بررسی جنبههای مثبت و منفی پلتفرم تیکتاک و تأثیر آن بر تعاملات اجتماعی
قبل از ورود به بحث «تعریف شهید از دیدگاه اسلامی و تاریخی»، لازم میدانم به برخی از شبهات درباره شبکههای اجتماعی، بهویژه پلتفرم تیکتاک، پاسخ دهم. برخی دوستان ایراد میگیرند که این فضا برای افراد مطرح مناسب نیست و بیشتر محلی برای تجمع افراد فحاش است که حضور برخی افراد را با ترور شخصیتی و هتاکی هدف قرار میدهند. بنابراین، پیش از ورود به بحث اصلی، به بررسی جنبههای مثبت و منفی این پلتفرم میپردازم.
جنبههای مثبت تیکتاک
ارتباط و تعامل اجتماعی: ایجاد ارتباط جهانی و تبادل ایدهها.
خلاقیت و سرگرمی: ارائه ابزارهایی برای ساخت ویدئوهای خلاقانه و جذاب.
فرصتهای شغلی: امکان کسب درآمد از طریق تبلیغات و همکاریهای تجاری.
جذب افراد معتدل و آگاهسازی: ایجاد فضایی برای بحثهای آکادمیک، تحقیقی و آگاهیبخشی به نسل جوان درباره حوادث گذشته.
با حضور ما در این فضا، وضعیت تغییر کرده است؛ تعداد فحاشان کاهش یافته و افراد متهمکننده و دروغپرداز دیگر بهراحتی نمیتوانند فضای بحث را منحرف کنند. لشکر سایبری هر فرد، قضاوت خود را دارد و از زمانی که بحث «جنبش بیداری» به مدیریت محمد علی مقدسی در این صفحه آغاز شده، این جریان جنبه فراملی پیدا کرده و نمایندگانی از همه اقوام در آن حضور دارند. بارها تأکید شده است که باید جسارت و همتی در میان همه ایجاد شود تا بتوانند فارغ از تعصبات قومی، خائن را از خادم تفکیک کنند.
جنبههای منفی تیکتاک
اعتیاد و کاهش تمرکز: استفاده بیشازحد ممکن است موجب کاهش تمرکز در فعالیتهای دیگر شود.
تأثیرات منفی بر سلامت روان: ممکن است اضطراب و کاهش اعتمادبهنفس ایجاد کند.
محتوای نامناسب: انتشار محتوای آسیبزا و خطرناک.
حریم خصوصی و امنیت: نگرانیهایی درباره جمعآوری و سوءاستفاده از دادههای شخصی کاربران.
نتیجهگیری
در نهایت، استفاده معقول و آگاهانه از تیکتاک میتواند مفید باشد، اما باید خطرات آن را نیز در نظر گرفت و مدیریت صحیحی بر نحوه استفاده از آن داشت.
ریشه و معانی لغوی واژه شهید
واژه شهید از ریشه عربی (ش-ه-د) گرفته شده و دارای معانی مختلفی است:
گواه و شاهد: شهید به معنای کسی است که گواهی میدهد یا بر چیزی حاضر و ناظر است. این معنا در قرآن نیز آمده است:
«وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا» (بقره: 143) «و پیامبر بر شما گواه خواهد بود.»
کسی که در راه خدا کشته شده است: در اصطلاح اسلامی، شهید به کسی گفته میشود که جان خود را در راه خدا از دست داده باشد.
حاضر در نزد خداوند: برخی لغویان معتقدند که به کشتهشدگان در راه خدا شهید گفته میشود، زیرا بلافاصله در حضور الهی قرار میگیرند.
دارای علم و آگاهی: شهید میتواند به معنای آگاه و دانا نیز باشد، زیرا شهادت دادن نیازمند آگاهی و شناخت است.
بنابراین، واژه شهید از نظر لغوی به معانی شاهد، گواه، حاضر، آگاه و کشتهشده در راه خدا بهکار رفته است.
مفهوم شهید در اسلام
در آموزههای اسلامی، شهید کسی است که در راه خدا، دفاع از دین، عدالت، وطن، یا مظلومان جان خود را از دست بدهد. این مقام در قرآن و احادیث پیامبر (ص) جایگاه والایی دارد. کلمه «شهید» در قرآن کریم به طور خاص در 7 آیه ذکر شده است. این کلمه در معانی مختلفی از جمله «شاهد» (شهادتدهنده) و «شهید» به معنی کسی که در راه خدا کشته شده است، به کار رفته است.
