کانون علمی و تحقیقات اسلامی افغانستان که جدیدا به ابتکار مولوی عطاء الرحمن سلیم، معین اسبق وزارت ارشاد حج و اوقاف اسلامی ایجاد و به فعالیت آغاز نموده که اولین برنامه آن کنفرانس«صلح از دیدگاه اسلام» با همکاری داکتر عبدالله رهنما از محققین کشور تاجکستان در کابل راه اندازی گردید، این کنفرانس روز سه شنبه 6 ثور 1390 در این کنفرانس که در هوتل انصاف برگزار شده بود شماری از علمای دین منتنفذین و نمایندگان نهاد های جامعهء مدنی روی راه های رسیدن به صلح و آشتی با مخالفان نظریات شان را شریک ساختند.
این کنفرانس با گردانندگی حجت الاسلام والمسلمین سید جعفرعادلی«حسینی» عضو دارالانشاء کنفرانس و یکی از علمای اهل سنت پیش برده می شد. در کنفرانس تحقیقاتی که با عنوان «صلح از دیدگاه اسلام» برگزار شده بود، علماء دانشمندان داخلی و خارجی پیرامون راهکارهای صلح در اسلام به بحث و بررسی نشستند و از ساعت 9 قبل از ظهر با سخنرانی مولوی عطاء الرحمن سلیم رئیس کانون علمی و تحقیقات اسلامی افغانستان، غلام محمد غریب کمیشنر کمیسیون دینی حقوق بشر، استاد عبدالباری راشد رئیس اکادمی علوم افغانستان، داکتر عبدالله رهنما، حجت الاسلام والمسلمین سید احمد موسوی مبلغ معاون مرکز فعالیت های سیاسی فرهنگی تبیان ، مولوی عطاالله لودین معاون شورای صلح افغانستان و استاد بصیرت استاد دادنشگاه و عضو اکادمی علوم افغانستان تا ساعت 1 بعد از ظهر ادامه یافت.
آنچه در این کنفرنس برای حاضرین مورد توجه قرار گرفت، بیانات شفاف استاد راشد رئیس اکادمی علوم افغانتسان و بحث تحقیقی جناب حجت الاسلام آقای موسوی مبلغ معاون مرکز فعالیت های سیاسی فرهنگی تبیان بود که به قسمت سخنان آنان اشاره می گردد.
عبدالباری راشد رئیس آکادمی علوم افغانستان در این کنفرانس گفت: خداوند سه طایفه را در قرآن کریم برای مردم نشان داده است، دو طایفه که بین خود منازعه دارند و طایفه سوم که باید بین مردم صلح کنند و جلو تجاوز بر بالای یکدیگر آنها را بگیرند.
به گفته وی، کسانی که می خواهند صلح را در بین امت اسلام بیاورند، باید قدرت و شایستگی آن را دارا باشند و مثل دو گروه دیگر که درگیرجنگ هستند نباشند.
او شایستگی و توانمندی گروه سوم را در قضاوت و تشخیص حق و باطل دانست.
وی افزود: متأسفانه گروه های که تا امروز ندای صلح را بلند کردن، هیچکدام دارای نیروی نظامی، اقتصادی واستخباراتی نبودند به همین خاطر نتوانستند که کسانی را که در بین امت اسلامی آشوب خلق می کنند، را به میز صلح بکشانند.
به گفته راشد، درقرآن کریم آمده که «هرگاه دو طایفه ی از مؤمینن بین خود نزاع داشته باشند، طایفه سوم برود بین شان صلح کند»، اما این کلمۀ طایفه که در قرآن کریم ذکرشده شامل گروههای تروریست، آشوب گر ومجهول الهویه نمی شود.
راشد علاوه کرد: ما باید بدانیم که جانب مردم و یا دولت که هر روز قربانی و کشته می دهند، با کی طرف هستند، ما با کی ها باید پشت میزمذاکره بنشینیم.
