نمایش نوار ابزار

دروغ عریان

سه شنبه ۵ سنبله ۱۳۹۲

چندی قبل مقاله ای در سایت جمهوریت سکوت و همین طور در فیسبوک شخصی افراد نوشته های به نشررسیده بود و  در آن حجت الاسلام والمسلمین داکتر سیدمحمدعلی جاوید و سترجنرال سیدحسین انوری رئیس شورای رهبری حزب حرکت اسلامی را بعنوان حامیان پشت پرده جبهه اعتمادملی  معرفی نموده بودند، دفتر مطبوعاتی آقای انوری و  شخص جناب آقای جاوید این دروغ را تکذیب و  آن را تهمت ناروا خوانده بودند.  اینک توجه شماخواننده محترم را به اطلاعیه حجت الاسلام والمسیلمین داکتر سیدمحمدعلی جاوید جلب می نمایم.

دروغ عریان

کسى به نام آخون زاده، به تاریخ روز چهارشنبه ٣٠ اسد١٣٩٢یک تحلیل هوایى ومطابق تمایل درونى خویش،دربارهء تشکیل«جبههء اعتمادملى» نوشته وهراسان از اینکه مبادا داکترصادق مدبر، درآینده، رهبرى جامعهء هزاره را در دست گیرد و ادعاى سلطنت سیاسى اینها به اتمام برسد، آسمان و ریسمان رابه هم بافته، تانشان دهدکه جبههء مذکور برخاسته ازتوطئهء سادات است. وى نوشته است:
«عنوان «جبههءاعتمادملى» هوشمندانه وازنظرشکلى نیزمعنادار است. به این معناکه جبههء اعتمادملى، ازنظروسعت، محدودبه جغرافیاى مشخص، و ازنظرترکیب اعضاء متعلق به «سید» که تبار اصلى آنهابه حزب حرکت اسلامى برمى گردد… سیدعبدالقیوم سجادى، سیدجاوید، سیدعالمى بلخى، سیدفکورى بهشتى، سیدلعلى(شایدمنظورسیدبحرلعلى باشد) اعضاى مهم این جبهه است… سیدسجادى، سیدانورى و سیدجاوید،نیزنه تنهاباهم اختلاف نظرسیاسى ندارند، بلکه هرسه ازجیب شیخ آصف محسنى،نان مى خورند.»

