نمایش نوار ابزار

نخستین دولت اسلامی در مناطق مرکزی افغانستان(1)

چهارشنبه ۱۴ سنبله ۱۴۰۳

15 سنبله 1358 خورشیدی، 45مین سالگرد تأسیس شورای انقلابی اتفاق اسلامی، نخستین دولت اسلامی در هزاره‌جات را گرامی می‌دارم.

در 30مین برنامه زنده «جنبش بیداری» سخنم را این‌گونه آغز می‌کنم. من در دو اثرم در رابطه با تشکیل و فروپاشی شورای انقلابی اتفاق اسلامی نوشتم، یکی در کتاب «ثابت قدم» خاطرات من از جمهوریت تا جمهوری اسلامی افغانستان از خاطرات دهه‌ای شصت و دیگر در کتاب «نخستین دولت اسلامی» کتاب مستقل در 450 صفحه نوشتم، من صرفاً از دو منبع نکاتی‌را یاد آوری می‌نمایم، دوستان دیگر در رابطه با تأسیس و فروپاشی نخستین دولت اسلامی صحبت می‌کند.

جهاد مردم افغانستان با کودتای ۷ ثور 1357 خورشیدی آغاز شد.

با کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان در 7 ثور 1357 خورشیدی، علیه جمهوریت به ریاست محمد داودخان که این کودتا بهانه‌ای برای دخالت نظامی ارتش شوروی سابق به افغانستان شد. 7 ثور 1357 خورشیدی در حقیقت، آغاز سیاه‌ترین روز در تاریخ افغانستان هست که 45 سال  قبل به وقوع پیوست که از آن زمان تا اکنون فجایع پی‌هم در این کشور ادامه دارد.

پس از بقدرت رسیدن احزاب چپی، قیام و خیزش‌های مردمی درولایات مختلف افغانستان و از جمله مناطق مرکزی اوج گرفت، با آزادی تمامی مناطق هزاره‌جات، گردهمایی بزرگ در ولسوالی ورس ولایت بامیان تشکیل و با حضور نمایندگان 42 ولسوالی که تعداد شان حدود 1000 تن بودند، در این جرگه بزرگان و متنفذین گفتگو و تبادل نظر نمودند؛ شورای انقلابی اتفاق اسلامی عملاً به تاریخ 15 سنبله 1358 خورشیدی تأسیس و نیز شکل گیری نخستین دولت اسلامی که بیش از بیست درصد خاک افغانستان را در 6  ولایت آزاد شده و گستره‌ی 42 ولسوالی در اختیار داشت. سرزمین که نخستین دولت اسلامی ایجاد شده بود، حدود 150000 (یکصد و پنجاه) کیلومتر مربع می‌رسید که این جغرافیا، بزرگتر از بسیاری کشورهای اروپایی بود، دولت اسلامی موقت در عرصه‌ی قوای سه گانه فعالیت و نظم عمومی را به دست گرفت، شورای انقلابی اتفاق اسلامی در مناطق مرکزی به تحکیم همبستگی و انسجام اقشار مختلف جامعه مقتدرانه عمل نمودند.

پس از آزاد سازی هزاره‌جات برای اداره مناطق آزاد شده با حضور علمای دینی، روشنفکران و دانشگاهیان، خوانین و افراد متنفذ قومی و فرماندهان جهادی به ‎ شمول نمایندگان ولایات شمال افغانستان و اهل سنت که عضو این شورا بودند و آیت‌الله سید علی بهشتی را به عنوان رئیس برگزیدند و توانستند هزاره‌جات را به طور منظم اداره کنند و حکومت تشکیل دهند.

شورای انقلابی اتفاق اسلامی جریان معتدل اسلام‌گرا و برای اولین بار حکومت مستقل و خود مختار را در مناطق مرکزی و هزاره‌جات تشیکل داد، سیستم کار اداری بصورت عادی انجام می‌شد، حکومت مورد نظر برای مردم خدمات ارائه می‌کرد، کسانی که قصد سفر از افغانستان به کشورهای همسایه را داشتند، بجای پاسپورت و جواز خروج از مرزها، بنام خط راه داری صادر می‌نمودند.

