نمایش نوار ابزار

شرح‌حال زندگی در چند فراز

شنبه 29 ژوئن 2024

زندگی‌نامه، سرگذشت‌نامه یا بیوگرافی، سبکی در ادبیات و دیگر رسانه‌ها ازجمله نوشتن خاطرات و یا فیلم‌های مستند است که مربوط می‌شود به شرح و توصیف رخدادها و روند زندگی یک یا چند نفر.

بیشتر زندگی‌نامه‌ها بر پایه‌ی یادداشت‌های شخصی افراد ترتیب داده می‌شود و درحقیقت شرح‌حال زندگی افراد، داستان‌های واقعی هستند و نه تخیلی.

یک زندگی‌نامه به فهرست کردن اطلاعات در مورد یک شخص مانند زادروز، زیست‌نامه، شرح‌حال زندگی و تاریخ رُخدادها، محدود نمی‌شود و گاهی خاطره نویسان به توضیح و تحلیل رویدادها نیز می‌پردازند.

در مجموعه‌ی حاضر که خاطرات نزدیک به پنج دهه زندگی، «از جمهوريت تا جمهورى اسلامى افغانستان» را توضیح و تحلیل و به رویدادهای تاریخی نیز پرداخته ‌شده، شاید کسانی به هر دلیل علاقه‌مند باشند که درصدد شناخت نگارنده نیز باشند و به نظر من مبنای شناخت انسان‌ها در جامعه خصلت‌های شخصی فرد هست، در این بخش تحت عنوان «مختصری از شرح‌حال زندگی‌ام»، اندکی از خصلت‌ها و شاخصه‌های فکری و رفتاری خودم را این‌گونه می‌نویسم:

من (سید جعفر عادلی حسینی) جوزا 1349 خورشیدی در مرکز بهسود ولایت میدان متولد شدم، دوران کودکی، ورود به تحصیل را در محیط پیدایش آغاز و همزمان با تحولات سیاسی و نظامی به ایران مهاجرت نمودم و به تحصیل خود ادامه دادم، من علاوه بر مسئولیت حکومتی، سیاسی و فرهنگی و تقدیر از کارکردهایم و حضور در جهاد افغانستان و مبارزات سیاسی، از نیمه‏ى سال 1376 خورشیدی در جرگه‏اى پژوهشى و عرصه‏ى فعالیت‌های فرهنگى و پژوهشی به خلق بیش از 60  اثر منتشر شده، حدود 300 مقاله تحقيقي و سياسي چاپ‌شده در مطبوعات داخلي و خارجي؛ حدود 400 مصاحبه‌ی نوشتاری، صوتی و تصویری با رسانه‌های داخلی و خارجی دارم و اما خصلت‌ها و شاخصه‌های فکری و رفتاری‌ام از این قرار است:

۱. هیچ‌گاه خود را عالم دهر و عقل کل احساس نکرده‌ام، در آغاز جوانی که دوران رُشد و پیشرفت و اندوخته شدن دانش هست، شرایطی به وجود آمد که حضور در جهاد افغانستان و سیاست کشور، فرصت ادامه تحصیل،‌ تحقیق و مطالعه را نیز از من گرفت.

