مراسم گرامیداشت نهمین سالگرد درگذشت مرحوم سترجنرال سید حسین انوری، رئیس فقید شورای رهبری حزب حرکت اسلامی افغانستان، در تاریخ جمعه، ۲۷ سرطان ۱۴۰۴ خورشیدی، با میزبانی «شورای سرتاسری پروانیان» و «شبکه خبری و اطلاعرسانی افغانستان ـ چنگال» و با همکاری «شورای عالی حرکت اسلامی» و «بنیاد مرحوم انوری» از طریق پلتفرم زوم برگزار شد.
گرچه انتظار میرفت این برنامه در شأن و مقام مرحوم انوری برگزار شود، اما آنچه دیده شد، بیشتر به یک نمایش رسانهای سطحی شباهت داشت تا بزرگداشتی رسمی و وزین. صفحهی «افغانستان چنگال» که بیشتر با هدف کسب درآمد از طریق سوژههای خبرساز در یوتیوب فعالیت میکند، از چهرههای کماهمیت و بعضاً بدنام برای سخنرانی دعوت کرده بود. من نیز در این نشست حضور داشتم، به امید آنکه دستکم پیامی مناسب با جایگاه مرحوم انوری ارائه شود؛ اما متأسفانه این انتظار برآورده نشد. از یک یوتیوبر تازهکار، انتظاری فراتر از این نمیرود. در ادامه، نکاتی را در مورد صفحهی افغانستان چنگال و سخنرانان، بهویژه آقای محمد محقق، یادآور میشوم:
الف) دربارهی افغانستان چنگال
طراحی لوگو: لوگوی این صفحه بهگونهای طراحی شده که بیننده را در نگاه اول بهیاد تلویزیون افغانستان اینترنشنال میاندازد. استفاده از رنگ پسزمینهی سرخ با کلمه «افغانستان» باعث گمراهی مخاطب و القای نوعی اعتبار جعلی میشود.
بینظمی برنامه: قرار بود مراسم در دو ساعت و نیم برگزار شود، اما با تأخیر یکساعته آغاز شد و بخش نخست آن نیز بیشتر شبیه برنامههای طنز صفحات جعفری و بابه قلندر در تیکتاک بود تا یک نشست رسمی.
نمادهای سیاسی و اهانت به جمهوریت: استفاده از پرچم سهرنگ و سرود ملی دوره استاد ربانی در حالیکه مهمانان برنامه اغلب از مقامهای جمهوری بودند، نهتنها ناسازگار بلکه نوعی اهانت به آن دوره تلقی میشود.
نقض حقوق معنوی: برای میانبرنامه و تبلیغات مراسم، از کلیپهای تولیدی «جهاد فرهنگی» بدون اجازه و با حذف لوگوی اصلی آن استفاده شد؛ عملی که نوعی سرقت فرهنگی است. این مسئله قبلاً نیز توسط بنیاد مرحوم انوری تکرار شده بود و علیرغم تذکرات، تکرار آن نشاندهندهی بیتوجهی به اخلاق رسانهای و اصول حقوقی است.
سوءاستفاده تصویری: در آغاز برنامه، جواد باهنر تصویری از خود و پدرش را بهشکل ماهرانه در برنامه گنجاند. درحالیکه در گذشته نیز گفتهام، نه او و نه پدرش در صفوف فرماندهی حرکت اسلامی جایگاهی نداشتند. پدر او (مرحوم عمرانی) در قرارگاه سنگلاخ تنها بهعنوان نگهبان اسبان فعالیت داشت و مرحوم انوری نیز نسبت به عملکرد او بدبین بود و حتی او را مورد تنبیه قرار داده بود؛ تا اینکه استاد شهید عزیزالله مبشر وساطت کرد.
اینکه دکتر صادق مدبر برای او پیام تسلیت فرستاده، ملاک بزرگی و منزلت نیست؛ او حتی برای برخی همقطاران قدیمی خود نیز چنین پیامی نفرستاد. نگهبانی در صفوف مجاهدین، گرچه عار نیست، اما سوءاستفاده تبلیغاتی از چنین موقعیتی برای ساختن چهرهای جعلی، قابل قبول نیست.
جمعبندی: در این مراسم، برخلاف انتظار، نه بزرگداشت شایستهای برای شخصیت مرحوم انوری صورت گرفت و نه محتوا و سخنرانان در شأن این مناسبت بودند. بهویژه محمد محقق که با طنز و سخنان تفرقهافکنانهاش، بیش از پیش به نقش تاریخیاش در ایجاد نفاق قومی در جامعهی تشیع افغانستان مهر تأیید زد.
ب) محتوای نشست و سخنرانان
این نشست با خوشآمدگویی جان آقا جلالی، رئیس شورای سرتاسری پروانیان، آغاز شد و با سخنرانی شخصیتهایی چون محمد عارف شاهجهان، محمد محقق، محمد ایوب سالنگی، عبدالحق حیدریان، حسین یاسا، سید مهدی انوری و سید جواد باهنر ادامه یافت. بیشتر این افراد از آدرس «شورای عالی مقاومت» و «مجمع ملی برای نجات افغانستان» معرفی شده بودند.
در میان سخنرانان، عبدالحق حیدریان مطالبی نسبتاً مرتبط با موضوع و محترمانه ارائه داد. اما در سوی دیگر، حسین یاسا که بهعنوان سخنگوی شورای عالی مقاومت معرفی شده بود و از خویشاوندان نزدیک آقای محقق نیز است، با وجود سابقه بحثبرانگیزش، بهدلیل ملاحظاتی در برابر طرفداران آقای مزاری، حتی از اشاره به کارنامه مرحوم انوری خودداری کرد. چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، سخن گفتن از انوری هزینهبردار است؛ حتی برای محمد محقق که در حد یک پیام تسلیت کوتاه بسنده کرد.