اما دیری نگذشت که در اثر قدرت طلبی و حسادت برخی افراد، دخالت کشورهای بیرونی و تعدد احزاب و سازمان‌های نوپای شیعی، این جریان اسلامی در سال 1363 خورشیدی عملاً گرفتار انشعابات و به بهانه‌های حضور خوانین و روشنفکران با تشکیل سازمان نصر و پاسداران جهاد، جنگ داخلی‌را در هزاره‌جات شعله ورد شد و در نتیجه نخستین دولت اسلامی در هزاره‌جات فروپاشید و هزاران نفر کشته و زخمی و ده‌ها هزار نفر آواره شدند.

چنانچه میر محمد صدیق فرهنگ در کتاب «افغانستان در پنج قرن اخیر» نوشت: «در ماه سپتمبر سال  1979 نمایندگان چهل و دو ناحیه، در ورس اجتماع نمود و شورایی بنام شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان‌را تشکیل دادند که در آن نمایندگان ایماق‎های سنی مذهب ولایت غور هم شرکت داشتند. شورا که از سه عنصر ملکان، عالمان دینی و جوانان دارای تعلیم عصری تشکیل یافته بود، سید علی بهشتی را بحیث رئیس، حسن ناصری را بحیث دبیر کل و سید حسن جگرن به حیث قوماندان نظامی تعیین کرد، علی‎رغم فقر و عقب ماندگی هزاره‌جات که حتی در افغانستان هم کم نظیر بود شورا موفق شد تا یک نوع اداره ابتدائی تمام منظم را در مناطق مربوطه قائم سازد. خطوط تلفن منطقه به کار افتاد، قواعدی برای جمع آوری مالیه و محصول وضع شد و از همه مهم‌تر خدمت عسکری بر مبنای روایات محلی تنظیم یافت.»

و همین‌طور انجنیر علیداد یکی دیگر از نویسندگان کشورما در در کتاب «سیری در هزاره جات» نوشت: «اولین جرگه سراسری که به اهمیت و نقش تاریخی روحانیون صحه گذاشت در 15 سنبله 1358 خورشیدی در ورس پایه‎گذاری گردید و آقای سید علی بهشتی یکی از علمای اعلام به مقام ریاست شورا به اتفاق همگانی، برگزیده شد و سپس از آن اداره هزاره‌جات به دست قشر روحانیون و علمای مذهبی قرار گرفت».

علاوه بر نویسندگان افغانستانی، تعدادی از افغانستان شناسان خارجی مانند، «اولیورروا» در کتاب «افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی» و کتاب «جنگ افغانستان» و آقای آنتونی هایمن در کتاب «افغانستان زیر سلطه شوروی» و آقای «ویلهلم دیتل» در کتاب «گذرگاه افغانستان» و بسیاری از نویسندگان دیگر خارجی، مطالبی در مورد تشکیل نخستین دولت اسلامی آورده‌اند که ذکر هر یک در اینجا به درازا می‎کشد.

من بتاریخ 12 میزان 1391 خورشیدی در مصاحبه‌ی اختصاصی که با مرحوم آیت‌الله محسنی داشتم، او گفت: «مردم مناطق مرکزی پس از اقدام وحشیانه‌ی کمونیست‌ها قیام نمودند، مرحوم بهشتی شورای انقلابی اتفاق اسلامی را ایجاد و حکومت اسلامی را تشکیل داد، اگر بخاطر اختلاف و رقابت‌های جزئی در داخل شورا، تضعیف و تخریب توسط بیرونی‌ها صورت نمی‌گرفت، حکومت مردمی که ایجاد شده بود به عنوان قوه‌ی اداری در مناطق مرکزی باقی می‌ماند، مسلماً جنگ‌های داخلی در مناطق مرکزی محار و فجایع دهه‌ی شصت واقع نمی‌شد و این فجایع برای تفنگ بدوشان غیر مسئول به عنوان لکه‌ی ننگ در تاریخ تا قیامت باقی و عاملان آن پاسخگو هستند، سپاه پاسداران ایران که مهدی هاشمی یه عنوان یک عنصر خطرناک در بدنه‌ی آن بعضی گروه‌ها را تحریک و حکومت مجاهدین را بنام امریکایی تخریب نمودند و یک‌بار مهدی هاشمی مسئولین حرکت اسلامی‌را خواسته بود که با شورای اتفاق بجنگید، مسئولین ما خواست آن‌ها را نپذیرفتند و گفتند که بهشتی سید متدین، اهل علم و تشکیلاتی را بنام شورای  اتفاق ایجاد نموده و مردم هم آن را قبول دارند و ما جنگ داخلی و برادر کشی نمی‌کنیم.»