  1. از روزی که به کار سیاست پرداخته‌ام تاکنون در همان حزب حرکت اسلامی و همکار مرحوم سید حسین انوری بوده و بعد از ارتحال وی، فرزندش سید خلیل‌الله انوری را حمایت نمودم و در هیچ حزب دیگری نرفته‌ام.
  2. در برنامه‌های شخصی‌ام مذهبی عمل می‌کنم، اما در جامعه آزادی را اصل می‌دانم و دوست دارم که مردم، مخصوصاً نسل جوان با تحقیق و گفتگوی آزاد و آگاهانه، مذهبی عمل نمایند.
  3. در تشکل‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با پای‌بندی به شرح وظایف، دستورالعمل، اساس‌ و مرام‌نامه آن اهمیت می‌دهم، در تصمیم‌گیری به مشورت و فیصله‌ی همکاران بسیار ارزش قائل هستم و با تخلف و بی‌توجهی به آن حساس هستم.
  4. خون‌سرد و گاهی کمی تندمزاجم، در صورت خطا جرئت معذرت‌خواهی را به‌آسانی دارم، کینه و حسادت را در وجودم کم احساس کرده‌ام، در تحمیل دیدگاه و مواضع مخالفین لج‌باز، قاطع وجدی هستم.
  5. ازنشستن با اهل علم لذت می‌برم اما ازنشستن با رهبران، بزرگان وسیاست‌مداران ‌که خود ستان هستند خوشم نمی‌آید، کمترین ملاقات‌ را با آن‌ها دارم و روحیه‌ی تظاهر را نمی‌توانم بپذیرم و مشکل است خودم را قناعت دهم که تظاهر نمایم و در محافل آنان حاضر باشم و این کار برایم سخت است و بیشتر علاقه‌مندم با مردم و به ‌صورت عادی زندگی کنم.
  6. در مورد جدایی دین از سیاست ساعت‌ها، روزها و سال‌ها فکر کردم، با نظرهای متفاوت اسلام‌شناسان روبرو شدم، به دلیل اختلاف‌نظر میان دیدگاه بزرگان به نتیجه‌ی قطعی نرسیده‌ام.
  7. با علما رابطه میانه دارم و از تاجران دین، چه آنانی که خودشان را اهل علم می‌دانند و چه آنانی‌ که پول‌دار هستند، اهل علم و عوام را به دورشان جمع می‌کنند، بدم می‌آید اما نوکر و دست‌بوس عالم دینی و حقیقی هستم و جرئت حمایتش را نیز دارم.
  8. با دروغ‌گفتن، وعده‌ی سرخِرمَن که عملی نشود، وقت‌تلفی و منتظر گذاشتن ارباب‌رجوع میانه‌ی خوبی ندارم.
  9. در فعالیت سیاسی، پیروزی و شکست بر روحیه‌ام چندان تأثیر بالا نمی‌گذارد و در این راستا آدم خون‌سردم، از شکست خیلی زیاد ناراحت و از پیروزی زیاد خوشحال نمی‌شوم و با حوصله‌مندی درصدد جبران شکست‌هایم هستم.
  10. ساده‌زیستی را دوست دارم و به زندگی تجملاتی کمتر علاقه‌مندم، با آنکه در شهرداری کابل چند سالی سمت‌های بزرگی را عهده‌دار بودم و تصاحب یک نمره زمین حق مسلم من بود، با آن‌ هم احتیاط نموده و از صلاحیت وظیفه‌ام استفاده ننموده و هنوز خانه‌ی شخصی ندارم و تا سقوط جمهوریت که مهاجر نشدم کرایه‌نشین بودم.
  11. در رابطه با علمای سده‌ی اخیر افغانستان، به این باورم که آن‌ها در جامعه‌ی تاریک و نابسامان این کشور مصدر خدمات فراوان گردیده‌اند و در مناسبت‌هایی از آن‌ها یادآوری می‌نمایم که عبارت‌اند از؛ مرحوم‌سیدمحمدحسین اوجی، سیدمحمدکاظم بلبل، میرعلی‌احمد حجت‌کابلی، شهید سید محمدسرور واعظ، شهید محمدعطاالله فیضانی، شهید شیخ‌محمدامین افشار، مرحوم سید محمدحسن رییس یکه‌ولنگی، شیخ عزیزالله غزنوی، شهید میرعلی‌اصغر شعاع، حاج آخوند کوه‌بیرونی، شهید سیدعبدالحمید ناصر، شهید سیدمحمدحسین مصباح، شهید محمدامان مشهور به خان‌مولوی، شهید سیدنادر بحرالعلوم، شهید میرعلی‌احمد عالم، شهید شیخ سلطان ترکستانی…
  12. از جمله رهبران‌سیاسی درجهان‌اسلام و فرماندهان‌جهادی عصر خودم: امام‌خمینی، سیدحسن نصرالله، آیت‌الله سیدعلی بهشتی، آیت‌الله سیدابوالحسن فاضل، آیت‌الله شیخ محمد آصف محسنی، ستر جنرال سیدحسین انوری، ستر جنرال سید محمد حسن مجاهد(مشهور به سیدجگرن)، استاد شهید عزیزالله مبشر، شهید سید ابراهیم شاه حسینی، شهید سید مصطفی کاظمی و شهید غلام نبی مشتاق را احترام داشته و گاهاً رفتار و عمکرد برخی آنان را نقد می‌نمایم.
  13. در هرکاری که شروع می‌کنم در استمرار آن، لجاجت و روحیه‌ی خستگی‌ناپذیر دارم و تسلیم شرایط و فشار نمی‌شوم و سعی می‌کنم آن را موفقانه به پایان برسانم.
  14. شهرت‌طلب هستم، اما نه به بهای خیانت، فریب‌دادن و قربانی‌شدن مردم، از راه‌های مشروع پیش می‌روم و هرگز تسلیم زور، سختی‌ها و فشار نمی‌شوم، مگر درجایی که تشخیص دهم که حق کسی ضایع می‌گردد، جرئت کنار رفتن به نفع دیگری را دارم.
  15. برداشت سطحی‌ام از اقوام این است که پشتون‌ها روحیه مردانگی دارند اما رهبران شان خائن به سایر اقوام؛ تاجیک‌ها،‌ مخصوصاً رهبران سیاسی‌شان، پیمان‌شکن، اهل‌معامله، با موافقین و مخالفین خود موضع ثابت ندارند؛ توده‌ی هزاره‌ها مردم صادق، زحمت‌کش، زیرک، وفادار اما خدا نجات دهد از رهبران و فعالین سیاسی‌شان که به هیچ ارزش و آیینی پایبند نیستند. البته استثنا وجود دارد؛ سادات در عصرحاضر از خود راضی، کله‌شق،‌ خودخواه و خودسر، برخی رهبران سیاسی شان قدرنشناس هستند، مردم افغانستان نسبت به عمل‌کرد بزرگان سادات که درگذشته نسبت به مسلمان این کشور داشتند، خوش‌بین و خدمات آنان را نیز به یاد دارند و از این ‌جهت سادات مورد احترام اقشار مختلف جامعه‌ی افغانستان هستند.
  16. در موضع‌گیری‌های سیاسی‌ام عجولانه تصمیم نمی‌گیرم، بیشتر با مشورت و بررسی دیدگاه همکارانم اعلام موضع می‌نمایم، پس از موضع‌گیری تحت هیچ شرایطی تسلیم نمی‌شوم ولو مورد حمایت همکارانم قرار نگیرم و در برابر هرگونه زورگویی‌ها کوتاه نمی‌آیم.
  17. موضع‌گیری‌هایم با مخالفین در شبکه‌های اجتماعی به ‌صورت عریان و مشخص از آدرس خودم بوده، هرچند دراین زمینه، مورد بی‌مِهری برخی دوستان قرار گرفته‌ام و عده‌ای ناجوان‌‌مردانه با حدس و گمان، برخی صفحات مجازی را همانند بسیاری از اتهامات در فضای حقیقی به من نسبت می‌دهند.
  18. با ذکر نام اقوام در قانون اساسی مخالف بوده و هستم و آرزو می‌نمایم کاش در افغانستان همانند سایر کشورها، نام اقوام از قانون اساسی حذف می‌گردید، اما از آنجایی که سادات در عصر دموکراسی از حقوق شهروندی­شان محروم شدند، جهت حق طلبی آن از حکومت تلاش نمودم، حدود 20 سال قبل اقدام به چاپ اول کتاب کوثرالنبی(پژوهشی در تاریخ سادات افغانستان) با تقریظ رئیس دانشکده‌ی انساب سادات، آیت‌الله رجایی از شاگردان مرحوم آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی نمودم و از سال 1393 خورشیدی در «هویت‌طلبی سادات از حکومت» و ثبت آن در شناسنامه‌ی الکترونیکی، فقید سید حسین انوری را همراهی، تا اینکه رئیس­جمهور غنی در قصر سلام خانه‌ی ارگ ریاست جمهوری و جلسه‌ی تاریخی 21 حوت 1397 خورشیدی علاوه بر قدردانی از مرحوم انوری که این پروسه را پیش می‌برد گفت: «فردا برای شناختن سادات افغانستان بحیث یک قوم، فرمان تقنینی صادر می‌گردد.»
  19. در موضع‌گیری‌های رسمی‌ام خواهان افغانستان عاری از تبعیض و نادیده گرفتن حقوق شهروندی اقوام از حکومت بودم، با موج سواری برخی رهبران جامعه‌ی تشیع و سوء استفاده از عنوان مذهب و قوم، بخشی از مردم تشیع را نادیده گرفتند، بتاریخ ۲۴جوزا 1398 خورشیدی در نخستین کنگره‌ی شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان در تالار لویه جرگه که بیش از 5000 تن اقوام تشیع افغانستان از پایتخت و ولایات مختلف کشور گردهم آمده بودند و مهم‌ترین خواسته‌ی آن‌ها این بود: «نباید افراد خاصی امتیازات جامعه‌ی تشیع را به خود اختصاص دهند و شخصیت‌های اقوام تشیع از حقوق شهروندی‌شان محروم شوند و یگانه راه حل معضلات و مشکلات جامعه‌ی ما رسیدن به عدالت اجتماعی و برآورده شدن حقوق شهروندی آن‌هاست و افغانستان متعلق به همه اقوام ساکن در این کشور است.» نگارنده در این کنگره با بالاترین رای عضویت رهبری شورای نامبرده را کسب و در اولین جلسه‌ی هیات رهبری بتاریخ 28/3/1398 خورشیدی به‌عنوان معاون اول شورای رهبری و دور بعد به عنوان رئیس برای مدت 2 سال انتخاب‌ و در اکثر نشست‌ها نقش نظارتی عالمان دین و دلسوزان به مکتب اهل‌بیت(ع) در عملی شدن اهداف شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان تأکید داشتم.[1]
  20. در اتحاد و ادغام تیکه‌های حزب حرکت اسلامی افغانستان از نیمه‌ی سرطان 1394 خورشیدی بدین­سو در سه مرحله تلاش نمودم، پس از امضاء توافق نامه میان تعداد رهبران تیکه‌ها و سوگند به کلام‌الهی مجدداً با چالش و اختلاف مواجه شدند و نگارنده جزو کسانی بودم که از ابتدای نشست‌های مشترک(اصلاح‌گرایان) با ادغام دو شاخه‌ی انشعاب شده‌ی حرکت اسلامی(به رهبری انوری و کاظمی) و پس از چهارماه تلاش، آقایان جاوید و هادی نیز به طرح ادغام­کنندگان افزوده شد و در مجموع نزدیک هشت­ماه به‌صورت مستمر در جلسات هفته‌‌وار آن شرکت داشته و شاهد عینی گفتگوهای هیئت مورد نظر با آقایان؛ محسنی، انوری، جاوید، هادی و کاظمی بودم و پس از ماه‌ها گفتگو این دوره نیز در نیمه‌ی ماه حمل 1395 خورشیدی ناکام ماند و نیز در نشست‌های آقایان جاوید، انوری و هادی وهمین­طور هادی و انوری، حتی با امضاء تفاهم­نامه­دوباره منجر به اختلاف گردیدند.

