نمایش نوار ابزار

مفهوم و کاربرد واژه‌های «استاد»، «استاذ» و «اوستا»

چهارشنبه 29 ژانویه 2025

تعریف و ریشه و مفهوم واژ استاد، استاذ و اوستا

استاد از کلمه الاستاذ و کلمه عربی گرفته شده است: در نظام آموزشی در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه، «استاد» بالاترین درجه علمی است و یا معادل آن را پروفیسور هم می‌گویند، البته استاد کسی است که خودش خود را استاد نمی نامند، بلکه با طی مراحل علمی به اینجا می رسد و شاگردانش نیز او را استاد خطاب می‌کنند.

اما قبل از آن که در چوکات وزارت معارف وارد شد به آموزگار، معلم،  و پس از کرس تدریسی در دانشگاه و یا حوزه‌های علمیه فرد ماهر و چیره‌دست یا تخصصی رشته خاص…. استاد می‌گویند.

اوستا: در مشاغل حرفه ای چون در یکی از رشته های ورزشی و یا کارهای صنعتی و سنتی مانند خیاط، نجار، آهنگر، گِل کار، برنا، گج‌کار…. استاد و یا اوستا می‌گویند و اما در افغانستان کلمه استاد رعایت نمی‌شود، در عرف مردم عوام به راننده و یا موتروان، کسانی که حیوانات را خاصی می‌کنند نیز استاذ می‌گویند.

تفاوت «استاد» و «اوستا»

استاد: بیشتر در حوزه‌های علمی، آموزشی… که به بالاترین مقام علمی برسند

اوستا: متخصصان فنی مانند بنا، نجار و آهنگر….

واژه «استاد» در زمینه‌های مختلف علمی، هنری و صنعتی به فردی با دانش و مهارت بالا اطلاق می‌شود، درحالی‌که «اوستا» بیشتر در مشاغل فنی کاربرد دارد.

جرم شناسی در تحریف و جعلیات

تعریف جرم جعل

جعل به معنای تغییر متقلبانه حقیقت با هدف فریب دیگران است. این جرم شامل تحریف، تغییر، یا تولید اسناد و مدارک جعلی می‌شود.

جرم جعل در قوانین افغانستان و بین‌الملل

در قوانین افغانستان و بسیاری از نظام‌های حقوقی جهان، جعل یک جرم کیفری محسوب شده و مجازات‌هایی مانند حبس و جریمه نقدی برای آن در نظر گرفته شده است.

مصادیق جرم جعل و جاعل کیست؟

جرم جعل در حوزه‌های مختلفی رخ می‌دهد، از جمله:

جعل اسناد رسمی، مدارک تحصیلی، و هویت به معنای ادعای کاذب که این عمل نیز جرم محسوب شده و بسته به شدت آن، مجازات‌های متفاوتی دارد و شامل موارد، حبس کوتاه‌مدت یا بلندمدت، جریمه نقدی وتحت پیگرد کیفری قرار می‌گیرد.

جعل در فضای مجازی و دیجیتال

با پیشرفت فناوری، جعل دیگر به اسناد و مدارک فیزیکی محدود نمی‌شود و جعل در فضای مجازی، مانند جعل هویت در شبکه‌های اجتماعی، تولید مدارک دیجیتال جعلی، تحریف القاب و عناوین، نیز جرم محسوب می‌شود.

بررسی عنوان «استاد» در افغانستان: از علم تا سیاست

استاد در افغانستان: عنوان علمی یا سیاسی؟

عنوان «استاد» در افغانستان علاوه بر جایگاه علمی و دانشگاهی، در حوزه سیاست نیز کاربرد گسترده‌ای یافته است. بسیاری از رهبران سیاسی و نظامی از این عنوان برای افزایش نفوذ و اعتبار خود بهره می‌برند.

نقش عنوان «استاد» در هویت‌سازی سیاسی افغانستان

در نیم‌قرن اخیر، استفاده از عنوان «استاد» فراتر از حوزه دانشگاهی رفته و به ابزاری برای هویت‌سازی سیاسی تبدیل شده است. برخی چهره‌های سیاسی و نظامی با این عنوان شناخته می‌شوند، درحالی‌که ممکن است سابقه علمی چندانی نداشته باشند.