وی تصریح کرد: مخاصمینی که با دولت ومردم در جنگ هستند، بدون هدف و رهبری، و نداشتن حزب واحد و حتی اساس نامه با افکار مختلف در قالب نام طالب فعالیت می کنند.
به باور راشد طایفه ی که درافغانستان بنام طالب با مردم ودولت درجنگ هستند، گروه های استخباراتی تربیت شده هستند که بخاطر ایجاد آشوب به این سرزمین آمده اند.
او تصریح کرد: جریان هایی در گذشته نیز که بر مردم ظلم کردند، کارهیچ گروه یا مذهب نبوده، بلکه از طرف اعضای استخبارات بیگانه گان هدایت می شده اند.
وی گفت: کسانی که علمای دین، مجاهدین، و مردم را درمساجد به قتل می رسانند، کی هستند و باید چه کسانی پاسخگو باشند؟
راشد تصریح کرد: ر آی اس آی، سی آی ای و امنیت ملی افغانستان باید برای ما توضیح دهند که این چند نفر طالب بی سر و پا ازکجا آمده اند که توان نظامی امریکا، انگلیس وهم پیمانان آنها را سلب کرده اند.
در این کنفرانس مولوی عطاالرحمن سلیم رییس کانون علمی تحقیقات اسلامی گفت: آنها برای رسیدن به صلح و تماس با مخالفان تلاش خواهند کرد تا نظریات علما و دانشمندان حاضر در این کنفرانس را با سایر نهاد ها شریک سازند.
در کنفرانس صلح از دیگاه اسلام دوکتور عبدالله رهنما دانشمند تاجک و عضو مرکز مطالعات ستراتیژیک کشور تاجکستان روی ضرورت صلح در افغانستان و اثرات آن بالای کشور های منطقه بخصوص تاجکستان صحبت کرد.
وی گفت: آنها صلح درافغانستان را برای پیشرفت تاجکستان و کشورهای منطقه ضروری می دانند.
وی در حالیکه به نقش رهبران در تامین صلح اشاره می کرد گفت:
«تا زمانیکه رهبران که زمام کار را در دست دارند به این نظر نرسند که در صلح منفعت آنها است، آنها به صلح میل نخواهند کرد.»
در کنفرانس علمی تحقیقی صلح از نظر اسلام عطاالله لودین معاون شورای عالی صلح به اقدامات به عمل آمدهء شورای عالی صلح اشاره کرد و نقش علما و منتقندین را در راه رسیدن به صلح با اهمیت توصیف کرد.
راه اندازی کنفرانس ها و برپایی سمینار ها در رابطه به دریافت شیوه های تامین صلح در حالی در افغانستان شدت گرفته است که مخالفان مسلح دولت هم چنان دست به فعالیت های نظامی می زنند.
داکتر عبدالله رهنما گفت صلح در افغانستان یکی از مهمترین مسایل منطقه ای می باشد.
به گفته وی، در صورتی که افغانستان ناآرام باشد، کشورهای همسایه و منطقه نیز آرام نخواهد بود و یکی از برنامه های تاجیکستان باز کردن راههای اقتصادی جنوب است و تا امنیت در افغانستان نیاید دیگر همسایه ها هم آرام نخواهند بود.
به باور وی، هیچ کشور و مردمی نزدیک تر از مردم و کشورافغانستان برای تاجیکستان نیست.
او تأکید کرد که مردم کشور تاجیکستان با مردم افغانستان دارای تاریخ، دین و فرهنگ مشترک اند، بنابراین ما درقبال آوردن صلح درکشور افغانستان باید تلاش کنیم؛ به عقیده رهنما صلح در افغانستان امروز برای تمام جهان مایه حیات می باشد.
حجت الاسلام و المسلمین سیداحمد موسوی مبلغ معاون مرکز فعالیت های سیاسی فرهنگی تبیان در سمینار تحقیقاتی که با عنوان «صلح از دیدگاه اسلام» برگزار شده بود، به بررسی تاریخی جنگ در دوران های مختلف پرداخت.
