(تجلیل از مقام سید بطحا، حضرت ابوطالب(علیه السلام) بر همه امت اسلام لازم وضروریست)
یکی از چهره های نامداری که داوری های متفاوتی را متوجه خود ساخته، ابوطالب(علیه السلام) عموی بزرگوار رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، پدر امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) بود؛ وی وصی «عبدالمطلب» و بزرگترین حامی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بود که تاریخ زندگی او سراسر، پر از افتخارات کمنظیر است.
پیچیدگی شخصیت و سیاست پیشگی پر رمز و راز حضرت ابوطالب(علیه السلام)، پدر بزرگوار حضرت علی(علیه السلام)، باعث شده که عدهای به انحراف شناخت و لغزش داوری در مورد ایشان دچار گردیده و شبهه و خدشه ای در ایمان حضرت ابوطالب(علیه السلام) ایجاد نمایند و وی را متهم به شرک کنند؛ در حالیکه او یک لحظه از خدا غافل نبود؛ بلکه از جانشینان حضرت ابراهیم(علیه السلام)، قهرمان توحید بود، و طبق پیشگوییهای انبیای الهی، منتظر نبوت خاتم پیامبران(صلی الله علیه و آله) بود.
تاریخ زندگی ابوطالب(علیه السلام) سراسر، پر از افتخارات بی نظیر است. مردی که به حق، پناهگاه دردمندان و محرومان بود. ایثار و اخلاص در وجود او تجسم پیدا کرده بود. ابرمردی که «تاریخ»، فداکاری و استقامت های وی را در کسی جز در فرزندش «امیرالمؤمنین» سراغ ندارد! چنان که دانشمند «اهل سنت»، ابن ابی الحدید، می گوید: «ابوطالب» و پدرش «عبدالمطلب»، بزرگ «قریش» و امیر و سرور «مکه معظمه» بودند و مردم آن سامان و مهاجرین و مسافرین این شهر تاریخی و زائران بیت خدا را پذیرایی و رهبری می کردند.(۱)
در تاریخ اسلام کمتر کسی را مییابیم که مانند ابوطالب(علیه السلام) در دفاع از اسلام در روز غربت آن کوشیده باشد، و اگر حمایتهای بیدریغ آن بزرگوار، برادر و فرزندانش نبودند، درخت نوپای اسلام مشکل بود به این زودی به ثمر بنشیند.
ابوطالب(علیه السلام) در سختترین حالات پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) و مسلمین؛ یعنی در آن سه سال که آنها در دره مخصوصی نزدیکی خانه خدا که بعداً به«شعبابیطالب» معروف شد در محاصره دشمن بودند، مانند پروانه، گرد شمع وجود پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) میچرخید و با تمام وجودش در حفظ او میکوشید.
هر شب محل خواب و استراحت پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) را تغییر میداد و فرزند دلبندش علی(علیهالسلام) را در جای او میخوابانید و به او میفرمود: من تو را فدای فرزند عبداللّه(یعنی پیامبر صلیاللّهعلیهوآله) نمودم.
او از همان کودکی، به سبب امارات و نشانههای روشن، به آینده پیغمبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) پی برده بود و در حفظ و حراستش از کینه دشمنان، سخت میکوشید و در واقع از مؤمنان به پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) قبل از نبوتش بود، حتی در زمانی که پیامبر، کودک شیرخواری در قنداقه بود به وسیله او از خاندان باران طلبید و خشکسالی سرزمین مکه برطرف گردید.
او بارها و بارها، در شعر و نثرش ایمان محکم خود را نسبت به پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) ظاهر ساخت ولی دورافتادگان از خدا و پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) بزرگترین تهمت را به آن حضرت زدند و گفتند: ابوطالب کافر از دنیا رفت! و به این ترتیب کینههایی را که نسبت به فرزندش علی علیهالسلام داشتند نسبت به پدر بروز دادند و تمام شواهد تاریخی را نادیده گرفتند.
اگر جز این شعر معروف ابوطالب در مدح پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) در دست نبود، کافی بر بطلان این تهمت ناورا بود، آنجا که میگوید:
قد اکرم اللّه النبی محمدا
فاکرم خلق اللّه فی الناس احمد
و شق له من اسمه لیجلّه
فذو العرش محمود و هذا محمد!
مرحوم علامه امینی در جلد هفتم کتاب نفیس الغدیر این شعر را از منابع اهل سنّت نقل میکند؛ شعری که صریح در ایمان به نبوت آن حضرت در حد اعلااست.
بر حسب آنچه در مصباحین(مصباح شیخ و مصباح کفعمی) از ابن عیاش مؤلف کتاب نفیس مقتضبالاثر فی الائمه الاثنی عشر، منقول است وفات آن حضرت در روز ۲۶ رجب سال ۱۰ بعثت که به عامالحزن نامیده شد.