استاد یا رهبر؟

تحلیل استفاده از عنوان «استاد» در تحولات سیاسی و نظامی افغانستان نشان می‌دهد که این عنوان اغلب به‌عنوان نمادی از رهبری، نفوذ و جایگاه اجتماعی به کار می‌رود.

عنوان «استاد» و رهبران سیاسی و جهادی افغانستان

در نیم‌قرن اخیر، استفاده از عنوان «استاد» در میان رهبران جهادی و سیاسی افغانستان رواج یافته است. درحالی‌که این لقب معمولاً به افراد دارای تحصیلات عالی و جایگاه علمی اطلاق می‌شود، برخی رهبران سیاسی و جهادی نیز با این عنوان شناخته شده‌اند. این لقب در میان مسئولان احزاب جهادی شیعه بیشتر به افرادی که وابستگی به ایران داشته‌اند، نسبت داده شده است. به‌طور مثال، «استاد» برای عبدالعلی مزاری، محمد کریم خلیلی، محمد محقق، اکبری، شفق بهسودی، صادقی نیلی… به کار رفته است، درحالی‌که هیچ‌یک از آن‌ها دارای تحصیلات عالی یا تجربه تدریس رسمی نبوده‌اند. این عنوان عمدتاً در میان اعضای سازمان نصر و پاسداران جهاد اسلامی رایج بوده و بیشتر جنبه سیاسی و تبلیغاتی داشته است.

بررسی چهره‌های سیاسی با عنوان «استاد»

استاد عبدالعلی مزاری

عبدالعلی مزاری از اعضای شورای رهبری سازمان نصر و رئیس حزب وحدت بود. او فاقد تحصیلات رسمی ابتدایی بود و تنها دروس ابتدایی علوم دینی را فرا گرفته بود. طبق منابع مختلف، او در خواندن متن مشکلی نداشت اما توانایی نوشتن را نداشت و جمله‌ای «بابا آب داد، بابا نان داد» از او باقی نمانده است. باوجوداین، عنوان «استاد» به‌طور غیررسمی به او داده شد، اما این عنوان بیشتر جنبه سیاسی و نظامی داشت و برخلاف معیارهای علمی و آکادمیک، نوعی تحریف و جعل محسوب می‌شود.

استاد برهان‌الدین ربانی

برهان‌الدین ربانی از مؤسسان نهضت جوانان مسلمان افغانستان، رهبر حزب جمعیت اسلامی و رئیس‌جمهور دولت مجاهدین بود. او تحصیلات عالی خود را در دانشگاه الازهر مصر تکمیل کرد و در دانشگاه کابل تدریس می‌کرد. به‌دلیل جایگاه علمی و دانشگاهی‌اش، عنوان «استاد» به او به‌طور رسمی تعلق داشت.

استاد عزیزالله مبشر

عزیزالله مبشر، فارغ‌التحصیل معارف قندوز، در حوزه معارف افغانستان عنوان «استاد» داشت. او از مؤسسان نهضت جوانان مسلمان و از زندانیان سیاسی دوران داوود خان بود. قبل از تحولات سیاسی اخیر، او از طریق ایجاد حلقات درسی میان نسل جوان به این عنوان شناخته شد.

استاد عبدالرب رسول سیاف

عبدالرب رسول سیاف تحصیلات عالی خود را در دانشگاه کابل و سپس دانشگاه الازهر مصر در رشته شریعت اسلامی به پایان رساند. او به‌عنوان شیخ‌الحدیث و استاد در افغانستان تدریس کرد و عنوان «استاد» برای او از نظر علمی و رسمی معتبر بود.

