناحهاى متعلق بهآقايان مزارى، اكبرى و برخی نیروهای حرکت اسلامی بوجود آمده و اختلاف در حدی شدت گرفت که آیت الله محسني در مصاحبه اش با رادیو بی بی سی عليه مزاري فتوايي صادر کرد که او را محارب و مفسد في الارض خواند.
احزاب جهادی در سه دهه اخیر طبعا گرفتار تضادهاي منطقه اي، قومي و نژادی بود و همچنین تمايلات و خواسته هاي شخصي بر احزاب حاکم گردید که در چنین شرايط مشورت براي دست اندرکاران احزاب معني نداشت و حزب در راي و نظر يک نفر خلاصه مي گردید. اين وضعيت احزاب جهادي؛ باعث عقب ماندگي سياسي و فرهنگي جامعه گردید و در طول سه دهه اخیر يکی از مباحث پيچيده و پر ابهامی ا ست که اینک در این نوشته آسيب شناسي و بررسي علل نا كارآمدي احزاب جهادي افغانستان، بالخصوص آسیب شناسی احزاب جهادی تشیع افغانستان در ديدگاه های مختلف، با ناهمگونی و تفاوت مورد ارزيا بی قرار می گيرد.
ازآنجا كه اين مقاله در پي فشرده گويي آسیب شناسی احزاب جهادی تشیع افغانستان است به عنوان آسيب مجموع احزاب جهادي تشیع اولین بخش این نوشتار به حزب حرکت اسلامی انگشت گذاشته شده، زیرا احزاب که از پایگاه مردمی برخوردار بود، شورای انقلابی اتفاق اسلامی به رهبری مرحوم آیت الله بهشتی(ره) و حزب حرکت اسلامی به رهبری آیت الله محسنی می باشد، حزب حرکت اسلامی علاوه برمردمی بودنش در جبهات و مذاکرات بین المللی حضور فعال و برجسته داشته که در این بخش به عوامل شکل گیری و عملکرد و به انزوا کشاندن آن را به تحليل خواهيم گرفت و در بخش های بعدی به شکل گیری حزب وحدت پرداخته خواهد شد.
عوامل شکل گیری و عملکرد حزب حرکت اسلامی افغانستان
در این نوشتار سعی گردیده که به عوامل شکل گیری، عملکرد و چالش های حزب حرکت اسلامی افغانستان که در سه دهه اخیراظهار وجود نموده پرداخته شود.
زمانیکه افغانستان در سیطره ای کمونيستهاي داخلي و خارجی، مخصوصا زير چکمه هاي ارتش سرخ و متجا وز شوروي سابق به خاک و خون مي تپيد، حزب حرکت اسلامي افغانستان در 19حمل 1358 قدم به صحنه مبارزات سياسي و نظامي کشور گذاشت؛ آیت الله محسنی آن زمان در سوریه به انزوا بسر می برد، وی توسط بزرگانی مربوط بیوت و هواداران آیات عظام؛ حجت، واعظ و افشار، در صحنه سیاسی و جهادی علیه اشغالگران فراخوانده شد، شخصیت های که منسوب به بیوت بزرگان و مورد اعتماد مردم افغانستان بودند با جذب نیروی انسانی و مساعدت های مالی از آیت الله محسنی حمایت نمودند، هرچند آیت الله محسنی در طول چهارده سال جهاد موفق نگردیده بود که در داخل کشور و جبهات حضور پیدا نماید، اما افراد فعال و موثر این حزب باعث مطرح شدن وی گردیده بود، ایشان بیشتر در ایران و پاکستان مصروف فعالیت های فرهنگی و سیاسی بود، بسیاری از علمای این حزب بودند که درکنار مردم خویش در جبهات جهادی حضور برجسته داشتند(1)، آیت الله محسنی در حقیقت دوران مبارزات خویش را مرهون و مدیون تلاشهای شخصیتهای همانند آیات، حجج اسلام وچهره های سیاسی چون؛ مرحوم سید محمد تقی وحیدی(ره)، دکتر سید محمدکاظم مصطفوی، شیخ عبدالهادی نوری، سید محسن حجت، سید محمد هادی«هادی»، سید جعفرواعظ زاده، سید محمد باقرذکی، سید حسن جید، سید حسین ساجدی، سترجنرال سید حسین انوری، شهید استاد عزیزالله مبشر، شهید سید ابراهیم شاه حسینی، شهید سید محمد حسن فهیمی نماینده امام خمینی(ره) در افغانستان، سید حسین شاه و شهید اسدالله مسرور، شهید رضوانی بامیانی، شهید سید ابوالحسن رفیع زاده، شهید حمیدی وکیل امام خمینی(ره)، شهید غفاری شهید غلام حسن کاشفی، شهید غلام نبی مشتاق، استاد شاه جهان احمدی، داکتر شاه جهان غزنی، شیخ محمد نقی افشار، شیخ علی احمد شیخزاده، سید محمدعلی صدر، رضوی مالستانی، موحد سنگلاخی، جنرال ابولفضل، جنرال ذاکری، ماما حبیب مدثر، انجنیر فلاح،جنرال حسینی و… می باشد و همچنین در آستانه تأسیس حزب حرکت اسلامی آقایان؛ حجت، هادی، نوری و صدر، صدور فتوای جهاد را از مراجع قم گرفتند و همین طور اجازه مصرف و جوهات برای حزب حرکت اسلامی به قلم آیت الله سید ابوالحسن فاضل(ره) از آیت الله العظمی خویی(ره) گرفته شد(2)، ممکن اسناد مورد نظر نزد آیت الله محسنی موجود باشد.
