نمایش نوار ابزار

اثرات قیام امام حسین(ع)

یکشنبه ۲۱ عقرب ۱۳۹۱

 سمینار «زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبر عظیم الشان اسلام(ص)» در کابل برگزار می شود. وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان، طی اطلاعیه ای از برگزاری سمیناری تحت عنوان«زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبر عظیم الشان اسلام(ص)»، در روزهای هفتم و هشتم ماه محرم الحرام سال 1434هجری قمری برابر با اول و دوم ماه قوس 1391 خورشیدی در شهر کابل خبر داد.

در فراخوان وزارت اطلاعات و فرهنگ از محققین و پژوهشگران خواسته تا مقالات شان را دریکی از 23 عنوان ذکرشده  به کمیسیون برگزاری سمینار ارائه نمایند تا در مجموعه مقالاتی که بعد از اختتام سمینار به چاپ و نشر رسد.

نگارنده نیز مقاله ای تحت عنوان«اثرات قیام امام حسین(ع)» به کمیسیون برگزاری سمینار«زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبرعظیم الشان اسلام(ص)» ارسال نموده و اینک آن مقاله حضور خوانندگان محترم پیش کش می شود.

نوع اثر :

مقاله

عنوان :

اثرات قیام امام حسین(ع)

صاحب اثر :

سید جعفرعادلی «حسینی» منشی اول شورای اخوت اسلامی افغانستان

مناسبت :

سمینار زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبرعظیم الشان اسلام(ص)

فراخوان :

وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان

چکیده
با ژرف نگری در تاریخ اسلام، مخصوصا قیام جاویدانه امام حسین(ع) در سال 61 هجری قمری از منظری تحلیلی به این نتیجه می رسیم که حرکت آن حضرت علاوه برتأثیرگذاری در احیای دوباره اسلام وحدت و انسجام جامعه اسلامی را در پی داشت و اثراتِ در جامعه بشریت، مخصوصا جهان اسلام داشته وآن چیزی نیست که قابل انکار باشد، زیرا بعد از هزار و اندی از این واقعه جانسوز، نقش قیام سیدالشهدا(ع) پابرجا و عَلَم آن حضرت برافراشته است.

شواهد تاریخی نشان می دهد که پس از رحلت پیامبراسلام(ص) کم کم ظلمتهای جاهلیت بر فضای جامعه سایه افکند و غفلت مسلمانان، بسترِ مناسبی را برای تغییر و تحریف دین پدید آورد. احکام و عقاید شریعت اسلام ، به سود و منافع جاه طلبانه حاكمان تفسير مي شد. این مسئله در عصر حاکمیت استبداد امویان اوج بیشتری به خود گرفت. مقارن با این شرایط، اهل بيت پيامبراسلام(ص) كه پرچمداران هدايت بودند، به حاشیه رانده شدند و نقش اسلام حقیقی در اداره حیات اجتماعی كمرنگ شده بود. آنچه از جنس دین نبود، وارد دین شد و آموزه هاي اصلی پیامبر بزرگواراسلام(ص) به تدريج از خاطره ها محو مي شد. مردم نیز كم كم با این انحرافات و بدعت ها خو گرفته بودند و واكنش چندانی از خود نشان نمی دادند. در چنین شرایطی، وارثان مکتب نورانی پیامبربزرگواراسلام(ص) برای احیای مجدد پیامها و انديشه هاي اصيل اسلام به پا خاستند تا جامعه را از خواب غفلت بیدار کنند.

لذا می طلبد که براي رسيدن به چنین اهدف، احیاگران ارزشهاي ديني باید خود را فدا کنند تا جامعه از رخوت رها شود و مبانی دینی زنده بماند .بدین جهت حضرت امام حسین(ع) در مقابل انحرافات و بدعت هایی که پديد آمده بود، پايه گذاري حرکتی گسترده را بر خود لازم دانست. آن حضرت درصدد بود که به عنوان مصلحی هوشیار و زمان شناس، وجدانهای خفته را بیدار کند. رفتار، سخنان و تصمیم گیریهای آن حضرت از بینشی قوی و تدبیری هوشيارانه حکایت داشت. در سخنان حسین بن علی(ع) بر شرافت، عزت و سربلندی تاكيد مي شد و آن حضرت در هر مرحله از حرکت خویش، این آرمانها را یادآوري می نمود .

امام حسین(ع) با قیام خویش حقیقتی زیبا را به تصویر کشید و آن اینکه زمانی که ظلم و ستم و زشتی بر اجتماع انسانی غلبه کرد و چراغ نیکی و فضیلت به خاموشي گرايد، باید به خاطر احیای ارزشهای دینی، بپا خیزد و حتی در این راه، جانش را فداکند. از این رو آن حضرت برای برپایی حماسه ای عظیم به عنوان تنها راه نجات امت اسلامی ایثار و فداکاری در راه احیای دین را برگزید و براي رسيدن به مقصود، همراه با اهل و عیال و حتي كودكان خانواده اش، وارد میدان مبارزه شد تا چهره اصیل اسلام را برای مردم آن عصر و روزگاران بعد از خود، نمایان سازد و اين نوشتار نیز بر آن است تا برخی اثرات قیام امام حسین(ع) مورد بررسی قرار گیرد.

كليدواژه‌ها: اثرات، قیام، امام حسین(ع)، فرهنگ، تمدن، نجات، سوگواری، اسلام، انسجام، جهاد.

مقدمه‌

در ایامی به سر می بریم که خاطره یکی از جاودانه ترین حرکتهای تاریخی در دلها زنده می شود. هر سال با آمدن ماه محرم در دل و جان دوستداران پیامبر و اهل بیتش(ع) شور و غوغایی برپا مي شود. این ایام مقارن با بزرگداشت انقلاب و نهضت جاودانه امام حسین(ع) در سرزمین کربلاست. لذا با قلب هایی آکنده از مهر و محبت نسبت به پیامبراسلام(ص) و اهل بیت آن حضرت، سلام و درود خالصانه را به ساحت مقدس شان هدیه می کنیم و از درگاه خداوند متعال می خواهیم که به همه ما توفیق شناخت سیره و منش پرچمداران عدالت و راستی را عنایت فرماید و ما را در طریق روشن و مستقیم حق، ثابت قدم گرداند.

اینک ضمن قدردانی از ابتکار کمیسیون برگزارکننده ای «سمینار زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبرعظیم الشان اسلام(ص)» توسط وزارت محترم اطلاعات و فرهنگ که طی فراخوانی بمناسبت فرا رسیدن ماه محرم الحرام در زوایای مختلف زندگی سالار شهیدان حسین ابن علی(ع) نگارنده به برخی جلوه هایی اثرقیام تاريخ ساز آن حضرت نکاتی را یاد آوری نمایم.

بدون شک، آنچه به یک حرکت قداست و جاودانگي می بخشد، انگیزه های پاک و الهی است. قیام امام حسین(ع) از این نوع حرکتهاست که در راه خدا و برای احیای دین خدا، تحقق یافت. به همین دلیل ، امروز که حدود چهارده قرن از این حماسه بزرگ می گذرد، هرگز گرد غربت و فراموشی بر آن ننشسته و همچنان الهام بخش جوامع بشري بوده و قیام امام حسین(ع) پدیده ای عمیق و چند ماهیتی است.

به عقیده تحلیل گران مسائل تاريخي و اجتماعی، عوامل متعددی در قیام امام حسین(ع) تاثیرگذار بوده و آنچه از معارف بی نظیر اسلام به دست ما رسیده، حاصل تلاشهای گسترده پیامبر و اهل بیت آن حضرت است که در مقاطح مختلف تاریخ، رسالت احیاگری دين و بدعت زدایی از چهره آن را برعهده داشتند و هر یک باتوجه به شرایط و اوضاع جامعه، این وظیفه را دنبال كردند .

در زمان زمامداری یزید، بدعت و انحراف از دین به اوج خود رسیده بود و بیم آن می رفت که حقيقت اسلام در پشت ابرهای تيره پنهان شود. ارزش های دینی متزلزل شده و آفت ها و آسیب های مختلفی، اندیشه، جامعه و فرهنگ دینی مسلمانان را دربرگرفته بود. ترويج قومیت گرایی، ثروت اندوزي، کم رنگ شدن اندیشه ها و رفتارهاي دینی، تزویر، ظلم و فساد رهبران جامعه، همه از آسیب های عمده در آن زمان بود. این مشکلات، بسياري از ناهنجاري ها را بر امت اسلامی تحمیل کرد و مجموعه این شرایط سبب شد که امام حسین(ع) حرکتی را برمبنای شناخت آفت ها و آسیب ها آغاز کند و به اصلاح جامعه و احیای دین پیامبراسلام(ص) بپردازد.

امام حسین(ع) چنان از اوضاع جامعه آن روز مسلمین ناخشنود بود که خطاب به مردم فرمود :«آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و کسی از باطل روي گردان نیست؟ در این شرايط، ومن باید لقای پروردگارش را بر چنین زندگی اي ترجیح دهد.»

امام حسین(ع) در آن مقطع حساس، در نامه ای به بزرگان بصره، از آنها می خواهد که به کتاب الهی و سنت پیامبراسلام(ص) بیندیشند و از واقعیت های جامعه غافل نباشند. زیرا سنت ها و روش های پسندیده ازمیان رفته و ارزشهای جاهلی جایگزين آنها شده است. در فرازی از روشنگری امام حسین(ع) در این زمینه می خوانیم:  «من شما را به پیروی از کتاب خدا و روش پیامبراسلام(ص) فرا می خوانم، زیرا هم اکنون بدعت ها و احکام ناروا زنده شده است. پس اگر گوش به این پیام دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.»

هدف قیام امام حسین(ع) آن بود که دین اسلام، عزت خویش را باز یابد و حدود الهی بار دیگر محترم شمرده شود. امام حسین(ع) در جريان احیای دین خدا، بر بصیرت و آگاه سازي توده هاي مردم و نيز خواص جامعه تاکید داشت. آن حضرت در مسیر حرکت از مکه به سوی کوفه، وقتی كه در راه به شاعری صاحب نام به نام «فرزدق» برخورد می کند، اوضاع را چنین ترسیم می کند: «ای فرزدق، این جماعت، اطاعت خدا را كنار گذاشته اند و پیرو شیطان شده اند. در زمین به فساد می پردازند. حدود الهی را تعطیل کرده، به میگساری پرداخته و اموال فقیران و تهیدستان را از آن خویش ساخته اند. سزاوار است که برای یاری دین و عزت بخشیدن به آن و جهاد در راه خدا برخيزم.» در حرکت و استراتژی امام حسین(ع ) شاهدیم که آن حضرت، ابتدا به موعظه و روشن ساختن مسير حق از باطل می پردازد، تا اندیشه ها را متحول کند. اما وقتی این روش را کارساز نمی بیند، پس از اتمام حجت، قاطعيت بيشتري از خود نشان مي دهد، بطوريكه درنهايت ناگزير مي شود با دستگاه  ظلم و ستم، به مقابله برخيزد .