به گفته وی، هم اکنون که مساله قرارداد استراتژیک دولت افغانستان با آمریکا مطرح است، اين موضوع از نظر گاه دینی هرگز مورد بررسی قرار نگرفته است.
او افزود: اینکه دولت افغانستان، بررسی موضوع را به لوی جرگه واگذار کرده، چنانجه اعضای لوی جرگه همگی از علمای صاحب نظر دینی باشند می تواند متضمن تطبیق شریعت باشد اما اگر اعضای این شورا از میان علمای دینی نباشد، چه تضمینی بر مشروع بودن این قرار داد وجود دارد؟ حال آنکه خداوند خود در قرآن کریم می فرماید که خدا زمینه تسلط هیچ کافری را بر مسلمانان مهیا نکرده است.
آقای مبلغ با اشاره به برخی نظریات درباره جنگ و صلح از دیدگاه دانشمندان غربی، دین مسیحیت و برخی از علمای اسلامی، به نقل دیدگاه مرحوم شیخ طوسی پرداخت که «هر کس که مخالف اسلام است، از سایر کفار ، واجب است که با آنان جهاد و کارزار شود »
به گفته ی مبلّغ، علمای اسلامی در موضوع جنگ و صلح، غالبا تابع دو دیدگاه هستند. یکی اصالت را به جنگ می دهد و جهاد ابتدایی را جایز می داند و دیگری، اصالت را به صلح داده و جهاد دفاعی را لازم می شمارد و تقریبا از همه مذاهب اسلامی، کسانی هستند که در زمره تایید کنندگان یکی از این نظریات قرار بگیرند.
وی افزود: اما همه این دعاوی در جایی است که موضوع جنگ، جنگ با کفار و غیر مسلمانان باشد و اینک سوال اصلی ما این است که اگر در جایی، میان دو گروه از مسلمانان جنگی واقع شد، آنگاه چه باید کرد؟
او گفت: واقعیت این است که دین مبین اسلام، دین رافت است برای اهل ایمان و اگر هم قوانینی برای جنگ در آن وضع شده، مبتنی بر چهارچوب های خاصی است که هیچ ظلمی را بر هیچ انسانی ولو کافر و مشرک بر نمی تابد و اتفاقا آیاتی که دلالت بر جواز کشتار مشرکین و فتنه گران می کند نیز عین عدالت است.
مبلغ تصریح کرد: همین دین، به مسلمانان توصیه می کند که اشداء علی الکفار رحماء بینهم باشند. لذا یکی از دغدغه های جدی میان صاحب نظران و علمای اسلامی، موضوع جنگ ها و صلح ها میان گروههای مختلف مسلمان با یکدیگر است.
قرآن کریم، به عنوان دستور زندگی بشر، در جای جای خود، اهل ایمان را به صلح و سازش میان خود فراخوانده است و برای این دعوت خود، از تعبیرات گوناگون استفاده نموده است.
به عقیده مبلغ، ایجاد صلح و آرامش میان مسلمین، یکی اصلی ترین مسائلی است که مصالح زیادی برای جامعه اسلامی بر آن مترتب شده است. برقراری صلح و سازش میان دو گروه از مسلمانان که با یکدیگر اختلاف داشته و سرجنگ دارند، وظیفه شرعی کلیه مومنین است و کسی نمی تواند از این وظیفه تخطی کرده و سر باز زند. این وظیفه تا جایی ادامه خواهد داشت که اگر احساس شد یکی از طرفهای درگیر قصد تعدی و تجاوز به دیگری را دارد و این تعدی و تجاوز، بغیر حق است، در آن صورت باید با متعدی، مقاتله هم صورت بگیرد تا آرامش به جامعه اسلامی بازگردد.