آخرین اقدام مجموعه‌ زیر نام «شورای عالی احزاب حرکت اسلامی» به ابتکار جنرالان نظامی و کارمندان ملکی بازنشسته‌ی این حزب که سال‌هاست از فعالیت حزبی فاصله گرفته بودند با شعار متحد ساختن تیکه‌های حرکت اسلامی آغاز و این بار نیز حرکت جنرالان بازنشسته‌ی حزب مقتدر دوران جهاد به بن‌بست و چالش مواجه گردید.

نگارنده از ابتدا باور نداشتم که سران این تیکه‌ها از امتیازات و قدرت طلبی‌های شخصی شان دست بردارند، دراین مرحله حاضر نشدم که از مجموعه‌ی انوری در شورای عالی احزاب حرکت اسلامی حضور داشته باشم و در نهایت در جلسه‌‌ای گفتم: «آقایان تعهد را شکستاندند، امضاهایشان را پای تفاهم­نامه­ها نادیده گرفتند، این بار راهی جز این نیست که هرکدام مبلغ قابل توجه را به ضمانت بگذارند و ممکن بخاطر از دست دادن پول تخلف نکنند و با تأکید به آن عده­ی از حرکتی‌هایی که بدون بدست آوردن امتیازات مادی در این حزب از حیثیت، اعتبار و جان­شان مایه گذاشتند، رهبران تیکه‌های حزب مقتدر دوران جهاد از عنوان خانواده‌های شهدا و مجاهدین و زندانیان با موج سواری سوء استفاده نمودند، بیش از این نباید به آن‌ها اعتماد کرد.»

  1. دیدگاهم درباره مرجعیت؛ آن را نهاد قدرت‌مند دینی می‌دانم، مرجعیت تقلید در تشیّع، پاک‌ترین، بالاترین پایگاه معنوی و علمی در سلسله مراتب مقامات عالی دینی و سرنوشت دین و بعضاً دنیای جامعه‌ی شیعه، به دست با کفایت آنان رقم می‌خورد و در واقع به نوعی استمرار امامت در عصر غیبت است که تا اندازه‌ی ممکن وظایف امام معصوم(ع) را برعهده می‌گیرد و مرجع تقلید، احکام الهی را با زحمت و قدرت علم و تخصّص، از منابع اصل آن استنباط نموده، به زبان مردم در رساله عملیه منعکس می‌سازد تا مقلدین به تکالیف دینی خود عمل نمایند و در طول تاریخ مراجع تقلید در مقدرات سیاسی و اجتماعی مردم اثرگذار بودند و هر بحران و خطری که برای تشیع پیش آمده و باعث ترس و یأس و افسردگی می‌شد، مهم­ترین قدرتی که توانست پیروان اهل‌بیت(ع) را از بحران‌ها و بُن بست‌ها نجات بخشد مرجعیت بوده است.

جریان سکولار با اهداف خاصی سعی می‌کنند مرجعیت شیعه را بکوبند و تخریب کنند، این جریان یک جوسازی روانی در جامعه می‌کنند و مهم‌ترین دست آورد آن‌عده در حزب وحدت در دهه‌ی هفتاد، خط­شکنی سدّ مرجعیت برای رسیدن به منافع سیاسی و مشروعیت دادن جنگ‌های خانمانسوز داخلی بود، این روند پس­از درگذشت آیت‌الله محقق با اقدام احزاب سیاسی به مرجع سازی، قداست و جایگاه معنوی مرجعیت را در این کشور آسیب پذیر ساختند و از این‌رو معتقدم که تضعیف مرجعیت تضعیف دین مردم را به دنبال دارد و نباید اسارت مرجعیت در دام حزب، قوم وجغرافیا بیافتد.

