من در عصر جهاد از میان رهبران احزاب و سازمانهای جهادی به دلایل مختلف و از جمله شخصیت علمی، حضور و حمایت خانوادههای ریشهدار چون: بیوت حجت، واعظ، افشار… رهبری مرحوم آیتالله محسنیرا پذیرفتم و از سال 1364 خورشیدی بدینسو از عضویت انجمن طلاب شیراز و شورای تبلیغات دفتر مرکزی حرکت اسلامی در قم و شورای ولایتی کابل تا عضویت شورای رهبری و رئیس کمیسیون فرهنگی این حزبرا عهده دار بودم و در این مدت، خصوصاً زمان عضویتم در شورای علمای شیعه افغانستان یکی از منتقدان جدی و بیغلوغش مرحوم آیتالله محسنی بوده و هستم، حتی در مراسم فاتحهی آن مرحوم در جوادیهی دیبوری کابل با حضور برخی اعضای خانوادهاش گفتم: اگر مرحوم آیتالله محسنی در چهار دیواری خاتمالنبیین(ص) محدود نمیشد و یا محدود نمیکردند(منظور ایرانیها) و در میان اقشار مختلف جامعهی تشیع حضور میداشت، بدون شک خلیلی و محقق تیکهدار جامعهی تشیع و هزاره نمیشدند و این چیزی نیست که من آن را پنهان کنم، نقد من از رفتار و موضعگیریهای سیاسی و برخورد تحکمآمیز، استبداد رأی، عدم شفافیت مالی در تشکیلات و کار جمعی و دهها مورد دیگر را بسیار واضع و روشن گفته و نوشتهام و هرچند حواریون آن مرحوم بعضاً این گونه انتقادات را دشمنی قلمداد میکنند، یادم هست که گاهاً انجنیر حمید محسنی فرزند آن مرحوم، مطالب مرا از سایت شخصیام پرنت و در اختیار آیتالله محسنی قرار میداد و او شخصاً در جلسات شورای علمای شیعه مواردی را توضیح و اظهار میداشت که من نقدپذیرم ولی اطرافیانش یا بیخبرند و یا در دوستیشان نسبت به آیتالله محسنی، همانند طرفداران مزاری افراطی عمل میکنند.
اخیراً برخی طرفداران افراطی و وابسته به یکی از شاخههای حرکت اسلامی به رهبری ملاغنی کاظمی و شورای عالی حرکت اسلامی به رهبری دکتر محمد عارف شاه جهان که از نقد میترسند که مبادا روزی نوبت آنان نیز فرا رسد و از داراییهایی که از آدرس حزب در اختیارشان قرار گرفته پرسیده شود، با تحریک افراد جاهل و بیسواد علاوه بر فحاشی، اتهام زنی، زمینهی اهانت به مرحوم آیتالله محسنی را نیز فراهم نمودند و حتی عکسالعمل محمد علی مقدسی نیز در پیوند با ترور شخصیتی، فحاشی و اتهامات رهروان کاظمی و شاه جهان به ایشان صورت گرفت که در این زمینه دوستان مخلص و بی ادعا از جناب مقدسی تقاضا نمودند که به افشاگری ادامه ندهند و ایشان نیز به تقاضای دوستانش احترام گذاشت که منم از این گذشت وی قدر دانی و سپاسگذاری مینمایم، امید وارم حرکتیهای افراطی حتی از صفحات جعلی شان به فحاشی و توهین ادامه ندهند و اگر دوباره این بحث ادامه یابد و فحاشیهای تانرا مقدسی عمومی نماید و حرمت مرحوم آیتالله محسنی بیش از این شکسته شود، مسئولیت آن متوجه مسئولین که باعث تحریک طرفدارانش میشوند خواهد بود.
با استفاده از فرصت در پیوند با اختلافاتی که میان سران حرکت اسلامی بوجود آمد حلقات خاصی از دههی هفتاد پس از نفرت پراکنی و تعصبات قومیرا که عبدالعلی مزاری سرداد، برخی حرکتیها به دنبالروی مزاری آن اختلافات را قومی تبلیغ میکنند که من لازم دانسته تا نکاتی را یاد آور شوم:
- تفاوت میان علمای دیروز و امروز این است که در نیم قرن اخیر علما در رهبری احزاب سیاسی قرار گرفتند و اکثراً سیاستزده شدند و مردم از عملکرد احزاب و سازمانهای جهادی به دلیل اختلافات و شیعه کشی خاطرات خوبیندارند. یکی از احزابِ که قابل نقد است حرکت اسلامی و رهبری آن هست؛ از دید برخیها آیتالله محسنی، شخصیت چندلایه است، تعداد از جریانات و شیعیان سنتی افغانستان او را راستینترین نماینده عام امام زمان(عج) میدانند و از جانب دیگر برخی دیگر از شیعیان سنتی دیدگاههای او در مورد مباحث مذهبی وی را یک وهابی در لباس شیعه مینامند و در مقابل میبینیم که وهابیت نیز از برخی دیدگاهها در تألیفات وی علیه تشیع بهرهبرداری مینمایند.
