سلام بر تو اى هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت
اى فرزند پيامبر(ص) و على(ع)و فاطمه(س)
و اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر(ع)
سلام بر تو اى امامى كه هر لحظه دل هاى ما به شوق ديدار حرم مطهّرت مى تپد
سلام بر تو اى على بن موسى الرضا(ع) و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاك و معصومت.
فرارسيدن يازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمين امام معصوم، حضرت علی ابن موسی(ع) برهمه شیفتگان امامت و ولایت مبارکباد.
بدین مناسبت ذیلا به پاسخ سوالی می پردازیم که گاها راجع به حضرت امام رضا(ع) پرسیده می شود و آن اینکه؛ چرا امام رضا(ع) را عالم آل محمد(ص) می گویند؟
امام هشتم(ع) شیعیان، مانند پدرانش، سرچشمه علم و دانش بود، سخنان و گفت وگوهایش نیز آگاهیبخشی و دانشافزایی را به ارمغان میآورد. امام صادق(ع)، حضرت امام رضا(ع) را «عالم آل محمد» لقب داده است. به اعتراف دوست و دشمن، امام(ع) داناترین مردم زمان خود به شمار میرفت. هرگز نمیشد که چیزی از آن حضرت سؤال شود و او پاسخش را نداند. مأمون با پرسش از هر چیزی، او را میآزمود و او پاسخ همه را میداد. او به هر شهری که وارد میشد مردم از هر سوی در مسائل دینی خود، به او مراجعه میکردند و امام(ع) پاسخشان را میداد و بسیاری از احادیث پدرش را به نقل از پدرانش از رسول خدا(ص) بیان میکرد. همچنین نقل شده است که امام رضا(ع) علم حدیث را از پدر آموخت و در حالی که تنها بیست و اندی سال داشت، در مسجد رسول خدا(ص) مینشست و برای مردم فتوا میداد. او ثقه و از طبقات هشتم تابعان مدینه بود. ابوصلت هروی گفته است: من کسی را داناتر از علی بن موسی الرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندی او را ندید جز این که شهادتی چون من، دربارهاش دهد. مأمون در چندین مجلس، تعدادی از علمای ادیان و فقهای شریعت و متکلمان را گرد آورد و آن حضرت(ع) تا نفر آخرشان را مغلوب ساخت و هیچ کس از آنان نماند جز آن که به فضل امام(ع) و قصور خود اعتراف کرد. بهترین سند اثبات برتری علمی امام رضا(ع)، تعالیم و سخنان ارزشمند آن حضرت(ع) است که در متون حدیثی و تاریخی، فراوان به چشم میخورد. دانش امام(ع) در باره ادیان و کتب آسمانی، آگاهی او از علوم و معارف قرآنی، احاطه امام بر مباحث کلامی و اصول و آداب جدل و مناظره، سخنان حضرت(ع) درباره علوم طب، طرح اصول فقه، فلسفه و… دامنه معلومات امام(ع) را میرساند. همچنین تألیف چندین کتاب و رساله به وسیله امام(ع) شاهدی بر علم و دانش گسترده آن حضرت است.
لذا يكي از القاب امام رضا(ع) عالم آل محمد(ص) است كه اين تعبير در منابع مختلف راجع به علي بن موسي الرضا(ع) به كار رفته است.ظاهرا جهت اين قضيه آن است كه مامون عباسي پيروان اديان مختلف را گردهم آورد و آنان را با علي بن موسي الرضا(ع) مواجه كرد (البته امام رضا(ع) هم مي فرمايند كه او- مامون- زماني از اين عمل خود پشيمان خواهد شد كه من به شبهات صاحبان اديان به زبان خود آنها پاسخ دهم.) در همان مجلس بود كه امام رضا(ع) به شبهات آنان- از يهود و نصاري و زرتشتيان و صابئين- به صورت قاطعانه پاسخ دادند وآنان را قانع كردند… برخي از آنها در نتيجه همين مباحثات حضرت به اسلام گرويدند. اين جلسه و آنچه در آن روي داد باعث شد لقب عالم آلمحمد(ص) را براي آن حضرت به كار ببرند.