نوشتهء مذکور درسایت «جمهورى سکوت» که به نام سایت بد نام و قبیله پرست هم مشهورشده، منتشرگردیده است. نویسندهء مقاله، کوشیده است که جبههء اعتمادملى راساخته و پرداختهء سادات معرفى نماید. وى مى دانسته که من و انورى نه تنها عضوجبههء مذکورنیستیم که نسبت به آن نظرمساعد نیزنداریم. و بنده، حزب حرکت اسلامى(حزب سابق خود) را ازپیوستن به جبههء اعتمادملى منع کردم. ولى چون نویسنده، عقدهء درونى علیه من داشته، کاذبانه، مراهم عضوجبهه نوشته و عکس من و ا نورى را درکنارسجادى و اکبرى، گذاشته تحت عنوان «جبههء دو زوجع عمامهء سیاه وریش سفیداکبرى» آن را به نشررسانده رسانده است. البتهء انگیزهء درونى این نویسنده،که هماناعقدهء شدید روانى، علیه سادات است، اورا وادار به نوشتن چنین چرندیاتى کرده است. و نخواسته من و انورى از تیررس او دور بمانیم و به همین جهت، مارا هم مورد هجمه قرارداده است.
ازنظر این نویسنده و فاشیست هاى دیگر، مفهوم واژهء«سید» معادل به انسان پست، جنایتکار، جاسوس و کثیف، برابراست. اینهاباهوشیارى، براى کوبیدن دین ومذهب، این روش راانتخاب کرده اند.که بعضاً باصراحت، علیه مقدسات دینى ومذهبى موضع گرفته، ازهیچ اهانت و بدزبانى دریغ نمى و رزند. وعده اى بالکنایه، مثل کوبیدن عنوان «سید» به توهین و تحقیردین ومذهب،دست مى یازند، توهین به جاوید و انورى و دیگرسادات شیعه،خیلى مهم نیست. ولى اینهامى دانند،که لفظ سید،به حضرت پیامبر(ص) وحضرت على(ع) وحضرات ائمه اطهار(ع) هم اطلاق مى گردد. بلکه سیداصلى و اولى آنهابوده اند، مثل سیدالمرسلین، سیدالوصیین، سیدالشهدا، سیدالساجدین و هکذا. آنهایى که نسبت به لفظ و معناى «سید»حساسیت گمراه کننده دارند، هدف اصلى شان سیدجاوید و سیدانورى نیست، بلکه سیدالاولین رانشانه گرفته و جاوید و دیگرسادات بهانه اى بیش نیست. اینهاجنایات خود را به گردن مامى اندازند و خونهاى را  که خودباعث ریختن آن شده اند، به رُخ مامى مالند. وهیچ مرجعى هم وجودندارد که از این هتاکان، سند و مدرک اثباتیه بخواهند. تمام دلیل اینهاتنهاسخنرانى بدبینانه و بى دلیل آقاى مزارى است که نزدیک بیست سال است، همان نیم خورده نشخوار کرده، به دیگران نیزعرضه مى دارند. مرحوم مزارى باماعنادشدید داشت و علیه ماسخنانى گفت که هیچ اساس و واقعیت نداشت.حال اگراینهامرد میدان هستند، ازپشت فضاى مجازى سنگرگرفته فیرنکنند. بلکه به میدان آمده، دریکى ازرسانه هاى عمومى به طورزنده بحث کنیم که تاروشن گردد که چه کسانى فاجعهء افشار و ٢٣سنبله، قبل و بعد از آن راخلق کردند و از آن ابخردى، شکست ویامحکومیت خودراپ نهان ساخته، انگشت تهمت به سوى دیگران درازکردند و سرآغاز کینه و عقده علیه مذهب، علماى دین و سادات شدند.
من قوم گرایى رامرض مهلک اجتماعى دانسته، هرسیدقوم گرا، برترى طلب، و نژاد پرست را محکوم مى کنم ویک هزارء پاک، صادق و مومن را ازهزارسید فاسد برتر و بهترمى دانم. ولى این فاشیست هاکه تعدادشان خیلى اندک است، ماسک دروغین مردم شریف و عزیز هزاره را به چهره کشیده، نفاق ملى و مذهبى رادامن زده، شعارگسست هزاره و سیدرا سرداده اند. به نظراینهاتمام عقب مانى، بدبختى، ورنج هاى تاریخى و فعلى هزاره ها ازکجروى وخیانت سادات بوده است. نزدیک است که ادعاکنندکه عبدالرحمن خان که ۶٢درصدمردم هزاره راتباه کردنیزسیدبوده و ملاعمرکه در بامیان و یکاولنگ، مردم را قتل عام نمود، هم سیدبوده است که  اگرسادات نابود گردند، درجامعهءهزاره،بهشت موعود برقرار و تأسیس خواهدگردید. درحالیکه سادات شیعه درتمام ادوار تاریخى، در رنج و مظلومیت مردم هزاره شریک بوده و همراه آنهاقتل عام، مصادره، و آواره شده اند. علاوه برآن،هیچ صاحب خرد و اندیشه، یک قوم رابه کلى محکوم نمى کند، بلکه کسانى مورد تردید قرارمى دهدکه مرتکب جنایتى شده باشد. آرى فاشسیم خودرا برتر ازدیگران دانسته، با اقوام و نژادهاى دیگر، به ستیزه برمى خیزند که هیتلرچنین کرد.
درفرجام باز تأکید و اعلام مى دارم که من عضو  و مویدجبههء اعتمادملى نیستم و نوشتهء مذکور دروغ محض و تهمت ناجوانمردانه است.

با احترام

سید محمدعلی جاوید

مطالب مشابه
دیدگاه ها