چند روایت در رابطه با فروپاشی «نخستین دولت اسلامی» از مخالفین آن یاد آوری نمایم؛ از پاسداران جهاد به روایت محمد اکبری می‌پردازم؛ اکبری در سالگرد 23 سنبله 1401 خورشیدی سخنرانی نمود و گفت: «پروژه تخریب و تقابل مسلحانه علیه شورای انقلابی اتفاق اسلامی توسط سازمان نصر صورت گرفت، در این مراسم اعضای شورای مرکزی حزب حراست و دیگر احزاب سیاسی نیز حضور داشتند، و اکبری بعضی شخصیت‌هارا شاهد می‌گیرد و می‌گوید: اعضای سازمان نصر زیاد دروغ گفتند و تهمت زدند و حقایق را تحریف کردند، یک جمعی مشخصاً برادران سازمان نصر کوشش کردند و حالا هم کوشش می‌کنند که نشان دهند صادقی نیلی و اکبری بودند که با شورای اتفاق اسلامی جنگیدند، در حال که قضیه این‌طور نیست. اولین حزبی که در برابر شورای اتفاق موضع مخالف گرفت، علیه شورای اتفاق سخنرانی کرد و شب‌نامه پخش کرد، سازمان نصر بود.

همچنان سران سازمان نصر هم در اعترافات خود پاسداران جهاد را باعث فروپاشی شورای انقلابی اتفاق اسلامی می‌دانند، من از میان رهبران سازمان نصر مخصوصاً مزاری، خلیلی و محقق، عزیزالله شفق‌را باسوادتر از آن‌ها می‌دانم، شفق بهسودی در سخنرانی مراسم فاتحه مرحوم بهشتی گفت: «بهشتي بزرگ، …حتي براي يک لحظه حاضر نشد پشت به مردمش کند و رو به خانه ديگران بياورد، در ورس تنها ماند و در خانه‎اش تنها نشست اما به دنبال دیگران نرفت… شخصیتی که «با تشکیل شورای انقلابی اتفاق اسلامی»، مترقی ترین و پیشروترین گام را اولین بار در افغانستان پس از آغاز جهاد برداشت و آن تاسیس نهاد عمومی برای اداره مناطق آزاد شده [تاسیس حکومت موقت]» بود. مصلحی که از پیشگامان و فدائیان وحدت جامعه تشیع و وحدت اسلامی مردم افغانستان؛ بهشتی کاری بزرگ کرده بود اما یک تعداد نگذاشتند، این کار بزرگ به آن نتیجه لازم برسد که اگر شورا و بهشتی و کار بهشتی آن‌روز تحقیر نمی‌شد و تدلیس نمی‌شد… امروز نه وضع هزاره‌جات و نه وضع شیعه و نه وضع افغانستان این نبود. همیشه باید از نقطه‌هایی ابا کرد و ترسید که در دستش آتش است و در خرمن وحدت و یگانگی مردم می‌زند. در نظر ما هیچگاهی ارزش نقش بهشتی با خرابکاری‌های که پیرامون آن صورت می‌گرفت، پائین نمی‌آید زیرا او کارش را کرده بود و مسئول کار خرابکاران و کسانی که هزارستان را به آتش جنگ کشیدند، مسئول عمل آن‌ها بهشتی نیست و نخواهد بود.»

شورای انقلابی اتفاق اسلامی در آغاز تشکیل، آنچنان از اقتدار ملی برخور دار بود که  هیئت‏های حزب اسلامی به رهبری حکمتیار، جبهه نجات ملی به رهبری مجددی و برخی گروه‌های دیگر مقیم پیشاور تلاش داشتند که با آیت‌الله بهشتی وارد مذاکره شوند، اما خارجی‏ها این وضعیت را تحمل نکردند و موانع ایجاد نمودند.