- اختلافات سران حرکت اسلامی تا نیمهی دههی هفتاد قومی نبود، اولین بار عبدالعلی مزاری بحث نژادیرا مطرح کرد و در کتاب «احیای هویت» مجموعهی از سخنرانیهای مزاری در دههی هفتاد بر اثر رقابتهای سیاسی به وجود آمده بود منتشر شد که در آن مزاری نفرت پراکنی و تعصبات قومی را دامنزد و یکی از آن سخنرانیهای مزاری بتاریخ 5 جدی 1373 به مناسبت 23 سنبله 1373 خورشیدی میباشد که برای دامنزدن به اختلافات قومی گفت: «… آقای محسنی میرود پاکستان و به کسانی که موجودیت مارا در افغانستان نفی کرده بودند میگوید که این حزبِ که در بامیان تشکیل شده، حزب هزارههاست و در آینده از شما حقوقی میخواهند!
… آیا غیر از آقای هادی و انوری و جاوید، دیگران جبهه نداشتهاند؟ شهید ندادهاند؟ فداکاری نکردهاند؟
بیایید سواد اینها را هم با یکدیگر مقایسهکنیم و ببینیم که آیا از هزارهها یک نفر در مرجع تصمیمگیری حرکت بودهاست؟
داکتر شاه جهان داکتر است، داکتر صادق داکتر است، حتی فیضی هم سوادش از انوری بالا است، اما در کجا این شایستگی در نظر گرفته شدهاست؟»
حقیقتاً در آن از احیای هزاره خبری نیست و آنچه زیاد بکار رفته فتنه، اتهام، دروغ و تهمت و تنش اختلافات قومی و سادات ستیزی بوده و بس. با آنکه دههی هفتاد فرقه 31 مربوط حرکت اسلامی بود و قومندانهای فرقه و غند و حتی کندکها اکثراً هزاره و غیر سادات بودند. این سمپاشیهای مزاری بعدها چنان در بدن حرکت اسلامی اثر گذاشت که به یاد دارم، وقتی مرحوم آیتالله محسنی رحلت نمود، کمیسیونی جهت تشییع جنازه و مراسم فاتحه از نمایندگان تیکههای حرکت اسلامی و نهادهای همسو و بیت آن مرحوم شکل گرفت، من به نمایندگی شورای اخوت اسلامی عضو کمیسیون بودم، برای اقامه نماز مرحوم آیتالله محسنی، به امامت مرحوم آیتالله سید حسین ساجدی و آیتالله سید محسن حجت مخالفت شد و بیشترین مخالفت از سوی ملاغنی کاظمی رئیس یکی از شاخههای حزب حرکت اسلامی صورت گرفت، شخص دیگری و غیر سادات پیشنهاد شد و آن شخص ظاهراً تحت تأثیر رفته و فرازی از ذکرها را اشتباه خواند و براساس تقاضای شیخ حسن محسنی فرزند ارشد آن مرحوم، آیتالله حجت مجدداً نماز میترا خواند و همینطور در مورد سخنرانی آیتالله حجت و حجتالاسلام والمسلمین سید محمد علی جاوید به دلیل پیشوند سید و آیتالله شیخ محمد نقی افشار به دلیل قزلباش بودن از سوی غنی کاظمیرد و در نهایت استاد محمد اکبری انتخاب شد و این نمونهی از تأثیرگذاری نفرت پراکنیهای مزاری در بدنهی حرکت اسلامی که تا هم اکنون نیز ادامه دارد و طرفداران برخی از شاخههای حرکت اسلامی تا هنوز آنرا نشخوار میکنند.
- اسلام اختلاف نظر بین انسانهارا معقول و منطقی ارزیابی کرده و این امر را نتیجه طبیعی آزادی عقیده و فکر میداند و از اینرو اختلافات فکری درون هر جامعه و در تمام ردههای تشکیلات سیاسی طبیعی و اجتنابناپذیر است و اما نباید فرا افکنی شود. به عنوان مثال رابطه مرحوم آیتالله محسنی بعد از پروتوکل دکتر محمد عارف شاهجهان با دولت دکتر نجیب هیچگاهی حسنه نبود و من بارها شاهد انتقادات مرحوم محسنی نسبت به شاهجهان بودم، امروز نباید طرفداران دکتر شاهجهان به بهانهی دفاع از محسنی رقبای خود را بکوبند و از احساسات عوام سوء استفاده کنند، همینطور مشکور کابلی مرحوم محسنیرا زمانی محسنی را بیدین میخواند ممکن روزی این اظهارات به سطح جامعه رسانهای شود و همچنان سایر جداطلبان…
اگر رفتارهای سیاسی و اجتماعی مرحوم آیتالله محسنی و برخی مسئولین حرکت اسلامی مورد انتقاد قرار گیرد، وندیهای حرکت آنرا خط سرخ اعلام میدارند. ما اگر نقد کنیم تکفیر میشویم، اگر بزرگان دیگر در اثر اشتباهات مقامات بلند پایه حزب برایشان حیثیتی شود و تصمیم به حذف فیزیکی نمایند حافظه تاریخی طرفداران افراطی مقام رهبری به فراموشی میسپارند، گویا فراموش کردند که باعث نجات مرحوم محسنی از مرگ سید محمد علی جاویدیست که حتی به اندازه اکرمی چایدارباشی دفتر مرکزی حرکت اسلامی هم در تشکیلات خاتمالنبیین(ص) در نظر گرفته نمیشود. مرحوم آیتالله محسنی مدیون جاویداست که فداکاری و تلاشهای وی باعث نجاتش از دست شهید غلام نبی مشتاق شد،داستان چگونگی حل اختلاف میان آیتالله محسنی و شهید مشتاقرا در این کلیپ از زبان آقای جاوید بشنوید….