حرکت اسلامی افغانستان از آغاز تأسیس تا پیروزی جهاد اسلامی، در روند مبارزه ي مسلحانه و جهاد مقدس عليه اشغالگران همراه و همدوش با مردم، رسالتش را پا به پاي ديگر جريانهاي جهادي به مثا به ي يک تشکيل فعال انجام داده و چهره ي تا بنا کي به تاريخ پر افتخار مملکت به ثبت رسانيد، آيت الله محسنی بارها در سخنرانی اش با افتخار یاد آوری می نمود که حرکت اسلامی حتی در آزاد سازی مناطق غیر شیعی نقش برجسته داشته و قبرستان شهدای حرکت اسلامی درمنطقه جاجی بیانگر این واقعیت است و نیز هزاران شهيد، معلول و اسير وابسته به حرکت اسلامی افغانستان درگوشه، گوشه ي این کشور گواه حضور این حزب را در عرصه های مبارزاتی بصورت وسیع و گسترده مناطق مختلف کشور است و تصور ما بر آن است که حرکت اسلامي در خم و پيچ مبارزه با همه چالشها، رسالتش را به پيشگاه پروردگار و مردم افغانستان به خوبی انجام داده و در روند جهاد و مقاومت بیش از ۱۰۰ پایگاه نظامی در ۱۹ ولایت افغانستان که مهم ترین مراکز نظامی حرکت اسلامی شورای عالی جهاد و شورای ولایتی کابل بود و تحت همین دو عنوان حرکت اسلامی فعالیت های ارزشمندی را انجام داده اند.
شورای عالی جهاد به ریاست حجت الاسلام والمسلمین سید محمدهادی«هادی»(3) و شورای ولایتی کابل به ریاست سترجنرال سید حسین انوری که بیشتر فعالیت های شان را در پایتخت و سایر ولایات کشور انجام میدادند و در برخی ولایات این دو شورا همکاری مشترک داشتند.(4) و همچنین درخارج از کشور نیز شخصیت هایی بودند که تحصیلات عالی حوزه وی و دانشگاهیی داشتند، بسیاری از آنها همانند آیات و حجج اسلام آقایان؛ سید حسین جوادی، فصیحی یکاولنگی، سید رحمت الله مرتضوی، و…. بخاطر تک روی و برخورد تحکم آمیز آیت الله محسنی از حزب بیرون رفتند.
لذا حرکت اسلامی با حضور شخصیت های موثر در میان احزاب شیعی، از پایگاه مردمی قوی برخوردار بود، متأسفانه در دوران جهاد آبت الله محسنی و بسیار از رهبران دیگر تشیع مثل رهبران گروههای هفتگانه پیشاور حضور در جبهات را نداشتند، اما حرکت اسلامی با همه موانع و مشکلات و حضور علماء و چهره های سیاسی در صحنه های جهادی، استقلال فکری و سیاسی، تعهد اسلامی، حضور نظامی در جبهات مقدم و نیروی تربیت یافته چریکی در پایتخت کشور، داشتن پایگاه مردمی در ولایات مختلف از امتیازات حرکت اسلامی به شمار می رفت. حرکت اسلامی تنها یک گروه نظامی محض نبود، بلکه در امورات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز اهتمام داشت؛ فلم های مستند از فعالیت های فرهنگی، عملیات خطوط مقدم جبهه، صحنه های مبارزاتی چریکی در پایتخت کشور و منتقل نمودن ژورنالیستان خارجی به مراکز مهم حکومت وقت جهت پوشش خبری؛ راه اندازی شبکه رادیویی و انتشار مجله استقامت، نشریه فجرامید و دیگر نشرات در داخل کشور چون؛ پیام شهدا، پیام سنگر، پیام بانوان که ییشتر آن نشرات از سوی شورای ولایتی کابل حرکت اسلامی منتشر می شد و همچنین بسیاری از مسئولین احزاب شیعی را مورد حمایت مالی قرار می داد، از جمله آقای خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری زمانی که در پاکستان مستقر بود، مجموعه ایشان توسط آقای انوری اکمال می گردید.
حزب حرکت اسلامی به دلایل مختلف از جمله عدم مدیریت رهبری آن، نقاط ضعف نیز داشت که مهم ترین آن تک روی و انحصار طلبی رهبریت حزب برخلاف اساسنامه و فیصله های موسسین آن بود، آیت الله محسنی در تصمیم گیری های سیاسی و حزبی با اعضای موثر و مرکزی این حزب مشوره نمی کرد، همچنان نادیده گرفتن شخصیت های مطرح حزب براساس لیافت و شایستگی، نبود شفافیت مالی حزب، رویا رو ساختن علمای برجسته و افراد موثر حزب با مسئولین جمهوری اسلامی ایران و ایجاد اختلاف، که در چنین شرایطی بعضی احزاب و سازمانهای سیاسی وفاقد پایگاه مردمی از این فرصت و ضعف مدیریت رهبر حرکت اسلامی سوء استفاده نمودند و با تمویل کشور ایران قدرتمند گردیدند و این خلاء تا پیروزی جهاد و پس از آن تا هم اکنون در پایتخت و ولایات مشاهده می شود، احزاب و سازمانهای منزوی، ضعیف، فراموش شده که هرکدام قد برافراشتند و قدرت را به دست گرفتند که برخی آنان اشتباهاتی داشتند که زمان دیگری را می طلبد و در این نوشته ذکر آن را مناسب نمی دانم.