صبغت‌الله مجددی رئیس پیشین مشرانو جرگه شورای ملی، سال 1392 خورشیدی در هفد‌همین سالگرد رحلت آیت‌الله بهشتی در سخنانی با تمجید از مقام علمی و سیاسی مرحوم بهشتی گفت: «… به عقیده من حضرت آیت‌الله بهشتی شهید است، تا جایی که من می‌دانم ایشان را شهید کردند، از دست دادن آیت‌الله بهشتی که در حقیقت از علمای بزرگ جهان اسلام بود، ضایعه‌ی بزرگ برای جهان اسلام است.

همچنان فضل هادی مسلمیار رئیس مشرانوجرگه در این مراسم از آیت‌الله بهشتی‌را بعنوان آغازگر جهاد یاد نمود و گفت: «آیت‌الله بهشتی بعنوان عالم دینی یکی از ابتکارات و افتخاراتش  ایجاد دولت موقت و شورای انقلابی اتفاق اسلامی در مناطق مرکزی بود، او در وحدت و همبستگی ملت مسلمان افغانستان تلاش های فراوانی نمود.

بدون شک در فروپاشی «نخستین دولت اسلامی» ایران نقش مهمی‌داشت و آیت‌الله منتظری در خاطرات خود (ج1 ص545) نسبت به جنگ‌ها و اختلافات احزاب و گروه‌های اهل تشیع می‌نویسد: «از جمله مسائلى كه من زیاد نسبت به آن اهتمام داشتم و از باب احساس وظیفه شرعى اوقات خود را صرف آن مى‌كردم و براى آن دل مى‌سوزاندم مسأله افغانستان و كوشش در رفع اختلافات گروه‌هاى افغانى بود و از جمله هیأتى را زیر نظر حجت‌الاسلام آقاى حاج شیخ هاشم جواهرى به افغانستان فرستادم و برحسب اعتراف خود گروه‌ها، آن هیأت در رفع بسیارى از اختلافات و جلوگیرى از خونریزی‌هاى بى رویه بسیار مؤثّر بود؛ و براى امور نهضت‌ها به‌خصوص افغانستان یك حساب نیز در بانك ملى افتتاح كردم (حساب 7100) كه نسبتاً از آن استقبال شد و كمك‌هاى زیادى از این طریق به دست آمد و در موارد لازم صرف شد؛ و نسبت به مسائل قضایى و تعیین قضات و ائمه جمعه براى آنان نیز به دستور مرحوم امام اقدام مى‌كردم، و در مراحل مختلف نیز پیگیر قضایا بوده و صحبت مى‌كردم و پیام مى‌دادم؛ تا این‌كه یك روز آقاى خامنه‌اى پیشنهاد كردند كه مسأله افغانستان را شما به من محول كنید و من هم چون مى‌دیدم كه در كار ما كارشكنى‌هایى مى‌شود حكمى براى ایشان نوشتم و از خودم سلب مسئولیت نمودم.»

من یک سال قبل وقتی کتاب «نخستین دولت اسلامی» را آماده چاپ نمودم، علی نجفی مشهور به مسیح ارزگانی در فیسبوک خود نقدی برآن نوشت و از آقای اکبری دفاع کرد، صادقی نیلی و یارانش را باعث فروپاشی شورای اتفاق خواند و این‌گونه نوشت: «براساس شایعات و پیشداوری، اکبری را عامل اصلی آغاز جنگ علیه شورا و فروپاشی آن می‌داند. در حالی که عامل اصلی فروپاشی شورا شهیدان صادقی و افکاری و موحدی و استاد دانش لزیر بودند نه استاد اکبری که والی شورا در بهسود بود.»

مسیح ارزگانی در پاراگراف بعدی، شورای انقلابی اتفاق اسلامی در سال ۱۳۵۸ سمبل وفاق هزاره‌ها می‌داند و او در فیسبوک خود می‌نویسد: «بی‌گمان یکی از افتخارات سیاسی ـ تاریخی بی‌نظیرِ هزاره‌ها/ شیعیان، تأسیس دولتِ خودگردانِ «شورای انقلابی اتفاق اسلامی» در تابستان ۱۳۵۸ بود. آن رویداد بی‌سابقه از چند ساحت، واجد اهمیّت فراوان بود:

اولین نکته اینکه، تمام اقشار و اصنافِ اجتماعی (روحانیون، خوانین، تحصیل‌کرده‌ها، قوماندانان و …) به نمایندگی از مناطق و ولایات مرکزی متفقاً در فرایندِ تأسیس سازمان مذکور مشارکت داشتند و برای اولین‌بار چنان وفاق و اجماعی در جامعه‌ی هزاره شکل گرفت.