امام حسين(ع) با قيام خونين خود دين را احياء كرد و اركان دين را حياتي تازه بخشيد و اسلام را كه تا قبل از آن يك شكل ظاهري صرف داشت روح و جان تازه بخشيد و حقيقت قيام امام حسين(ع) نه براي انتقام بلكه براي انتقاد عملي نسبت به عملكرد شوم يزيد بر پاشد كه همواره بر دين ضربه مي‌زد و امام حسين(ع) ديد كه یزید اسلام را به نابودي و مسلمانان را به انحراف مي‌كشانند با عزمي جزم و اراده‌اي قوي واردميدان شد و آن حضرت با خون خود درخت اسلام را آبياري كرد و باگفتار و هشدار و وعظ و رجز خويش روح وحيات تازه اي به كالبد دين بخشيد و دربیان نورانی خویش می فرماید: «وَ علي الاِسلام والسلام اِذ قَد بَليت الاُمه بَراعَ مِثلَ يَزيد» بايد فاتحه اسلام را خواند آنگاه كه امت اسلام به والي و حاكمي چون يزيد مبتلا  گردد و بدين طريق درس استواري و دينداري را بهمگان آموخت و اساس «كلُ يومٍ عاشورا و كُلُ اَرضٍ كَربَلا» را برهمين مبنارقم زد.

بنا براین تجلیل از سالگرد قیام امام حسین(ع) نوع دوستی و ا ظهار علاقه بین مسلمانان و امام حسین(ع) امری است ذاتی و ریشه دار و اين موّدتها و عشقها درجان افراد ودردل تاريخ ريشه دوانيده وسال  به سال دروجودجانهاي مشتاق رو به فزوني بوده و درگذر زمان عشقها عميق وگسترده گشته و باآشكارشدن ابعادمظلوميت هاي حضرت  امام حسین(ع) خون دررگهاي مشتاقان  بجوش آمده وغيرت مردان خدابه خروش و براين اساس در تداوم خط سرخ حسيني و به حمايت از قيام خونين آن حضرت در طول تاريخ انقلاب ها و شورش ها و جنگ هاي فراواني  در برابر طاغيان وياغيان ستم بسان قيام توده‌هاي كثيري ازمردم در برابر حكومت برپا شد تاآنكه نسل يزيديان و سلطنت مرگبار امويان را از ميان برچيد.

اين نوشتار در پي بررسي و تبيين اثرات قیام امام حسین(ع) پاسخ به فراخوان وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان، جهت برگزاری «سمینار زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبرعظیم الشان اسلام(ص)» بوده که به برخی اثرات قیام امام حسین(ع) اشاره می گردد.

اثرات  قیام امام حسین(ع)

آنچه كه خود امام حسین(ع) فرمودند حركت و قیام آن حضرت  برای بیداری امت اسلام و جلوگیری از فساد در دستگاه حكومتی كه به نام اسلام حكمرانی می‌كرد یعنی هدف از قیام آن حضرت اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منكر بود. چنانچه در زمان یزید اوضاع فرق می‌كرد او علنا اظهار ضدیت با مبانی اسلام كرد كه این شعر را از او نقل می‌كنند كه چنین سرود:

لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاء و لا وحی نزل

یعنی العیاذ بالله پیامبراسلام(ص) با مردم بازی كرده وگرنه، نه از وحی خبری هست و نه از نزول قرآن در مورد اعمال و رفتار یزید و عشوه و بازی او با حیوانات و زنان نیز كه همه شنیده بودند، وقتی حاكم مدینه از امام حسین(ع) بیعت با یزید را خواستار شد، حضرت فرمودند: «مثلی لا یبایع مثله» همچون منی با چون او بیعت نمی‌كند.

از طرفی جامعه در برابر این تغییرها كه روز بروز اسلام را از مسیر اصلیش خارج می‌ساخت، امام حسین(ع) اولین هدف خود را طلب اصلاح در امت جد خود می‌داند: «لطلب الاصلاح فی امت جدی» اما این كار با شهادت عادی میسر نبود چون جامعه همانند بدنی كه سستی و رخوت گرفته باشد و نیاز به شوكی دارد كه به حیات خود برگردد به كسالت در برابر انحرافها كشیده شده بود و این شوكی كه بتواند جامعه را بیدار كند خون یك معصوم بود او وقتی دید كه اگر در مكه بماند كشته خواهد شد و صدای او به جایی نخواهد رسید، به قلب ممالك اسلامی آمد به جایی كه صدای هیهات و بانگ بیدار باش او به گوش امت اسلامی برسد، در مسیر حاجیان را نیز مطلع ساخت و به هر وادی و منزلی كه می‌رسید اهالی را آگاه می‌ساخت و نامه به بلاد و شهرهای مختلف نوشت كه من چنین قصدی دارم. امت اسلام در آن زمان عزت و كرامت خود را ارزان به امویان فروخته بودند و كسی جرأت نمی‌كرد حرفی بزند و ایثار و نثار و جانفشانی در راه دین از روحیه ها رخت بربسته بود و ترس در جانها رخته كرده بود قیامی می‌بایست كه از خانواده اسوه اسلام صورت بگیرد و مردم را به هوش و انگیزه صدر اسلام و جهادهای پیغمبرگرانقدر اسلام(ص) را دوباره زنده كند و این خون و قیام حسینی بود. مردم كوفه نامه هایی خدمت امام نوشتند و او را برای رهبری خود دعوت كردند كه اگر پاسخی نمی‌داندند همواره این سؤال در طول تا ریخ بود كه چرا امام حسین(ع) و ائمه بعدی به درخواست مردم برای حاكمیت حق و عدالت و امامت پاسخ ندادند.

لذا مهمترین اثر قیام امام حسین(ع)  که در جامعه مسلمین داشته و در بُعد اخلاقى و تربيتى قيام او باعث گرديد تا در جامعه مسلمانان نوعى اخلاق جديد بلند نظرانه پديد آيد و نظر انسان را به زندگى خود و ديگران، دگرگون سازد تا بتواند بدينوسيله جامعه را اصلاح نمايد و به عبارت ديگر، با خودسازى به ديگر سازى نيز بپردازد.

انسان دوستى و جوان مردى و محبت امام حسین(ع) تا آن جا پیش رفت که سپاهیان دشمن و اسبان آنها را سیراب نمود. اصحاب و یاران آن حضرت نیز نمونه اعلاى انسان کامل بودند. وقتى در شب عاشورا بعد از سخنان امام که آنها را بهترین و با وفاترین یاران خود نام نهادند و بعد از اتمام حجّت هاى حضرت مبنى بر این که دشمن جز با شخص من، با کسى سر جنگ و ستیز ندارد، از تاریکى شب استفاده کنید و به خانه هاى خود برگردید، آنان که در راه حق و اعتلاى کلمه توحید و احکام قرآن، یک دل و یک جهت شدند، ماندند و وفادارى خود را اعلام کردند و چنین گفتند: «ما هرگز از تو جدا نخواهیم شد، ما هرگز از راه حق که تو پیشواى آن هستى، روى بر نخواهیم تافت و تا رمق در تن داریم، از حریم تو دفاع خواهیم کرد.»(1) برخی افراد پس از شهادت امام حسین(ع) با شنیدن ماجراهای کربلا خود را ملامت از این کنار کیری می کردند و با به بستن فضایل اخلاقی که در قول و فعل امام حسین(ع) خود دیده و شنیده بودند در صدد هر چه نزدیک کردن خود و جامعه خود به اهداف آن حضرت بودند.

آرى! در آن زمانى كه بنياد روانى و اخلاقى مردم در هم ريخته و ويران شده بود و اين ويرانى شامل رهبران مسلمين و بزرگان آنان نيز شده بود و با اخلاق و شيوه‏اى وحشتناك زندگى مى‏كردند، امام حسين(ع) يگانه درمان آن حالت بيمار گونه را كه در مجتمع مسلمانان مورد قبول واقع شده بود، در قيام آشكار و فرياد درآن سكوت مرگبار ديد. لذا آن حضرت با خون پاك خود و فرزندان و يارانش و با همه اعتبارات احساسى و تاريخى، حتى شمشير و عمامه جدش رسول خدا(ص) وارد مبارزه گرديد تا همه روزنه‏ها و راههاى توجيه را فرو بندد.

در اثر قيام و شهادت امام حسين(ع) موج بیداری، حميت، عزت، شجاعت و صلابت در روح مسلمين به وجود آمد و احساسات بردگى و اسارتى كه دردوره یزید بر روح جامعه اسلامى حكم فرما بود، تضعيف شد و ترس آنها را فرو ريخت و حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) به اجتماع اسلامى شخصيت داد. كربلا و قيام سيدالشهدا(ع) نمايشگاه اخلاق عالى اسلامى و انسانى با همه صفات و طراوت آن بود و اين اخلاق را نه به زبان كه در عمل به خون پاك خويش بر صفحه ماندگار تاريخ به ثبت رسانيد.

از پا حسين افتاد و ما بر پاى بوديم‏

زينب اسيرى رفت و ما بر جاى بوديم

قیام و نهضت امام حسین(ع) آثار و نتایج فراوانی را در جامعه اسلامی بر جا گذاشت که برخی از آنها عبارتند از:

الف) رسوا ساختن هیئت حاکمه

از آنجا که بنی امیه به حکومت و سلطنت خود رنگ دینی می دادند و بنام اسلام و جانشینی پیامبراعظم(ص) بر جامعه اسلامی حکومت می کردند و با شیوه های گوناگون (مانند جعل حدیث، جذب شعرا و محدثان، تقویت فرقه های جبر گرا و…) جهت تثبیت موقعیت دینی خود در جامعه می کوشیدند، قیام و شهادت امام حسین(ع) بزرگترین ضربه را بر پیکر این حکومت وارد آورد و هیئت حاکمه وقت را رسوا ساخت؛ بویژه آنکه سپاه یزید در جریان فاجعه عاشورا یک سلسله حرکات نا جوانمردانه همچون بستن آب به روی امام حسین(ع) و یارانش، کشتن مردان وکودکان، اسیر کردن زنان و کودکان خاندان پیامبراسلام(ص) و امثال آن انجام دادند که به رسوایی آنان کمک کرد و یزید از آن زمان تا کنون مورد نفرت عمومی قرار گرفته است.

ب) احیای سنت شهادت

پیامبر اسلام(ص) با آوردن آیینی نو که بر اساس ایمان به خدا استوار بود، سنت شهادت را پی ریزی کرد و به گواهی تاریخ، عامل بسیاری از پیروزیهای بزرگ مسلمانان، استقبال آنان از شهادت در راه خدا به خاطر پیروزی حق بود. پس از درگذشت پیامبراسلام(ص) در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود، قیام امام حسین(ع) این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. امام حسین(ع) با قیام خود، پرده از روی زندگی آلوده و پست مسلمانان برداشت و راه نوینی پیش پای آنان گذاشت که درّ آن سختی هست، حرمان هست، اما ذلت نیست.

لذا فاجعه کربلا وجدان دینی جامعه را بیدار کرد و تحول روحی به وجود آورد که شعاع تاثیر آن، جامعه اسلامی را فرار گرفت، و همین کافی بود که مردم را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت و دین خود وا دارد، روح مبارزه را ـ که در جامعه به خاموشی گراییده بود ـ شعله ای تازه بخشد، و به دلهای مرده و پیکرهای افسرده، حیاتی تازه دمیده آنها را به جنبش در آورد.

