نمایش نوار ابزار

یاد بود و نقد و بررسی کارنامه صادقی نیلی(1)

سه‌شنبه 5 نوامبر 2024

(از تأسیس شورای انقلابی اتفاق اسلامی تا فروپاشی و شکل‌گیری پاسداران جهاد اسلامی افغانستان)

قبل از شروع مطالبی که در نظر دارم، کامنتی بر فرمایشات جناب آقا علوی دارم و بقول حافظ شیرازی:

عیبی می جمله بگفتی هنرش نیز بگو

نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

نقد باید منصفانه و همراه با توجه به نقاط قوت و ضعف باشد. همان‌طور که ذکر شد، سخنان و رفتارهای افراد می‌توانند پیچیده و چند‌بعدی باشند، به ویژه در مورد شخصیت‌های تاریخی و دینی مانند صادقی نیلی و دیگر رهبران، ثبت فراز و فرودهای آنان می‌تواند آموزنده باشد.

آقای علوی گفت: صادقی نیلی پشت هیچ کسی نماز نخوانید، غیر از خودم. اما من دیدم که صادقی نیلی پشت مرحوم آیت‌الله محسنی نماز خواند و بر عکس مزاری خود را مصروف می‌کرد که نماز جماعت تمام شود.

همچنین آقای علوی فرازهای از سخنان صادقی را یاد آور شدند و من نیز اضافه کنم، شاهدان عینی می‌گوید صادقی نیلی در لعل سخنرانی داشت و در باره خدمات خود توصیف می‌کند و می‌گوید بقول بهشتی؛ «ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت» و بلا فاصله تأکید می‌کند که «منظورم بهشتی ایران است و نه این سگ، بهشتی». لذا باید کارهای بد و خوب را برای عبرت گرفتن یاد آوری شویم. به هر حال، بررسی تاریخ بدون توجه به تمام زوایا و جنبه‌ها، از جمله انگیزه‌های مثبت و منفی، ممکن است ما را به اشتباه بیندازد و از این رو باید بدی و خوبی بدون سانسور بیان شود.

در سی و نهمین برنامه‌ی «جنبش بیداری» و به مناسبت سی و چهارمین سالگرد ترور شیخ محمد حسین صادقی نیلی، صحبت را این‌گونه آغاز می‌کنم: شیخ محمد حسین صادقی نیلی، فرزند مرحوم محمد حسن کربلایی، در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در منطقه‌ی نیلی، ولایت دایکندی فعلی متولد شد. او در مدرسه‌ی دینی سنگ‌تخت به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۹ خورشیدی برای ادامه تحصیلات به نجف رفت. پس از بازگشت به نیلی در سال ۱۳۵۲ خورشیدی، او در سال ۱۳۵۸ خورشیدی از فرماندهان برجسته‌ی خیزش مردمی و معاون اول آیت‌الله سید علی بهشتی در شورای انقلابی اتفاق اسلامی بود. در دهه‌ی شصت، صادقی نیلی به ایران مهاجرت کرد و با حمایت سپاه پاسداران ایران به چهره‌ی مهمی در پاسداران جهاد اسلامی تبدیل شد. او در فروپاشی شورای انقلابی اتفاق اسلامی و نخستین دولت اسلامی به نفع ولایت فقیه نقش مؤثری ایفا کرد و پس از سال‌ها جنگ نیابتی در نیمه‌ی دهه‌ی شصت و بعد از انحلال سازمان پاسداران جهاد به حزب وحدت اسلامی افغانستان پیوست.

نگاه موافقان و مخالفان به صادقی نیلی

موافقان صادقی نیلی او را در دهه‌ی شصت به عنوان کسی می‌شناسند که در ساخت‌وساز مدرسه، مسجد، بازار و احداث راه‌ها برای سهولت حمل‌ونقل و توسعه‌ی کشاورزی و حفر چاه‌ها در مناطق مختلف تلاش کرد. مقالات متعددی درباره او نوشته شده که از او به عنوان «ابوذر زمان» یاد کرده‌اند.

اما مخالفان، او را متهم می‌کنند که با خلع سلاح خوانین، میرها، اربابان و زمین‌داران، به کشتار متنفذان محلی دست زد و موجب بروز جنگ‌های داخلی در هزاره‌جات شد. برخی از مخالفان معتقدند که اقدامات وی باعث فجایع دهه‌ی شصت در هزاره‌جات شد که حتی از جنایات عبدالرحمان خان نیز بدتر بود. به‌گفته‌ی اکبرخان نرگس، بیش از پنجاه و دو هزار نفر در این دوره کشته و هزاران نفر نیز آواره شدند.