از جمله خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آلعمران: 169) «و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند؛ بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.»
شهادت در اسلام تنها به کشته شدن در میدان جنگ محدود نمیشود، بلکه شامل کسانی است که در مسیر حق و عدالت جان خود را فدا میکنند.
اقسام شهید
شهادت از دیدگاه اسلامی به چند دسته تقسیم میشود:
شهید در دنیا و آخرت:
کسی که در میدان جنگ یا در راه خدا کشته شود و تمام شرایط شرعی شهادت را داشته باشد. این افراد بدون غسل و کفن دفن میشوند.
شهید در آخرت:
کسی که در ظاهر شهید محسوب نمیشود، اما به دلیل نیت و عملش نزد خداوند مقام و درجه شهادت دارد، مانند کسی که در راه دفاع از ناموس، مال یا حق مظلوم کشته شود.
شهید در عرف مردم:
افرادی که در مسیر حق و عدالت کشته شوند و جامعه آنان را شهید بداند، اما ممکن است شرایط کامل شهادت شرعی را نداشته باشند.
ویژگیهای شهید
شهید از جایگاهی ویژه نزد خداوند برخوردار است.
اگر در میدان نبرد کشته شود، بدون غسل و کفن دفن میشود. مورد احترام و تکریم جوامع دینی و ملی قرار میگیرد.
کسی که در میدان نبرد با کفار و دشمنان اسلام کشته شده باشد. شرایط خاصی برای این نوع شهادت وجود دارد، از جمله:
به دست دشمن کشته شود. فرار نکرده باشد. زنده از میدان جنگ خارج نشود.
در جوامع مختلف، شهدای ملی و مذهبی بهعنوان الگوهای ایثار، فداکاری و مقاومت معرفی شده و یاد و خاطره آنان گرامی داشته میشود.
شهادت در طول تاریخ همواره یکی از مفاهیم ارزشمند در ادیان و فرهنگهای مختلف و از جمله اسلام بوده و شهدا به عنوان نماد ایستادگی و فداکاری شناخته میشوند.
احکام فقهی مربوط به شهید
غسل و کفن: شهید جنگی غسل ندارد و همانگونه که در میدان نبرد کشته شده، دفن میشود.
نماز میت: اکثر فقها نماز بر شهید را واجب میدانند.
کسانی که در راه حق، مظلومانه کشته میشوند، مانند:
کسی که در دفاع از جان، ناموس، دین یا اموال خود کشته شود.
کسی که در زندان یا شکنجهگاه به دلیل ایمانش جان دهد.
کسانی که در حوادث طبیعی یا بیماریهای خاص از دنیا بروند، مانند مرگ بر اثر وضع حمل، طاعون یا غرق شدن، در غربت… (طبق برخی روایات) نیز شهید گفته میشود.
نتیجهگیری
در فقه اسلامی، شهید جایگاه ویژهای دارد و از امتیازات خاصی در احکام دینی برخوردار است. علاوه بر شهیدان میدان جنگ، برخی افراد که در راه ایمان و عدالت کشته میشوند، نیز در آخرت اجر شهدا را دارند.
از دیدگاه اسلامی، شهادت دارای شرایطی است که شامل موارد زیر میشود:
نیت خالصانه: شهید باید نیت الهی داشته باشد، نه اهداف شخصی، قومی، قدرت طلبی، یا دنیوی.
کشتهشدن در راه حق: کسی که در دفاع از دین، عدالت، وطن و مظلومان جان خود را از دست بدهد.
عدم ظلم و فساد: کسی که در راه باطل، ظلم، جنایت یا تروریسم کشته شود، شهید محسوب نمیشود.
شهدای واقعی در تاریخ افغانستان
افغانستان همواره شاهد مبارزات طولانی علیه استعمار، اشغال و ظلم بوده است. در این مسیر، شخصیتهای بزرگی جان خود را برای آزادی، استقلال و عدالت فدا کردند و به عنوان شهدای واقعی تاریخ این سرزمین شناخته میشوند.