ج)  پدید آمدن قیام و انقلاب ها در امت اسلامی

قیام امام حسین(ع) سرآغاز قیام و انقلاب هاى متعددى در تاریخ شد و در واقع نخستین قیامى بود که طریق مبارزه جویى را به مردم آزاده آموخت و حادثه کربلا، گشاینده جبهه اعتراض علیه حکومت امویان و سپس عباسیان شد. قیام بزرگ و حماسه آفرین امام حسین(ع) سر چشمه نهضت ها و قیام های متعدد در جامعه اسلامی گردید که از نهضت هاى پس از عاشورا، مى توان در این مجال برخی انقلاب و نهضت هایى را نام برد :

1.  قیام توابین

این قیام و انقلاب در کوفه بر پا گردید و واکنشى مستقیم به شهادت امام حسین(ع) بود(2) و نخستین عکس العمل مستقیم شهادت امام حسین(ع) جنبش توابین در شهر کوفه بود. همین که امام حسین(ع) به شهادت رسید و ابن زیاد از قرارگاه خود در نخلیه به شهر باز گشت، کسانیکه فرصت طلایی یاری امام در کارزار عاشورا را از کف داده بودند، به شدت پشیمان شده خود را ملامت نمودند. آنان تازه متوجه شدند که اشتباه بزرگی مرتکب شده اند، زیرا امام حسین(ع) را دعوت نموده و سپس از یاری او دست نگهداشته اند و او که بنا به دعوت آنها به عراق آمده بود، در کنار شهر آنان به شهادت رسیده و آنها از جا تکان نخورده اند! این گروه احساس کردند که ننگ این گناه از دامن آنها شسته نخواهد شد مگر آنکه انتقام خون امام حسین(ع) را از قاتلان او بگیرند و یا در این راه کشته شوند.

2. انقلاب مدینه

این انقلاب با انقلاب توّابین تفاوت داشت و هدف آن، انقلاب علیه حکومت ستم کار بنى امیّه بود. اهل مدینه علیه امویان شوریدند و عامل یزید را از مدینه راندند. شرکت کنندگان در این قیام، یک هزار تن بودند. این انقلاب به دست سپاهیان شام و با نهایت خشونت گرى سرکوب گردید.(3)

3.  قیام مختار ثقفى

در سال 66 هجرى مختار بن عبیده ثقفى در عراق به خون خواهى امام حسین(ع) قیام کرد و در یک روز، دوصد و هشتاد تن از آنان را به قتل رسانید.(4) نهضت توابین و قیام مختار، این دو قیام تاریخی از نظر زمانی به فاصله کمی پس از شهادت امام حسین(ع) رُخ داده اند، وگرنه می دانیم که قیامهای نشات گرفته از نهضت امام حسین(ع) منحصر به اینها نبوده است، بلکه طی سالهای بعد چندین قیام صورت گرفت که بزرگترین آنها انقلاب عباسیان بود که در سال 132هجری قمری به پیروزی رسید و بساط حکومت بنی امیه را برچید. نیرومندترین عامل پیروزی عباسیان در این انقلاب، شرح ستمگریهای بنی امیه نسبت به بنی هاشم و مظلومیت این خاندان بود و از نظر تحریک خشم مردم بر ضد بنی امیه، یاد آوری شهادت امام حسین(ع) بیشترین تاثیر را داشت. مورخان می نویسند: هنگامی که سر بریده «مروان »، آخرین خلیفه اموی، را نزد «ابو العباس»، نخستین خلیفه عباسی، آوردند، ابوالعباس سجده ای طولانی کرد و پس از آنکه سراز سجده برداشت، خطاب به سر بریده مروان چنین گفت: «ستایش خدا را که انتقام مرا از تو و قبیله ات گرفت، ستایش خدا را که مرا بر تو پیروز و مظفر گردانید». سپس افزود: «اکنون، برایم مهم نیست که مرگم کی فرا رسد، زیرا به انتقام خون حسین(ع) دو هزار نفر از بنی امیه را کشتم…»(5)

4. انقلاب مطرف بن مغیره در سال 77 هجرى قمری.

5.  انقلاب ابن اشعث در سال 81 هجرى: عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر حجّاج شورید و عبدالملک مروان را از خلافت خلع کرد. این شورش تا سال 83 به طول انجامید. ابن اشعث در آغاز، پیروزى هاى نظامى به دست آورد، اما حجّاج به کمک ارتش شام بر او غلبه کرد.(6)

6. انقلاب زید بن على بن الحسین(ع): در سال 122 هجرى قمری، زید بن على، در کوفه به قیام برخاست، اما آن شورش بلافاصله به وسیله سپاهیان شام که در آن هنگام در عراق بودند، سرکوب گردید.(7)

قیام امام حسین(ع) و پیامد آن در عصر حاضر

امام حسين(ع) به همة ملتهاي رنجديدة عالم آموخت كه با استعمار  مبارزه كنند  و در  برابر زالو صفتان طماع كه همه چيزشان را هدف گرفتند، ايستادگي نمايند و خود را ا ز استعمارزدگي و فلاكت نجات دهند و از فرومايگي و دريوزگي بپرهيزند و همواره مناعت طبع و همّت عالي در پيش بگيرند.

درس اساسي مكتب امام حسين(ع) درس اسلام راستين است تا مردم را عملاً براه خدا بكشاند و از بندها و قيود مادي رهايشان سازد. و بالاخره آنكه اين نهضت جهاني عاشورا فصل الخطاب تازه‌اي در تاريخ اسلام بود تا ثابت كند كه خون بر شمشير پيروز است و ظلم و فساد گسستني و نابود شدني است. با قيام او شالودة خروج بر يزيديان و قيام بر عليه ظالمان فراهم شد و بدنبالش قيامهاي بزرگي درطول تاريخ چون توّابين ، قيام مختار وقيام ابي عبيده ثقفي  و… ودرزمان معاصرانقلاب های اسلامی در کشورهای مسلمان منطقه و عربی رقم خورد كه ريشه   امويها ويزيديان زمان را  خشكاند.و تاثیر قیام امام حسین(ع) بر انقلاب های مردمی، قیام عاشورا، مهم ترین رویداد تاریخی پس از ظهور اسلام بود. این قیام، پیامدهای مهمی در برداشت که نتایج ثمربخش آن تا قیامت، به عنوان حماسه ای بزرگ و جاوید، باقی خواهد ماند. قیام عاشورا، در حقیقت، مشعل فروزانی برای مسلمانان بلکه همه ی آزادگان دنیاست.

مهاتما گاندی میگوید: من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده‌ام و توجّه کافی به صفحات کربلا کرده‌ام بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.(8)

با تامل در جریان قیام امام حسین(ع) در می یابیم که نهضت امام حسين(ع) داراي سه ركن مبارزه با ظالمان حاكم، بازگشت به هويت اسلامي و آزادي و آزادگي است و ملتها با الگو گرفتن از قیام عاشورای سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) مبارزه با ظالمان حاکم را برای بازگشت به هویت اسلامی و آزادی و آزادگی آغاز کردند. ملتهای منطقه با مشاهده قیام مردم افغانستان و به بار نشستن آن که با الگوگیری از قیام عاشورا شکل گرفته بود و مشاهده عزت و اقتدار این کشور و همچنین ستیزه با کمونیزم بین المللی و سرخم نکردن درمقابل زورگویان عالم به این حقیقت پی بردند که تاسی به قیام عاشورا میتواند آنها را از چنگال حاکمان مستبد و یوغ بندگی مستکبران عالم نجات داده و به سوی هویت اسلامی انسانی همراه با کرامت نفس و عزت مندی سوق دهد.

ضمن اینکه همانگونه که انقلاب اسلامی افغانستان درماه محرم و در عزاداریها و مساجد اوج گرفت. سخنرانی های عاشواری سال 1357 و دستگیری کثیری از عالمان و دانشمندان افغانستان وزندانی و به شهادت رسیدن آن بزرگواران، در نهضت عاشورا ریشه دارد. بسیاری از انقلاب ها و قیام های آزادی خواه و رهایی بخش که بعد از سال 60هجری قمری به وجود آمده به نحوی از انقلاب کربلا تأثیر پذیرفته است، حتی جنبش های آزادی بخش که رهبران آن مسلمان نبودند، ماند انقلاب ضد استعماری هند که گاندی رهبری آن را برعهده داشت، گاندی به این واقعیت اعتراف داشت که او درس مبارزه و راه آزادی را از امام حسین(ع) و نهضت او آموخته است بنا بر این نهضت و انقلاب اسلامی که سه دهه قبل در افغانستان به رهبری علمای دینی  شکل گرفت و امروزه سراسر کشورهای عربی اسلامی را فراگرفته است، ریشه در فرهنگ اسلام به خصوص نهضت عاشورا دارد و رهبران نهضت های اسلامی به امام حسین(ع) اقتدا نموده و مبارزه علیه ظلم و ستم را از انقلاب عاشورا و رهبر آزادگان جهان امام حسین(ع) آموخته اند.

امام حسین(ع) در مقطعی از زمان قرار گرفته بود که فردی ستمگر و ظالم سرنوشت و تقدیرات جامعه اسلامی را در سلطه و اختیار خود گرفته، خویش را حاکم و خلیفه مسلمین می¬خواند و بر اساس خواسته های نفسانی و شهوانی خود، بدون توجه به اصول و قوانین شرعی و سیره نبوی فرمانروای می کرد و بدعت های زیادی را بوجود آورده بود.او در صدد بود با بیعت گرفتن ار امام حسین(ع) به رفتارهای غیر اسلامی و انسانی خویش مشروعیت بخشیده وخود را قانونی جلوه دهد و پایه های حکومت ستم و بیداد خود را مستحکم کند، ولی فرزند زهرا(س) وقتی که دید دین خدا و شریعت اسلام تحریف می شود و حقوق مردم تضیع می گردد احساس مسؤولیت نمود و بر خویشتن لازم دید که در برابر چنین فردی به پا خیزد، از دین و حقوق مردم دفاع کند ولو خود و یارانش به شهادت رسیده و خاندانش اسیر شوند، یزید همان چیزی را از امام حسین(ع) خواسته بود که امروز حاکمان ستمگر از مردم شان می خواهند؛ یعنی تسلیم در برابر خواسته های نا مشروع و غیرقانونی آنان. امام حسین(ع) در برابر بدعت ها و سایرخواسته های نامشروع یزید به پاخواست و با قیام خود به همه انسانهای مسؤولیت شناس و آزادی خواه، درس آزادی و بیداری آموخت و راه رهایی از استبداد و استکبار را به بشریت نشان داد.

امام حسین(ع) در نامه که به برادرش محمد حنفیه سپرد اهداف قیام و انقلاب خویش را به روشنی تمام بیان فرمودند تا در تاریخ ثبت گردد، آزادمردان در آینده از این اهداف اطلاع یافته و در پی تحقق آن باشند، و در مبارزه با بی¬عدالتی و ستم، انقلاب کربلا را الگو قرار داده و از آن حضرت پیروی می نمایند.

قیام امام حسین(ع) و نجات تمدن اسلامی

بدون شک مذهب مذهب و تمدن امروز بشر مدیون قیام عاشورا است. چنانکه متفکرشهیر، آقای محمدرضا حکیمی می گوید: «امام حسین(ع) برهمه انسان های پس از خود تا آخر تاریخ و برهمه بشریت و تمدن های پس از خود حق دارد، و همه – هرکدام به گونه ای – مرهون و مدیون اویند، زیرا اگر امام حسین(ع) نبود، عاشورا نبود، و اگر عاشورا نبود، اسلام نمی ماند، و اگر اسلام نمانده بود، تمدن اسلامی پدید نمی آمد تا مایه اصلی تمدن ها و پیش رفت های بعدی و ظهور رُنِسانس(تحول علمی) در غرب بشود و در آن صورت این تمدن کنونی وجود نداشت.

با آمدن ماه محرم، ياد و خاطره حماسه جاودان کربلا در اذهان زنده مي شود. هرکس به طريقي با امام حسین(ع) و نهضت ماندگار او ارتباط برقرار مي کند. چرا که قيام امام حسين(ع) تنها يک رويارويي و نبرد نبود، بلکه اين نهضت و قیام، کلاس درسي با عالي ترين مفاهيم اخلاقي و معرفتي بوده و هست.