بناء در روز های نخستین شکل گیری این حزب عده ای از بزرگان از جمله؛ حجت الاسلام والمسلمین آقای سید رحمت الله مرتضوی از حرکت اسلامی جدا شده و به شورای انقلابی اتفاق اسلامی به رهبری آیت الله بهشتی(ره) پیوست و همچنین آقایان فراهی و سرکاتب نیز در سال ۱۳۶۲ به پاسداران جهاد اسلامی پیوستند، آقای سید موسی رضوی مالستانی در سال ۱۳۶۵ با انتشار اطلاعیه ای تحت عنوان «حرکت نوین» از حرکت اسلامی انشعاب نمود و بعداً دوباره به شاخه انشعابی دیگر حرکت اسلامی به رهبری آقای انوری برگشت. سیدجعفر واعظ زاده، سید حسن بحر از لوگر، آیت الله دکتر مصطفوی رئیس شورای مرکزی حرکت اسلامی، آیت الله سیدمحسن حجت، آیت الله فصیحی یکاولنگی، حجج اسلام فیاض ارزگانی، سید سالم معلم زاده، شیخ موسی حیدری و جمع کثیر وموثر مناطق مختلف از حرکت اسلامی جدا شدند که عده ای از این شخصیت ها به حزب وحدت اسلامی پیوستند.
حرکت اسلامی در سال ۱۳۷۸ بعد از انشعاب داکتر صادق مدبر، رئیس فعلی اداره امور، عمده ترین انشعاب توسط سید حسین انوری یکی از مسئولین بلند پایه این حزب که در جهاد مردم افغانستان علیه روسها از فرماندهان نامدار و سخنگوی جبهه مقاومت در دوران قدرت طالبان بود، صورت گرفت؛ این انشعاب زمانی بوجود آمد که اعتراضات آقای انوری و تیمش بی پاسخ ماند، آيت الله محسنی مثل گذشته بی توجه از کنار انتقادات و خواسته های مسئولین حزبی اش گذشت، آقای انوری در اجلاس شورای مرکزی این حزب در قم شرکت نکرد و او مستقل از رهبری حرکت اسلامی عمل می کرد و منجر به انشعاب رسمی شد و بعداً از نظر شکلي آن، با تغيير نام «حزب حرکت اسلامي مردم افغانستان» پا به عرصه سیاست گذاشت و جناح انشعابی حرکت اسلامی را رهبری می کرد.
حرکت اسلامی آیت الله محسنی بعد از سقوط طالبان و تشکیل دولت جدید که آزادی احزاب سیاسی به رسمیت شناخته شد، با تنظیم مرامنامه و اساسنامه جدید در وزارت عدلیه به ثبت رسید و پس از مدتی وی از رهبری حزب استعفا داد و به جای او حجت الاسلام سید محمد علی جاوید، مسؤولیت رهبری حرکت اسلامی را به عهده گرفت و مدتی در تقابل با آقای انوری قرار داشت، بعدا با تلاش حجت الاسلام آقای هادی هردو حزب به رهبری آقای انوری ادغام گردید.
اما آقای انوری که پس از استقرار دولت انتقالی اسلامی و رسمیت یافتن قانون احزاب سياسي که او آن وقت در كابينه ي اداره ي موقت و انتقالي وزير زراعت بود، بتاریخ 1 تا 3 دلو 1382 در یک کنگره، حزب شان را «حركت اسلامي مردم افغانستان» ناميد و آن را در وزارت عدليه به ثبت رسانيد و در۲۲ دلو ۱۳۸۲ در جلسه فوق العاده آقای انوری را به سمت رئیس شورای رهبری حزب انتخاب نمودند و ۲۰ نفر از شخصیت های برجسته عضو شورای رهبری که از جمله ۴ تن شان از زنان انتخاب شدند، مهم ترین این شخصیت ها در شورای رهبری آقایان؛ جاوید، انوری و هادی بودند و اعضای شورای مرکزی متشکل از ۱۳۰ تن اعضا بودند که عمدتاً فعالان سابق حزب حرکت اسلامی، روسای شورایهای ولایتی و شوراهای ولسوالی حزب در آن عضویت یافتند.