این دوران را می‌توان از جمله تاریک‌ترین و تلخ‌ترین دوره‌های تاریخ مناطق مرکزی افغانستان دانست، دوره‌ای که ظلم و ستم به اوج رسید و مردم به آوارگی و بی‌سرپناهی کشیده شدند. به تعبیر شاعر بزرگ نظامی گنجوی:

هر که را کُشتی به کُشتن داد سر

عاقبت کشته شوی زین پا و سر

همچنین، ضرورت دارد که تاریخ‌نگاران بی‌طرف با بیان حقایق، این دوره را برای نسل‌های امروز و فردا شفاف‌سازی کنند تا عبرت و آگاهی حاصل شود.

نقش صادقی نیلی در آغاز جنگ‌های داخلی و تحولات هزاره‌جات

اولین اقدام جدی پاسداران جهاد به رهبری صادقی نیلی و آغاز جنگ‌های داخلی با قتل شیخ برهانی رقم خورد. گفته شده که شیخ برهانی که برای میانجی‌گری و صلح به نیلی رفته بود، توسط کلانتر، داماد صادقی نیلی، کشته شد. این اتفاق تنش‌های بسیاری را میان صادقی نیلی و آیت‌الله بهشتی ایجاد کرد.

در کتاب «در هزاره جات چه گذشت؟» آمده:

صادقی نیلی یک کینه عجیب علیه خوانین و اربابان داشت، مخصوصاً که ایرانی‌ها این حساسیت او را بیشتر نموده  بود،  صادقی وقتی که از ایران برگشت، خوانین و اربابان را به‌زندان انداخت و معتقد بود که طبق دستور ایرانی‌ها که به نفع روس‌ها بود که باید خوانین سرکوب شوند تا در مقابل رژیم وقت نجنگند و براساس تبانی تهران و مسکو باید به شورای اتفاق برچسپ آمریکایی زده شود و

هزاره‌ها از جنگ علیه رژیم باز داشته شوند که این وظیفه برای صادقی داده شده بود .

وقتی شیخ برهانی در راس هیئتی برای صلح به نیلی سفر می‌کند، در موقع تشییع جناز توسط کلانتر داماد صادقی نیلی به رگبار بسته می شود، بعد از آن تماس تلفنی میان بهشتی و صادقی، طبق گفته‌ی یک شاهد عینی که صدای هردو طرف را شنود می‌کرد، بهشتی از صادقی می‌خواهد که قاتل را به شورای قضات تسلیم کند، صادقی با عصبانیت می‌گوید: «قاتل خودم هستم و پیش تو سید امریکایی نمی‌آیم»!

بهشتی گفت: «اگر قاتل را تسلیم نکنی، من برای دستگیری او نیرو می‌فرستم.»

صادقی با عصبانیت تمام گفت:  «زن خود را هم روان کن، دست تو آمریکایی آزاد!»

در کتاب «در هزاره‌جات چه گذشت؟» آمده که در ماه عقرب سال ۱۳۶۲ خورشیدی، بیش از چهارصد تن از طرفداران پاسداران جهاد به رهبری محمد اکبری در سنگ‌تخت جمع شدند و با نظارت مستقیم «اکبر پاریزی و اصغر شورابی» از سرداران سپاه پاسداران ایران، قطعنامه‌ای ۱۷ ماده‌ای را به تصویب رساندند که جهاد علیه شورای انقلابی اتفاق اسلامی را مشروع دانست. بر اساس این قطعنامه، اموال، دارایی‌ها، و حتی زنان و دختران را به عنوان غنیمت جنگی برای خود حلال اعلام کردند.

این سند با امضاء شرکت کنندگان در این اجتماع در کتاب «در هزاره‌جات چه گذشت؟» موجود است.

پس از این قطعنامه و به دستور محمد اکبری، بسیاری از بزرگان شورای اتفاق دستگیر یا کشته شدند. این کتاب لیستی از جنایات و خشونت‌های گسترده‌ای را که در این دوره به وقوع پیوست، ارائه می‌دهد.

بعد از این فیصله به دستور محمد اکبری قتل حاجی نادر الله داد ترکمنی صورت گرفت و اسارت خانواده آیت‌الله بهشتی، محقق و دیگر خوانین و فرماندهان شورای انقلابی اتفاق اسلامی و داستان‌های غم انگیز دیگر، گرچه سال‌های اخیر محمد اکبری خود و صادقی نیلی را برائت می‌دهد، جنگ علیه شورای اتفاق و این جنایات را مربوط به مزاری می‌خواند، و اما مردم شاهد بودند که چه کسانی جنگیدند، صادقی نیلی نه تنها علیه شورای اتفاق که با سازمان نصر و مزاری جنگید و او را از دایکندی فرار داد، صادقی و اکبری در قتل متنفذین هزاره‌جات دخیل بودند که لیست طویل در کتاب «در هزاره‌جات چه گذشت؟» مفصل ذکر است و عملکرد و نقش صادقی نیلی در جنگ‌های داخلی هزاره‌جات همچنان محل مناقشه و انتقاد قرار دارد.

منبع: صفحه فییبوک محمد علی مقدسی انگوری

مطالب مشابه