نمایش نوار ابزار

سابقه ی برگزاری مراسم عاشورا در افغانستان

چهارشنبه ۱۴ میزان ۱۳۹۵

قال رسول الله  صلی الله علیه و آله:« إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»، شهادت امام حسین علیه السلام در دل‏های افراد با ایمان آتش و حرارتی ایجاد می‏کند که هرگز خاموش نخواهد شد.(مستدرک الوسائل، ج ۱۰ص ۳۱۸)
بنا به نقل منابع روایی و تاریخی و برخی گزارش‌ها، اولین مرثیه خوانان و عزاداران بر حسین بن علی علیه السلام  پس از واقعه عاشورا، زینب کبرا سلام الله علیها و علی بن الحسین علیه السلام بودند.

حضرت زینب سلام الله علیها هنگام گذر از کنار تن برادرش با این سخنان، دوست و دشمن را به گریه‌انداخت؛«آه‌ ای محمد، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این بدن تکه‌تکۀ خونینِ مانده در صحرا، حسین است.

آه‌ ای محمد، دخترانت به اسیری رفته و فرزندانت کشته شده‌اند و گَرد صبا بر آن‌ها نشسته است.»(۱)

با ورود اسیران کربلا به شام، هند زن یزید و سایر زنان بنی امیه بر آنان گریستند و برای آنان سه روز(۲) یا هفت روز(۳) عزا به پا کردند. برخی منابع نوشته‌اند یزید به زنش هند دستور مویه بر شهدای کربلا را داد.(۴) سیوطی، ملایمت یزید با اهل بیت در شام را به دلیل ترس او از شورش و ملامت مردم می‌داند.(۵) ام کلثوم دختر حضرت علی علیه السلام(۶)، و فاطمه صغری دختر امام حسین علیه السلام(۷) نیز از نخستین زنانی بودند که با خواندن اشعار و سخنرانی، کوفیان را به گریه‌انداختند و ام‌سلمه همسر پیامبرصلی الله علیه و آله(۸) زینب دختر عقیل،(۹)، ام‌البنین(۱۰) و رباب(۱۱) از زنانی بودند که مردم را در مدینه به سوگ نشاندند.

بشر بن جذلم، به دستور امام سجاد علیه السلام ورود اهل بیت به مدینه را با سرایش اشعاری بر مردم اعلام کرد و آنان را گریاند.(۱۲)

دوره‌ی امامان شیعه: کمیت اسدی از بزرگ‌ شاعران زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام(۱۳) و دعبل خزاعی از شاعران شیعی دوران امام رضاعلیه السلام  بر امام حسین علیه السلام مرثیه خوانده‌اند.(۱۴) در دوران امامان، به بیانگران مصائب امام حسین علیه السلام با شعر و… مُنشِد می‌گفتند.(۱۵)

سابقه ی تشیع و برگزاری مراسم عزاداری در افغانستان: برخی از منابع تاریخی، ورود تشیع به هزاره‌جات را در همان سده نخست و همزمان با ورود اسلام دانسته و نوشته‌اند: «اهالی غور در زمان حکومت حضرت علی  علیه السلام، اسلام و تشیع را پذیرفتند و به خط مبارک حضرت، حکم را گرفتند.»(۱۶) غالب ظن آن است که سلطان غور در عهد امیرالمؤمنین علی علیه السلام «بر دست علی کرم الله وجهه ایمان آورده و از وی عهد و لوایی بستد و هر که از آن خاندان به تخت نشستندی، آن عهد و لوایی بدو دادندی و محبت ائمه و اهل بیت مصطفی صلی الله علیه و آله در اعتقاد ایشان راسخ بود.»(۱۷) ابن خلدون تاریخ نگار معروف و معتبر جهان اسلام نیز چنین باور دارد که: «غوریان و حاکمان غوری، در زمان خلافت حضرت علی علیه السلام  اسلام آورده اند، و از همان ابتدا اسلام آنان با محبت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله و و لایت آنان همراه بودند.»(۱۸) شهید مرتضی مطهری دانشمند و اسلام شناس، در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران چنین اظهار می دارد: «سلاطین غور اصلا از غور هرات هستند و نسب آنان به شنسب نامی، می رسد. این شنسب در زمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام مسلمان شدو فرمانداری ناحیه غور از طرف آن حضرت به وی تفویض گردید. مورخین می نویسند در زمان بنی امیه که امیرالمؤمنین را در منابر سب می کردند و حکام بنی امیه مردم را وادار به این عمل می نمودند، مردمان غور زیر بار این عمل نرفتند و حکام غور و غرجستان نسبت به آن جناب اسائه ادب نکردند.»(۱۹)

