به نظر میرسید که گاهی وقتها، حافظهی جمعی مردمان این سرزمین، همهچیز را به آسانی از یاد میبرد و زود فراموش میکند. اگر اینگونه نباشد، کسانی که در تاریخ جنگهای داخلی، با کنش، افکار و قلم شان، فاجعه به بار آورند و به هر طریقی، توطیه و نفاق کردند، امروزه چشمِ طمع به سرنوشت جمعیِ مردم دارند و آب را گلآلود میکنند و ماهیِ مقصود میگیرند و مردم را نیز اغفال میکنند!
به عنوان نمونه، عزیز رویش(همان معلم عزیزی) که روزی با تمام توان، بذر فتنه و نفاق در دلِ مردم میکاشت و پروژههای ارزشزدایانه را در جامعه، راه اندازی میکرد، امروز ادعای نخبهگی و روشنفکری را در سر میپروراند…
ایشان که یکی از بقایای لشکریانِ نیرنگ و خون خشونت است، طی چند سال اخیر، جامهی نو بر تن پوشانیده و در لباس و قالبِ دیگری، وارد جامعه شده است. کسانی که معلم عزیز را نمیشناسند و نمیدانند که بویِ دود و باروت، ذهنش را سیطره دارد، شاید تحت تاثیر هلهله و هیاهویی قرار گیرند که عدهیی آن را برپا داشتهاند.
اما آنانی که او را میشناسند و میدانند که او از سه-چهار دهه بدینسو، چه در تشکیل سازمان نصر و حزب وحدت و چه خارج از آن، مامور به تفرقهافگنی و ایجاد تنش قومی-مذهبی بوده است، فریب چنین فضاسازی سیستاتیک را نخواهند خورد.
خوب است بدانیم که معلم عزیز، در سالیان اخیر، کتابی تحت نام “بگذار نفس بکشم” را نیز وارد بازار کرده است. کتابی که به گمان منتقدان، جز «جعل تاریخ» و نوشتن برای خودی، هدف دیگری نداشت. از اول تا به آخر کتاب، معلم عزیز، جادهی یکسویه را قدم میزند و هر چه دلش میخواهد بر صفحهی کاغذ میجولاند.
عزیز رویش، در این کتاب، آدمکشان را قهرمان درست میکند و رهزنان را سپهسالار میسازد. کوچکترین چیزی که نمیتوان در این کتاب دید «صداقت» است و چه خیانتی بدتر از این که کسی حتی به «قلم» نیز خیانت روا میدارد و ارزش آن را در پایِ خوکان میریزد!
رویش در “بگذار نفس بکشم” ثابت میکند که یک خاینِ فرهنگیست. او در این کتاب، می کوشد که خود و فلان و بهمدان را از فرش به عرش بنشاند و عدهی دیگر را ماجراجو و خاین به دیگران معرفی کند…
معلم عزیز که یک شارلتان تمامعیار نیز به نظر میرسد، در هر فرصتِ زمانی، نقاب بدل میکند. گاهی «اسلامشناس» میشود و گاهی «لائیک»، زمانی «معلم» میشود و زمانی دیگر «سیاستورز» اما در هیچ یکی از این حالات، ثباتِ فکری ندارد و بخاطر جلب منافع مادی و قدرتطلبی، پا روی وجدان و شرافتش میگذارد!
نقش که امروزه معلم عزیز بازی میکند، خندهآورتر از هر نقش دیگرش هست. او میخواهد اعتماد جامعهی هزاره و اقلیت شیعهرا به دست آورَد و حالانکه همه میدانند که «منافقِ دیروز» نمیتواند «مصلحِ امروز» باشد.
نویسنده: سیدضیاموسوی
این سید ضیا موسوی خودش چه کاره محل است که امده و عزیز رویش را مورد نقد و بررسی قرار میدهد ؟ اصلا تو ربطی نداری به تاریخ و کسانیکه تاریخ را ساختند تو با این نوشته ات برای این وبلاگ پول بدست نمی یاوری ؟ دقیقا و واضحا که به خاطر پول چرندیات مینویسیی افسوس به حال ما مردم که وقتی پای خود ما در میان میاید کور میشویم .کسانیکه نمیتوانند ببینند که استاد عزیز کتاب نوشته و حقیقت های جامعه دیروزین افغانستان را نوشته و ظلمی را که در حق هزاره توسط یک عده خون آشام ها صورت گرفته و توسط عده دیگری دسیسه سازی شده است ؛این قسم مطالب را می نویسند .واقعا متاسف هستم !!