نهضت عاشورا، يک منظومه چند وجهي است که از هر طرف به آن نگاه کنيد، جلوه اي زيبا از امام حسين(ع) در آن نمايان مي شود؛ يک وجه آن، شجاعت و نهراسيدن از حکام ظالم است. وجه ديگر، جانبازي و ايثار، در اوج آن بوده و جنبه ديگرش، عزت و سربلندي است که امام حسين(ع)، درعين کشته شدن، عزيز بوده و عزيز خواهد ماند. چراکه عزت واقعي از آن خدا و رسول و مومنين است. چهره ديگرآن، که بسيار مهم است، اصلاح طلبي و احياي تمدن اسلامي است؛ امام حسين(ع)، يک اصلاح گر و احياگر بزرگ است که تا پاي جان در راه هدف مقدس خود مي ايستاد تا ارزشهاي ديني پيامبر اعظم(ع) در جامعه حفظ و فرهنگ و تمدن اسلامي احيا شود.

نقش آفريني قيام امام حسين(ع) در احياي فرهنگ قرآني و تمدن اسلامي برجسته و ماندگار بوده و به برکت آن قیام و نهضت اسلامي و پيام رساناني مدبر چون امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) در موقعيتهاي مختلف و با تدابيري دقيق و سنجيده به افشاي ماهيت امويان پرداخته و عظمت راه و هدف امام حسين(ع) را تبيين کردند و اين روشنگريها زمينه ساز حرکتهايي شد که پس از واقعه کربلا به وقوع پيوست و به مرور زمان نگاه بسياري از مردم که نسبت به مسايل پيرامون خود بي تفاوت بودند، را تغيير داد و آنها را از خواب غفلت بيدار کرد و به تمدن نبوي جاني دوباره بخشيد و تا امروز اسلام زنده مانده و در طول زمان گسترده شده است.

چنانکه بتاریخ مراجعه کنیم در می یابیم که نیم قرن از رحلت پیامبر(ص) نگذشته بود، تمام ارزش های تمدن اسلامی رخت بربست و ارزش های جاهلیت در تار و پود جامعه ریشه دواند. امام حسین(ع) برای بازگرداندن جامعه به سوی ارزش های متعال «مدینه النبی» باید قیام می کرد. قیام او برای نجات تمدن اسلامی از انحطاط بود. یکی از شاخصه های قیام او عبارت بود از: اصلاح ارزش ها، برخورد با منکرات و نفی مشروعیت یزید. حضرت امام حسین(ع) قبل از خروج از مدینه، خط مشی حرکت اصلاح گرایانه خود را چنین تبیین می کند: «من از روی خودخواهی، خوش گذرانی، فساد و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح امت جدّم خروج کرده ام».(9)

این کلام کوتاه، اما ژرف امام حسین(ع) دربردارنده ی دو نکته است: فراز نخست، در حقیقت، نفی تبلیغات مسموم دستگاه تبلیغی بنی امیه بود که در فضایی غوغاسالارانه درصدد برآمده بودند تا حرکت اصلاح گرایانه ی امام حسین(ع) را خروج بر خلیفه و به ضرر اسلام معرفی کنند. فراز دوم، در حقیقت، تبیین حرکت اصلاح گرایانه بر محوریت سیره و سخن پیامبر اکرم(ص) می باشد.

امام حسین(ع) مشروعیت دادن به حاکمیت یزید را پایان تمدن اسلام و همه ی ارزش های متعالی می دانست. لذا فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون»، همه از خداییم و بازگشت ما به سوی خداست و بر اسلام باید سلام فرستاد؛ زمانی که امت اسلام گرفتار حاکمی چون یزید می شود.(10) و همچنین حضرت در دارالحکومه ی مدینه خطاب به ولید بن عتبه می فرماید: «ای امیر! ما خاندان نبوت، جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگانیم. به وسیله ی ما، خداوند درهای رحمت را به روی بندگان می گشاید و می بندد. یزید مردی فاسق، شرابخوار، قاتل انسان های محترم، و مشهور به فسق است. فردی مثل من با چنین کسی بیعت نخواهد کرد. اما صبر کن، و صبر می کنیم تا صبح، که روشن شود که کدام یک از ما به بیعت و خلافت سزاوارتریم.»(11)

امیر علی، در کتاب تاریخ عرب و اسلام، خلافت را شایسته ی امام حسین(ع) بر می شمارد و ویژگی های فردی و اجتماعی یزید و امام حسین(ع) را به تصویر می کشد، که در جایگاه خود، تصویری منصفانه از این تاریخ نویس هندی است و می نویسد: «یزید هم بی رحم و قسی القلب و هم غدّار و خیانتکار بود، در سرشت او، از رحم و انصاف اثری نبوده و خوشی های او مانند رفقا و مصاحبینش که همه پَست و رذل و فاسق بودند، حقارت آور بوده است. او رؤسا و پیشوایان مذهبی را این طور تحقیر و بی آبرو می نمود که به یک میمونی لباس یک عالم روحانی پوشانیده و بعد آن میمون را بر پشت یکی از الاغهای دارای یراق و زین عالی و قشنگ نشانده و هرجا که می رفت او را هم با خودش (برای نمایش) می برد. به شرب خمر معتاد بود، حتی وقتی هم که در دربار بود مشروب استعمال می کرد و عربده می کشید تا این حد که در کوچه و بازار های پایتخت از او تقلید می نمودند.

از این طرف حضرت حسین(ع) پسر دوم حضرت علی(ع) صفات و خصایل حمیده و شجاعت و شهامت را از پدر بزرگوارش به ارث برده بود و تنها صفتی را که فاقد بود چنانکه میسو سیلو می گوید: آن بزرگوار از دو طرف نجیب یعنی هم از طرف پدر و هم از طرف مادر دارای شرافت و اصالت بوده است. بنابراین هیچ وقت ممکن نبود که با آن ظالم یاغی دمشق که شنایع اعمال او را تحقیر و نکوهش کرده، صفات و خصایلش را به نظر نفرت نگاه می نمود فروتنی کند و خلافتش را تصدیق نماید.»(12)

خلوت حسین بن علی(ع) و یارانش با خداوند سبحان و سخنان حماسی او و یارانش در لحظه ی کارزار و شهادت، روح شهادت و شجاعت را در کالبد همه ی آزادمردان تاریخ زنده کرد و تأثیری ژرف بر تاریخ و تمدن اسلامی، حتی تمدن های دیگر نهاد، تا جایی که گاندی، تنها راه نجات رهایی تمدن هند از دست استعمار انگلیس را تأسی مردم آن سرزمین به حسین بن علی(ع) می داند. سلسله ی قیام های خونین و شهادت طلبانه پس از قیام امام حسین(ع)؛ از قیام توابین تا قیام و نهضت های کشورهای اسلامی در عصر حاضر، از جمله قیام های ملت مسلمان افغانستان به رهبری علما، مخصوصا شهدای روحانیت علیه کمونیست ها و متجاوزین بیگانه، اوج عظمت قیام امام حسین(ع) و یارانش را در بیداری ملت ها و احیای تمدن اسلامی به تصویر می کشد که در حقیقت انقلاب و خیزش ها و احیای تمدن اسلامی در سراسر جهان مدیون محرم و صفر و عزاداری برای مصیبت امام حسین(ع) و یارانش می باشد، که نمایانگر کارآمدی قیام امام حسین(ع) «كلُ يومٍ عاشورا و كُلُ اَرضٍ كَربَلا» در همه ی زمان ها و سرزمین ها است.

قبل از حدود شش دهه، تجلیل از سالروز شهادت سرور آزادگان حضرت امام حسین(ع) در پایتخت و نقاط مختلف افغانستان به دلیل خوف از حاکمان وقت مراسم سوگواری مخفیانه برگزار می‌گردید.(13) اما پس از ارشاد و تبلیغ روشنگرانه عالمان دینی به خصوص فقیه بیدارگر، حضرت آیت الله العظمی حجت کابلی(ره) و با تأسیس بنای تکیه خانه عمومی چنداول مراسم سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) به صورت علنی و رسمی برگزار شد و شاه آن وقت در روز عاشورا با برخی از اعضاء کابینه در تکیه خانه عمومی چنداول و دوران جمهوریت گاها به مدرسه علمیه محمدیه شرکت می‌نمودند.

با آغاز جهاد و روی کار آمدن دولت اسلامی در این سرزمین باعث گردید تا مسلمانان شیعه و سنی با عاشورا آشنائی بیشتر پیدا نمایند و هر سال نسبت به گذشته، سالروز شهادت حضرت حسین ابن علی(ع) و یاران فداکارش در کابل و دیگر ولایات افغانستان با حضور وسیع مردم هرچه با شکوه‌تر برگزار مي‌گردد و نسبت به سال‌های قبل از نظم و تدابیر بهتری برخوردار مي‌باشد و به همین منظور پس از تشكيل نظام جمهوري اسلامي در افغانستان اعضاي كابينه با برنامه ريزي توسط ریاست جمهوری، هركدام بطور جداگانه دريكي از مساجد و يا تكاياي شهركابل موظف مي‌شوند كه پيرامون نهضت و قیام امام حسين(ع) سخنراني نمايند و با همين شيوه مقامات حكومتي در ديگر ولايات افغانستان نيز در روزهاي عاشورا در مراسم سوگواري حضور پيدا مي‌نمايند.(14)

عوامل نوسازي تمدن اسلامي

آنچه را که می خواهم در پایان بحث «قیام امام حسین(ع) نجات تمدن اسلامی» یاد آوری نمایم و حقيقت نیز اين است كه در شرایط کنونی «نوسازي تمدن اسلامي» با شعار و طرح موضوع تحقق نمي‌يابد، اگر مسلمانان بخواهند که تمدن اسلامي از ركود و رخوت نجات يابد و اوج گيرد، حداقل عوامل زیر را سرمشق قرار دهند تا اين آرمان تحقق يابد.

1. بازگشت به اسلام واقعی

«بازگشت به اسلام واقعی» مهم‌ترين راهكار و راهبرد نوسازي و گسترش تمدن اسلامي است. بنياد اصلي تمدن اسلامي، اسلاميت آن است و بي‌ترديد، اسلام سبب شكل‌گيري فرهنگ و تمدن درخشان اسلامي بوده است. در تقسيم‌بندي اديان جهان نيز اسلام در زمره اديان تمدن‌ساز قرار مي‌گيرد، چراكه همة لوازم يك تمدن انساني و سازنده، در آموزه‌هاي آن گنجانده شده و بستر ايجاد تمدن در متن آن فراهم است. مجموعه تعاليم اسلام درباره نظام اجتماعي، جوهره و رويكرد تمدني دارد و رعايت و عمل به آنها به ايجاد تمدن مي‌انجامد. تجربه تاريخي مسلمانان خود گواه اين است كه وقتي دين توجه خود را به جامعه معطوف مي‌دارد و جامعه، خود را پايبند عمل به تعاليم اسلامي بداند، الزاماً به سوي يك جامعه برخوردار از تمدن حركت خواهد كرد.(15) با چنين باوري، در هر زمان مي‌توان به گسترش و نوسازي تمدن اسلامي پرداخت. اين‌گونه نيست كه تنها در يك زمان مشخص (گذشته) اسلام ظرفيت توليد علم و فرهنگ را داشته و ديگر چنين زايشي در ميان مسلمانان وجود نداشته باشد، بلكه اسلام هميشه زنده و تمدن‌ساز است.