سید مهدی انوری نیز در سخنان خود در کنار کسانی که مبارزاتشان را «برحق» خواند، از عبدالعلی مزاری نیز نام برد؛ کاری که باعث ناراحتی جمعی از یاران و دوستداران مرحوم انوری شد، زیرا آنها سالها با نسبتهای ناروایی مواجه بودند و در دههی هفتاد مزاری و یارانش بارها طرح ترور انوری را فراهم کرده بودند.
سید جواد باهنر نیز در سخنانش به دو نکته اشاره کرد که پرسشبرانگیز بود:
وی از «مقبره شهدای تپه زرگر در نزدیکی ولسوالی پغمان» یاد کرد؛ محلی که نه در منابع جغرافیایی ثبت است و نه شناختهشده. اگر کسی چنین مکانی را یافت، واقعاً شایسته قدردانی است.
مدعی شد که انوری در کنار جنرال دوستم مبارزه کرده است. حال آنکه نه تصویر و نه گزارشی تاریخی چنین ادعایی را تأیید میکند. برعکس، انوری هیچگاه با دوستم همسنگر نبوده و حتی او را بهعنوان یک جنایتکار جنگی میشناخت.
باهنر همچنین مدعی شد که اختلافات در حزب حرکت اسلامی بهدلیل فساد در دوره جمهوریت پدید آمد، اما در ادامه از «انسجام» در حرکت سخن گفت. این در حالیست که حتی ماندن موقت آقای شاهجهان بهعنوان رئیس شورای عالی حرکت اسلامی، امروز نیز با بیاعتمادی و تخلفات همراه است. امید است این مجموعه، بیش از این از شخصیتها و مفاهیم مقدسی مانند جهاد و شهدا سوءاستفاده نکند.
ج) نگاهی به سخنان محمد محقق
پیام ابتدایی محمد محقق چندی قبل به مناسبت نهمین سالیاد مرحوم انوری، چندان قوی و پرمغز نبود. با اینحال، همین پیام نیز به مذاق طرفداران مزاری خوش نیامد و او را بهشدت مورد انتقاد قرار دادند.
محقق با قرائت آیه «لقد كان في قصصهم عبرة لأولي الأبصار» تأکید کرد که باید از سرگذشت گذشتگان عبرت گرفت. اما سپس افزود که باید از «نقاط قوت» عبرت گرفت و «نقاط ضعف» را نادیده گرفت! این نوع استدلال نادرست است؛ زیرا معمولاً اشتباهات باید مایه عبرت باشد، نه موفقیتها.
در ادامه، او بهگونهای تلویحی به کتاب کوثرالنبی و آمار سادات انتقاد کرد، در حالیکه خود وی در دوره جمهوریت از چهرههایی بود که بیشترین سهم را در تضعیف حقوق شهروندی هزارهها داشت. اقوام را تکهتکه ساخت و چهرههای مختلف مذهبی و سیاسی را با القاب تحقیرآمیز همچون «سگ» و «خر» یاد کرد. وی حتی در نقلقولی از دعوای دو ملا، یکی را بهسوی «استخوان» و دیگری را بهسوی «کاه» هدایت میکند! آیا سزاوار نیست به خود او گفته شود: مگر شما خود بنیانگذار نفاق قومی و مذهبی در افغانستان نیستید؟ اگر کشتارها و حذفهایی که به نام حذف خان و ارباب و مخالفین ولایت فقیه انجام دادید انکارناپذیر است، کتاب «خاطرات یک سنگرنشین» محقق نیز بهروشنی بیانگر آن سابقه تاریک است.
محقق که زمانی در جنبش تبسم و جنبش روشنایی متهم به معاملهگری شد، بعدها در کنفرانسی مطبوعاتی، محمدکریم خلیلی را به قتل مزاری متهم کرد. اکنون که خلیلی سکوت کرده و در انزواست، محقق ژست عدالتطلبانه میگیرد! آیا بهتر نیست در برابر خانوادههای قربانیان شمال افغانستان، از گذشته خود عذرخواهی کند تا صداقت ادعاییاش را اثبات نماید؟
در بخش دیگری، او به جنگهای دهه هفتاد اشاره کرده و از استاد ربانی و احمدشاه مسعود با تمثیل معاویه یاد کرد و مزاری را به امام علی (ع) تشبیه نمود. این قیاس، نهتنها نادرست بلکه جسارتآمیز است. اهل سنت نیز به امام علی (ع) احترام میگذارند و او را خلیفه چهارم و از نزدیکترین یاران پیامبر (ص) میدانند. مزاری چه سنخیتی با آن حضرت دارد؟!
دروغ دیگر محقق آن بود که مسئولیت زدن طیاره صبغتالله مجددی را از دوش گلبدین حکمتیار برداشته و آن را به احمدشاه مسعود نسبت داد. در حالیکه خود حضرت صبغتالله مجددی، رئیسجمهور وقت، بهصراحت حکمتیار را مسئول این حمله میدانست.
در مجموع، سخنان محقق چیزی فراتر از طنز، کنایه و خودستایی نبود. او در این مراسم میکوشید با حضور در سالگرد مرحوم انوری، هم از انتقادات طرفداران انوری مصون بماند و هم طرفداران مزاری را آرام کند؛ اما این دوگانهگویی بیش از پیش چهرهی واقعیاش را نمایان ساخت.
با احترام
سید جعفر عادلی حسینی
29 سرطان 1404 خورشیدی / شمال شرق آلمان