فخرالدین مبارکشاه این مسأله را از افتخارات مردم غور دانسته چنین سروده است:

به  اسلام در هیچ منبر  نماند               که بروی خطیبی همی خطبه خواند

که بر آل یاسین به لفظ  قبیح                بکردند  لعنت  به  وجهی   صریح

دیار بلندش از آن بود  مصون              که از دست آن ناکسان بود  بیرون

ازاین جنس هرگزدرآن کس نگفت         نه  در  آشکار   ونه    اندر   نهفت

نرفت اندرآن  لعنت    خاندان               از این بر همه عا لمش فخر دان(۲۰)

اسناد و شواهد تاریخی نشان می دهد، تشیع همزمان با ورود دین اسلإم به خراسان بزرگ که افغانستان بخش مهمی از آن را تشکیل می داد، وارد این سرزمین شد و از آغاز ورود تشیع به افغانستان فرهنگ و شعایر شیعی، مخصوصا مراسم عزاداری در افغانستان انجام می گردید.

فرهنگ مراسم سوگواری حسینی که همان فرهنگ دین مداری در رگ های جامعه اسلامی و شیعی و فرهنگ ظلم ستیزی و عدالت گستری، ذلت ناپذیری، آزادی خواهی عملی، فکری و معنوی وکرامت انسانی است، با فعالیت حکیمانه ی علمای گذشته ای کشور در بستر سوگواری و عزاداری مصایب و قیام حسینی پایدار مانده و نسل به نسل در فکر و روح و جان جامعه ی شیعی منتقل گشت. از این منظر عزاداری حسینی در دوره های مختلف تاریخی  با فراز و نشیب های گوناگونی شیعیان (و گاه غیرشیعیان) در ماه محرم در سوگ شهیدان کربلا انجام می‌دهند.

سوگواری در آغاز با گریه و شعرخوانی صورت می‌گرفت؛ اما رفته‌رفته مداحی، روضه خوانی، شمایل کشی، سینه زنی، تعزیه و مانند آن به مراسم سوگواری افزوده‌ شد. بیشتر این آیین‌ها در دوران آل بویه، صفویه و قاجار شکل گرفتند. برخی از عالمان دینی و روشنفکران مقابله‌هایی با بعضی از این آیین‌ها (به‌ویژه قمه‌زنی) داشته‌اند.

حکام مستبد گذشته و برخی شاهان افغانستان نه ‌تنها با نیروهای‌ دینی‌ و روحانیون‌ شیعه مخالفت‌ خود را نشان‌دادند، بلکه‌ با هرگونه‌ تشکل‌ مذهبی‌ مخالفت‌ نمودند و تا جایی‌ که‌ حتی‌ ‌خصومت‌ شدید علیه‌ علما داشتند و بسیاری از عالمان دینی را زندانی و شرایط خفقانی را برای آنها بوجود آوردند تا مانع این گونه فعالیت های شان گردد و برپایی مجالس عزاداری، توأم با خطراتی مواجه می گردید و در شرایط سخت و دشوار  مراسم عزاداری در میان شیعیان بصورت مخفی و غیر علنی برگزار که  اینگونه ایثار و از خودگذشتگی بیانگر عشق، ارادت و محبت شیعیان افغانستان نسبت به اهل بیت علیهم السلام است.