فرهنگي كه اسلام بنا نهاد، همه‌جانبه بود، ولي جوهرة اصلي آن «توحيد» بود، از اين‌رو، مبناي تمدن اسلامي را بايد در خود اسلام جست‌ و جو كرد، نه بيرون آن. اصولاً در نظام فرهنگي اسلام، اين عنصر در كنار ساير عناصر نيست، بلكه اساس فرهنگ و تمدن اسلامي، اسلام و تعاليم آن است و تجلّي آن در تمام حوزه‌ها، از معماري تا ادبيات و از پزشكي تا آداب و رسوم به چشم مي‌خورد، از اين‌رو، براي گسترش و نوسازي تمدن اسلامي بايد به اسلام و اصول آن بازگشت. مسلمانانِ امروز، از اصول اسلام و آموزه‌هاي اين شريعت پاك بريده‌اند و بايد براي پيوند دوباره آن چاره‌اي انديشيد. علامه اقبال لاهوري مي‌نويسد: «وظيفه‌اي كه مسلمانان امروزه بر دوش دارند، بسيار سنگين است. مسلمانان امروز بايد بي‌آنكه رشتة ارتباط خود را با گذشته قطع نمايند، از نو در كل دستگاه مسلماني بينديشند.»(16) بايد دانست كه پايه تمدن، علم و تكنولوژي نيست، بلكه فرهنگ و بينش و كمال فكري انسان است، از اين‌رو، بايد معناي تمدن را در تغيير كليه عناصر نظام ارزش و فكري جامعه (مبتني بر شريعت انسان‌ساز اسلام) شناسايي نمود.

2. تلاش دانشمندان

از مهم‌ترين عوامل دیگر و رونق دوبارة تمدن اسلامي، همت و كوشش مضاعف علما و دانشمندان مسلمان است. در طول تاريخ، هيچ تمدني بدون حركت نخبگان و اهل علم، رشد نكرده است. در روزگار زرّين تمدن اسلامي نيز رنج و تلاش فراوان دانشمندان براي كسب علم و دانش به خوبي به چشم مي‌خورد. ابوعبدالله محمدبن احمد مقدسي، جغرافي‌دان نامي قرن چهارم هجري، در مقدمه احسن التقاسيم چنين مي‌نگارد: … من اقليمي نماند مگر بدانجا شدم و كوچك‌ ترين راه‌ها را نيز شناختم، با اين‌همه از پرسش و بررسي غايبانه (و جست‌وجو در كتاب‌ها و كتابخانه‌ها و عرضه كردن به پيشوايان) كوتاهي نكردم… گهي برده‌دار شدم و گاه زنبيل بر سر نهاده روان بودم، چند بار نزديك بود غرق شوم، بارها راه بر كاروانيان زده شد. قاضيان و بزرگان را خدمت گذاردم، با شاهان و وزيران گفت ‌وگو كردم. در راه با فاسقان رفتم، كالا در بازارها فروختم، به زندان‌ها افتادم! و به اتهام جاسوسي گرفتار آمدم. جنگ روميان در كشتي‌ها و زدن ناقوس‌ها را در شب‌ها ديدم. به مزد، قرآن‌ها صحافي كردم، آب را به بهاي گران خريدم، اسب و قاطر سوار شدم، در باد گرم و كولاك برف راه پيمودم، در بارگاه شاهان ميان بزرگان نشستم، در محله جولاهان ميان نادانان لوليدم، بلندپايگي و سرمدي يافتم، توطئه‌ها براي كشتنم چيده شد. حج كردم و در آنجا مجاور شدم. به جنگ رفتم، مرزباني كردم… خلعت‌هاي شاهان پوشيدم، صله‌ها دريافت كردم، بارها بي‌نوا و برهنه شدم… اين را ياد كردم تا بيننده اين كتاب بداند كه من آن‌را به گزافه نساخته‌ام و پوچ نياراسته‌ام… .(17)

آنچه بايد امروز دانشمندان اسلامي در پي آن باشند، يافتن اين روحية دانش‌دوستي است. دانشمندان و انديشمندان جوامع اسلامي بايد به اصالت علم توجه نمايند. اين، از مهم‌ترين مقوله‌ها در بالندگي تمدن اسلامي است. محققي كه در گذشته، كتاب مي‌نوشت و نام خود را بر آن نمي‌نهاد، مرادش باليدن و اوج تمدن اسلامي و عزت مسلمانان بود.

امروزه نيز تمدن اسلامي در صورتي فعليت مي‌يابد كه دانشمندان افزون بر علم و دانايي، به دين و ايمان مذهبي- به عنوان دو بال تمدن اسلامي- متكي بوده و مسلمانان انديشمند، تلفيق ميان علم و وحي را كشف كنند و آن را با گذشت زمان، از طريق مدل‌سازي‌هاي متعدد، اصلاح نمايند و بر همين اساس، استفاده از ظرفيت علوم انساني توسط دانشمندان براي ايجاد نهضت توليد علم در جامعه، امري ضروري است و بي‌توجهي به اين علوم، مانع بزرگي براي نوسازي تمدن اسلامي خواهد بود.

3. نقش حكومت‌ها

عامل مهم ديگر در گسترش تمدن اسلامي، تلاش دولتمردان و حاكميت اسلامي است. هيچ تمدني بدون حكومت شكل نمي‌گيرد. حكومت سبب ايجاد فضاي امن و مناسب براي شكل‌گيري و رونق تمدن‌ها مي‌شود. در تاريخ اسلام نيز مشاهده مي‌كنيم هرگاه حكومت‌هاي اسلامي اقتدار داشته و جهان اسلام از وحدت ـ اگرچه نسبي ـ بهره‌مند بوده، تمدن اسلامي رو به اوج و شكوفايي مي‌نهاد.(18) امروزه مسئله مهمي كه حكومت‌ها و دولتمردان جهان اسلام بايد به آن توجه داشته و در ساية آن به گسترش و نوسازي تمدن اسلامي بپردازند، همگرايي ملت‌هاي مسلمان است. خوشبختانه ظرفيت‌هاي نهفته در فضاي ارزشي و معنايي دين مبين اسلام، زمينه اين همكاري و اتحاد را فراهم ساخته است و مي‌توان با تكيه بر ارزش‌ها و باورهاي مشترك مورد تأكيد اسلام، به اين هدف نايل آمد. درد گذشته جهان اسلام، زهد و كناره‌گيري از دنيا، و درد امروز آن، ملي‌گرايي است. حكومت‌ها و ملت‌هاي مسلمان بايد خود را از انديشه‌هاي ملت‌پرستي رها كرده و با كسب هويت جمعي در زير چتر اسلام (هويت اسلامي) دست به دست هم دهند. انديشمندان كشورهاي اسلامي نيز بايد با هم برخيزند و جزئي از كل (جامعه جهاني اسلام) شوند. عموم مسلمانان نيز بايد به ضرورت ساختار تمدن اسلامي، در قالب وحدت اسلامي با مشتركات فرهنگي و اعتقادي باوري عميق داشته باشند، زيرا از همين مشتركات است كه پايه‌هاي تمدن ساخته مي‌شود. اسلام به سرزمين و كشورهاي خاص، وابستگي ندارد(19) و فرهنگ و تمدن اسلامي براي ملت و نژادي خاص نيست كه بخواهد آن را به تنهايي ارتقا بخشد. اگر به اسلام و تفكر اسلامي، در ابعاد محلي و بومي نگريسته شود، طبيعي است كه از تمدن اسلامي در كشورهاي مختلف خبري نخواهد بود. هنوز برخي انديشمندان و دولتمردان كشورهاي عربي، اسلام را ديني عربي، و فرهنگ اسلامي را صورت يا جزئي از فرهنگ عربي مي‌شمارند و در نگاهي خوش‌باورانه، راه احياي تمدن اسلامي را همدستي عرب‌ها مي‌دانند. اين، يعني گرفتارآمدن در همان توطئه غربي‌ها كه قرن‌ها تمدن اسلامي را به نام تمدن عربي به دنيا شناسانده(20) و جهان اسلام را به جهان عربي محدود كرده و اعراب مسلمان نيز غرّه از مكر دشمن، در دام آنها گرفتار آمدند.

بنابراين، مسلمانان نبايد در تعصبات و وابستگي‌هاي مذهبي (شيعه و سني) و نژادي (عرب و عجم) محدود بمانند، بايد فراتر بينديشند و همه با هم و با يك هدف برخيزند. گنجايش و ظرفيت اسلام فوق نژاد و قوم است.(21)

در پرتو وحدت اسلامي، هر قوم و نژادي از نتيجه كار و كوشش قوم و نژاد ديگر بهره‌مند مي‌شد. دانشمندان مسلمان از فرغانه در دورترين نقطه شرق اسلامي با وسايل ابتدايي آن روز به راه مي‌افتادند و خود را به غرناطه در غرب اسلامي مي‌رساندند تا از محضر دانشمندان آنجا بهره برند.(22) و در نتيجه، پيدايش چنين روحيه علمي و رفت‌وآمد دانشمندان مسلمان، موجب هرچه شكوفاتر شدن دانش در حوزه تمدن اسلامي شد. چنين تلاش علمي گسترده، ما را به ايجاد نوعي «جامعه مشترك المنافع علمي» رهنمون مي‌گردد.

امروزه نيز دولتمردان جهان اسلام بايد به تكريم دانش و دانشمندان و نظريه‌پردازان و تحقق فضاي شورانگيز خلّاقيت كه شرط تحقق تمدن نوين اسلامي است، اهميت بسيار قائل بوده و سياست‌گذاري‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي دولت‌هاي اسلامي، در راستاي تقويت توان علمي كشور و حمايت از اهل علم و ادب باشد تا با تكيه بر تجربه و اراده تمدن‌سازي، شاهد عصر زرين ديگري در تاريخ اسلام باشيم و امید واریم که وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان با فراخواندن محققین و سهم گیری آنان در فعالیت های علمی و فرهنگی، در سمینارهای چون؛ «سمینار زندگی و کارنامه اهل بیت پیامبرعظیم الشان اسلام(ص)» گامهای عملی جهت رُشد و توسعه تمدن اسلامی در کشور برداشته و باعث علاقمندی بیشتری محققین و نویسندگان گرامی در این راستا گردد.

4. خودباوري مسلمانان

اعتماد و اتكا به نفس در عرصه تلاش علمي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي، ترسيم‌كننده خط و جهت اصلي است. از مهم‌ترين لوازم نوساري تمدن اسلامي، عوامل رواني است. تمدن اسلامي اگر بخواهد اوج گيرد بايد به خودباوري برسد. به بيان ديگر، مسلمانان بايد باور كنند كه توسعه‌يافتگي و عقب‌‌ماندگي، ذاتي نيست و مي‌توان آن را تغيير داد و بايد اين كار را كرد. با نگاهي به تاريخ و تمدن درخشان گذشته اسلام اين امر روشن مي‌شود.(23)

بايد توجه داشت كه مرور پيشينه فرهنگ و تمدن درخشان اسلامي، بايد از منظر عبرت‌آموزي و تنها در جهت تقويت حس اعتماد به نفس باشد، نه اينكه نگاه ما به گذشته معطوف ماند و همچون چند قرن متأخر، از آينده غفلت ورزيم. بايد از گذشته عبرت گرفت و با تقويت اراده‌ها و پرورش افراد توانمند، به آينده نگريست. همچنين به اين امر باور داشت كه آنچه اطراف ما را فرا گرفته، تغييرپذير است و نيازمند تجديدنظر.