حزب حرکت اسلامی به رهبری آقای جاوید و حرکت اسلامی مردم افغانستان به رهبری آقای انوری پس از مدتی فعالیت، آقای جاوید به نفع آقای انوری کنار رفت و یکی از افراد مورد اعتماد آقای جاوید، عبدالغنی کاظمی مشهور به ملاغنی(5) به سمت معاون آقای انوری انتخاب شد، در آغاز کمپاین دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، ملاغنی کاظمی به نفع آقای کرزی و آقای انوری متحد داکتر عبدالله باردیگر در درون حرکت اسلامی اختلاف به وجود آمده و محافل مختلفی درکابل وسایرولایات به منظورحمایت از حامد کرزی وداکتر عبدالله توسط هوا داران حرکت اسلامی گرفته شد و از همین جا بود که اختلاف میان آقای انوری و عبدالغنی کاظمی باعث انشعاب دوباره حزب حرکت اسلامی گردید و مدت طولانی دعوا برسر گرفتن عنوان سابق آن حزب در وزارت عدلیه ادامه یافت و در نهایت عبدالغنی کاظمی با حمایت علنی و گاها غیررسمی آیت الله محسنی در مرحله اول دادگاه موفق به برنده شدن عنوان حزب شد، آقای کاظمی رسمیت حزبش را از طربق تلویزیون تمدن اعلام نمودند و بعدا مراسمی را نیز در حوزه علمیه خاتم النبیین(ص) برپاداشتند که در آن مراسم آیت الله محسنی نیز شرکت نموده بود، آقای کاظمی بعنوان رئیس شورای رهبری حزب و مرتضی نیکزاد عضو شورای مرکزی حزب حرکت اسلامی در مورد تشکیلات حرکت اسلامی صحبت نمودند.
از مدتی بدینسو اعتراضات که از سوی هوارداران حرکت اسلامی به آیت الله محسنی می شود اینکه چرا ایشان بعد از مدتها تلاش و سرمایه گزاری و تاوان دادن ها، این حزب را بحال خودش رها نمود، بهتر نبود که آیت الله محسنی به این اختلاف و تنش ها پایان می داد و یا حمایتش را از شخصیت های مطرح حزب امثال آقای انوری(6) و آقای هادی(7) می داشت، آقای کاظمی علاوه برآنکه در زمان جهاد فرد نا شناخته بوده و عضویت شورای مرکزی حرکت اسلامی را نداشته و از سوی دیگر او توانایی، شایستگی و صلاحیت رهبری حزب سیاسی را هم ندارد، برای هواداران حرکت اسلامی تا هم اکنون این سئوال باقی مانده که چرا آیت الله محسنی از این گونه افراد ضعیف حمایت می کنند، در صورت که بسیاری از اعضای سابق شورای مرکزی و موثر این حزب نادیده گرفته شده است، به نظر نگارنده چند احتمال وجود دارد:
اول اینکه، آیت الله محسنی بارها در سخنرانی و مصاحبه هایش اظهار نموده بود که حوزه علمیه خاتم النبین(ص) از پول های دوران جهاد و جزء دارایی های حرکت اسلامی بوده که این مجتمع با آن پولها ساخته شد، در یکی از جلسات ایشان با اعضای حزب وعده می دهد که سه بسوه از پروژه را به بعنوان دفتر حزب حرکت اسلامی واگذار نماید.(8) آیت الله محسنی به این نتیجه می رسد که چنانچه افراد توانمندی رهبری حزب را به عهده داشته باشد، از مسائل مالی و دارائی حزب پرسیده خواهد شد، بارها خانواده های شهدا، مجاهدین و هواداران این حزب با مراجعه به مسئولین بلند پایه منزوی شده ای حرکت اسلامی نظر خواستند که ما از کدام شاخه حرکت اسلامی حمایت کنیم، همه متحیر و سرگردان بودند، روزی جمعی از متنفذین قلعه علیمردان حضور آیت الله محسنی می رسند و از وی تقاضا میکند که آنها با انوری و یا کاظمی باشند، آیت الله محسنی ابتداء در پاسخ آنها می گوید بروید تحقیق کیند، اصلح کیست؟ وقتی که مردم اسرار می کند که ما از شما هدایت می خواهیم، آنوقت ایشان می فرماید که ملاغنی کاظمی بهتر است.(9)
پس از استعفای آیت الله محسنی از رهبری حزب حرکت اسلامی، مهم ترین فعالیت های او در دوران جهاد و پس ازآن، نویشتن بیش از یکصد اثر چاپ شده در امور فقهی، مذهبی، سیاسی و… و همچنین پس از اجلاس بن اول و حاکمیت دولت انتقالی کارهای دیگر که ایشان انجام داده، ساخت مجتمع علمی، فرهنگی خاتم النبیین(ص) در کابل، ایجاد شورای علمای شیعه(10) و راه اندازی شبکه تلویزیون تمدن(11) بوده و در این برنامه ها نیز همانند رهبری حزب حرکت اسلامی معضلات و مشکلاتی را ببار آورد که به طور فشرده بدان اشاره می گردد:
الف) حوزه علمیه خاتم النبیین(ص)
زمین این حوزه دینی، سی و هشت هزارمتر و درجنب سرک دارالامان مقابل لیسه حبیبیه قرار دارد، به گفتهء انجنیرها قیمت آن ده میلیون دلاربرآوردشده ولی آیت الله محسنی آن را ازدولت رایگان گرفته، اشخاصیکه که مسئولیت بخش های مختلف این مجتمع را دارند افراد ضعیف و ناتوان هستند، مسئولیت اداری و درکل برنامه های آن بیشتر به عهده ای داکتر عبدالهادی محسنی برادر آیت الله محسنی می باشد و آنگونه که انتظار می رفت از امکانات که در اختیار مسئولین آن باشند، استفاده درست صورت نگرفته و بعضی مشکلاتی را بوجود آورده که در این نوشته ذکرش را مناسب نمی دانم.