استاد محمد کریم خلیلی

محمد کریم خلیلی، از اعضای سازمان نصر، رهبر حزب وحدت و معاون رئیس‌جمهور افغانستان در دوران حامد کرزی بود. او فاقد تحصیلات رسمی ابتدایی بود. در مصاحبه‌ای با مجله «پیام مستضعفین» (شماره 59-60، سنبله و میزان 1365، منتشر شده در قم) اظهار داشته که دوران کودکی خود را به کارهای چوپانی و زراعت گذرانده و بعدتر به مشاغل آزاد مانند دست‌فروشی و کهنه‌فروشی مشغول بوده است. صرفاً نزد ملای منطقه درس ابتدای علوم دینی را خوانده و عنوان «استاد» برای او صرفاً یک لقب سیاسی است.

استاد محمد محقق

محمد محقق نیز مانند خلیلی تحصیلات رسمی ابتدایی نداشت و حتی در ساختار نظامی نیز رتبه‌ای مانند «خرد ضابط» کسب نکرده بود. او تنها دروس مقدماتی علوم دینی را خوانده بود. لقب «استاد» برای او نیز بیشتر از سوی طرفداران سازمان نصر و به‌عنوان یک عنوان نمادین به کار گرفته شد.

جمع‌بندی

در افغانستان، عنوان «استاد» به‌ویژه در میان رهبران احزاب سیاسی و جهادی، اغلب به‌صورت غیرواقعی و خلاف معیارهای علمی استفاده شده است. بسیاری از این افراد فاقد تحصیلات ابتدایی بوده‌اند، اما نفوذ سیاسی و تبلیغات باعث شده است که این لقب به آن‌ها اطلاق شود. این امر نه‌تنها ارزش علمی این عنوان را خدشه‌دار کرده بلکه موجب تضعیف جایگاه واقعی اساتید علمی و دانشگاهی شده است.

مارشالی در افغانستان؛ از گذشته تا امروز

یکی از کاربران، جناب حسین خان ولی‌زاده، درباره رتبه مارشالی در افغانستان پرسیدند که آیا این عنوان، مانند لقب «استاد»، جعلی است یا واقعی؟ در پاسخ باید گفت که در بسیاری از کشورها، مارشالی یا فیلد مارشال بالاترین رتبه نظامی است و اعطای آن تابع شرایط خاصی است. اما در افغانستان، این عنوان بیش از آنکه نشانه‌ای از افتخارات نظامی باشد، بیشتر به امتیازی سیاسی تبدیل شده است.

شرایط کسب رتبه مارشالی

در نظام‌های استاندارد جهانی، اعطای این رتبه به شرایطی وابسته است، از جمله:

فرماندهی یک جبهه نظامی قدرتمند که به پیروزی‌های بزرگ منجر شده باشد، مانند فتح یک کشور یا نجات آن از تجاوز بیگانه.

داشتن تحصیلات عالی نظامی و دانش استراتژیک برتر، مانند تألیف آثار علمی و استراتژیک برای هدایت نیروهای نظامی.

اما در افغانستان، مارشالی بیشتر به مسئله‌ای سیاسی تبدیل شده و در ادبیات سیاسی کشور، این عنوان گاهی با اصطلاحاتی مانند «گِلم‌جَمی» و «شرو فساد» همراه شده است. برخی از دریافت‌کنندگان این رتبه چنان با اطمینان از افتخارات خود سخن می‌گویند که به تعبیر عامیانه، «مرغ پخته را هم به خنده می‌اندازند!»

مارشال‌های افغانستان

تاکنون سه نفر در افغانستان به این درجه دست یافته‌اند:

شاه ولی خان عموی محمد ظاهر شاه، پادشاه پیشین افغانستان. او نه فرماندهی یک جبهه قدرتمند نظامی را در کارنامه داشت و نه تحصیلات عالی نظامی یا تألیفات علمی مرتبط، بلکه صرفاً به دلیل نزدیکی به قدرت، این عنوان را دریافت کرد.