  1. توهین ترامپ رئیس جمهور امریکا به مردم مسلمان افغانستان را نتیجه‌ی اشتباه سران احزاب به اصطلاح جهادی می‌دانم؛ هرچند شنیدن اظهارات خارج از عرف دیپلماتیک ترامپ خیلی عجیب نیست که به مردم افغانستان توهین و ادعا کرد: «آمریکا می‌تواند طی یک هفته در جنگ افغانستان پیروز شود، اما نمی‌خواهد که ۱۰ میلیون نفر کشته شوند، در غیر این صورت می‌تواند در کمتر از ۱۰ روز این کشور را از نقشه دنیا محو کند».

اینگونه سخنان نامتعارف رئیس­جمهور آمریکا برای مردم دنیا عادی شده و از سوی دیگر حضور 20 ساله آمریکا در این کشور نتیجه‌ای جز افزایش نا امنی، فقر و خشونت نداشته و آمریکا امروز در تلاش برای خروج از باتلاق افغانستان بود و اما مواضع برخی رهبران و قوماندانان به اصطلاح جهادی که عزت و اقتدار ملت مسلمان افغانستان را در اثر قدرت طلبی و خودخواهی و باعث شکست حکومت مجاهدین، زمینه ساز و شکل گیری طالبان و تجاوز بیگانگان را به کشور مهیا ساختند و هر کدام سران احزاب به اصطلاح جهادی ازسازمان «سیا» و کشورهای دور و نزدیک پول گرفتند و امروز با کمال بی‌حیایی با پیام‌های بلند بالایی خطاب به ترامپ خاک بر چشم مردم مسلمان افغانستان می‌زنند، در حقیقت اینک نه نوبت حذف افغانستان، بلکه حذف معامله­گران سیاسی فرا رسیده و در واقع این تهدیدات عمل­کرد برخی رهبران و قوماندانان قدرت­طلب و معامله گر به اصطلاح جهادی که با سرنوشت جهاد و خون شهدا معامله نموده‌اند فرا رسیده است.[2]

  1. دیدگاهم درباره جنگ‌های خانمانسوز داخلی در مناطق مرکزی این‌گونه است: هنوز یک سال از قیام و خیزش‌های مردمی سپری نشده بود که احزاب متعدد شیعه و سنی با حمایت کشورهای بیرونی شکل گرفت و از جمله مناطق مرکزی حدود چهار ماه بعد از آزاد سازی از سلطه‌ی کمونیست‌ها گرفتار رقابت و اختلافات گروهی شدند و پس از آن در مناطق مرکزی متأسفانه جنگ‌های خانمان­سوز داخلی آغاز و برخی گروه‌ها از داخل و خارج کشور آیت‌الله‌العظمی بهشتی را تحمل نتوانستند و او را ضد ولایت‌فقیه و امریکایی گفتند و دخالت سید مهدی هاشمی مسئول نهضت‌های آزادی‌بخش آن وقت جنگ‌های خونینی را در هزاره­جات سازمان­دهی نمود.

محمد اکبر نرگس از چهره‌های ملی هزاره‌هات در خاطراتش می‌نویسد که من در دهه‌ی شصت، برای تأمین صلح میان رهبران و فرماندهان سازمان نصر، پاسداران جهاد و شورای انقلابی اتفاق اسلامی تلاش زیادی نمودم، وی در ادامه آمار تلفات تخمینی در این  جنگ‌ها را حدود پنجاه و دو هزار(52000) نفر می‌نویسد.[3]

عبدالعلی مزاری در جلسات مقدماتی تشکیل حزب وحدت اسلامی سال 1367 خورشیدی در بامبان با حضور سران احزاب اهل تشیع، باربار آمارکشته شدگان جنگ‌های داخلی در هزاره‌جات، دهه‌ی شصت را بیش از چهل و پنج (45000) نفر می‌گفت و اعتراف داشت که ما اشتباه کردیم که ده سال بهترین فرصت‌ها را از دست دادیم.[4] شورای انقلابی اتفاق اسلامی مظهر اراده‌ی تشیع و هزاره‌ها در یک‌هزار و اندی سال بعد از سلسله‌ی شاهان غوری بود.[5] هرچند من با این آمار تلفات جنگ‌های داخلی موفق نیستم و معروف است که قربانیان این فجایع به سی هزار(30000) تن می‌رسد و با تأسف جنایات دهه‌های شصت و هفتاد هزاره‌جات و کابل به قدر عمیق و فاجعه آوره‌است که قرن‌ها این میراث خشونت و بقای جنگ‌های خانمانسوز داخلی بر روح و روان بت‌های ساخته شده باقی خواهد ماند و ما امروز شاهد عقده گشایی، تهمت، دروغ و توهین بقایای عوامل جنگ‌های خانمانسوز داخلی هستیم و به راحتی جبران نخواهد شد.

در سال 1364خورشیدی آیت‌الله جواهری در راس هیئتی مرکب از علمای مستقل و نمایندگان احزاب تشیع موفق شدند تا زمینه‌ی گفتگو را فراهم و این حرکت مقدمه‌ای شد برای شکل گیری حزب وحدت که در این حرکت خیرخواهانه مبادا نقش اصلاح طلبانه‌ی مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن فاضل را نادیده بگیریم، او بیش از همه در راستای صلح، سال‌های 1364 و 1365 خورشیدی در مناطق مرکزی و همین­طور سال 1373 خورشیدی در منطقه‌ی جاغوری تلاش خستگی ناپذیر نمودند.

اما در چنین شرایطی که مناطق مرکزی آزاد شده بود، جبهات مجاهدین شیعه در خطوط مقدم سنگرهای مبارزه علیه متجاوزین و کمونیست‌های دست نشانده، برجسته و قابل توجه بود و ازجمله جبهات منسجم شاخه‌ی‌نظامی حرکت‌اسلامی‌ موفق به ایجاد پایگاه‌های متعددی در کابل و دیگر ولایات گردید و در نقاط مختلف کشور فرامذهبی و منطقه‌ای عمل نمودند، پایگاه خاتم‌الانبیا(ص) در جاجی عظمت و اقتدار مجاهدین شیعه را به نمایش گذاشت و قبرستان شهدای حرکت‌اسلامی در منطقه‌ی جاجی ولایت پکتیا بیان‌گر این واقعیت است که سال‌های جهاد، نیروهای‌حزب حرکت‌اسلامی به فرمان‌دهی مرحوم سید حسین انوری باعث شکست‌های سنگین دشمن شد و انوری در دوران جهاد چریک افسانه‌ای بود که توانست خطرناک‌ترین حملات را بر ضد نیروهای روسی و رژیم وابسته آن در پایتخت و حومه‌ی آن انجام دهد.