ب) شورای علمای شیعه افغانستان
شورای علمای شیعه افغانستان در مجمع سالانه اش انتخابات هیئت رئیسه و شورای اجرائیه را برگزار می نمایدکه پنج نفر به حیث هیئت رئیسه و 20 نفر عضو شورای اجرائیه انتخاب می شوند؛ هرچند از تأسیس این شورا تا کنون در مجمع عمومی سالانه بدون رقابت انتخاباتی و بر اساس مصلحت ها آیت الله محسنی بعنوان رئیس، آیت الله صالحی مدرس معاون اول، استاد عرفانی معاون دوم، آقای محقق زاده منشی اول همه ساله مسئولیت های شان تمدید می گردد، کسانی که به نمایندگی از ولسوالی ها شرکت می کند اکثرا واقعیت ندارد، بعنوان مثال یکی از نمایندگان ولسوالی دایمرداد در نهمین مجمع علمای شیعه از طلاب اعزامی قم که جهت تبلیغ به کابل آمده بود به نمایندگی از ولسوالی دایمرداد شرکت داشت، خود خوان حدیث مفصل از این مجمل.
این شورا در همان سالهای آغازین فعالیت شان در اثر رقابت های منفی و عدم مدیریت رهبری آن منجر به انشعابات گردید، شورای ائمه مساجد و تکایا و با کنار رفتن شخصیت های مطرح، نهادهای دینی و فرهنگی را ایجاد نمودند، با این حال شورای علمای شیعه علاوه برحضور افراد نا کارآمد و منافع طلب، چندان کار موثر دینی و علمی قابل توجه را انجام نداده اند، نگارنده چند سالی بود که عضویت این شورا را داشتم و از نزدیک شاهد ضعف های آن بوده و از منتقدینی که در نوشته ها و نامه هایی که به این شورا فرستاده بودم، مهم ترین تقاضایم این بود که باید شورای علمای شیعه علمایی باشد و به این عنوان مهم و ارزشمند اهمیت بدهند، در این شورا زمینه فعالیت های دینی و فرهنگی مهیا گردد و نباید منحصر به برنامه های سیاسی صرف شود، با حضور نمایندگان احزاب سیاسی این شورا شبیه به ائتلاف سیاسی نمایندگان احزاب می ماند، من در نهمین مجمع شورای علمای شیعه کتبا تقاضا برای سخنرانی را نمودم، کمیسیون تدویر نهمین مجمع با سخنرانی ام موافقه نمودند، اما در شورای اجرائیه به مخالفت انجامید، لذا من به عنوان اعتراض حتی بعنوان مهمان هم در نهمین مجمع شورای علمای شیعه شرکت نکرده بودم و حدود یکسال است که در جلسات شورای علمای شیعه حضور ندارم، متأسفانه برخی اعضای آن به جنبه های معنوی و علمی شورا فکر نمی کنند، بعضی از اعضای این شورا گرفتار برخی مشکلات اخلاقی و دینی هستند که جایگاه علمای واقعی شیعه را زیر سئوال برده و بقول حافظ:
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
و رنه در خانه رندان خبری نیست که نیست
با اين وجود از ديد اين نوشته ضعف هاي اصلي در محورهاي ذيل دستهبندي ميشود:
1) شورای علمای شیعه در مجمع سالانه اش از خدمات و نقش علمای گذشته این کشور كه تكيه گاه محرومان بوده و آنان در هر زمان براى دفاع از مقدسات دينى با کشیدن مرارت و تلخيها و تحمل اسارت و تبعيدها، هرگز زير بار منت و ذلت نرفتهاند، علماي تشیع افغانستان درگذشته شهداي زيادي را در راه دفاع از موجوديت و هويت مردم شيعه تقديم کردند. علما همراه با مردم دین دار تمام سختي ها را تحمل کردند و لحظهي از دفاع آنان و ارزشها دست بر نداشتند.
2) بی توجهی آیت الله محسنی به فعالیت های اعضاء و نادیده گرفتن خدمات آنان، بطور مثال؛ مرحوم شیخ محمدرضا ذکی سخنگو و یکی از فعالان شورای علمای شیعه، وقتی که ایشان وفات می کند، آیت الله محسنی نه تنها در تشیع جنازه او شرکت نمی کند وحتی مراسم یاد بود از سوی شورای علماء هم صورت نمی گیرد.
همچنین آقای هادی رئیس کمیسیون تبلیغات اسبق شورای علمای شیعه به جرم دفاع از اهل بیت(ع) و مخالفت با اهانت کنندگان به ارزشهای اسلامی مورد بی مهری برخی اعضای شورای علمای شیعه قرار می گیرد، بی تردید بیشترین فعالیت های تبلیغی شورای علمای شیعه از طریق آقای هادی و بدون هیچ مصرف انجام می گردید، اما بخاطر دفاع از مذهب برخی اعضای شورا تصمیم می گیرد که او در شورای اجرائیه راه پیدا نکند، بجای اینکه موضوع اهانت به پیامبراسلام(ص) و اهلبیت(ع) در یکی از ماده های قطعنامه نهمین مجمع علمای شیعه گنجانیده شود و آن را محکوم نماید، درصدد تخریب و مخالفت با آقای هادی قرار می گیرند.