معیار واقعی شهادت
در طول تاریخ، جهاد علیه متجاوزین انگلیسی، مقاومت در برابر اشغال روسها و دفاع از مردم در برابر حملات هوایی و بمبارانها، نمونههایی از فداکاری شهدای واقعی افغانستان بودهاند. بااینحال، امروزه برخی گروهها از مفهوم «شهادت» سوءاستفاده کرده و هر فرد کشتهشدهای را، بدون در نظر گرفتن نیت و عملکردش، شهید مینامند. در حالی که شهادت مقام بزرگی است که به هر کشتهشدهای تعلق نمیگیرد.
شهدای واقعی افغانستان کسانی هستند که برای آزادی، استقلال، عدالت و حقوق مردم خود مبارزه کردند. نباید عنوان «شهید» را به کسانی داد که در راه ظلم، فساد و افراطگرایی جان باختهاند.
غربت جهاد و شهدای واقعی
پس از پیروزی جهاد افغانستان در برابر اشغالگران شوروی، برخی از رهبران و فرماندهان احزاب جهادی از آرمانهای واقعی جهاد فاصله گرفتند. آنان بهجای حفظ ارزشهای جهاد، درگیر قدرتطلبی، منفعتخواهی، قومگرایی و وابستگی به کشورهای خارجی شدند. این امر سبب جنگهای داخلی و ریختن خون هزاران انسان بیگناه شد.
با اینکه احزاب کمونیستی خلق و پرچم دیکتاتورترین و ضد مردمیترین حکومتهای تاریخ افغانستان را تشکیل داده بودند، اما پس از پیروزی مجاهدین در سال ۱۳۷۱خورشیدی، جنگهای داخلی چنان بر مردم آسیب زد که خاطرات تلخ حکومت کمونیستی در ذهن برخی مردم کمرنگ شد و حتی برخی حسرت دوران حکومت نجیب را خوردند.
جهاد چهاردهساله مردم افغانستان با حماسهها و مجاهدتهای بینظیر، سرانجام در ۸ ثور ۱۳۷۱ خورشیدی به پیروزی رسید. اما متأسفانه کمتجربگی و اختلافات در میان رهبران جهادی، این پیروزی را به یک ناکامی تاریخی تبدیل کرد. بمباران وحشیانه مناطق مسکونی توسط رژیم کمونیستی و اشغالگران شوروی، تراژدیهای انسانی بزرگی را رقم زد. میلیونها نفر آواره شدند و صدها هزار تن شهید و معلول گشتند. این مصیبتها هنوز هم در جامعه افغانستان زخمهای عمیقی برجا گذاشته است.
عبرتهای تاریخی از جهاد افغانستان
۱. افغانستان کشور اشغالناپذیر است و مردم آن ملتی آزاد و بیگانهستیز هستند.
۲. جهاد مقدس ۱۴ ساله افغانها ثابت کرد که وحدت ملی حول محور اسلام امکانپذیر است. اسلام، عامل وحدت تمام اقوام افغانستان است و بالاتر از نژاد، قومیت و زبان قرار دارد. این دین آسمانی میتواند اختلافات را از بین برده و اتحاد مردم را تضمین کند.
۳. پس از پیروزی مجاهدین در ۸ ثور ۱۳۷۱، رهبران احزاب جهادی نتوانستند از این فرصت برای ایجاد یک نظام قدرتمند اسلامی بهره ببرند. اختلافات داخلی، جاهطلبیهای تنظیمی و قومی، این پیروزی را به تلخی کشاند و باعث شد که افغانستان وارد جنگهای داخلی شود.
۴. حرص و طمع برخی رهبران جهادی، پیروزی را به شکست تبدیل کرد. آنان بهجای حفظ وحدت و اخوت، به دنبال منافع شخصی و حزبی رفتند و دروازههای افغانستان را به روی مداخله خارجی باز کردند.
۵. تفرقه و اختلاف، یک ملت پیروز را به مجموعهای از افراد شکستخورده و سرخورده تبدیل میکند. جنگهای داخلی پس از پیروزی جهاد، مردم افغانستان را بیشتر از دوران اشغال کمونیستی آزار داد. کابل، که در زمان کمونیستها چهره یک شهر زنده را داشت، در جنگهای قدرتطلبانه داخلی به ویرانهای تبدیل شد.