  1. عوامل انحراف جهاد از مسیر حق؛ باور مندم علل گوناگون داخلی و خارجی دارد، اما به اعتقاد من عامل اصلی نرسیدن جهاد به نتیجه مطلوب و برقرار نشدن حاکمیت اسلامی چیزی دیگری نمی‌تواند باشد؛ جز انحراف اعتقادى مدعیان جهاد از مسیر حق و نهایتاً آنان پُشت به جهاد نمودند، ریشه به رفتارهای خلاف اخلاق انسانی و اسلامی، عدم توجه به حق­الناس(زمین خواری) و چسپیدن به مادیات دارد و هنوزهم عده­ای بی شرمانه از نام جهاد سوء استفاده می­نمایند، مدعیان جهاد پس از پیروزی و با انحراف از روحیه‌ی انقلابی مثبت و گرایش به خصایص منفی، میدان را به رقبا و دشمنان واگذار کردند و خود امروزه صرفاً به گذران زندگی ذلت بار بسنده کرده‌اند.
  2. در کارکردهای علمای فعلی تشیع افغانستان باورمندم:

– علمای تشیع افغانستان چون بزرگان گذشته­ی شان مستقل و غیر وابسته به دربار و بیرونی­ها رسالت خود را انجام دهند، این همه ذلت و خواری و بی اعتمادی آن­ها در جامعه عملکرد نادرست و سیاست زدگی آن­هاست.

– علمای تشیع افغانستان پایگاه و اقتدار مردمی خود را باز گردانند، اقبال مردم به علما با گذشته خيلي متفاوت است و مردم حقيقتاً در مسائل ديني، دنيوي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي، روحانيت را محل رجوع مي‏دانند، وقتی مردم از حکومت­ها به ستوه می­آیند به علمای شان مراجعه می­کنند، اگر علما درباری و دنبال قدرت بود، آن­ها نمی­توانند پناهگاه مردم باشند و از این­رو میان علما و مردم فاصله ایجاد می­گردد.

– براي اينكه جامعه در مسير خود، جهت صحيحي داشته باشد و دچار انحراف نشود، ضروري است همواره كارشناسان ديني و مذهبي مسير جامعه را تصحيح كنند و معارف صحيح را در دسترس اجتماع قرار دهند. اين مهم وظيفه‏ی علما در شرایط کنونی است. 

  1. از چند ‌سال بدینسو در بحث صلح و نظام آینده‌ی کشور با هم­یاری برخی علمای شیعه و سنی و مشوره آیت‌الله‌العظمی محسنی و در نشست‌های جداگانه با نمایندگان و اعضای دفترسیاسی طالبان درقطر، مصالح عمومی­ودغدغه‌های شهروندان کشور، مخصوصاً خواست جمعیت ده میلیونی اهل تشیع مطرح بود و نه منافع شخصی و برخلاف موج سواران سیاسی که منافع و مصلحت عمومی را قربانی منافع شخصی شان نمودند و از احساسات پاک مردم به نام مذهب و قوم سوء استفاده کردند و ما در این گفتگوها حفاظت و صیانت موارد زیر را به عنوان خط سرخ بر آن تأکید نمودیم:

در نوعیت نظام آینده قید اسلامی و عملی بودن آن؛ جایگاه اقلیت‌های مذهبی و قومی در نظام آینده؛ حفظ رسمیت مذهب جعفری در قانون اساسی؛ حفظ و مصئونیت قانون احوال شخصیه اهل­تشیع؛ تأمین امنیت مراکزمذهبی، علمی، فرهنگی و آموزشی اهل تشیع؛ حضور مردم تشیع به تناسب نفوس، لیاقت و شایستگی در نظر گرفته شود و نیز حقوق انسانی اتباع افغانستان و از جمله زنان و جایگاه جامعه‌ی مدنی با معیارهای دینی و بین‌المللی، و نیز پیشنهاد نمودیم که علما در نظام آینده نقش نظارتی داشته باشند، علما به عنوان مرجع رسیدگی به مشکلات مردم پایگاه مردمی خود را حفظ و این پیشنهاد شامل طالبان نیز بود.

  1. عقیده‌ام به دفاع از قدس و حمایت از مردم مظلوم فلسطین این است که باید از روی عقیده و ایمان داری باشد و نه برای برآورده شدن منافع شخصی افراد منافع طلب و ماه مبارک رمضان به عنوان زمان مشترک در شروع همه‌ی مقاطع تاریخی برای حرکت ملت افغانستان در دفاع از قدس و مردم مظلوم فلسطین در چهار مقطع زمانی بوده است:

– مقطع نخست؛ ایجاد کمیته حمایت از مجاهدین فلسطینی در جوزا 1327 خورشیدی در نخستین روزهای اشغال بیت‌المقدس یکی از اولین کشورهایی که جنایات رژیم غاصب صهیونیستی را محکوم و از مجاهدت مردم فلسطین حمایت نمودند.

– مقطع دوم حمایت؛ اعتراض نهضت جوانان مسلمان افغانستان به جنایات اسرائیل در سال 1348 خورشیدی حرکتی از بین جوانان اهل سنت افغانستان تحت عنوان «نهضت اسلامی جوانان مسلمان» آغاز شد و نخستین حضور خود را در عرصه مبارزات سیاسی در تقابل با جریان های چپ مارکسیستی نشان داد.