محمد قسیم فهیم وزیر دفاع دولت اسلامی افغانستان و جانشین احمدشاه مسعود. در دوران مقاومت اول، به دلیل اختلاس مالی، مورد بی‌اعتمادی و اعتراض احمدشاه مسعود قرار گرفت و حتی مسعود خواستار کناره‌گیری او از جبهه شد. اما وساطت مرحوم سید حسین انوری باعث شد که احمدشاه مسعود در تصمیم خود تجدیدنظر کند و فهیم در جبهه مقاومت باقی بماند. پس از سقوط طالبان در دور اول، جامعه جهانی از او حمایت کرد و آمریکایی‌ها این عنوان را به او اعطا کردند، بدون آنکه معیارهای علمی و نظامی برای دریافت این رتبه رعایت شده باشد.

عبدالرشید دوستم براساس توافق سیاسی میان رئیس‌جمهور محمد اشرف غنی و دکتر عبدالله عبدالله، این عنوان را دریافت کرد. در جریان مذاکرات تیم «ثبات و همگرایی» با تیم «دولت‌ساز»، یکی از شروط کلیدی، اعطای رتبه مارشالی به عبدالرشید دوستم بود. این نشان می‌دهد که در افغانستان، مارشالی نه به دلیل سوابق نظامی بلکه به عنوان بخشی از معاملات سیاسی اعطا می‌شود.

نتیجه‌گیری

در افغانستان، رتبه مارشالی باید نشان‌دهنده رشادت، تخصص و دانش نظامی باشد، نه نتیجه معاملات پشت پرده. افرادی که بدون شایستگی مدعی این مقام می‌شوند، در حقیقت، به دنبال منافع شخصی خود هستند. اما نسل جدید و آگاه افغانستان دیگر فریب این بازی‌ها را نخواهد خورد.

به امید روزی که افغانستان از عناوین جعلی و بی‌محتوا نجات یابد.

دو خاطره از گل‌آغا شیرزی؛ نمونه‌ای از وضعیت نخبگان افغانستان

در پایان، برای نشان دادن اینکه چگونه عناوین و القاب در افغانستان تحریف شده و بی‌محتوا شده‌اند، دو خاطره از گل‌آغا شیرزی، والی پیشین جلال‌آباد، آورده می‌شود:

گل‌آغا شیرزی و مولانا جلال‌الدین بلخی

در سال ۱۳۸۲ خورشیدی، مراسمی به مناسبت ۷۳۰مین سالگرد رحلت مولانا جلال‌الدین بلخی در دانشگاه جلال‌آباد برگزار شد. در این مراسم، گل‌آغا شیرزی که در آن زمان والی بود، در سخنرانی خود از بستگان مولانا گلایه کرد که چرا او را در تشییع جنازه‌اش خبر نکرده‌اند! این نشان می‌دهد که حتی مقامات ارشد کشور از ابتدایی‌ترین اطلاعات تاریخی محروم بودند.

فاتحه‌خوانی برای سرباز آمریکایی

در جریان حضور نظامی آمریکا در افغانستان، یکی از افسران آمریکایی در جلال‌آباد کشته شد. گل‌آغا شیرزی برای همدردی، حضوراً در مرکز فرماندهی قوای امریکایی رفت و یک قاری قرآن را فراخواند و از او خواست که قرآن بخواند. اما قاری متوجه شد که فرد کشته شده غیر مسلمان است و به قرآن باور ندارد، شیرزی در برابر سکوت قاری ناراحت شد و از اطرافیان خود پرسید: «چرا این قاری برای این شهید فاتحه نمی‌خواند؟» به او پاسخ دادند که فرد کشته‌شده مسیحی می‌باشد و به قرآن اعتقاد ندارد!

این نمونه‌ها نشان می‌دهد که در افغانستان، مسئولین و نخبگان نه‌تنها سطح دانش پایینی دارند، بلکه جرأت و توانایی دریافت مشاوره صحیح را نیز ندارند. در حقیقت، بزرگ‌ترین ظلم به افغانستان را خود همین نخبگان انجام داده‌اند.

منبع: تیک‌تاک، جنبش بیداری، به مدیریت محمدعلی مقدسی / ۸ دلو ۱۴۰۳ خورشیدی

مطالب مشابه