3) شورای علمای شیعه در برابر تبلیغات مسموم کننده فرقه ناجیه، مسیحیت سازی، تهاجم فرهنگی غرب، اهانت به مقدسات مخصوصا هتک حرمت به نام مبارک پیامبراسلام(ص) و دهها مورد دیگر سکوت کردند، تنها مرکز که مانع فعالیت فرقه ناجیه در چنداول مرکز شهر کابل شد، آیت الله سید محسن حجت فرزند مرحوم حضرت آیت الله العظمی حجت بود، اما با کمال تأسف که در غرب کابل با موجودیت این همه مراکز دینی و حضور علماء تا کنون این فرقه گمراه کننده فعالیت دارد.
4) اختلاف اسفناکی که بارها، در امر «رؤیت هلال شوال» رخ داده و شَهد شیرین عید را در کام مردم تلخ نموده، گروهی نماز عید می خوانند و می گویند: «اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً…» و فردا گروه دیگری در پایتخت و یا دیگر ولایات گاها در همان مسجد، عین همین عبارت را می خوانند و معلوم نیست که منظور از «المسلمین» در این عبارات کیست؟!
عدّه ای عید را به هم تبریک می گویند و جماعتی در حال روزه هستند و دعای «یا علیّ یا عظیم… و هذا شهر عظّمته و کرّمته… و هو شهر رمضان… » می خوانند و گاها در یک لحظه و حتّی یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شود، در حالی که اسلام دین «توحید» در تمام زمینه هاست و با وجود اختلاف فتاوی هیچ موجبی برای این اختلاف ها نیست.
با این وضعیت در آستانه عید فطر، رئیس واعضای شورای علمای شیعه موبایل های شان را خاموش و مردم در نقاط مختلف کشور نگران و سرگردان، حتی تلویزیون تمدن گاها با برنامه های ضد و نقیض شبهه ایجاد می کند. مردم متدین از این بیم دارند که در سال های بعد با بی تفاوتی شورای علمای شیعه این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از ناآگاهان، تعلیمات اسلام را زیر سؤال ببرند، در ایام عید امسال بخاطر اشتباه و بی تفاوت ماندن شورای علمای شیعه، منجر به اختلاف بحث رویت هلال و در نهایت منجر به کشته شدن دوتن از مومنین می گردد.
5) عده ای در جامعه شیعی تفکرضد دینی دارند. در سایت جمهوریت سکوت، نشریه نیستان و… مطالب فراوان ضد دینی که بتاریخ 10 سنبله 1390 اسد بودا(11) در مقاله ای تحت عنوان «روایت نژاده پرستانه از خر در کتاب اصول کافی» نوشته و در بخشی آن آورد: در عهدِ قديم از يهوديها به عنوان «قومِ خدا» ياد شده است. شايد بتوان گفت «مذهبِ شيعه»، به ويژه روايتِ دوازدهامامیِ آن، نه تنها قوميتگرايانه، بلکه به تمامنژادگرايانه است. تئوريِ امامت و اين باور که تماميِ امامان بايد از نسلِ علي و فاطمه باشند، نابترین روایتِ نژادی است و در این چارچوب دین و آیین نه توجیهِ اخلاقی، بلکه تبیین خونی و نژادی میشود. براساسِ این تئوری، تنها کساني شايستگيِ امامت را دارند که خونِ علي و فاطمه در رگِ آنها جريان داشته باشد. در این نامه به عبارات زشت و دور از اخلاق نمی پردازم بفقط به عبارات عام آن پرداخته می شود.
یا نامه سرگشاده عنوانی حضرت امام محقق کابلی درشماره پانزدهم نییستان تارخ 26 سنبله 1390 ، این نامه خیلی طولانی هست و تا آخر به مقدسات و شخصیت های مذهبی اهانت نموده که در قسمتی آن آمده:
جناب امام محقق کابلی!
… چه کسی می تواند از یاد ببرد زمانی را که ملا خمینی در تفاهم با شوروی سابق اقدام به ایجاد احزاب هشت گانه در هزاره جات کرد و به همه شان جدا گانه سلاح، امکانات و… داده می شد تا بروند یک دیگر را زهرا گویان و مهدی گویان به قتل برسانند. کمتر کسی به مرکزیت تمویل و تجهیز و انگیزه های آن درک می کرد و متاسفانه کمتر کسی بود که به علت و دلایل این همه اکمالات و تمویل از سوی ایران توجه کنند آنهم برای ایجاد جنگ تنظیمی در هزاره جات! اما این مهم از چشم شهید مزاری پنهان نماند…
جای تعجب اینکه آقای واعظی یکی از سخنرانان نهمین مجمع علمای شیعه در اعتراض به سخانان آقای هادی می گوید: این افراد از خودماست نباید این طور نباید مطرح می شد و این افراد می خواهند مشهور گردد، آخر اهانت به مقدسات و توجیه اعضای شورای علمای شیعه چگونه انتظارات جامعه اسلامی را برآورده سازد؟ تقاضای من از علمای بزرگوار مطرح، آیات و حجج اسلام؛ سید محسن حجت، شیخ علی احمد شیخزاده، سید محمد امین مجاهد، شیخ نقی افشار، واعظ زاده، تقدسی زاده و…. این است یک فکر اساسی برای جایگزین شورای علمای شیعه داشته باشند تا این عنوان بزرگ و مهم بیش از این آسیب پذیر نگردد.