فراموشی جهاد و نفوذ اندیشههای سکولاریستی
امروز علاوه بر فراموشی ارزشهای جهاد، برخی تلاش دارند که اسلام را دینی خشونتطلب جلوه دهند. برخی نهادهای خارجی، که از رشد اسلام سیاسی هراس دارند، در تلاشاند تا اندیشههای سکولاریستی را در جامعه افغانستان ترویج کنند و دین را به حاشیه بکشانند.
متأسفانه رهبران جهادی که روزی با خون شهدا به قدرت رسیدند، امروز از یاد و خاطره آنان غافل شدهاند. آنان حتی از بازماندگان شهدای مظلوم دلجویی نکردند. این بیتوجهی، نهتنها توهین به جهاد و ارزشهای اسلامی است، بلکه خیانت در حق شهدایی است که جان خود را برای آزادی و استقلال این سرزمین فدا کردند.
قیام مسلحانه مردم بهسود – ۱۵ سنبله ۱۳۵۸ خورشیدی
از میان ده ها مثال، من به یک نمونه از شهدای واقعی در آغاز جهاد و خیزش های مردمی به دفاع از اعتقاد و وطن شهید شدند. در بهار ۱۳۵۸ خورشیدی، قیام مسلحانه مردم بهسودین آغاز شد. این قیام که تا دره میدان وردک را از وجود نیروهای دشمن پاکسازی کرد، به فرماندهی شهید ارباب محمد نسیم سلطانی و شهید ارباب سلطان عزیزمَرَگ ادامه یافت. مجاهدین در منطقه کُهنه خمار و کوه قَمچین باف مستقر شدند.
در شب ۱۵ سنبله ۱۳۵۸، رژیم دستنشانده روسی با حملات گسترده، ۲۱ تن از مجاهدین را به شهادت رساند. این در حالی بود که مجاهدین به مدت ۶۲ روز تحت محاصره دشمن قرار داشتند. پس از این مدت، آنان موفق به تشییع و تدفین پیکر شهدا شدند. شگفتانگیز آنکه در این مدت هیچگونه آسیب یا تغییری در اجساد شهدا مشاهده نشد. تفصیل این رویداد در کتاب «از تبار شاه علیمردان و ثابت قدم» آمده است.
امروز که افغانستان درگیر بحرانهای متعدد است، باید از گذشته عبرت بگیریم و ارزشهای جهاد را زنده نگهداریم. شهدای واقعی این سرزمین، کسانی هستند که برای عدالت، آزادی و استقلال جنگیدند. نباید اجازه داد که خون آنان پایمال شود.
همچنین، رهبران جهادی مسئولیت سنگینی دارند. آنان باید به جای غرق شدن در منافع شخصی، از آرمانهای جهاد و شهدای مظلوم این سرزمین دفاع کنند. نور حقیقت بار دیگر خواهد تابید و دوران ظلم و فساد به پایان خواهد رسید.
سوءاستفاده از نام شهید
عنوان «شهید» در جوامع اسلامی و بسیاری از فرهنگها جایگاه معنوی، دینی و ارزشی والایی دارد. بااینحال، در برخی موارد، این عنوان بهصورت نادرست و برای اهداف غیرمشروع به کار گرفته میشود. سوءاستفاده از نام شهید میتواند در زمینههای مختلفی مانند سیاست، تبلیغات، اقتصاد و اجتماع رخ دهد.
۱. سوءاستفاده سیاسی
مشروعیتبخشی به حکومتها و گروهها: برخی حکومتها یا گروههای سیاسی از عنوان «شهید» برای توجیه سیاستهای خود و سرکوب مخالفان بهره میبرند.
تخریب مخالفان: گاهی با نسبت دادن «شهادت» به برخی افراد، مخالفان یک نظام یا گروه متهم به خیانت یا دشمنی با ارزشهای دینی و ملی میشوند.
تحریف حقیقت تاریخی: در برخی موارد، افراد غیرشایسته یا حتی کسانی که در مسیر نادرستی جان باختهاند، شهید معرفی میشوند تا تاریخ به نفع یک جریان خاص تغییر یابد.