دومین نکته حائز اهمیت در مورد این شورا انتخاب رئیس تشکیلات نوتأسیس (مرحوم بهشتی) و دو معاون او (صادقی نیلی و صمدی جاغوری) و سایر مسئولان آن اداره‌ی موقت، در یک فرایندِ آزاد و رقابتی با رأی و نظر نمایندگان مناطق مختلف صورت گرفت که این تحوّل نیز بی‌سابقه بود.

چنانکه از نام آن تشکیلات (شورای انقلابی اتفاق اسلامی) هویداست، اداره‌ی موقت شورای اتفاق، نهادی بود بر پایه‌ی تصمیم‌گیری جمعی و مشارکتی؛ در حالی که سایر ولایات افغانستان از آشفتگی، بی‌سامانی، ملوک الطوایفی و فقدان نظم و امنیت رنج می‌بردند، منطقه‌ی هزاره‌جات و نواحی پیرامونی آن به برکت تشکیل شورای اتفاق، از نظم و امنیت و حاکمیتِ بی‌سابقه برخوردار گردید.

قلمرو دولت خودگردانِ شورای اتفاق، اقلیم وسیعی از بلخاب در شمال تا قره‌باغ در شرق و از کوتل اونی در حوالی کابل تا ارزگان و غور را در بر می‌گرفت و متصرّفات شورا از نظر وسعت جغرافیایی، از قلمرو حکومت کابل زیاد تر بود.

هرچند با بروز شکاف‌ها و درگیری‌ها در صفوف بنیانگذارانِ شورای اتفاق و فروپاشی آن در سال ۱۳۶۴، تراژدی غمباری در تاریخ هزاره رقم خورد و تخریبِ آن دولتِ فراگیر و خودگردان، تلخ‌ترین خطا و جفای سیاسی ـ تاریخی رهبران جامعه‌ی هزاره بود؛ اما با همه‌ی این احوال، تأسیس حکومت نیمه‌مستقل شورای اتفاق در آن زمینه و زمانه، یک نقطه‌ی عطف و یک جهش سیاسی ـ انقلابی بی‌نظیر در تاریخ هزاره‌ها بود.

برای من قابل درک نیست کسانی که چراغ به دست، ویرانه‌های تاریخ را کاوش می‌کنند؛ تا کدام افتخار یا فضیلتِ سیاسی، فرهنگی و مبارزاتی برای هزاره‌ها پیدا کنند؛ چرا و به چه دلیل از این افتخار و شاهکارِ سیاسی ـ تاریخی هزاره‌ها یاد نمی‌کنند؟

باز برای من قابل درک نیست، قلم‌فرسایانی که در تقبیح یا تحسین «سقوط افشار» چندین جلد کتاب نوشته‌اند، چرا تا کنون هیچ مطالعه و تحقیقی در باب و ابعاد آن رویداد پراهمیّت انجام نداده‌اند؟

مسیح ارزگانی ادامه می‌نویسد: «چندی پیش، کسی از مشهد با من تماس گرفت و گفت: ما می‌خواهیم برای مرحوم بهشتی یک یادنامه تدوین کنیم، آیا شما در آن سهم می‌گیرید؟

 گفتم: به جای نوشتن یادنامه‌ای بدون خواننده برای مرحوم بهشتی، روی شاهکار ماندگار او یعنی دولتِ خودگردان شورای اتفاق، مطالعه و تحقیقِ میدانی و منصفانه انجام دهید؛ تا مرحوم بهشتی خود به خود در تاریخ ماندگار شود.»

صحبت من در این هفته همین‌قدر کافیست و در هفته‌ی بعد به ادامه فروپاشی «شورای انقلابی اتفاق اسلامی» خواهم پرداخت.

منبع: فیسبوک محمد علی مقدسی

 

مطالب مشابه