هر مسلمان حقیقی، احترام و محبت به اهل بیت پیامبر (ص) را از اصول اساسی ایمان خود میداند و اهل بیت (ع) را دوست میدارد. اهل سنت نیز محبت اهل بیت (ع) را از ارکان ایمان خود میشمارند و این محبت جایگاه ویژهای در باورهای دینی آنها دارد.
اما اصطلاحات «شیعه غالی» و «سنی ناصبی» معمولاً توسط گروههای افراطی مذهبی به کار میرود و بار منفی و تفرقهآمیز دارد:
در گذشته جریان افراطی در جامعهی تشیع را غالی میگفتند، در چهار دههی گذشته این جریان جای خود را به وندیها داده و این جریان مزاری را حتی در حد بت پرستش میکنند. و اما غالی به کسی گفته میشود که در محبت یا عقیده نسبت به امامان شیعه، دچار افراط و زیادهروی میشود. این واژه عمدتاً توسط مخالفان به کار میرود و شامل شیعیان معتدل نمیشود.
ناصبی به کسی گفته میشود که دشمن اهل بیت پیامبر (ع) بوده یا نسبت به آنها بغض و کینه داشته باشد. این اصطلاح نیز علیه گروههایی از اهل سنت استفاده شده است، اما اهل سنت خود را ناصبی نمیدانند و این اتهام را رد میکنند.
متأسفانه برخی افراد قدرتطلب و خودخواه، از این عناوین که سالهای اخیر اصحاب وند مزاری پرست به یک جریان افراطی ارزشستیز تبدیل شده که برای دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی سوءاستفاده میکنند. نمونه بارز این رفتار، اتهاماتی است که اخیراً واعظزاده بهسودی علیه تشیع مطرح کرده است؛ او با لحنی تفرقهافکنانه، پیروان تشیع را به «داعشیگری» متهم کرده است. این اتهامات نه تنها فاقد پایه علمی است، بلکه باعث پاشیدن بذر اختلاف و تنش مذهبی در جامعه میشود.
من اخیراً کلیپی از واکنش دکتر مولوی نورالله کوثر، از دوستان و همکارانم در شورای اخوت اسلامی، شنیدم که تحت تأثیر توصیههای اطرافیان واعظزاده بهسودی واکنش نشان داده بود. جالب است بدانید که خود کوثر در ابتدا از افراطیون و تکفیریها بود، اما پس از حضور در جمع علمای شیعه و سنی در شورای اخوت، مسیر اعتدال را در پیش گرفت. او در دوران تحصیل در جامعه المصطفی (ص) العالمیه مدعی بود که قرآن شیعی با قرآن اهل سنت تفاوت دارد، اما بعدها اعتراف کرد که تبلیغات منفی علیه تشیع باعث این برداشت نادرست شده بود.
از دوست قدیمیام مولوی کوثر تعجب میکنم و اگر صدای من را میشنود، یادآوری میکنم که همین افراد با موجسواری بر تعصبات قومی و اتهامات ناحق علیه رئیس اکادمی علوم وقت افغانستان، پروفسور عبدالباری راشد، شخصیت علمی و خدوم، باعث کنار گذاشتن او از سمتش شدند و جای او را به فردی متعصب و مخالف ارزشها دادند.
چگونه ممکن است به دام افرادی مانند واعظزاده بهسودی بیفتند که هدفشان ترور شخصیت بزرگان تشیع و تحریک احساسات مذهبی اهل سنت است؟
خاطرم هست که در شب تاسوعای سال ۱۳۹۱ خورشیدی، واعظزاده بهسودی در دانشگاه کابل با انتقادات شدید از خلفا و معاویه، آنها را دشمن اسلام خواند و به «آتشی زیر خاکستر» تشبیه کرد. سخنان جنجالی او موجب حساسیتهای فرقهای و مذهبی در دانشگاه کابل شد که در پی آن یک نفر کشته و حدود دوازده نفر زخمی شدند. با مداخله شورای اخوت اسلامی و بزرگان شیعه و سنی، این بحران پایان یافت.
همچنین، عبدالعلی مزاری نیز در دهه هفتاد به شیوهای مشابه عمل میکرد؛ با گروههای اهل سنت به نام «وهابی» جنگید و گاهی با دامن زدن به احساسات قومی، فضای کابل را به بحرانی عمیق تبدیل نمود.
اهل سنت نیز مانند شیعیان، اهل بیت را دوست دارند و ما نباید بهانه دست کسانی بدهیم که بیشترین ضربه را به اسلام وارد کردهاند و از اختلافات مذهبی و قومی سود بردهاند و مردم را به خون و ویرانی کشاندهاند.
منبع: پلتفرم تیکتاک / ۱۳ جوزا ۱۴۰۴ خورشیدی