هرچند پیشرفت علوم در عصر امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بوده و اما «عالم آل محمد» متعلق به حضرت امام رضا(ع) است و این لقب هم از طرف امام صادق(ع) و هم از جانب امام کاظم(ع) برای ایشان به کار رفته و چنانچه از امام کاظم(ع) فرمودند: از پدرم امام صادق(ع) شنيدم که به من فرمودند: «إنّ عالمَ آلِ محمد لَفی صُلبِکَ و لَیتَنی اَدرَکتُه فإنّه سُمّیَ امیرالمؤمنین علیّ(ع)»(1) همانا عالم آل محمد در صلب توست و ای کاش او را درک می کردم، همانا او همنام امیرالمؤمنین علی(ع) است.
همچنين حضرت کاظم(ع) به فرزندان خود فرمودند: «هذا اَخوکُم علیُّ بنِ موسی الرّضا(ع) عالم آل محمد فَسَلُوه عَن اَدیانِکم واحفَظوا ما یَقوُل لَکُم »(2) این برادر شما، علی بن موسی الرّضا(ع) عالم آل محمد است. مسائل دین خود را از او بپرسید و آنچه را که او به شما می گوید فرا گیرید و رعایت کنید.
هر يک از انبیاء الهی و اوصیاء آنان، وقتی براي تبليغ در سطح جامعه حضور می يافتند، روش خود را بر مبناي شرايط جامعه تعریف می کردند. در حقيقت پيامبر و امام به سلاحی مجهز مي شدند که طاغوت زمان به آن سلاح مسلط و مجهز بود. آنان از ابزاري استفاده مي کردند که در بين جامعه رواج داشت.
مثلاً در عصر حضرت موسی(ع)، سحر و جادو رايج بود. لذا حضرت موسی(ع) در مقابله با ساحران زمان به اذت خداوند، عصا را به اژدها تبدیل کرد و به تبليغ دين و مبارزه با طاغوت عصر خود پرداخت. ايشان با عصای خویش رود نیل را شکافت تا امت را نجات دهد.
در عصر حضرت عیسی(ع)، پزشکی رونق داشت. پزشکان از درمان بیماریهای سخت زمان مانند جزام درمانده بودند. حضرت عیسی(ع) با دم عیسوی نه تنها امراض صعب العلاج را معالجه می کرد بلکه مرده را نیز زنده می کرد.
در عصر پیامبر خاتم(ص)، ادبیات به سر حد کمال خود رسیده بود. لذا قرآن کریم بعنوان معجزه ي جاودان پیامبر عرضه مي شود که آنچنان بليغ، فصيح و بي همتاست که نه تنها منکرین آن عصر بلکه همه قرون و اعصار را به تحدّی می خواند.
در زمان حضرت رضا(ع) فرقه هاي مختلف فکري نيز به تبليغ اعتقاد و سيره خود مي پرداختند. مأمون عباسي بعنوان خليفه وقت نيز فرهنگ و زبان تمدن دوران را آموخته بود. بغیر از زبان عربی، به دو زبان فارسی و یونانی که از دو کشور صاحب تمدن بودند نیز آشنا بود. او به علماء عصر خود دستور داد که تمام آثار یونان را به زبان عربی ترجمه کنند.
امام رضا(ع) در قامت وصی پیامبر(ص)، با توجه به مقتضاي زمان براي نشر معارف اسلامی در مقابله با مکر مأمون، به تبليغ و تبيين و روشنگري عالمانه معارف دين پرداختند.
از امیرالمؤمنین روایتی در خصوص خلفای عباسی نقل شده است. ایشان خلفاء را نام بردند و فرمودند: «سَابِعُهُمْ أَعْلَمُهُمْ »(3) و هفتمین آنها – که مأمون است- داناترين و زيرک ترين آنهاست. در حقيقت حضرت به نحوه رفتار او اشاره داشتند که با سياست پچیده اش در حاليکه سعي داشت خود را خيرخواه دين و امت جلوه دهد، براي رسيدن به اهداف خود طرح ريزي مي کرد و در اين راستا از هيچ چيز فروگذار نمي کرد و هر آنچه مانع مي ديد با نيرنگ از سر راه بر مي داشت.
او که در باطن تصميم داشت از وجهه امام رضا(ع) به نفع خود سوء استفاده کند، وقتي تاکام ماند، قصد کرد تا حضرت را تضعيف کند. لذا دائماً مجالس مناظره و بحث های علمی به اين قصد ترتیب می داد، اما در غايت امام پيروز ميدان بودند. امام رضا(ع) در برابر سؤالات و شبهاتي که مخالفان در مجالس مناظره و در حضور مأمون از امام(ع) مي پرسيدند، پاسخ مستدل و محکم و منطقي مي دادند. مشروح مناظرات متعدد و مجالس پرشمار پرسش و پاسخ امام رضا(ع) با مخالفان در تاريخ ثبت و ضبط شده است.