معاون مرکز تبیان افزود: در متون سیاسی و حقوق بین الملل، صلح را دیپلماسی ادامه جنگ می گویند و آن عبارت است از خاتمه بخشیدن به خشونت و درگیری ها، حل و فصل ادعاهای جدال برانگیز از طریق مصالحه یا چشم پوشی و برقراری نظم جدیدی، که صرف نظر از درست یا نادرست بودن آن، تامین کننده ثبات، امنیت، آرامش و فراغ خاطر باشد.
مبلّغ یاد آورد شد: علیرغم وجود اختلاف نظر در میان علما در اصالت جنگ یا صلح، به صورت کلی و اساسی در خصوص ایجاد صلح میان طرفهای درگیر در افغانستان موضوعیت ندارند. چه اینکه طرفین درگیری در افغانستان، هیچ یک در زمره کفار نیستند که آیات جهاد ابتدایی بر اساس دیدگاه قائلین به اصالت جنگ و یا آیات جهاد دفاعی بر اساس دیدگاه قائلین به اصالت صلح بر آنان تطبیق شود. مگر اینکه یکی از طرفین، در نگاهی غیر اصولی و افراط گرایانه، طرف مقابل را خارج از حوزه دین مبین اسلام قلمداد کرده و بر اساس آن، آیات مقاتله را به عنوان ادله مشروعیت جنگ یاد کنند.
وی خاطرنشان کرد که آنچه که موضوع بحث است، ایجاد صلح و آرامش میان دو گروه از مسلمین با توجه به مفاد آیات 12 و 13 سوره مبارکه انفال است.
او گفت: بر اساس آنچه که ذکر آن رفت، مراد از صلح، تراضی و تسالم بر یک موضوع توسط طرفین درگیری است. این تراضی و تسالم زمانی قابلیت تحقق می یابد که طرفین درگیر، قصد تعدی به یکدیگر نداشته باشند. به باور مبلغ، آنچه که در قدم اول ضروری به نظر می رسد این است که علما و اندیشمندان افغانستانی، با تکیه بر مبانی فقهی و اندیشه دینی، زیر ساخت های ایدئولوژیکی تسالم و تراضی میان طرف های درگیر را از قرآن کریم و سنت استخراج کرده و به عنوان یک اصل مورد قبول طرفین معیار کار و فعالیت اصلاحی خود قرار دهند.
وی تصریح کرد: تا زمانی که مبانی ایدئولوژیکی، مورد کنکاش و مداقه قرار نگیرد و یک اصل کلی، به عنوان محور اندیشه ای صلح میان طرفین، مورد توافق واقع نشود، نمی توان از وقوع خارجی صلح سخن به میان آورد و هرگز نمی توان گامهای عملی برای ایجاد صلح برداشت.
او یادآور شد که فعالیت در عرصه رسیدن به اصول مشترک، راهکار اولی و اصلی در موضوع صلح است که از حسن اتفاق، بررسی این راهکار، فقط و فقط از عهده علمای امت ساخته است. چه اینکه به دست آوردن این عنصر مشترک، بایستی از متون دینی و فقهی استخراج شده و متکی به ادله قرآنی و روایی باشد و تنها عالمان دینی، به عنوان متخصصان این عرصه، صلاحیت لازم برای این کار را دارند.
به باور مبلغ، پرداختن به روشهای اجرایی محض برای رسیدن به صلح، تا زمانی که براساس یک اندیشه مشترک دینی و ایدئولوژیکی صورت نگیرد، بسیار شکننده بوده و از قبیل اتحادها و یکی شدن های احزاب، در سالهای نه چندان دور خواهد بود که با اندک تلنگر و چالشی، به زودی از هم فرو می پاشید.
او گفت: قبل از اینکه ما بخواهیم راههای رسیدن به صلح را ارزیابی کنیم و مثلا بگوئیم که آزاد شدن فلان زندانی از گوانتانامو یا ایجاد یک دفتر سیاسی برای مخالفان در فلان کشور می تواند ما را در رسیدن به صلح یاری رساند، می بایست راههای تعامل فکری و تقریب اندیشه ای میان طرفین درگیر را جستجو کنیم.