– مقطع سوم حمایت؛‌ ارسال نامه به سازمان ملل و سران کشورهای اسلامی وعربی در 25 میزان 1352 خورشیدی برابر با 21 رمضان 1393 هجری قمری جمعی از علمای اهل تشیع و اهل سنت با اهدای خون به مجروحین و مجاهدین فلسطینی نامه ای نیز به عنوان سازمان ملل متحد، سفارت­های مصر و عراق، رؤسای جمهوری سوریه، لیبی و الجزایر و یاسر عرفات در نهضت مقاومت فلسطین ارسال کردند و این ابتکار نیز توسط علمای بزرگ و مطرح آن وقت مانند: شهید «میرعلی احمد عالم»، شهید «میر عبدالحمید ناصر»، شهید «سید محمد حسین مصباح» و دیگر بزرگان افغانستان بر علیه جنایات رژیم غاصب صهیونیستی انجام شد و هرگز سکوت نکردند و هم­زمان با همین تحرکات در دهه‏ی پنجاه شهید آیت الله «سید محمد سرور واعظ» اقدام به انتشار اولین مجله دینی، سیاسی تحت عنوان «برهان» در افغانستان می­کند که این مجله درجهت همبستگی امت اسلامی تلاش می‏نمود و با ارایه مقالات متعددی به دفاع از کیان اسلام و افشای نقش قدرت­های استعمارگر در ایجاد اختلاف بین ملل مسلمان به منظور حمایت رژیم غاصب فلسطین می­پردازد.

– مقطع چهارم حمایت؛ از 12 سال پیش تاکنون و مشارکت شورای اخوت اسلامی متشکل از علمای اهل سنت و تشیع افغانستان در جدی 1387 خورشیدی تشکیل شد و از همان سال درمورد فجایع جاری در غزه و جنایات اشغالگران قدس واکنش منسجم نشان داده شد و در مسجد میلاد النبی(ص) و مسجد پل خشتی شهر کابل اولین تظاهرات روز جهانی قدس برگزار شد که هم­چنان ادامه دارد.

  1. من ۷ و 8 ثور را دو رویداد تلخ در تاریخ افغانستان می‌دانم؛

– 7 ثور 1357 خورشیدی را سرآغاز مصیبت‌های نزدیک پنج دهه‌ی اخیر و آن‌را، تلخ‌ترین، شوم‌ترین و سیاه‌ترین روز در تاریخ افغانستان می‌دانم، در چنین روزی، زمینه‌ی تجاوز و لشکر کشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان آغاز، جهاد با قیام و خیزش‌های مردمی و جنگ‌های خانمان‌سوز داخلی نظامیان احزاب و در نتیجه نزدیک دو میلیون شهید و بیش از سه میلیون مجروح و معلول(اکثراً غیر نظامی)، نزدیک ده میلیون مهاجر در کشورهای دو و نزدیک، حدود پانزده میلیون ماین فرش شده و بیش از نیم اراضی زراعتی، قرا و قصبات در نتیجه‌ی بمباران و یا خرابکاری‌های عمدی از بین رفت.

– 8 ثور 1371خورشیدی، سرانجام احزاب به اصطلاح جهادی به پیروزی رسیدند، دوران حکومت حزب دموکراتیک خلق و پرچم پایان یافت، مردم افغانستان تصورمی‌‌کردند که افغانستان به صلح، امنیت و آرامش دایمی خواهد رسید؛ اما چنین نشد و با تأسف عده‌‌ای از رهبران نا لایق و تفنگ به دوشان غیر مسئول به نام جهاد و اسلام که با اهداف و آرمان واقعی جهاد فاصله داشتند، روز عزت ملت مسلمان افغانستان‌را بخاطر قدرت طلبی و رسیدن به وزارت کلیدی و قصر ریاست جمهوری بر باد دادند، فجایع پی هم را خلق نمودند تا آنجایی که دوران سیاه احزاب چپی در اثر قدرت طلبی و جنگ‌های خانمانسوز داخلی برخی سران احزاب جهادی به رؤیای شیرین برای مردم ما تبدیل شد و آغاز و فجایع خونین دیگر را در پی داشت و حوادث ناگوار را به بار آورد.

  1. سعی می‌کنم در بیان برخی مطالب صراحت لهجه داشته باشم، هرچند برخی دوستان و همکاران نزدیکم این روش من برایشان خوشایند نیست، ولی من نمی‌خواهم حرفم را به دل نگه‌دارم و سعی می‌کنم شرایط را در نظر گرفته و در جمع و یا خفا تذکر دهم و به همین لحاظ در مجموعه‌ای که به ‌عنوان خاطراتم تنظیم گردیده، ضرورت تفکیک جهاد و جنگ‌های داخلی در نظر گرفته‌ شده و هرچند برخی‌ نمی‌خواهند ویا نمی‌توانند بین دوره جهاد برضد نیروهای اشغال­گر اتحاد جماهیر شوروی سابق و جنگ‌های داخلی بر سر قدرت تفکیک قائل شوند و به قضایایی که در طول سالیان گذشته در افغانستان رُخ‌ داده به ‌صورت عریان و آشکارا بپردازند، که من در لابه‌لای خاطراتم به آن نکات(حتی برخی فرماندهان حزبی که خود عضو آن بوده و هستم و نیز احزاب دیگر) پرداخته‌ام.
  2. در زندگی فامیلی و منزل دو خویِ هستم، گاهی بداخلاق وگاهی خوش‌اخلاق، اما بستگان درجه اول و نیز کسانی‌که از جهات متعدد به من منسوب‌اند و رابطه فامیلی و قومی دارند را دوست دارم و در بالندگی و پیشرفت نسل جوان مشوق آنان هستم.

 مطالب فوق را به خاطر شناخت بهتر و بیشتر خوانندگان محترم از ذهنیت و خصلت‌های شخصی‌ام یادآوری نمودم و تفصیل آن، با مرور خاطرات نیم قرن زندگی، در محتوای خاطراتم روشن خواهد شد.

بناً انسان در دنیا، به کشاورزی تشبیه می‌شود که عمل وی کشت او، دنیا کشت‌زارش و هنگام مرگ فصل دِرو او و عالم آخرت خرمن حاصل آن محاسبه و پیمانه وی است.

 واضح است او جز آنچه کاشته است درو نخواهد کرد:

مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو          یادم از کشته خویش آمد هنگام درو

بعد فصول کشت و درو نوبت جداسازی دانه از کاه و پیمانه و محاسبه به‌میان می‌آید.

امیدوارم زیاده‌روی نکرده، چنانچه موارد انتقادی منطقی و مستند وجود داشته باشد که اجحافی صورت گرفته که انسان ممکن الخطاست، اشکالاتی وجود داشته باشد انتقادپذیرم و در صورت ارائه دلایل منطقی حاضرم مواردی که مورد نقد قرار می‌گیرد، آن را اصلاح نموده و به اشتباهم رسماً اعتراف نمایم، امیدوارم درباره خودم درحد ممکن عادلانه قضاوت کرده باشم که در این دنیا و عالم آخرت محاسبه خواهد شد و خداوند عاقبت همه را ختم به خیر بفرماید.