نقش قیام امام حسین(ع) در انسجام اسلامی

بی تردید مسلمانان زمانی قادرند که رشته پیوند و انسجام اسلامی را مستحکم نگه دارند که بین آنها انسجام و همگرایی بر اساس و مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص) برقرار باشند. بر این اساس، در تحلیل از نقش قیام و نهضت امام حسین(ع) با پیشینه تمدن اسلامی و عوامل انسجام آفرین و وحدت بخش آن تمدن، قابل تفسیر و پیگیری است. اصولاً امکان اینکه بتوان نهضت امام حسین(ع) را در دوره تاریخی کوتاه و مشخصی مورد تحلیل و ارزیابی صحیح قرار داد، وجود ندارد؛ لاجرم باید آن را با رویکردی اصولی و اسلامی مبتنی بر آموزه های بنیادین اسلامی در کلیت جامعه و تمدن اسلامی، در مقطع تاریخی بسیار گسترده تری مورد بازشناسی قرار داد. از این رو، انسجام اسلامی، در چگونگی و ثمرات قیام امام حسین(ع) با لحاظ راهبرد و عملکرد سیاسی و گفتار آن بزرگوار، از زمان عدم بیعتش با یزید تا هنگامه شهادتش قابل پیگیری است.

راهکار و سیاستِ نهضت امام حسین(ع) در حرکت به سوی کوفه، بحث و ارزیابی های گوناگونی را در پی داشته و از این رو، هر پژوهشگری از منظری به آن پرداخته است. اما به نظر می رسد ویژگیهای خاص سیاست آن حضرت و پی ریزی مدبرانه آن از چند جهت برای نشان دادن از هم پاشیدگی انسجام جامعه اسلامی حائز اهمیت فراوان است.

 اولین اقدام عملی آن حضرت عدم پذیرش و قبول مشروعیت حاکمیت و عدم بیعت با یزید (که خود را امام مسلمانان می پنداشت) و آن حضرت نماینده ای را به کوفه فرستاد تا از مردم برایش بیعت بگیرد. این اقدام فرزند رسول الله(ص) دقیقاً بر این نکته تأکید می ورزد که رهبری وقتِ جامعه به عنوان یکی از عناصر اصلی و انسجام بخش جامعه اسلامی، از مشروعیت برخوردار نیست.

دومین اقدام امام حسین(ع) نحوه سازماندهی قیام آن حضرت و چراییِ حرکت حضرت به سوی کوفه، با وجود اطلاعِ مؤثق وی از اینکه مردم کوفه به او وفادار نخواهند بود، بازگوکننده این مهم است که بین مسلمانان، رهبری جامعه و دین اسلام انسجام وجود ندارد؛ چرا که آنان گاهی به دنبال رهبری مانند حسین اند و گاه در پی یاری یزید. این اقدام و سیاست امام حسین(ع) ایمانِ مسلمانان را که رشته اصلی انسجام اسلامی می باشد، مخاطب ساخته است. از دیگر سو، اقدام آن حضرت برای اخذ بیعت از کوفیان بیانگر این مهم است که وجود رهبری آگاه، مدبّر و خردمند بدون همراهی مردم و به تنهایی کارساز نخواهد بود و همراهی و مسئولیت پذیری مردم و ایمان و پایمردی آنها در این مسیر برای حفظ و بسط ارزشهای اسلامی ضروری است.

در این قسمت نقش قیام امام حسین(ع) را در انسجام اسلامی به گفتار خود آن حضرت مراجعه می نماییم؛ یکی از متونی که به ما در تحلیل قیام امام حسین(ع) به سوی رهیافت یادشده یاری می رساند، وصیت نامه آن حضرت به برادرش محمد حنفیه است. حضرت دلیل نهضت و قیام خود را چنین یادآور می شود: «انّی لم أخرج اشراً و لابطراً ولاظالماً بل خرجتُ لطلب الاصلاح فی اُمة جدی(ص) اُرید أن آمربالمعروف وانهی عن المنکر وأسیربسیرة جدی وأبی علی بن ابی طالب(ع)» من از روی هوا و هوس، تبهکاری و ستمگری خروج نکردم، بلکه به انگیزه اصلاح در امت جدم حرکت کردم، می خواهم امر به نیکیها کنم و از بدیها باز دارم و روش جد خود و پدرم علی(ع) را دنبال کنم.(24) با در دست داشتن این وصیت نامه می توانیم اهداف قیام امام حسین(ع) را در ابتدای خیزش او مورد ارزیابی قرار دهیم. این وصیت نامه از چند جهت هدف امام حسین(ع) را در جهت تحقق انسجام اسلامی بر مبنای قرآنی و الگوی نبوی(ص) برجسته می سازد:

1. امام حسین(ع) با بیان جمله: «انّی لم اخرج اشراً و لابطراً…» حرکت و خروج خود را خروج علیه حکومت اسلامی و مختل کردن نظم و انسجام آن که مستلزم ظلم و فساد در جامعه باشد، نمی داند. بلکه حکومتِ وقت را، با این بیان خویش، به وضوح حکومتی غیر اسلامی معرفی می کند.

2. حضرت در این عبارت، از کلمه خروج به معنای قیام و به پا خواستن استفاده می کند. از سوی دیگر، او دلیل قیام و خروج خویش را اصلاح امت جدش قلمداد می کند. در واقع وی با آوردن عبارت «طلب اصلاح» به کجروی و انحراف از مبانی اسلامی توسط امت جدش اشاره دارد و با درج کلمه «جدّی»، جایگاه و نقش خویش را در قبال اسلام و مسلمانان و جامعه اسلامی یادآور می شود.

3. اصل دیگری که حضرت در وصیت نامه اش مورد تأکید قرار داده، امر به معروف و نهی از منکر است. می توان استنباط کرد که او با دعوت به امر به معروف و نهی از منکر، بعد از اعلان «خروج» و بیانِ «طلب اصلاح در امت جدش رسول الله(ص)»، هر سه رکن انسجام بخش جامعه اسلامی (یعنی دین، جانشین پیامبر یا امام و حاکم جامعه اسلامی و مسلمانان) را مورد خطاب قرار می دهد و به وضوح به عدم انسجام جامعه و تمدن اسلامی، در این مقطع زمانی، یعنی در آغاز شروع نهضتش، صحه می گذارد.

با جمع بندی سخنان امام حسین(ع) می توان به این نتیجه رسید که او قیام خود را موجب انسجام اسلامی و استمرار حرکت عظیم اسلامی به رهبری رسول الله(ص) و انتقال آن به آیندگان و ترسیم خطوط کلی حرکت آیندگان می داند. لذا نمی توان آن حضرت را از بین بَرنده انسجام اسلامی قلمداد کرد، چرا که همان گونه که گذشت، در این دوره هیچ گونه انسجامی مبتنی بر آموزه های اصیل و جاودان اسلامی عینیت خارجی نداشت و اگر انسجام یا به تعبیر صحیح تر عصبیتی وجود داشت، اساس و اصول آن بر معیارهای جاهلی استوار بود. از همین رو، امام حسین(ع) قیام خویش را مطابق سیره جدش محمد مصطفی(ص) ارزیابی می کند و در پایان وصیت نامه اش می نویسد: «وأسیر بسیرة جدی.»

با توجه به همین رویکرد، امام حسین(ع) وقتی ظهر عاشورا در مقابل مردم جاهل قرار می گیرد، طی خطبه ای پس از معرفی خود و سرزنش کوفیان می فرماید: الاان الدّعی وابن الدّعی قدر رَکَزَ بین اثنتین بین السلة والذلة وهیهات منّا الذلّة؛ آگاه باشید که زنازاده ای فرزند زنازاده ای بر یکی از دو چیز پا فشرده است: بر کشتن ما و یا بر ذلت ما؛ و هیهات که ما ذلت را بپذیریم.(25)

و بلافاصله پس از این جمله به صورت زیبایی به سه مبنای قرآنیِ انسجام اسلامی تمسک می جوید و در پیامی زیبا و تاریخ ساز می فرماید: «أبی الله ذلک و رسوله و المؤمنون؛ خداوند و پیامبر(ص) و مؤمنان این ذلت را نمی پذیرند.»(26) و در پایان خطابة خویش شعر بلندی را قرائت می فرماید که می توان جواب بسیاری از پرسشها را در آن جست وجو کرد. مَطلع این شعر بلند چنین است:

فَاِن نهزم فهزَّامون قَدِمآ وإن نُهزَم فغیرُ مُهزَّمینا «اگر دشمن را بشکنیم (برآن پیروز شویم)، از دیر باز شکننده بوده ایم و اگر مغلوب شویم، باز شکست نخورده ایم.»(27)

تأثیر قیام امام حسین(ع) براندیشه ای صاحب نظران

 تاثیری که حادثه‌ی غمناک کربلا و قیام حسین ابن علی(ع) بر اندیشه‌ی مردم جهان، حتی غیر مسلمان  داشته بسیار است، عظمت قیام و اوج فداکاری و ویژگی های دیگر امام حسین(ع) و یاران فداکارش سبب شده که اظهار نظرهای بسیار درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته باشند. نقل سخنان همه آن کسان کتاب قطوری را می طلبد، و حتی برخی از نویسندگان غیر مسلمان مستقلاً کتاب درباره این حادثه نوشته اند. در این جا به چکیده ای نظر ات تعداد اندک «از مسلمانان و غیر مسلمانان» اشاره می شود:

1. علامه طنطاوی «دانشمند و فیلسوف مصری»:

«داستان حسینی» عشق آزادگان را به فداکاری در راه خدا بر می انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار می آورد، چندانکه برای شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشی جویند.»

2. امام خمینی  «بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران»:

«سلام برحسین بن علی(ع) که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم به پاخواست و از ناچیز بودن عده وعده به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد وکربلا را قتلگاه خود وفرزندان واصحاب معدودش قرار داد  و فریاد «هیهات منا الذله» اش را به گوش حق طلبان رساند.»

3.  عبدالرحمن شرقاوی «نویسنده مصری»:

«همین شهید راه دین و آزاده گی است آزاد مردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.»

4. دکتر علی شریعتی «جامعه شناس اسلامی»:

 «هر انقلاب دو چهره دارد «یعنی چهره خون و پیام»

آنهائیکه رفتند کار حسینی کرده اند و آنهائیکه مانده اند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدیند».

5.  محمد علی جناح « قاید اعظم پاکستان»:

«هیچ نمونه ای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین از لحاظ فداکاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی شود، به عقیده‌ی من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق پیروی نمایند». مها تها گاندی «رهبر استقلال هند»:

«من زندگی امام حسین، « شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از سرمشق امام حسین پیروی کنند».

6. جرج جر داق «دانشمند ادیب مسیحی»:

وقتی یزدید مردم را تشویق به قتل حسین و مامور به خونریزی می کرد، آنها می گفتند: «چه مبلغ می دهی؟» اما انصار حسین به او گفتند: ما با تو هستیم، اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم».

7.  آنطوان بارا «نویسنده مسیحی»:

«اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبر برپا می نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم».

8. چارلز دیکنز «نویسنده معروف انگلیسی»:

«اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیایی بوده، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط بخاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد».

9.  توماس کارلایل «فیلسوف و مورخ انگلیسی»:

بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در حالی که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است».

10. مابین آلمانی «خاور شناس»:

«حسین با قربانی کردن عزیزترین افراد خود با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت، این سرباز رشید اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیدا و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هرچه ظاهراً عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت پر کاهی بر باد خواهد رفت».

11. توماس کارلایل(فیلسوف ومورخ انگلیسی):

«آیا قلبی پیدا می شود که وقتی در باره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن والم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»

12.  توماس مارسیک:

«گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متأثرمی سازند، ولی آن شور وهیجانی که در پیروان حسین یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.»