۲. سوءاستفاده اقتصادی
سوءاستفاده از مزایای خانوادههای شهدا: در برخی کشورها، خانوادههای شهدا از امتیازات خاصی مانند حقوق و کمکهای دولتی برخوردارند. گاهی افراد با جعل اسناد یا نسبت دادن خود به یک شهید، از این امتیازات بهرهبرداری غیرقانونی میکنند.
سوءاستفاده تجاری و تبلیغاتی: برخی شرکتها و افراد از نام شهید برای تبلیغات و افزایش فروش کالاها یا جذب مشتری استفاده میکنند، بدون آنکه ارزش واقعی این مقام را رعایت کنند.
۳. سوءاستفاده اجتماعی و فرهنگی
تقدیس افراد بدون شایستگی: گاهی افرادی که قربانی تصادفات، درگیریهای شخصی یا حتی جنایات شدهاند، «شهید» معرفی میشوند تا احساسات عمومی تحریک گردد.
ابزار قرار دادن شهدا برای منافع فردی و گروهی: برخی افراد با استفاده از عناوین خانوادگی مرتبط با شهدا، به دنبال کسب نفوذ اجتماعی و جایگاههای حکومتی هستند.
۴. أثیرات منفی سوءاستفاده از نام شهید
تضعیف ارزش واقعی شهادت: وقتی از عنوان شهید به شکل نادرست استفاده شود، معنای واقعی آن تحریف و کمارزش میشود.
ایجاد بیاعتمادی در جامعه: مردم نسبت به حقیقت شهادت و قربانیان واقعی راه حق، دچار شک و تردید میشوند.
تفرقهافکنی و استفاده ابزاری از دین: سوءاستفاده سیاسی و مذهبی از عنوان شهید میتواند باعث تفرقه میان مردم و ایجاد اختلافات فرقهای و سیاسی شود.
دو نمونه از سوءاستفاده از عنوان شهید در افغانستان
در افغانستان، عنوان شهید بارها بهصورت ابزاری به کار رفته است. در اینجا دو نمونه از شخصیتهایی را بررسی میکنیم که از دیدگاه هوادارانشان «شهید» تلقی شدهاند، اما از منظر تعریف اسلامی و تاریخی، شرایط لازم برای این عنوان را ندارند.
۱. دکتر نجیبالله از احزاب چپگرا
دکتر نجیبالله، رئیس پیشین خاد و رئیسجمهور افغانستان، سیاستهایی را اجرا کرد که پیامدهای سنگینی برای مردم داشت:
سرکوب و شکنجه: در دوران ریاست خاد، هزاران نفر به اتهامات اعتقادی و سیاسی اعدام، شکنجه و زندانی شدند.
آوارگی و جنگ: سیاستهای حزبی او منجر به آوارگی میلیونها افغان در داخل و خارج کشور شد.
نابودی زیرساختها: درگیریها و حملات موشکی، کشور را به ویرانهای تبدیل کرد.
وابستگی به شوروی: نجیبالله بهعنوان یک سیاستمدار وابسته به مسکو، منابع افغانستان را به شوروی واگذار کرد.
اختلافات قومی و زبانی: سیاستهای او باعث تعمیق شکافهای قومی و مذهبی شد که به خاطرات جنرال عبدالقادر مراجعه شود.
چپاول داراییهای ملی: انتقال ذخایر مالی کشور به خارج، از جمله فروش سفارت افغانستان در آلمان، از عملکردهای منفی او بود.
فرجام کار: پس از سقوط حکومتش، در میان همحزبیهایش تنها ماند و سرانجام به دست طالبان کشته شد.
نتیجهگیری: دوران نجیبالله یکی از پرتنشترین دورههای تاریخ افغانستان بود که پیامدهای آن هنوز هم احساس میشود. تاریخ، عملکرد سیاستمداران را نه بر اساس شعارها، بلکه بر مبنای نتایج و تأثیرات آنها قضاوت میکند.
۲. عبدالعلی مزاری از احزاب راستگرا
عبدالعلی مزاری، یکی از بنیانگذاران سازمان نصر و حزب وحدت اسلامی افغانستان، نقش مهمی در جنگهای داخلی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ خورشیدی داشت. عملکرد او شامل موارد زیر بود:
افزایش جنگهای داخلی در هزارهجات: درگیریهای شدید میان گروههای مختلف در مناطق هزارهنشین که طبق خاطرات اکبرخان خان نرگس بیش از پنجاه هزار انسان کشته شد.