علاوه بر سوابق كاري­ام در حکومت، احزاب سیاسی و نهادهای علمی، فرهنگی و اجتماعی به عنوان مسئول و یا عضو موسسین آن فعالیت داشتم، تاکنون بیش از 50 اثر و حدود 300 مقاله تحقيقي و سياسي چاپ‌شده در مطبوعات داخلي و خارجي و تقریباً 500 مصاحبه‌ی نوشتاری، صوتی و تصویری با رسانه‌ها در داخل و خارج از کشور و نیز حدود 300 سخنرانی نوشتاری، صوتی و تصویری در موضوعات دینی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی موجود در مطبوعات، رسانه­ها و شبکه های اجتماعی نشر گردیده و همچنان تقديرنامه و جوايزی در پیوند با کارکرد و فعالیت‌هایم دریافت نموده­ام و از جمله:

حزب حرکت اسلامی افغانستان سال 1368 خورشیدی در ایران و افغانستان. جشنواره شيخ طوسي سال 1376 خورشیدی در ايران. مركز جهاني علوم اسلامي سال 1377 خورشیدی در ايران. بنياد علوم انساني سال 1381 خورشیدی در ایران. مجمع فرهنگي افغانستان قلم سال 1382خورشیدی در افغانستان. دارالانشاء كميسيون قانون اساسي دولت انتقالی اسلامي افغانستان در سال 1382 خورشیدی و اهداء تحايف كتب از جانب وزير اطلاعات و فرهنگ، محترم سيد مخدوم رهين در سال 1385 خورشیدی.[6]

سرتیفیكت بین‌المللی از جانب رئيس پژوهشكده انساب سادات به خاطر چاپ كتاب كوثرالنبي سال 1383 خورشیدی در ايران و سرتیفیكت ني(حمایت‌کننده رسانه‌هاي آزاد افغانستان مربوط انترنيوز) به خاطر تكميل دوره ژورنالیسم تحقیقي.

تقدیرنامه از : مرکز همبستگی رسانه‌ها(مِهر) سال 1387 خورشیدی. جامعه‌المصطفی(ص) العالمیه نمایندگی کابل سال 1389 خورشیدی. تقدیروسپاس‌نامه با امضاء بیش از 20 شخصیت علمی(آیات­وحجج‌الاسلام) مقیم حوزه‌های علمیه قم در پیوند با چاپ دوم کتاب کوثرالنبی(پژوهشی در تاریخ سادات افغانستان) و تلاش در راستای هویت‌طلبی سادات افغانستان سال 1391 خورشیدی. شورای ملی افغانستان سال 1395 خورشیدی. شورای اسلامی سراسری جوانان افغانستان سال 1396 خورشیدی. شورای اخوت اسلامی به مناسبت تنظیم و چاپ کتاب «کارنامه‌ی 12 ساله‌ی شورای اخوت اسلامی افغانستان». پژوهشکده­ی انساب سادات در حوزه علمیه قم، تابستان سال 1399 خورشیدی.

دریافت لوح سپاس به پاس خلق چاپ کتاب «ثابت قدم» از سوی رهبری وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان.[7]

……………………………………..

[1]. هرچند در آغاز اعلام موجودیت شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان از سوی نگارنده و دوستانم مشروط گذاشته شده بود، شورا به عنوان یک نهاد ارزش‌گرا، مستقل و در محوریت اهل‌بیت(ع) و نه بصورت مقطعی و با هدف تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، بلکه زمینه ساز هماهنگی و همبستگی اقوام تشیع افغانستان گردد و چنانچه درقطع‌نامه‌ی پایانی نخستین گنگرده شورای هماهنگی اقوام­تشیع افغانستان بر حفظ وحدت و همدیگر پذیری مبتنی بر ارزش‌های دینی و ملی و نیز تأکید بر همزیستی مسالمت­آمیز را جز در سایه تامین عدالت اجتماعی و برخورداری همه شهروندان از تمامی حقوق شهروندی خود که درقانون اساسی افغانستان نیز تأکید گردیده و در ادامه‌ی قطع‌نامه‌ اضافه شده بود: یکی­از اهداف ایجاد این شورا، محرومیت و بی پناهی اقلیت‌های قومی، مذهبی وزبانی درکشور می‌باشد؛ که ازآن تخلف صورت گرفت و اهم نقاط اختلاف با آقای­علاف را اینگونه‌ یادآوری می‌نمایم:

  1. مهم‌ترین اهداف ایجاد شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان، ارزش‌محور بود که متأسفانه درنخستین روزهای فعالیت خویش گرفتار سودجویی‌های سیاسی شد و ما درجلوگیری از این رخنه‌ی سیاسیون ایستادگی نمودیم.
  2. عده‌ی با تکیه به نام «شورای هماهنگی اقوام تشیع غیرهزاره» ما را به مخالفت وا داشت و به همین دلیل در نخستین جلسه‌ی شورای رهبری با استناد به آیه‌ی قرآن‌کریم: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» عنوان و ماده‌ی 19 و بند 4 اساسنامه را غیرمنطقی و مخالف قرآن خوانده و از این‌رو ماده‌ی مورد نظر اساسنامه‌ تغییر یافت.
  3. در ابتدا همکاری‌مان شرط گذاشتیم و حجت‌الاسلام سید حسن فاضل­زاده نیز ریاست موقت نخستین کنگره‌ی شورای هماهنگی اقوام تشیع افغانستان را مشروط بر اینکه این حرکت مقطعی نباشد و در پیوند با انتخابات ریاست جمهوری از این عنوان استفاده ابزاری نگردد، پس از اعلام موجودیت شورا، اولین اقدام علاف و همکاران نزدیکش، معامله نمودند و پیوستن با تیم دولت ساز سبب شد که ما نیز مسیرمان را از آن‌ها جدا نماییم.
  4. تخلف دیگر این­که؛ اعضای موسسین از 29 تن 24 نفر آن‌ها از شرکت تجارتی آرمان گروپ و 5 تن دیگر از سایر ولایات بودند و این تعداد محدود به بخش شیعیان هرات و پایتخت و غیر هزاره با مدیریت سیروس علاف زیر نام شورای هماهنگی اقوام تشیع نامیده شده بودند که ما آن‌را تشیع و افغانستان شمول ندانسته و اظهار نمودیم هیچ ارتباط با اقوام تشیع افغانستان ندارد، اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه باعث جدا شدن ما از آن مجموعه گردید.