13. گیبون «مورخ انگلیسی»:

«با آنکه مدتی از واقعه کربلا  گذشته وماهم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقات ومشکلاتی که حضرت حسین تحمل نموده، احساسات سنگدل ترین خواننده را برمی انگیزد، چندانکه یک عطوفت ومهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد.»

14. علامه سید اسماعیل بلخی:

«تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است

تعلیم گاه  و مکتب اولاد آدم است.(28)

قیام امام حسین(ع) از ديدگاه شخصیت های افغانستان

 همه ساله همزمان با فرارسیدن ماه محرم، در مورد عاشورا و قيام امام حسین(ع) علاوه با انتشار مقالات و چاپ کتب، شخصيت هاي زیادی در این مورد سخن گفته که در این قسمت به ديدگاه برخي شخصيت هاي كشور اسلامي افغانستان اشاره مي شود.

شوراي اخوت اسلامي اولين ابتكارش برگزاري مراسم بزرگ روز نهم محرم برابر با ماه جدي سال 1385 در مسجد شريف عيدگاه با حضور رئيس جمهور تشكيل بود و پس از آن دوسال دیگر در همان مکان جلساتی برپا گردید كه به چکیده ازگفتار برخی از شخصیت های سیاسی و علمی کشور به طور مخصتر اشاره مي گردد.

حامد کرزی رئيس جمهور اسلامی افغانستان:

 ايثار وفداکاری نواده رسول اکرم(ص) نه تنها اسلام و راه و روش محمدي را نجات داد، بلکه از خون معطرش قرنها و نسلها تا امروز موجهاي مقاومت، ايثار و جوانمردي، صلح طلبي و صلح خواهي ايجاد شد؛ امروز ما براي خود و آيندگان راه و روش زندگي با عزت و فداکاري و حق طلبي و ايستادن در برابر ظلم و کساني که حق ما را انکار مي کنند، بياموزيم وایثار امام حسین(رض) را سرمشق و افتخار بدانیم.

پروفیسور برهان الدین ربانی از رهبران جهادی و رئیس شورای عالی صلح:

 عاشورا برای مسلمانان موضوع عاطفی و احساس نیست، بلکه درس ایثار، عدالت خواهی، مبارزه با فساد، استبداد و نظام فاسد بود. تنها راه پیروزی مسلمانان حفظ و حدت و یکپارچگی و هوشیاری در برابر توطئه های بیگانگان می باشد.

آیت الله محسنی رئیس شورای علمای شیعه افغانستان:

 عاشورا یک حادثه نیست بلکه یک مکتب است.

استاد عبدالرب رسول سیاف:

 واقعه عاشورا یک حادثه عظیم تاریخی در جهان اسلام هست که توسط امام حسین(رض) و یاران پاک‌طینتش برای اصلاح امت اسلامی به وقوع پیوست و یکی از ضروریات ایمان، محبت پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت می‌باشد.

آیت الله سید محسن حجت:

 منزلت اهلبیت به اندازه منزلت قرآن است، همان طوری که قرآن را« لا يَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ» اهلبیت را هم مقامش را درک نمی کند؛ «مطهرون» ما باید مطهر بشویم تا بفهمیم پیام قرآن و اهلبیت را و آنان که مطهر بودند وزحمت کشیدند و تعالی وترقی معنوی داشتند، اهلبیت را درک کردند. درک اهلبیت(ع) ربط به سنی بودن وشیعه بودن ندارد. مهم اینکه باطن ما با اهلبیت باشد و آن اینست که ما خط اهلبیت(ع) را بشناسیم، مهم این است که ما از اهل بیت(ع) جدا نشویم آنها طالب ما هستند به شرط آنکه ماهم زمینۀ این قضیه را فراهم کنیم.

شیخ الحدیث فضل احمد شینواری:

«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» محبت اهل بیت پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) از شاخص های مهم یک مسلمان به شمار می رود؛ ایشان صحبت های خود را در محوریت این حدیث و حادثه کربلا ادامه داد و گفت: تجلیل از قیام بزرگ و تاریخ ساز کربلا و سالروز شهادت نواده پیامبر که آن حضرت(ص) در باره اش فرمود: «حسین منی و انا من حسین، احب الله من احب حسينا» باعث بیداری امت اسلامی می گردد.

استاد محمد کریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری:

 جای افتخار است اینکه بار دیگر علمای جید، دلسوز و آگاه به مسائل روز دراین مجلس گردهم آمده و جهت تحکیم اخوت اسلامی میان برادران و خواهران هم کیش و مسلمان این مرز وبوم و اهداف بزرگ امام حسین(ع) این چراغ هدایت و کشتی نجات مسلمین بحث و صحبت می نمایند.

محمد يونس قانوني رئیس مجلس نمایندگان:

دهه ي محرم كه مصادف با حماسه كربلاي حضرت حسين(رض) است بخش بزرگي از تاريخ اسلامي را تشكيل مي دهد و فاجعه ي المناك كربلا يكي از بزرگ ترين، مهم ترين و تاثير گذارترين حوادث در بستر تاريخ اسلام به شمار مي رود و حراست از سنت پيامبر(ص)، جوهر قيام امام حسين(رض) را تشكيل مي دهد.

حجت الاسلام سید محمدهادی «هادی» رئیس کمیسیون برگزار ی مراسم عاشورا:

درآغازین روزهای محرم الحرام قرار داریم این محفل شریف از سوی شورای اخوت اسلامی بر گزار گردیده است تا در راستای سر فصل های که دراین روز بزرگ بخوانش گرفته می شود دستورالعمل جامعۀ اسلامی مان باشد وسنی وشیعه درکنار هم از امام حسین(ع) وسالروز شهادت آن حضرت عزاداري می کنند وعاشورا را زنده نگه می دارند.

ملا تاج محمد مجاهد مؤسس بنیاد علماء، نماینده مردم کابل در پارلمان و معاون اول شورای اخوت اسلامی:

 بر ماست امروز تاقسم که دوستان فرمودند آن خط حسینی، آن حسینیت را در راه معقولش تعقیب بکنیم و برویم در مقابل زمامداران بیدین ویا زمامداران دین دار که انسان ها را به سوی ذلت، بسوی بی دینی، بسوی سبک شدن و رسوا شدن دعوت می کنند، واقعاًً انسانهای که با خدا عهد بسته که بنده هستند و بنده گی میکنند ازین حرکت تنبیه شوند و استفاده ی بکنند حیات همان عقیده و جهاد است، اگر انسان عقیده نداشته باشد ودر آن راه تلاش نکند موقفش پائین میاید به حد حیوانات میرسد

حجت الاسلام حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستانو عضو پارلمان کشور:

مجلس با عظمت امروز که از طرف شورای اخوت اسلامی به مناسبت تجلیل از عاشورای حسینی بر گزار شده است ابتکار خدا پسندانه ایست که از طرف بزرگان و علمای ما پی ریزی شده است و انشاالله که می تواند برای شناخت امام حسین(ع) و شناخت آل رسول(ص) و قدر دانی از آنها جامعه مارا منسجم نموده و راه روشن رابرای جامعه ما ترسیم می کند.

عبدالرحیم وردک وزیر دفاع ملی:

تا جهان است حادثه غم انگیز عاشورا زخم سینه ها را باز کرده وجام دیده ها را از اشک لبریز می کند و هر روز به کاروان شهدای حسینی افزوده می شود.

مولوی حبیب الله حسام عضو شورای اخوت اسلامی:

پیام خون سرخ حضرت امام حسین(رض) برای قبول نکردن نظام ظلم وستم واستبداد با آوردن نظام عدل الهی در روی زمین برای بشریت را دارد .(29)

عوامل ماندگاري قيام امام حسين(ع)

بی­تردید نام و یاد امام حسین(ع) و دیگر مردان بزرگ واقعه کربلا، برای جامعه اسلامی الهام­بخش بوده و تاثیر گذاری آنان در احیای ارزشهای دینی، روح فداکاری و ایثار برای انسانهای عصر کنونی، رهنمود بوده و با الگوقراردان آن حضرت مردم را در برابر مشکلات و ناملایمات زمانه سخت مقاوم و استوار  می­سازد.

ائمه اطهار(ع) و خاندان عصمت و طهارت جهت زنده نگهداشتن یاد و نام سالارشهدا حضرت امام حسین(ع) و یاران وفادارش در سرزمین کربلا به عنوان کامل­ترین الگوهای فداکاری و ایثار، سعی و تلاش فراوان از خود نشان دادند که در هر فرصتی برای یادکرد سیدالشهدا(ع) و یاران شهیدش جهت زنده نگهداشتن قیام ماندگار آن حضرت به مرثیه سرایی می پرداختند، بدون شک مرثیه­سرایی و سرودن اشعار در عزای امام حسین(ع) از جایگاه ویژه­ای برای تبیین و شناساندن حقیقت قیام عاشورا و بُعد عاطفی آن، مؤثر و ماندگارتر از کلام غیر منظوم بوده و از اثربخشی مضاعفی نسبت به آن برخوردار است.

همین ویژگی­ها و امتیازات کلام منظوم بر کلام منثور موجب شده بود تا زنان اهل بیت(ع) از آن همچون سلاحی مؤثر و کارآمد در دفاع از حق و ستایش راستی به کار گیرند. آنان پس از واقعه عاشورا به خصوص پس از بازگشت به مدینه با سرودن اشعار سوزناک در رثای عزیزان از دست رفته و شهدای مظلوم اهل بیت(ع) یاد آنان را زنده و به اهداف بلند و نقش سازنده فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قیام عاشورا جلوه ویژه­ای می­دادند.

این حربه کارآمد، در سفر شام نیز از سوی زنان اهل بیت(ع) به کار گرفته شد به گونه­ای که بنا بر نقل برخی از منابع، اسرای اهل بیت(ع) در طول ایام اقامتشان در دمشق، همواره به سوگواری و نوحه­سرایی بر امام حسین(ع) می­پرداختند.(30) هنوز زمان چندانی از ورود اسرای اهل بیت(ع) به شام نگذشته بود که به مدد این عزاداری­ها و در پی سخنرانی­ها و افشاگری­های اهل بیت(ع) اوضاع چنان علیه یزید تغییر کرد که او نیز بالاجبار اقدام به برپایی عزا برای امام حسین(ع) کرد. نقل شده  به دستور یزید اسرای اهل بیت(ع) را به خانه­اش بردند. پس از ورود اهل بیت(ع) به کاخ، آنان مورد استقبال گرم زنان خاندان بنی­امیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست(31) و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.(32) کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام حسین(ع) گریه می­کرد و مردم نیز هم­صدا با او می­گریستند.(33) تا اینکه سرانجام در پی سخنرانی­ها و افشاگری­های اهل بیت(ع) نشانه­های شکست در یزید و برنامه­هایش روز به روز آشکارتر ­گردید و با روشن شدن حقایق، اعتراض به عمل زشت یزید در به شهادت رساندن امام حسین(ع) در سرتاسر دمشق بالا گرفت و یزید مجبور به بازگرداندن اسرا به مدینه شد. جالب اینکه حتی زمانی هم که یزید مجبور به بازگشت اسرا به مدینه شد و حرم رسول خدا(ص) را فرا خواند و به آنها گفت: «چه کاری را بیشتر دوست دارید ماندن نزد من یا رفتن به مدینه؟» آنان تشکیل مجلس عزا را پیش کشیدند و گفتند: «پیش از هر چیز دوست داریم که برای حسین(ع) نوحه­سرایی کنیم.» یزید نیز دستور داد تا خانه­هایی را در دمشق برای شان خالی کردند و همه هاشمیان و قریشیان برای حسین(ع) جامه سیاه پوشیدند و بنابر نقلی هفت روز عزاداری کردند.(34)