بنا بر این دوران خلافت هارون و مأمون، خلیفه عباسی، عصر شکوفایی علم و دانش و شکلگیری نهضت ترجمه بود. با وجود آثار و پیامدهای مثبت علمی و فرهنگی این نهضت، مطلب نگران کننده آن بود که در بین گروه مترجمان، افرادی از پیروان متعصب و سرسخت مذاهب دیگر مانند زرتشتیان، صائبیان، نسطوریان، رومیان و برهمنهای هند وجود داشتند. این افراد که آثار علمی بیگانه را از زبانهای یونانی، فارسی، سریانی، هندی و… به عربی ترجمه میکردند، همگی در کار خود حسن نیت نداشتند و تعدادی از آنان، از این فرصت برای نشر عقاید خرافی و افکار انحرافی در فرهنگ اسلامی استفاده میکردند و به این ترتیب، بسیاری از این اندیشههای ناصواب در بین مردم سادهدل نفوذ کرد. این شرایط فکری و فرهنگی، وظیفه سنگینی را بردوش امام رضا(ع) گذارد و حضرت(ع) با برپایی نهضت بزرگ علمی و فکری خود، اصالت فرهنگ و اندیشه اسلامی را حفظ کرد.
دوران زندگی امام رضا(ع) با گسترش بیسابقه علوم و دانشهای مختلف همراه بود و فرهنگ و تمدن اسلامی و تحقیق در رشتههای مختلف علمی نیز در رشد و بالندگی قرار داشت و از این رو زمینه طرح سؤال و روحیه پرسشگری فراهم بود و مردم بویژه صاحبان عقاید و فرقههای مختلف از برپایی جلسات گفت وگو و پرسش و پاسخ استقبال میکردند. از سوی دیگر برای دریافت پاسخهای پرسشگران و مواجهه با جریانهای فکری و علمی آن زمان، نیاز به وجود عالمی توانا و آگاه به علوم اسلامی بیش از پیش احساس میشد تا همگان و بویژه رؤسای مذاهب و فرقههای فکری و مذهبی بتوانند به سخنان و اندیشههای او اعتماد کنند و از دانش او بهره برند. این رسالت در دوران حیات پیشوای هشتم شیعیان، برعهده امام رضا(ع) قرار گرفت. اسناد تاریخی مربوط به مناظرات و گفت وگوهای امام(ع) شاهدی بر این مدعاست. علی بن موسی الرضا(ع) با گروهی از علمای اهل کتاب اعم از یهود، نصاری و ستاره پرستان و نیز با فرقههای اسلامی در موضوعات مختلف، مناظره و گفت وگو داشته است. این موضوعات غالباً عرصه جدال عقیدتی بین معتزله و دیگر فقها و محدثان زمان بوده است.
در يك نگاه كلي عصر امام رضا(ع) به سطح مطلوبي از توسعه رسيده بود كه عاري از انحرافات و خرافات عقيدتي نبود ، لذا آن حضرت بايد با ايستادگي در برابر اين عقايد به ارشاد اهل علم مي پرداختند و در خصوص سالم سازي محيط فكري در جامعه علمي آن روز، نقش برجسته بر ايجاد نهضت علمي از جهات مختلف داشت، آثار و تأليفات آن حضرت در امور مختلف مثل توحيد، پيدايش زمين، پزشكي، فقه، حديث، فلسفه، احكام و مباحث اخلاقي، حاكي از گستردگي معلومات امام رضا(ع) بوده و اين حركت عظيم علمي امام رضا(ع) در 1200 سال پيش نقطه جهشي براي توجه انديشمندان به علم در حوزه هاي مختلف شد. خصوصاً وقتي اين قواعد با كشفيات علمي منطبق شد. استفاده بهينه از فرصتهاي موجود در تبيين معارف و تبليغ دين و ترويج مسايل علمي از عمده فعاليت هاي امام رضا(ع) در توليد علم به شمار مي رود.
—————————————-
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار/ ج49/ص 100
2. اعلام الوری/ص 328
3. بحارالأنوار/ج 41/ص 321
نویسنده: سید جعفرعادلی«حسینی»