(به مناسبت چهاردهمین سالگرد شهادت آکادمیسین شهید برهانالدین ربانی)
استاد برهانالدین ربانی، رهبر جمعیت اسلامی، رئیسجمهور پیشین افغانستان، رئیس شورای عالی صلح و شورای اخوت اسلامی، یکی از برجستهترین چهرههای نسل اول جهاد و مقاومت بود. پس از شهادت، او را «شهید صلح» نامیدند.
تلاش برای صلح و اخوت اسلامی
استاد ربانی همواره به صلح، تفاهم و اخوت اسلامی باور داشت. او راهکارهای عملی صلح را دنبال میکرد و حتی بر گفتوگو با دو بار با مزاری ملاقات و گفتگو کرد و با آنکه توسط میزبان تحقیر شد و همچنان گفتگو با طالبان و مخالفان مسلح تأکید داشت. به همین دلیل، توسط حامد کرزی به ریاست شورای عالی صلح برگزیده و دو روز پس از اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی که در بیرون از کشور بسر میبرد، نشست پیرامون صلح در کابل را ترجیع داد و برای صلح حضور یافت و سرانجام در ۲۹ سنبله ۱۳۹۰، هنگام گفتوگو با نماینده طالبان (با هویت جعلی مولوی عصمتالله)، هدف حمله انتحاری قرار گرفت و به شهادت رسید.
حکومت ربانی و نگاه منتقدان
برخی در سالگردهای استاد ربانی، حکومتش را تکقومی و بیبنیاد میخوانند. اما واقعیت این است که بزرگترین چالش در آن دوره، عملکرد شورای هماهنگی بهویژه عبدالعلی مزاری بود که با سلاح و تقابل وارد میدان شد. تجربه نشان داده است که جامعه با نفرت و تفنگ به صلح نمیرسد. مزاری نیز صریحاً گفته بود: «حقی که از میله تفنگ گرفته نشود، مزه ندارد.» چنین تفکری راه تفاهم و همزیستی را بست و چرخه خشونت را تداوم بخشید. امروز زمان عبور از این منطق گذشته و نیاز به رویکردی تازه داریم.
همایش اخوت و صلح
به تاریخ ۴ میزان ۱۳۹۲، همایشی با عنوان «اخوت، صلح و همبستگی نهضتهای اسلامی» به مناسبت دومین سالگرد شهادت پروفیسور برهانالدین ربانی در هوتل صدف، چهارراهی برکی کابل برگزار شد. در این نشست، علما، استادان دانشگاه، محصلان، فرهنگیان، نمایندگان مجلسین، رهبران احزاب جهادی و جمعی از علمای ولایات مختلف کشور حضور داشتند.
این برنامه به ابتکار شورای اخوت اسلامی برگزار شد و جزئیات آن در کارنامه ۱۵ سالهی این شورا ثبت گردیده است. همچنان، حکومت جمهوری اسلامی افغانستان همان سال را از ۲۹ سنبله تا ۴ میزان به نام «هفته صلح و وحدت ملی» نامگذاری کرده بود.
سخنان واعظی شهرستانی و واکنش سیدمحمدعلی جاوید
در این مراسم، حجتالاسلام مرحوم شیخ یوسف واعظی شهرستانی (از موسسان سازمان و عضو شورای مرکزی حزب وحدت و از یاران عبدالعلی مزاری) سخنرانی کرد و گفت:
«یکی از ویژگیهای برجسته شهید ربانی، جهاد در راه خدا و تلاش پیوسته او برای صلح در افغانستان بود؛ چه در دوران کمونیستی و چه پس از آن. مبالغه نیست اگر بگویم استاد ربانی از نظر شخصیت حقیقی و جایگاه معنوی، فرد نخست افغانستان بود. همانند او را در گذشته و حال نداشتهایم و دیگر مادر روزگار چون او نخواهد آورد. امروز ما بهتر درک میکنیم که چه شخصیت بزرگی را از دست دادهایم.»
واعظی افزود:
«استاد ربانی اندیشمند، فیلسوف و پروفیسوری در اوج ایمان و خلوص بود. او مصداق آیات مبارکه «و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه…» و «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا…» است. شخصیت استاد بینظیر بود؛ صادق، صلحجو و خوشگمان. شهادتش نیز در راه صلح رقم خورد. همانگونه که امام علی(ع) در محراب عبادت فدای عدالتش شد، استاد ربانی نیز از شدت صلحطلبی به شهادت رسید.»
