یاد آوری:
نگارنده چند سال قبل مجموعهی صد صفحهی، با سایز رقعی و عنوان: «حجت؛ احیاگر مذهب جعفری» نوشته بودم، در یکی از بخشهای آن تحت عنوان: «رسمیت مذهب جعفری ثمر تلاش حجت و دیگر احیاگران» آمده است. اینک میخواهم به ادامهی فراخوان «کمپاین پیروان مذهب جعفری» در پیوند با سخنان مولوی ندا محمد ندیم، فرازهای آن کتاب و دستآوردهای پیروان مذهب جعفری در عرصههای علمی، سیاسی، ملی، فرهنگی و نظامی شیعیان افغانستان نکاتی را بصورت فهرست یاد آوری نمایم.
تشیع افغانستان از همان آغاز شکل گیرى با فراز و نشیبهاى فراوانى روبه رو بودند، حاکمیتهای مستبد، اکثراً در پى سرکوب پیروان مذهب جعفری بودند و برای گسترش آموزههاى مذهبی محبین خاندان رسالت، موانع بىشمارى را پدید آوردند. اما در طول تاریخ دستآوردهای جهاد علمی، نظامی و فرهنگی شیعیان، سبب گسترش قلمرو اسلام معتدل شده است.
الف) جهاد علمی و فرهنگی
دانشمندان شیعه و سنی به این حقیقت معترفاند که اکثر قریب به اتفاق علوم توسط امامان شیعه و پیروانشان پایهگذاری شده و تمدن بزرگ اسلامی در طی قرون دوم تا پنجم هجری روی داد، تمدن و پیشرفتهای کنونی نتیجهی تلاشهای علمی امامان معصوم(ع) و شاگردان آنان بوده است.
راویان، محدثان، محققین بزرگ از ابوخالد کابلی یکی از یاران امام علی بن الحسین(ع) تا فقیه، اصولی و سیاستمدار، شیخ محمد کاظم خراسانی، مشهور به آخوند خراسانی و صاحب کفایة الاصول، آیات عظام: شهید سید محمد سرور واعظ، مجتهد، محقق از پيشقراولان روشنگری، جهاد و سياست و از چهرههاى درخشان فقهاى شيعه در افغانستان؛ شیخ محمداسحاق فیاض، محقق و صاحب اثر و از مراجع تقلید؛ شیخ محمدآصف محسنی، سیاستمدار، مدافع تقریب مذاهب اسلامی و صاحب آثار متعددی در فقه، حدیث و رجال؛ شیخ قربانعلی محقق کابلی از مراجع تقلید شیعه اهل افغانستان بودند. تاریخ درخشان و پرافتخار افغانستان شاهد ظهور و بروز شخصیتهای علمی و فرهنگی فراوانی بوده و هستند که هرکدام با همتی بلند و عزمی راسخ، مراتب علم و فرهنگ را یکی پس از دیگری طی نمودند که در این یادداشت معرفی هرکدام آنان ممکن نیست.
ب) سیاست و جهاد
شیعیان افغانستان با پدید آوردن نهضت و خیزشهای مردمی در برابر کشورهای استعمارگر غربی و شرقی مقاومت نمودند و به عنوان مثال چند نمونه از سیاست و جهاد شیعیان افغانستان را یاد آوری مینمایم.
– در جنگ اول افغان و انگلیس از میان 20 فرمانده جنگ 7 فرمانده از اهل تشیع حضور داشتند، ارادت که اهلسنت به اهلبیت(ع) داشتند، فرماندهان جنگ تصمیم میگیرند که زمان قیام را روز عاشورا بگذارند.
در جنگ افغان و انگلیس خیلی از فرماندهان جنگ از اهل تشیع بوده و از جمله: سید نور محمدشاه در جبهه قندهار، ابوالقاسم رساله دار، قربان علی قزلباش… از فرمانده جنگ در قندهار و هرکدام استقلال طلبان افغانستان بودند و همین طور در جنگ دوم افغان و انگلیس و در برابر تجاوز روسها به افغانستان، شاهد آزادی مناطق هزارهجات، مبارزات فرا مذهبی و قومی شیعیان با حضور نظامیان و چریکهای اهل تشیع در پایتخت کشور و اطراف کابل که مُخ روسها را به فغان آورد، قبرستان شیعیان به دفاع از میهن بر علیه متجاوزین بیگانه در نقاط مختلف این سرزمین و از جمله قبرستان شهدای اهل تشیع در منطقهی جاجی ولایت پکتیا بیانگر این واقعیت است که سالهای جهاد به رهبری مرحوم انوری باعث شکستهای سنگین دشمن شد و همین طور شیعیان در مقاطع مهم اعتقادی، سیاسی و ملی این کشور دَین خود را اداء نمودند و ما مدیون خدمات شخصیتهای علمی، سیاسی و نظامی گذشتهی کشورمان، مخصوصاً محبان اهلبیت(ع) هستیم.