درگیریهای غرب کابل: جنگهای متعددی که تلفات و خسارات سنگینی را بر مردم این منطقه تحمیل کرد که تنها در جنگ 23 سنبله 1373 خورشیدی که نزدیک یک ماه دوام یافت، تا سی هزار کشته از منابع مختلف گزارش شده است.
همکاری با گروههای مسلح دیگر: ائتلاف با گلبدین حکمتیار و عبدالرشید دوستم که باعث تشدید جنگهای داخلی شد.
انتقال تجهیزات نظامی به آیاسآی پاکستان: از جمله قطعه اسکاد.
قتلهای زنجیرهای در حزب وحدت: حذف فیزیکی برخی از یاران قدیمی سازمان نصر و اعضای حزب وحدت.
اعدام زندانیان کوتیگانَی: این واقعه تنها ۲۴ ساعت قبل از دستگیری مزاری توسط طالبان بدون فیصله حکم قاضی رُخ داد.
نتیجهگیری: سیاستهای مزاری تأثیرات عمیق و گستردهای بر اوضاع سیاسی، امنیتی و اجتماعی مردم هزارهجات، کابل و برخی دیگر از ولایات افغانستان گذاشت، که پیامدهای آن تا سالها بعد نیز احساس میشد.
با توجه به سوابق و عملکرد این دو چهره، هرچند هوادارانشان آنها را شهید میدانند، اما از نظر معیارهای اسلامی و تاریخی، شرایط لازم برای این عنوان را ندارند. استفاده از عنوان شهید برای افراد وابسته به احزاب و گروههای سیاسی، باعث تحریف مفهوم شهادت و تضعیف جایگاه واقعی آن میشود. جامعه باید در برابر اینگونه سوءاستفادهها هوشیار باشد و نگذارد که حرمت مقام شهادت خدشهدار گردد.
تحریف مفهوم شهادت در جنگهای داخلی بهسود
دو خاطره از دو «شهید خودخوانده» در جنگهای داخلی بهسود
در جریان جنگهای داخلی، کشتهشدگان را معمولاً با همان لباسهایی که هنگام مرگ به تن داشتند، دفن میکردند. در سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در یکی از جنگهای داخلی بهسود، فردی کشته شد و طرفدارانش او را با همان لباسهایش به خاک سپردند. مدتی بعد، یکی از نزدیکان او نامهای به فرمانده گروه از طرف همان فرد کشته شده نوشت که گویا این نامه از «بهشت» ارسال شده است. در این نامه آمده بود:
«من در بهشت وضعیت خوبی دارم، اما تنها رنج و ناراحتیام این است که مرا با همان کفشهای توبی (نوعی کفش ساختهشده از تایر موتر) دفن کردید. بوی آن باعث اذیت سایر شهدا شده و مرا آزار میدهد. لطفاً از این پس، کفشهای شهدا را همراهشان دفن نکنید، زیرا سایر شهدا هم اذیت میشوند!»
خاطرهی دیگر مربوط به دامنهی کوه بابا است. در آنجا، یکی از فرماندهان یک گروه کشته شد. طرفدارانش تحت تأثیر فرهنگ ایران، هنگام تشییع جنازه شعار میدادند: «ای شهید گل پرپر!» مادر این فرمانده، که مفهوم شعار را درست متوجه نشده بود، تصور کرد که مردم به پسرش لقب «کوپرپر» دادهاند. او با ناراحتی گفت:
«خاک به سرتان! هم بچهام را به کشتن دادید، هم او را «کوپرپر» صدا میزنید!»
این داستانها نشان میدهند که مفهوم شهادت گاهی دچار سوءبرداشت و تحریف میشود. در حالی که الگوی واقعی شهادت، شهدای صدر اسلام، شهدای کربلا و دیگر مدافعان حقیقی ارزشها هستند.
منبع: تیکتاک، جنبش بیداری، به مدیریت محمدعلی مقدسی / 9 دلو ۱۴۰۳ خورشیدی