در ادامه، حجتالاسلام دکتر سیدمحمدعلی جاوید (از موسسان حزب حرکت اسلامی افغانستان) در واکنش به سخنان واعظی گفت:
«بیتردید شهید ربانی شخصیتی معتدل، خیرخواه و دیندوست بود. او هیچگاه جنگطلب نبود، بلکه جنگ بر او تحمیل شد. اگر امروز از او به بزرگی یاد میکنیم، باید بپرسیم چرا آن زمان علیه حکومتش جنگیدیم و نگذاشتیم مأموریتش را تکمیل کند و زمینه برگزاری انتخابات فراهم شود؟ استاد ربانی پس از پیروزی مجاهدین میخواست حکومت اسلامی را در افغانستان پایهگذاری کند، اما دخالتهای خارجی و جنگهای داخلی این فرصت را از او و مردم افغانستان گرفت»
جاوید سپس افزود:
«آشنایی من با استاد ربانی ۳۱ سال دوام یافت و در این مدت شناخت عمیقی از او به دست آوردم. در آستانه پیروزی مجاهدین، همراه با آقای خلیلی در کنار ایشان بودیم. چون خلیلی نمیتوانست بدون هماهنگی از بامیان تصمیم بگیرد، من مستقیم با استاد ربانی به توافق رسیدم. در ۱۴ ثور ۱۳۷۱ همراه با کاروان بزرگ مجاهدین وارد کابل شدیم. ابتدا وزیر پلان، سپس معاون صدارت و در نهایت سرپرست صدارت عظمی با صلاحیت نخستوزیر شدم و در کنار استاد انجام وظیفه کردم. از آغاز آشنایی تا لحظه شهادتش، یکی از نزدیکترین دوستان او باقی ماندم. حتی هنگام انتقال قدرت، استاد ربانی از من خواست ریاست کمیسیون انتقال قدرت را بر عهده بگیرم؛ مأموریتی که بدون هیچ کشمکش از استاد ربانی به حامد کرزی منتقل شد.»
او در پایان گفت:
«در طول این سه دهه، من و استاد تنها در سنگر سیاسی همراه بودیم، نه در میدان نظامی. هرگز از این آشنایی پشیمان نیستم، بلکه افتخار میکنم. همانطور که آقای واعظی گفت، استاد ربانی شخصیتی معتدل بود. جنگهای داخلی هرگز خواست او نبود، بلکه برخی گروههای جهادی به تحریک بیگانگان آن را آغاز کردند و شعلهور ساختند.»
(بخش کوتاهی از این سخنان در کلیپی به اشتراک گذاشته شده و تفصیل کامل آن را میتوانید در چینل یوتیوب جهاد فرهنگی بشنوید.)
پاسخ کوتاه به حامیان مزاری
حکومت استاد ربانی، حکومت قانونی و مشروع افغانستان بود؛ حکومتی که نهتنها توسط احزاب جهادی، بلکه از سوی سازمان ملل متحد و اکثریت کشورهای جهان به رسمیت شناخته شد. مشکل اصلی مخالفان، بهویژه شورای هماهنگی (حکمتیار، مزاری و دوستم)، این بود که مشروعیت و قانونیت را نپذیرفتند. همان کسانی که روزی در پی وزارتهای کلیدی و صدارت بودند، در حکومت ربانی شریک شدند و بهعنوان اعضای شورای قیادی ۲۰ درصد سهم داشتند. از جانب اهل تشیع نیز دو عضو شورای قیادی، معاون ریاست جمهوری، ۹ وزارتخانه و چند معاونت و ریاست مستقل در اختیارشان بود و در مجموع ۳۵ درصد سهم در حکومت داشتند. با وجود این امتیازات، بازهم برای سقوط آن حکومت و زمینهسازی ظهور طالبان جنگیدند؛ اما امروز زیر سایه طالبان حتی جرئت اعتراض هم ندارند.
برخلاف تبلیغات مخالفان، حکومت ربانی یک حکومت قومی نبود. مشروعیت داخلی داشت و سران احزاب جهادی در تصمیمگیریها شریک بودند؛ همه اقوام افغانستان در آن حکومت سهم داشتند، چیزی که در تاریخ کشور سابقه نداشت. برای نخستینبار، یک رئیسجمهور تاجیک جایگاهی چنین ارزشمند برای تشیع و هزارهها قائل شد. اما برخی رهبران، بهجای همکاری برای تقویت دولت ملی، اسیر خودخواهی و جاهطلبی شدند و حتی حاضر بودند کشور را قربانی اهداف شخصیشان کنند.
حکومت ربانی با وجود آنکه ۸۰ درصد جغرافیا را از دست داده بود، در طول یک دهه پرچم و نمایندگی رسمی در سازمان ملل و در سطح جهان حفظ کرد. این معنای واقعی «مشروعیت» است. هیچ حکومتی در تاریخ افغانستان چنین نمونهای ندارد: مشروعیت داخلی که به مشروعیت جهانی انجامید.
استاد ربانی در موقعیتهای گوناگون سخنان مهمی درباره بیداری اسلامی داشت. از جمله در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی گفت:
«وقت آن فرا رسیده تا همه افغانها راهکاری برای بهبود اوضاع پیدا کنند. زمان آن رسیده است تا نخبگان تعریف صحیحی از اسلام ناب ارائه کنند تا فضای جامعه بر جریانهای افراطی تنگ شود.»
و نیز گفت:
«تقاضای من از علمای امت مسلمه این است که در برابر پدیده جدیدی که با تکفیر مسلمانها، خونشان را مباح میدانند، موضعی روشن بگیرند.»
جامعه امروز افغانستان، بهویژه فارسیزبانان، در نقطهای حساس از تاریخ ایستاده است. عبور از میراث سیاسی و جنگی شورای هماهنگی (حکمتیار، مزاری و دوستم) و همفکران آنان ضرورتی انکارناپذیر است. این عبور تلاشی است برای گشودن راهی تازه بهسوی آیندهای انسانی، مدنی و عاری از خشونت.
به امید صلحی با اقتدار، عزت و عظمت برای افغانستان، عاری از جنگ و خشونت.
با احترام
سید جعفر عادلی حسینی
۲۹ سنبله ۱۴۰۴ خورشیدی / ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۵ میلادی
روستوک – شمالشرق آلمان