حضرت ابوطالب(علیهالسلام) از اول شروع و ظهور این دین حنیف، یگانه کسی بود که آن را تحت حمایت گرفت، همان بزرگمرد ارجمندی که از اجتماع قریش و نقشهها و تهدیدات و قطع روابط و آزار و اذیت ایشان بیم نداشت و تا زنده بود با خلوص نیت، از پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) حمایت کرد و به او گفت: اذهب یابن اخی فقل ما احببت فواللّه لااسلمک لشیء ابداً (۲) ای پسر برادرم برو و هرچه دوست داری بگو؛ به خدا سوگند تو را در هیچ پیشآمدی تنها نمیگذارم.
از حضرت امام محمد باقر(علیهالسلام) روایت شده است: اگر ایمان ابیطالب را در یک کفه ترازو و ایمان این خلق را در کفه دیگر گذارند، ایمان او سنگینتر خواهد بود. (۳) مقام آن حضرت چنان رفیع بود که پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) در مصیبتش گریان شد و بسیار اندوهناک گردید و جبین راست او را چهار مرتبه مسح فرمود و جبین چپش را سه مرتبه مسح کرد، سپس فرمود: ای عم! در صغیری پرورشم دادی و در یتیمی کفالتم نمودی و در کبیری یاریام کردی، خدا به تو در برابر یاری من پاداش نیکو دهد؛ پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) پیشاپیش جنازه او میرفت و میفرمود: صله رحم کردی و جزای نیکو گرفتی.(۴)
در سیره ابن هشام از محمد بن اسحاق نقل شده است که: پس از وفات ابوطالب، قریش، بر پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) مرارتهایی رساندند که در حیات ابوطالب جرات انجام آن را نداشتند. از پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) روایت شده است که فرمود: ما نالت منی قریش شیئاً اکرهه حتی مات ابوطالب(۵) قریش به چیزی که از آن کراهت داشته باشیم دست نیافتند؛ تا وقتی ابوطالب وفات کرد.
سال وفات دو یار دیرین پیامبر صلیاللّهعلیهوآله حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه ام المومنین(علیهماالسلام) عامالحزن نام گرفت. ابوطالب، چهل و دو سال در نهایت وفا و صمیمیت و فداکاری به کفالت و حمایت و یاری پیامبر صلیاللّهعلیهوآله پرداخت. او مانند پدری رئوف و همسر مکرمهاش – فاطمه بنت اسد – چون مادری مهربان، به خدمت رسول خدا قیام و اقدام کردند؛ او را از فرزندان خود بیشتر دوست میداشتند و بهتر پذیرایی میکردند.
ابوطالب، سید بطحاء، پیر قریش، و رئیس مکه و قبله قبیله بود. ایشان جمیع فضایل اخلاقی را دارا بودند. همه به او احترام میگذاشتند و شخصیت و مکارم اخلاقش را میستودند.
کان ابوطالب علیهالسلام شیخاً جسیماً وسیماً علیه بهاء الملوک و وقارالحکماء(۶) ابوطالب، پیرمردی تنومند و زیبا بود که در رخساره او ظرافت پادشاهان و وقار حکیمان دیده میشد.
از اکتم بن صیفی حکیم معروف عرب، پرسیدند: حکمت و ریاست و حکم و سیادت را از که آموختی؟
گفت: از حلیف علم و ادب، سید عجم و عرب، ابوطالب بن عبدالمطلب.
به طور قطع، بر همه امت اسلام لازم و واجب است که قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در یاری پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله)، نصرت دین و اعتلای کلمه توحید فراموش ننمایند.
هیچ خانوادهای به اندازه این خاندان، به اسلام و پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) خدمت نکرده و خدمات هیچ کس به اندازه خدمات آنان برای دین اسلام سودمند و با ارزش نبوده است. هنگامی که همگان، پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) را تنها گذاشته بودند و دفع خطر از اسلام و جان پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) فقط با فداکاری و ایثار جان میسّر بود، این خانواده در دشواریها و سختیها، پیامبر اسلام(صلیاللّهعلیهوآله) را چنان یاری دادند که بهتر از آن برای کسی مقدور نبود.
خانوادهای که سالها پیامبر صلیاللّهعلیهوآله عضو آن بود و محیط آرام و سرشار از صفا و وفا، تقوا و فضیلت، شرافت و صداقت و امانت آن، پیامبر صلیاللّهعلیهوآله را در برگرفته بود.
آری، حق ابیطالب و همسر محترمهاش – فاطمه -سومین بانوی اسلام، و فرزند مجاهد و مهاجرش جعفر طیار و دیگر فرزند عزیز و گرامی وی، یگانه قهرمان غزوات و فاتح بزرگ و سردار نامی اسلام، به دین اسلام از هر کس بیشتر است. در تاریخ یاران پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) کسی را جز ابوطالب نمیشناسیم که مدت چهل و دو سال به آن حضرت در خلوت و جلوت(میان جمع) و داخل منزل و خارج، خدمت کرده باشد و در عین حال، بهترین یار و حامی او باشد. به خصوص بعد از بعثت، ابوطالب با ثبات و استقامت بینظیر از پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) پشتیبانی کرد و او را یاری رساند. اگر ابوطالب از آن حضرت حمایت نمیکرد و او را تنها میگذاشت، یا – العیاذباللّه – چون دیگران به مخالفت با آن حضرت برمیخاست و رسالتش را تکذیب میکرد و استهزا و مسخره مینمود، به طور یقین، دین اسلام در آغاز کار اگر با شکست روبهرو نمیشد، حداقل تا مدتی از حرکت و پیشروی باز میماند.