به گفته وی، نفش علما در تبیین مبانی نظری صلح و همچنین ایجاد یک ساختار منسجم و متشکل برای برون رفت از مشکل برجسته است چرا که علما، چه آن دسته که در میان طالبان قرار دارند و چه آنهایی که وابستگی حزبی به هیچ یک از طرفین درگیری ندارند، در میان عامه مردم از پایگاه های اجتماعی قابل ملاحظه ای برخوردارند و مردم افغانستان، پاینبدی بسیار گسترده به علما داشته و درحقیقت، علمای دینی را راهگشای حل و فصل مسائل شرعی و اختلافات خود می دانند.
او گفت: در نظر مردم افغانستان، علمای دین،آخرین ملجا حل و فصل کلیه دعاوی بوده و فعالیت موثر علما، می توند زیر ساخت های اعتقادی آنان را به نحو مطلوب شکل و سازمان دهد.
به گفته مبلغ، اینکه موقعیت علما در میان مردم، یک موقعیت استثنایی و مهم است، می تواند کمک بسیار موثری به تقویت روند صلح بنماید اما شرط موفقیت علما در کمک به تحکیم روند صلح این است فعالیت های صلح طلبانه علما، در قالب یک برنامه هدفمند و استراتژیک مدیریت شود.
او گفت: به جرات می توان گفت که اگر حضور صلح طلبانه علما درست مدیریت نشود، خود می تواند آفتی جدید و جدی در روند صلح باشد.
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در اندیشه حکومتی فقه شیعی، برای عالمان دینی، دو شان یاد شده است.
شان اول که بسیاری از متقدمین به آن قائل هستند، شان قضاوت است که از آن به ولایت فقیه تعبیر می شود. این شان، نشان دهنده جایگاه والای علما در ساختار اجتماعی است، اما کنترل و مدیریت مراکز اجرایی را در اختیار علما قرار نمی دهد و فقط به فقیه ولایت می دهد که در امور اجتماعی و رفع و رجوع مسائل روز مره مردم بر آنها ولایت داشته باشد.
شان دیگری که در فقه شیعه برای علما یاد شده و تبیین دقیق آن توسط امام خمینی(ره) صورت گرفته است، شان حاکمیت و ریاست امور جامعه اسلامی است که از آن، تعبیر به ولایت مطلقه فقیه می شود. در این دیدگاه، در راس حکومت اسلامی می بایست الزاما یک فقیه جامع الشرایط باشد که شرایط آن فقیه نیز به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد.
این دو نظریه طرفداران خاص خود را در میان صاحب نظران دارند، اما آنچه که من می خواهم به آن بپردازم، ارائه استدالال های تفصیلی نسبت به این دو نظریه نیست، بلکه می خواهم از این دو نظریه به یک رویکرد مورد اتفاق برای علمای افغانستان در مسیر ایجاد صلح برسم که متضمن خواست علما بوده و همچنین ساختار کلی حکومت نیز در کشور ما دستخوش تغییر و تحول نشود.
این رویکرد عبارت از این است که نقش نظارتی علما بر تطبیق شریعت، در نظام حکومتی گنجانده شود و به تعبیر دیگر، علما شان نظارتی بر همه امور داشته باشند. چنانچه دولت در نظام تشکیلاتی خود، راهکارهایی را بسنجد که در آن، برای علما، نقش نظارتی موثر دیده شود، به گونه ای که اگر یک عالم دینی خود در راس اداره حکومت نیست، لااقل تصمیم گیری های کلان دولتی، مصوبات مجلس شورای ملی و سایر فعالیت های عمده، از این لحاظ که آیا مخالفتی با شرع مقدس دارد یا نه؟ با مجوز علمای دینی اجرایی شود.
معاون مرکز فعالیت های سیاسی فرهنگی تبیان گفت: شورایی منتخب از نخبگان علمی و با تقوا ترین دانشمندان علوم دینی از مذاهب رسمی کشور و با نگاهی اصولی و به دور از افراط و تفریط، بر مشروع بودن مصوبات دولت و پارلمان نظارت داشته و در صورت مخالفت فعالیت های دولت و پارلمان با شرع مقدس اسلام، توانایی اجرایی برای لغو قوانین و دستورات را داشته باشد.