در سنگر سیاست و همبستگی ملی، همانند: میریزدانبخش بهسودی که خواهان متحد ساختن هزارهها تحت رهبری واحد بود و بیش از 3000 نیروی نظامی داشت و اکثریت میران و خوانین هزاره از او اطاعت میکردند؛ هرچند برخی هواداران عبدالعلی مزاری وی را در ردیف میریزدان بخش بهسودی میدانند، به باور اهل تحقیق و شاهدان عینی فجایع نیم قرن اخیر در جامعهی تشیع، مزاری همبستگی جامعهی هزاره را آسیب زد، مزاری اولین کسی بود که در فروپاشی شورای انقلابی اتفاق اسلامی و یا همان نخستین دولت اسلامی در جغرافیای بیست درصد خاک افغانستان که نخبگان و نماینده گان با صلاحیت مردم از سراسر هزارهجات و حتی مناطق سنی نشین در مرکز ورس حضور یافتند که مزاری و گروههای افراطی دیگر با حمایت بیرونیها اقتدار و عظمت تشیع را درهم کوبید، مزاری در تشکیلات حزب وحدت دشمنیها را بیشتر نمود، فجایع دههی هفتاد و از جمله فاجعهی 23 سنبله 1373 خورشیدی را خلق که زخم ناسور و فتنهی بزرگ و اختلاف شدید میان پیروان مذاهب اسلامی و هزارهها گردید و مزاری حتی اعتماد دوستان نزدیکش را نیز از دست داد.
(تفصیل موارد فوق را در کتاب «ثابت قدم» خاطرات من از جمهوریت تا جمهوری اسلامی افغانستان، مراجعه نمایید.)
همچنان شخصیتهای دیگر همانند: میرزا سید محمد اکبر دربازتاب رويدادهای سياسی و تاريخ نگاری، ملا فیض محمد کاتب هزاره روحانی خوش فکر، وقایعنگار، پشتیبان جنبش مشروطیت که نگارش سراج التواریخ را به عهده داشت. و نیز سلطان قُلیخان سرسلسلهی سلطانیها، مرحوم رضا بخشخان، فرقه مشر غلام نبی خان چپه شاخ از قوم میر بچه که پدرش غلام رضا بیگ مدت 8 سال درزندان امیر عبدالرحمان خان بسر برد، فرقه مشرميرفتح محمد خان، حاج محسن خان سلطانی، محمد ابراهیم خان معروف به گاو سوار، میرخادم حسین میرزاد و نیز دیگر میران و خوانین هزاره که هرکدام در همبستگی و حمایت مردم خویش جنبش هایی را رهبری میکردند و هرکدام کارنامهها و دستآوردهای قابل توجه برای پیروان مذهب جعفری در افغانستان دارند و امیدوارم سرگذشت زندگیآنها با رهبران و سیاسیون معامله گر کنونی، جهت عبرت و درس برای نسل جوان امروز و آینده کشورما مورد توجه قرارگیرد.
ج) رسمیت مذهب جعفری ثمر تلاش حجت و دیگر احیاگران
دراین بخش نقش آیات عظام؛ حجت، واعظ، علامه بلخی و دیگر علمای بزرگ تشیع در رسمیت یافتن مذهب جعفری بصورت فشرده و خلاصه پرداخته میشود. در افغانستان اهل تشیع و پیروان امام جعفر صادق(ع) متشکل از اقوام مختلف و بیست و پنج درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، تشیع از ساکنان اصلی این کشور و از مریدان امیرالمومنین امام علی(ع) بودند و در زمانهای مختلف و حکام مستبد گذشته به جرم شیعه بودن سرکوب شدند و محرومیتهای فراوانی را کشیدند و از سوی دیگر جایگاه مذهب جعفری در قوانین اساسی افغانستان نادیده گرفته شده بود و حکومتهای مستبد گذشته، برای پیراون مذهب جعفری محدودیتهایی را ایجاد نمودند و مراسم مذهبی آنان با اعمال خشونت آمیز ممانعت گردید و با تبعیض آشکار، اهل تشیع از تمام حقوق شهروندی خویش محروم شدند، مبارزات و فداکاریهای مرحوم علامه سید محمد کاظم بلبل، آیات عظام؛ مرحوم میر علی احمد حجت، شهید سید محمد سرور واعظ، علامه شهید سید اسماعیل بلخی و دیگر بزرگان قابل یاد آوریست و هرکدام برای رسمیت مذهب جعفری تلاشهای خستگی ناپذیر نمودند و سرانجام با جدیت آیات عظام؛ مرحوم سید ابوالحسن فاضل، مرحوم شیخ محمد آصف محسنی با همراهی دیگر بزرگان اهل تشیع رسمیت مذهب جعفری در افغانستان مطالبه و در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان آزادی مذهبی، قانون احوال شخصیه اهل تشیع در محاکم قضایی و کتب دینی مکاتب پذیرفته شد.