ج) تلویزیون تمدن
تلویزیون تمدن(12) با شعار «تمدن»،آرمان اکثریت خاموش، «تمدن» با اهداف مشخص، سعی بر سالمسازی فضای ناسالم فرهنگی افغانستان را دارد، با توجه به اینکه در درون این تلویزیون خصوصی چندان به ارزشها توجه نمی شود و مدیر آن که از خانواده آیت الله محسنی انتخاب شده فردی است که بیشتر به جنبه اقتصادی آن فکر می کند و بدین جهت وضعیت خوبی اقتصادی نیز پیدا نموده و می طلبید که آیت الله محسنی فرد شایسته و آگاه به مسائل دینی، اجتماعی و رسانه ای را در مسئولیت این رسانه به اصطلاح دینی می گماشت.
گاها آیت الله محسنی در این رسانه به فساد اداری و از برخی مسئولان دولتی این کشور انتقاد می کند، اما بی خبر از اینکه در شبکه تلویزیون به اصلاح دینی تمدن چقدر غرق فساد مالی و اخلاقی و دهها اگر و مگرهاست، جناب آقای سید زکریا راحل زمانیکه از تلویزیون تمدن به رادیو ستاره رفته بود که آوردن حرفهای ایشان در این نوشته مصلحت نیست ولی در یک کلام اینکه؛ بقول ایشان آنچه که ما فکر می کردیم، اشتباه بوده، اسلام فقط در صندوقچه ای جاگرفته واقعیت این نیست، پشت صحنه حرفهای دیگر است.
پا ورقی:
1. آیت الله سید محسن حجت موسس اولین پایگاه نظامی علیه تجاوز و اشغالگران بیگانه در ولایت نیمروز، حجت الاسلام والمسلمین آقای هادی مسئول سامان دهی چریک های شهری در کابل و بنیانگذار مراکز نظامی در سایر ولایات کشور.
2. به نقل از حجت الاسلام والمسلمین ابولهادی که نامبرده عضوشورای مرکزی حزب حرکت اسلامی و فرد مورد اعتماد آیت الله محسنی بوده است.
3. از نظر ساختاری اداری این تشکیلات در 19 ولایت کشور فعالیت داشت که مسئولیت نظامی آن بعهده حاجی ابراهیم شاه حسینی مربوط ولایت پروان و معاونیت نظامی آن در سایر ولایات سید طاهر مدرسی و شهید سید حسن شاه مسرور از ولایت بلخ، شهید غلام نبی مشتاق و داکتر صادق مدبر از ولایت میدان وردک، سید علی اکبر عادل کاظمی، شهید سید محمد حسن فهیمی نماینده حضرت امام خمینی(ره) و شهید سید محمدحسین رضوی از ولایت بامیان، شهید حاجی معلم و شهید سید قربانعلی حیدری از غزنی و جاغوری مسئولیت داشتند.
4. فرماندهان نامدار دیگری همانند؛ شهید استاد عزیزالله مبشر، شهید سید ابوالحسن رفیع زاده، شهید یعقوبی، شهید توری، شهید لوی لالا، شهید ماما علی یاور، شهید غلام حسن کاشفی، ماما حبیب مدثر، جنرال ابوالفضل، مسرور، رضوی مالستانی، عادل کاظمی، شهید رضوی کالو، داکتر شاه جهان، مبارزیکاولنگی، حاجی فیضی، حاجی معلم، جنرال حسینی، جنرال سیدغریب توکل بخدا، مصباح شمالی، سید ظاهر واثق، حیدری شمالی، شهید خان محمد، جنرال عظیمی و دهها شخصیت دیگر در داخل کشور که هرکدام از پایگاه مردمی خوبی برخوردار بودند.
قابل ذكر است كه در اين راستا فرماندهان با سواد و آشنا با دانش روز آقاى انورى را همراهى مىكرد، مخصوصا شهيد مشتاق كه مجاهد خستگىناپذير و پرتلاش بوده و در طراحى و مديريت «راديو صداى كابل» نقش مؤثر داشت و در پيش برد برنامههاى فرهنگى و نظامى شوراى ولايتى كابل به مسئوليت آقاى انورى سهم شايستهى ايفا نمود.
5. ملاغنی کاظمی، یکی از قومندانان ولایت هلمند حرکت اسلامی در دوران جهاد بود، او در مرحله اول ریاست جمهوری آقای کرزی توسط آیت الله محسنی بعنوان سکتر جنرال هلال معرفی گردید که از سوی برخی هواداران حرکت اسلامی آیت الله را مورد انتقاد قرار دادند که بسیاری از تحصیل کرده های این حزب بدون وظیفه مانده و او به چنین منصب می رسد.
6. سترجنرال سيّد حسين انورى از آغاز در جهاد و مقاومت پيوسته و از فرماندهان فعال و مؤثر حركت اسلامى بود و در کابل، درهى ميدان، سنگلاخ، پغمان، لوگر، شمالى و… فعاليتهاى نظامى وسيع و پيگير داشت.