لذا پیام رسانی و عزاداري برای امام حسین(ع) ريشه در اعماق تاريخ دارد چنانكه انبياء عظام و حتي ملائكه آسمان هر كدام بنحوي براي آن حضرت اقامة عزا كردند و بنا بر روايات بعدازواقعه عاشورا وشهادت حضرت هوا تاريك و غبار سياه آسمان كربلا را فرا گرفت و سنگريزه‌ها و حتي ماهي دريا ونيز آسمان چهل شبانه روز براي حضرت گريستند. «انَّ السماء بكي عَلي مَصاب الْحُسين اَربَعين صَباحاً»(35) عزاداري براي آن حضرت بعنوان يك سنت ديرينه  وامري ازناحيه خدا ورسول(ص) است. چنانكه  حضرت بوسه بر لبان و حلقوم  مبارك امام حسين(ع) مي‌زد و مي‌گريست و مي‌فرمود: «انّي اقبل  مواضع السيّوف»(36) وبه دخترش زهرا(س)درباره اهميت عزاداي براي امام حسين(ع) ‌فرمود: «يا فاطمه كُلّ عَيْن باكيَه  يَوم الْقيامَه اْلاعين بكت  عن  مَصاب ا لْحسين فانها ضاحكه مستبشره بنعيم الجنه»(37) فاطمه جان هر چشمي روز قيامت گريان است مگر چشمي كه بر مصائب حسينم بگريد و آن فرد در قيامت به بشارت بهشت و نفحات آن خندان و شادمان خواهد بود.

نتيجه‌گيري

با مرور مطالب فوق مي‌توان دريافت كه نام حضرت حسین ابن علی(ع)  استوار ترین معنا در کتاب ایثار و شهادت ا ست.

حادثه عاشورا، درس آموز حماسه، عدالت خواهی، آزادی ورمزجهاد، بیداری وپایداری برای ماندگاری آئین خدایی است.

محرم ماهی که خون خدا بر زمين ريخت و بهترين بندگان خدا در دست بدترين موجودات زميني به شهادت رسيدند.

قیام ونهضت ماندگار امام حسین(ع) پیام آور توحید وعدل، والهام بخش انقلاب وشور آفرینی بوده، وکربلایش مدینه فاضله ای برای تشنه کامان هست و عاشورا منحصر به یک مذهب، قوم، نژاد و جغرافیا نیست و قیام امام حسین(ع) در تداوم وتحقق خط ورسالت پیامبر بزرگ اسلام(ص) سرآغاز زوال حاکميت هاي فاسد می باشد.

با گذشت حدود 14 قرن واقعه جانسوز قيام امام حسين(ع) و يارانش نه تنها فراموش نشده، بلكه بر شمار هواداران امام روز به روز افزوده شده و ابعاد قيام آن حضرت از نظر سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي روشن‌تر شده و به فرموده امام جعفرصادق(ع): «كلُ يومٍ عاشورا و كُلُ اَرضٍ كَربَلا»… و از مجموعه دیدگاه و نظریات به دست می آید:

۱. قیام امام حسین(ع) به خاطر بقاء و عظمت اسلام و حکومت قرآن و امر به معروف و نهی از منکربوده است.

۲.  قیام امام حسین(ع) براساس اخلاق، انسانی و مصلحت عامه بوده و نهضت آن حضرت از آزادی، عدالت و محبت حکایت می کند و امام حسین(ع) درس غیرت، شجاعت، فداکاری و پایداری در برابر مصائب را به جهانیان آموخت و راه پیروزی ملت ها را گشود.

۳.  تاثیرقیام امام حسین(ع) باعث بیداری افکار و اندیشه انسانهای آزاده و دیگر قیام و نهضت های جهان گردید.

4. همه انقلاب ها اعم از اسلامی و غیر اسلامی برای فتح و پیروزی پدید آمده اند، نه اینکه امام حسین(ع) خود را انتحار کند، بلکه برای زنده نگه داشتن دین و انسانیت به شهادت رسید و پیروزی جاویدانه را کسب نمود.

5. جهاد اسلامی افغانستان به رهبری علمای شهید که در عاشورای 1357 خورشیدی با سخنرانی های توفنده شان در پایتخت و مناطق مختلف کشور مردم را در برابر توطئه های دشمنان اسلام، مخصوصا کمونیست ها آگاهی بخشیدند که جمعی کثیری از آن عالمان دینی توسط کمونیست ها دستگیر و به شهادت رسیدند و نیز جهاد ملت مسلمان افغانستان متأثر از فرهنگ عاشورا و قیام سالار شهیدان حضرت حسین ابن علی(ع) بوده است.(38)

پی نوشت ها:

1. جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص 21.

2. تاریخ طبرى، ج 4، انقلاب توابین، ص 425 و 436.

3. همان، انقلاب مدینه، ص 366 و 381.

4. همان، ص 424.

5. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه ، قاهر، دار احیاء الکتب العربیه، ج 7 ص 130 این قضیه را مسعودى نیز در مروج الذهب (بیروت، دارالاءندلس) ج 3 ص 257نقل کرده ، ولى به جاى دو هزار نفر، دوصد نفر نقل کرده است

6. تاریخ طبری، ج 2، انقلاب مدینه، ص 189 و 203 .

7. مقاتل الطالبین اصفهانى، ص 139.

8. برشطی از حماسه و حضور، ص 283، به نقل از مجله بصائر، ش 7 و 8، ویژه‌نامه محرّم، ص 25.

9. . بحارالانوار، ج 44، ص 328.

10. . بحارالانوار، ج 44، ص 325.

11. تاریخ عرب و اسلام، ص 90.

12. محسن الويري، «رابطه اسلام و ايران؛ رويكرد تمدني»، تاريخ اسلام، ش20، ص11.

13. در این مورد به کتاب سیف الاسلام، تألیف حضرت آیت الله العظمی شهید سید محمد سرور واعظ(ره) مراجعه گردد.

14. سیدجعفرعادلی«حسینی»، راهکارهای عملی اخوت اسلامی درافغانستان، ص 19، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

15. ر.ك: محمد اقبال لاهوري، احياي فكر ديني در اسلام، ترجمه احمد آرام، ص 112 و 113.

16. ‌ابوعبدالله محمدبن احمد مقدسي، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، ترجمه علينقي منزوي، ج 1، ص 63. در سايه اين همه تلاش بود كه مقدسي را «بزرگترين جغرافيدان تاريخ انساني» و اثرش را «گرانقدرترين مؤلفات جغرافي اسلامي» مي‌خوانند.(ر.ك: ايگناتي يوليانوويچ كراچكوفسكي، تاريخ نوشته‌هاي جغرافيايي در جهان اسلام، ‌ترجمه ابوالقاسم پاينده، ص168)

17. ر.ك: زين‌الدين‌بن علي العاملي، منيه المريد، ص 93 ـ129.

18. چنانکه پس از شكل‌گيري سه دولت قدرتمند صفويه در ايران، عثماني در آسياي صغير و گوركانيان در هند، پس از يك دوره ركورد نسبي تمدن اسلامي ـ كه در اثر حمله مغول پديد آمده بود ـ باز شاهد رونق تمدن اسلامي به ويژه در برخي حوزه‌ها چون معماري و هنر هستيم.

19. محمد اقبال لاهوري، همان، ص 119 و 161.

20. عنوان كتاب‌هايي مانند «تمدن عرب و اسلام اثر گوستاولوبون، تاريخ الادب العربي اثر بروكلمان و…» مويد اين مطلب است.

21. ر.ك: ‌عبدالحسين بينش، آشنايي با تاريخ تمدن اسلامي، ص 119و 161.

22. ايگناتي يوليانوويچ كراچكوفسكي، ص 349.

23. جواهر لعل نهرو مي‌نويسد:«‌عرب‌هاي مسلمان كه خود را پرچمداران اعتقاد و هدفي تازه مي‌شمردند، غيرت و اعتماد بنفس فوق العاده‌اي از خود نشان دادند كه گاهي اوقات تمامي يك ملت را به جوش و خروش مي‌آورد و تاريخ را دگرگون مي‌سازد » (ر.ك: نهرو، كشف هند، ج 1، ص 379 ) وي در كتاب ديگرش نيز مي‌نويسد: «نيرو و فكر تازه‌اي كه عربها را بيدار ساخت و ايشان را از اعتماد به بنفس و قدرت سرشار ساخت، اسلام بود.» (نهرو: نگاهي به تاريخ جهان، ج 1، ص 290 ).

24. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق: محمد السماوی، قم، دارالانوار الهدی، 1418ق، ج1، ص273؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص833.

25. ابن عساکر، پیشین، ص 217؛ خوارزمی، پیشین، ج2، ص10. با اندکی تغییر [بین القتلة و الذلة وهیهات منا اخذ الدنیة].

26. ابن عساکر، همان ص217.

27. خوارزمی، پیشین، ج2، ص10؛ ابن عساکر، همان، ص218.

28. پامیر نشریه  شهر کابل – شماره ۲۵۹ چهار شنبه ۳ دلو ۱۳۸۶،  گرد آورنده: سیدجعفرعادلی«حسینی».

29. سیدجعفرعادلی«حسینی»، راهکارهای عملی اخوت اسلامی درافغانستان، صص23-21، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

30.  ابن­اعثم، پیشین، ص133و سید بن طاوس، پیشین، ص188.

31. ابن­سعد، پیشین، ص 489؛ الطبری، پیشین، ص462؛ الخوارزمی، پیشین، ص74 و ابن­اثیر، پیشین، ص86.

32. ابن­سعد، پیشین، ص489؛  الطبری، پیشین، ص462؛ الخوارزمی، پیشین، ص74  و سبط بن جوزی، پیشین، ص236.

33. الخوارزمی، پیشین، ص74.

34. الطبری، عماد الدین؛ کامل بهایی، مکتبة مصطفوی، بی­تا، ج2، ص302؛ مجلسی، پیشین، ج45، ص196؛ محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(ع)، 1408، ج3، ص328 و البحرانی، پیشین، ص422.

35.  تاريخ ابن اثير ج : 3 ص : 288

36.  لهوف ص : 35 و تذكره ص : 250

37. اللهوف ص : 28 و كامل الزيارات ص : 75

38. آیات عظام؛ شهید سید محمدسرورواعظ، شهید شیخ محمدامین افشار، شهید علامه ناصر، شهید آیت الله عالم، شهید علامه مصباح، شهید استاد نهضت، شهید استاد بنیش، شهید استاد فضیلت و دهها دانشمند دیگر کشور که مبلغان دین و رهروان راه امام حسین(ع) بودند در این مسیر جام شهادت را نوشیدند.

همچنین جهاد مردم عراق و به شها دت رسیدن علمای خاندان آیات عظام؛ مرحوم سید محسن حکیم و شهید سیدمحمدباقرصدر، همچنین پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) مبارزات  جهاد مردان لبنان، الجزایر و… قیامهای شهادت طلبانه ی دیگر ملت های مسلمان در کشورهای مختلف منطقه از تاثیرات قیام امام حسین(ع) می باشد که هرکدام آنان  با وجود سرکوب و کشتار و زندان و شکنجه دست از اهداف خود شان برنداشتند و موج بیداری اسلامی را در جامعه شان ایجاد نمودند.

مطالب مشابه