با توجه به کتمان مذهب جعفری در قوانین اساسی گذشتهی افغانستان در این دوره بزرگان اهل تشیع برای رسمیت مذهب جعفری در کنار مذهب حنفی تلاشهای مسالمت آمیز و منطقی نمودهاند که باید یاد و نام آنها را زنده نگهداریم و به تلاشهای شان ارج و احترام بگذاریم و از جمله زحمات مرحوم علامه بلبل و سیاست نرمش آیتالله العظمی حجت در نشر معارف اهلبیت(ع) مهم بود و حتی محققین خارجی نیز نقش آنان را به عنوان احیاگران شعایر حسینی در مناطق شیعه نشین افغانستان یاد آوری نمودند.
یک مورخ و مستشرق آلمانی بنام، لیون پلاداد، به نقل ازیک مورخ سرشناس آلمانی که سال 1913 میلادی = 1292 خورشیدی به افغانستان سفر نموده بود و از وضعیت اسفار و تعصب حکام وقت گزارش نوشت(دقیقاً زمانی بود که دختران را به کنیزی میگرفتند و یکی از بازاران معروف برده فروشی ارزگان بود) و بعد در ادامه مینویسد که پانزده سال بعد، یعنی سال 1928=1307 دو باره به افغانستان سفر نمودم وضعیت کاملاً تغییر کرده بود و مینویسد: «وقتی به کابل رفتم در چنداول عالم شیعی را دیدم(منظور آیتالله حجت) که در بالای منبر سخنرانی میکرد و او مُجَدَد و احیاگر دیانت و اندیشه در عصر و محیط خویش بود و مخالفین خود را به مناظره دعوت میکرد.»
رابرت د. کروس، استاد تاریخ در دانشگاه استفورد آمریکا، به بررسی بازنماییهای مراسم سوگواری حسینی در سالهای اخیر در عرصهی سیاست و رسانهی افغانستان پرداخته و آن را در قالب مقالهای در ژورنال مطالعات افغانستان منتشر کرده است.
رابرت د، کروس در مقالهای با عنوان: «سوگواری بر امام حسین در کربلا و کابل: معانی سیاست عاشورا در افغانستان» پرداخته و در بخش آن به احیاگری شعایر حسینی توسط مرحوم آیتالله العظمی میر علی احمد حجت کابلی اشاره نموده و مینوسید:
«میر علی احمد حجت خانه نورالدین جوانشیر را که مدتی به طور غیر رسمی به عنوان حسینیه شناخته میشد به مجتمع مذهبی که رسماً برای شیعیان به رسمیت شناخته شد تبدیل و سازماندهی کرد. این تکیه خانه (تکیه خانه عمومی) در چنداول به مرکز گرامیداشت ایام محرم در کابل تبدیل شد و با برافراشتن پرچمهای سرخ حسینی از گنبد آن، نماد برجستهای از نهادینه شدن تشیع در افغانستان به وقوع میپیوست.»
در پایان به ارواح همهی بزرگان خدوم، علمای برجستهی افغانستان، برخی رهبران و فرماندهان جهادی و سیاسی، نخبگان علمی، فرهنگی و اجتماعی که در این سرزمین در راستای نشر معارف اهلبیت(ع) و تحقق همبستگی و اخوت اسلامی تلاشهای فراوانی نمودند، ما نباید واقعیتهای تاریخی را وارونه معرفی کنیم، من به عنوان کسی که خودم نیم قرن فجایع و حوادث تلخ و ناگوار افغانستان را از نزدیک شاهدبوده و هستم و خاطراتم را نیز در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حدود پنجاه سال اخیر و به دور از محافظه کاری نویشتم و امید وارم که دوستان قبل از مطالعه آن، بر اساس شایعات مغرضین قضاوت نفرمایند واز نقد و نظر سازندهی یکایک اهالی قلم و رسانه استقبال میشود.
با احترام / سید جعفر عادلی حسینی
شمال کشور جرمنی / 2 جدی 1402 خورشیدی