گروه تحت فرمان آقاي انورى دوران جهاد در كابل و اطراف آن يگانه تنظيم جهادى شيعى بود كه نيروهاى منظم جنگى و دستههاى آموزش ديده چريكى را وارد كار زار بادولت كمونيستى مىكرد. حملات بسيار سنگين و گستردهى زمينى و هوايى از سوی دشمن کوبیده شد، در مركز فرماندهى و قرارگاههاى اطراف آن علاوه برفعاليتهاى نظامى، در عرصههاى مبارزات اعتقادى و فرهنگى نيز تلاش صورت گرفته است.
پس از استقرار دولت اسلامى مجاهدين در ثور 1371 عضويت كابينه دولت را حاصل كرده و به حيث وزير كار و امور اجتماعى تا سال 1375 ايفاى وظيفه مىكرد و در جبههى مقاومت عليه گروه طالبان ازجمله شخصيتهاى مطرح آن جبهه بود. او در اوايل حكومت آقاي كرزي به حيث وزير زراعت شروع به كار نمود، سپس به صفت والي كابل و مدت طولاني والي هرات بود كه تغييرات اساسي در اين ادارات بوجود آورد، موفقیت های چشم گیری داشت.
7. حجت الاسلام والمسلمین سید محمد هادی «هادی» سال 1357 به سازمان دهى علماء افغانى جهت شركت در جهاد اسلامى تلاش كرد، تا اينكه باجمعی از اهل علم افغانستان در قم پس از صحبتهاى زياد به اين توافق رسيدند كه ازآيت اللّه محسنى كه در سوريه به سرمى برد،. پس از تلگراف علماء، آيت اللّه محسنى دمشق را به قصد قم ترك گفت و در 19 حمل 1358 خورشیدی تشكيلات حركت اسلامى افغانستان با پيوستن سازمانهاى ديگر همانند: روحانيت مبارز به رهبرى آيت اللّه دكتر مصطفوى، سازمان آزادى، گروه قرآن و عترت و… اعلام موجوديت نموده و در اولين گام طى اعلاميه خواستار تشديد مبارزهى مسلحانه عليه حكومت كمونستى وقت شد.
آقای هادی از سال 1358 به عنوان یکی از موسسین و عضو شورای مرکزی و رئیس عمومی حرکت اسلامی در داخل کشور انتخاب شده و جهت ساماندهی جهاد عازم افغانستان گردید و در هرات مجاهدین را سازمان داده و سپس وارد کابل شد و در قیام های بالاحصار و سوم حوت حضور فعال داشت و بعد از شناسایی وی توسط کمونیست ها دستگیر و زندان و شکنجه گردید و در سال 1359 خورشیدی پايگاه چهارده و شوراى عالى جهاد را ايجاد نموده و خود به عنوان رئيس شوراى عالى جهاد تمامى نيروهاى جهادى ولايات افغانستان را رهبرى مىكرد. علاوه ریاست شورای عالی جهاد ، ریاست سیاسی حرکت اسلامی در ایجاد شورای سرتاسری قوماندانهای جهادی و تأسیس حزب وحدت نقش فعال داشت و او عضو هیات رئیسه حزب وحدت انتخاب شده و به خارج از کشور سفرنموده و در جلسات و سمینار ها ی مختلف در همین موضوع سخنرانی ها نمود.
سال 1370 به حیث عضو هیات مجاهدین به اتحاد جماهیر شوروی سابق (روسیه) سفر نمود و با پیروزی مجاهدین در اولین کابینه ممثل مجاهدین تا سال 1374 وزیر زراعت و مالداري دولت اسلامي افغانستان بوده و در همان سال از سوی رئیس ممثل دولت اسلامی افغانستان مفتخر به رتبه ستر جنرالی گردیده و پس از اجلاس بن معاون یکی از کاندیدان ریاست جمهوری و سرپرست وزارت شهداء و معلولین و به دفاع از مردم میدان وردک در دوران جهاد، حاکمیت طالبان و هجوم کوچی ها حضور فعال داشت.
8. این اظهارات آیت الله محسنی در فلم ویدئی موجود است.
9. به گفته ی برخی اهالی قلعه علی مردان و دیگر شاهدان عینی از جمله بزرگان پغمان که در راس آنها جنرال حسینی قرار داشت و در همان جلسه حاضر بودند.
10. آیت الله محسنی حدود نه سال قبل تعداد مرکب از علمای سیاسی اهل تشیع؛ شورای علمای شیعه مجمع عمومی(سال یکبار) و شورای اجرائیه (هفته یکبار) می باشد، مجمع عمومی که با تشکیل جلسه سال یکبار، رئیس، معاونین، منشی اول و دوم و اعضای شورای اجرائیه را به مدت یک سال انتخاب می نمایند. با شرکت از 66 نمایندگی ولایات و ولسوالیها به مرکز برگزار گردد.
11. اسد بودا، قبلا نامش اسدالله احمدی بوده و در حوزه علمیه قم تحصیل نموده است.
12. این شبکه توسط آیت الله محمد آصف محسنی یکی از رهبران مذهبی اهل تشیع افغانستان تأسیس شده است. مدیریت اجرایی آن را محمد جواد محسنی یکی از نواسه های موسس بر عهده دارد و محمد رحمتی، مدیر مسئول تلویزیون است.
نویسنده:
سید جعفرعادلی«حسینی»
آدرس:
www.saidjafaradilyhussini.com
منبع: نشریه افغانستان جوان، شماره 131، سه شنبه 10 عقرب 1390