همانطور که اگر در جنگ خندق حضرت علی(علیهالسلام) -فرزند ابوطالب- به میدان نمیرفت و با عمربنعبدود -آن پهلوان و رزمنده و دلاور مشهور- پیکار نمیکرد و او را از سر راه مسلمانان برنمیداشت، پیشبینی آینده اسلام برای ما دشوار بود. در صورتی که ابوطالب از همان ابتدا دست از حمایت پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) برمیداشت و او را به دشمنان واگذار میکرد و یا در مقابل او مخالفت و عداوت پیشه مینمود، پیشبینی سرنوشت اسلام بعید مینمود؛ و حداقل در این صورت مشکلات و موانع پیشرفت دین خدا و مصائب پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) صدچندان شده و پیامبر عزیز خدا(صلیاللّهعلیهوآله) گرفتار رنجها و فشارهای بسیار شدیدتری میگشت. به شهادت تاریخ، حمایت ابیطالب، راه را برای پیشرفت آیین جدید باز کرد و میتوان گفت: تاثیر حمایت او نه تنها از نصرت دین پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) توسط شهدای بدر و احد و حتی برادرش حمزه سیدالشهدا(علیهالسلام) کمتر نیست، بلکه با دقت و تامل در تاریخ در مییابیم که حمایت ابوطالب از جانبازی و فداکاری آنان در حفظ دین موثرتر بوده است.
طلب خیر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و ایمان ابوطالب(علیه السلام) در کلام آن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اینگونه بیان شده است:
عن العباس أنّه سأل النبی صلّى اللّه علیه وآله، ما ترجو لأبی طالب؟ قال: کل الخیر أرجوه من ربی.
از عباس نقل شده است که از رسول خدا سؤال کرد براى ابوطالب چه چیزى را امید دارى او گفت: هر خیرى که از خدایم امیدوارم(۷) و چنانچه ابنابیالحدید در اشعار خود سروده، میتوان گفت: اگر ابوطالب و فرزندش علی(علیهالسلام) نبودند، دین بر پا نمیشد. ابوطالب(علیه السلام) در مکه، و علی(علیهالسلام) در یثرب، پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) را یاری رساندند. ابوطالب در آغاز از پیامبر حمایت کرد و کفالت ایشان را بر عهده گرفت و امام علی(علیهالسلام) کاری را که ابوطالب در یاری دین خدا شروع کرد به پایان رساند؛ پس عجب نیست که پیامبراسلام(صلیاللّهعلیهوآله) در مرگ او، آن همه محزون و اندوهناک گردید.
مرقد شریف«عبدالمطلب» جدّ اوّل پیامبراسلام(صلّی اللّه علیه وآله)، و قبر«ابوطالب»، پدر بزرگوار امام علی(علیه السّلام) در مکّه، در «قبرستان حجون»، کنار هم قرار درند، وقتی که مسلمانان به مکّه مشرّف میشوند، آنانیکه اهل اطلاع هستند حتّیالامکان کنار قبر این دو بزرگوار رفته و آن را زیارت میکنند و این سلام نامه را در کنار قبر ابوطالب(علیه السلام می خوانند:
الـسـلـام عـلـیـک یـا سـیـد الـبـطـحـاء وابـن رئـیـسـهـا، الـسـلـام عـلـیـک یـا وارث الـکـعـبـه بـعـد تـأسـیـسـهـا، الـسـلـام عـلـیـک یـا کـافـل الـرسـول ونـاصـره، السـلاـم عـلـیـک یـا عـم الـمـصـطـفـی وأبـا الـمـرتـضـی، الـسـلـام عـلـیـک یـا بـیـضـه الـبـلـد، الـسـلـام عـلـیـک أیـهـا الـذاب عـن الـدیـن والـبـاذل نـفـسـه فـی نـصـره سـیـد الـمـرسـلـیـن، الـسـلـام عـلـیـک وعـلـی ولـدک أمـیـر الـمـؤمـنـیـن…
پینوشتها
۱٫ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۴٫
۲٫ مناقب آل ابیطالب /۱ ۵۳
۳٫ شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید ۴ /۳۳۸، چاپ مصر
۴٫ ر.ک:تاریخ یعقوبی و منتهیالامال و …
۵٫ الغدیر ۷ / ۲۷۶
۶٫ احتجاج، ح۱ ص ۲۴۲٫
۷٫ إبن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای۵۹۷هـ)، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۵، ص ۳۶۲، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۴هـ؛ الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۱، ص ۲۳۳، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.
نویسنده: سید جعفرعادلی«حسینی»