[2] . به باور من، روس­ها در این کشور بیش از یک میلیون قربانی و پنج میلیون آواره و بیشترین هزینه‌ها را به مردم این کشور تحمیل کرد، در این مدت افغانستان قربانی اهداف بلند مدت غربی‌ها شد و آمریکا با استفاده از این کشور به عنوان طعمه، اژدهای سرخ شوروی را به این باتلاق کشاند تا خود و شرکای غربی‌اش در حاشیه امن زندگی کنند.

هرچند دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در توهین به جهاد مردم افغانستان اظهارداشت که دلیل حمله روس‌ها به افغانستان این بود که تروریست‌ها از این کشور وارد روسیه می‌شدند و این حمله کار درستی بود. اکنون ترامپ رئیس جمهور تاجر مسلک آمریکا نیز همانند روس­ها، برای بهره‌برداری از منابع سرشار معدنی و ذخایر زیرزمینی این کشور چون نفت، گاز، اورانیوم، طلا، نقره، سُرب و دیگر سنگ‌های گران­بها چشم دوخته و امریکایی­ها که در زمان جهاد امکانات زیادی به مجاهدین دادند و با استفاده از زور آنان برای زمین گیر کردن شوروی سابق و گرفتن انتقام از شکست ویتنام بود، جهاد مردم افغانستان میليون­ها انسان را از قيد اسارت نجات داد، اما مردم این کشور سال­هاست که در بند اسارت و بحران بسر می­برند، تا زمانی که خود مردم افغانستان به حال نیایند و به زندگی خودشان سامان ندهند و شخصیت­های علمی، سیاسی و متنفذین این کشور در کنار هم قرار نگیرند و در رابطه با مسایل افغانستان به شفافیت عمل ننمایند و میدان را برای کشورهای خارجی رها کند، بحران تا ابد ادامه پیدا خواهد داشت.

[3]. تفصیل گزارش به کتاب «نماینده»(زندگی، کارنامه و دیدگاه‌های سیاسی، محمد اکبر نرگس)، ص159، مراجعه شود.

[4]. اظهارات جنرال محمد علی مقدسی انگوری جاغوری و یکتن از شاهدان عینی در جلسات مقدماتی تشکیل حزب وحدت در ولایت بامیان.

[5]. اظهارات جنرال محمد علی مقدسی انگوری .

[6] . دکتر سيد مخدوم رهين در کابل متولدشد و دوره ماستري و دکترا را در بخش ادبيات را در دانشگاه تهران سال 1352 خورشیدی به پايان رساند. او بعد از ختم تحصيل به حیث استاد در دانشگاه کابل و همچنان به حيث رئيس اداره فرهنگ و هنر وزارت اطلاعات و کلتور وقت ايفاي وظيفه نمود. رهين در کمیسیون مسوده قانون اساسي درزمان جمهوري داود خان عضو بود، بعد از اشغال افغانستان توسط شوروي سابق به پاکستان هجرت کرد و به حيث رئيس کميته فرهنگ نشرات عضو شوراي عالي جهاد تعيين و درعین‌حال به حيث رئيس رادیو کابل آزاد انتخاب شد و در حکومت موقت مجاهدين به حيث وزير مشاور ايفاي وظيفه کرد. او در سال 1377 خورشیدی به عضويت کميته اجرائيه طرح لويه جرگه اضطراري درروم پذيرفته شد. موصوف در اداره موقت به حيث وزیر اطلاعات و فرهنگ تعيين گرديد، بعداً به حیث سفیر کبیر و نماينده فوق‌العاده جمهوري اسلامي افغانستان ايفاي وظيفه نمود و مجدداً به وزارت اطلاعات و فرهنگ بازگشت.

با دکتر سید مخدوم رهین نشست‌های فرهنگی داشتم، در مورد چاپ سوم کوثرالنبی نیز تفاهم صورت گرفت که کار مشترکی را انجام دهیم،‌ منتهی قبل از عملی شدن این کار، رهین از وظیفه سبک دوش گردید.

[7]. همزمان با برگزاری محفل بررسی، نقد و رونمایی چاپ اول کتاب «ثابت قدم»(خاطراتم از جمهوریت تا جمهوری اسلامی افغانستان) با میزبانی وزارت اطلاعات و فرهنگ در تالار بین­المللی مطبوعات آن وزارت بتاریخ 29 جدی 1399 خورشیدی توسط محمد طاهر زهیر سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ صورت گرفت. هرچند پس از این تاریخ موج اعتراض و اهانت به سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور غنی و محمد طاهر زهیر سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ بخاطر همکاری آنان صورت گرفت ونیز تهدیدات و درج شکایات به نهادهای عدلی و قضایی کشور بابت افشای عاملان جنایات نیم قرن اخیر علیه نگارنده با حمایت­های مالی و تحریک برخی رهبران سیاسی و نهادهای قومی از خارج و داخل کشور انجام گردیده و در نهایت تلاش آنان بی نتیجه ماند.

 

منابع دیگر:

– کوثرالنبی(پژوهشی در تاریخ سادات افغانستان)

– کارنامه­ 15 ساله­ی شورای اخوت اسلامی افغانستان

– ثابت قدم(خاطرات من از جمهوریت تا جمهوری اسلامی افغانستان)

– روزنامه پامیر، هفته نامه تبلیغ، مردم، مجلات مسیر، فرهنگ به برخی روزنامه و نشرایات داخلی و خارجی و دیگر وب سایت­ها و شکبه­های اجتماعی مراجعه شود…

– وب سایت شخصی سید جعفرعادلی«حسینی» پژوهشگر و نویسنده: www.adeli-af.com/ 

– پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی: http://ocj-af.com/

– خبرگزاری فرهنگی تحلیلی عصر انتظار: https://www.asrintezar.com

– آدرس وب سایت و ایمیل شخصی:

m [email protected] [email protected] = = www.adeli-af.co

 

مطالب مشابه