مبلغ تصریح کرد: تبعا زمانی که چنین مکانیزمی طراحی می شود، می بایست جوانب مختلف آن برای انتخاب شورای علمایی که متصدی این کار می شود نیز باید دیده شود و قوانین مربوط به آن نیز دقیقا طراحی گردد.
به عقیده وی، بعید است که علمای دینی، به عنوان زمامداران معنوی جامعه، مشخصا به دنبال قدرت طلبی و تصدی مشاغل حکومتی باشند. بلکه همه آنها به دنبال این هستند که قوانین دین مبین اسلام به طور کامل و دقیق در جامعه اسلامی تطبیق گردد و اگر سیستمی ایجاد شود که در آن، تصویب همه قوانین در پارلمان به تایید نخبگان علما برسد و بر اجرای آن نیز از سوی نخبگان علما نظارت شود تا از تطبیق شریعت اطمینان حاصل گردد، دیگر دلیلی بر جنگ و تقابل وجود نخواهد داشت.
به باور مبلغ، مهمترین مساله در تبیین نقش علما در ایجاد و تحکیم صلح، تلاش برای تعریف یک ساختار و تشکیلات مطمئن دارای صلاحیت برای نظارت علما بر کارکردهای دولت و سایر مراکز موثر می باشد. به طور مثال، هم اکنون که مساله قرارداد استراتژیک دولت افغانستان با آمریکا مطرح است، از نظر گاه دینی هرگز مورد بررسی قرار نگرفته است. اینکه دولت افغانستان، بررسی موضوع را به لوی جرگه واگذار کرده، چنانجه اعضای لوی جرگه همگی از علمای صاحب نظر دینی باشند می تواند متضمن تطبیق شریعت باشد اما اگر اعضای این شورا از میان علمای دینی نباشد، چه تضمینی بر مشروع بودن این قرار داد وجود دارد؟ حال آنکه خداوند خود در قرآن کریم می فرماید که خدا زمینه تسلط هیچ کافری را بر مسلمانان مهیا نکرده است.
«و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» حجت الاسلام مبلغ تأکید کرد: علما، به عنوان عناصر دارای نفوذ فوق العاده در میان جامعه افغانستانی، می توانند مهمترین نقش را در تامین صلح و ثبات داشته باشند، اما این نقش در صورتی جدی و پر رنگ خواهد شد که پیش از پرداختن به راهکارهای اجرایی، مبانی نظری تاثیر گذاری علما بر سیر اسلامی حکومت و جامعه تبیین گردد.
شرکت کنندگان کنفرانس کانون علمی تحقیقات اسلامی به خاطر رسیدن به صلح و آشتی با مخالفان خواهان آتش بس میان دولت و مخالفان شدند.
در قطعنامهء این کنفرانس علمی تاکید شد تا برای رسیدن به صلح و آشتی با مخالفان آتش بس فوری اعلام شود. در بخشی از قطعنامهء یازده ماده یی چنین آمده است:
« از دولت، مخالفین و کشور های دوست و همکار و جامعهء بین الملل خواسته می شود تا زمینهء نشست های مستقیم را برای دو طرف درگیر مساعد سازند. به خاطر رسیدن به صلح باید میان دولت و مخالفین آتش بس فوری اعلان گردد.
استخبارات منطقه از مداخله در امور افغانستان دست بردار گردند.»
کنفرانس علمی صلح از دیدگاه اسلام در کابل در حالی برگزار شد که طی ماه های اخیر شماری از نهاد های سیاسی و اجتماعی تلاش هایی را به خاطر براقراری صلح با مخالفان شدت بخشیده و هر یک تلاش دارند تا راه رسیدن به صلح را دریابند.
تهیه کننده: سید محسن حسینی