از سوی دیگر متولیان تکایا و هیئت‌های مذهبی با ارتباط و بهره گیری از نظرات علما ضمن ایجاد زمینه آشنایی بیشتر جوانان با اهداف کلی قیام امام حسین علیه السلام و تعامل با هیات مذهبی توانستند که  کیفیت و کمیت عزاداری‌ها را افزایش دهند.

هرچند عده ای به این باورند که در شرایط کنونی با ایجاد دیموکراسی و آزادی بیان زمینه ی فعالیت برای اهل تشیع بیشتر مهیا  وشیعیان دارای تشکل های منظم همانند؛ شورای علمای شیعه، شورای ائمه مساجد و خطبای تکایا، شورای عالی تنظیم امور دینی و… هستنند؛ بدون تعارف، ایجاد وضعیت کنونی برای پیروان اهل تشیع از تلاش صادقانه و مخلصانه علمای گذشته ای کشوربوده که هرکدام با خون دل خوردن، زندان رفتن، اذیب و آزار کشیدن هایی شان در راستای در نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و اسلام ناب متحمل شدند، برعکس امروز که اکثر بزرگواران مصروف دامن زدن به اختلافات در نحوه ی برگزاری مراسم عزاداری هستند و احترام همدیگر را نگه نمی دارند و همه صاحب نظرند، عده ای دیگر فکر می کنند که رفتن به ارگ و پیش کش نمودن برنامه مراسم دینی و مذهبی را به  حضور حکام و پذیرفتن انواع ذلت و خواری تا به رسیدن به ارگ ریاست جمهوری افتخار آفریدند.

چنانچه در گذشته نیز برخی از عالمان، برای انجذاب به دنیای سلاطین، گاهی از دین مایه می گذاشتند و باج علمی می دادند وآنچه که در این «جذب» و «انجذاب»، ذبح می شد، حقیقت دین و جوهر مکتب و ایمان مردم بود. این کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را مرحوم علاّمه امینی در کتاب«الغدیر» ج ۲۰۹ / ۵، تحت عنوان «سلسله الکذّابین و قائمه الموضوعات»، درباریان و حاشیه نشینان سلاطین از آن حضرت چنین آورده اند: «ایّاکم و ابواب السلطان و حواشیها، فان اقربکم من ابواب السلطان و حواشیها ابعد کم عن اللّه عزّوجلّ»، حکّام، برخورد «معامله گرانه» با علما می کنند، در هر دادنی به فکر ستاندن، در هر خرجی در اندیشه دخل و در هر امتیازی که می دهند، به فکر بازدهی و سودآوری آن به دربار و وجهه و منافع خویشند…
آری! هر تصوّری جز این، سادگی و خوش باوری است، تاریخ شاهد رفتار و کردار علمای گذشته می باشد که آنان با همه مشکلات و موانع که سرراه شان بودند، شأن علمایی شان را حفظ نمودند.

شواهد تاریخی نشان می دهد که برخی حکام مستبد گذشته در این کشور به قتل عام شیعیان پرداختند و حسینیه‌ها را تخریب و هر گونه عزاداری را ممنوع و بدعت اعلام نمودند، اما عده ای دیگر از سلاطین نیز بودند که به حقیقت پی بردند و با برگزاری مراسم عزاداری مخالفت علنی نورزیده اند و حتی از دوران امیر امان الله خان( ۱۳۰۸-۱۲۹۸  خورشیدی) به بعد اسناد تاریخی، حکایت از حضور شاه یا اعوان آنها  را در عزاداری شیعیان کابل دارد. چنانچه حکایت می کنند، محمد ظاهر خان(شاه سابق این کشور)، در دهه نخست سلطنتش، به درد چشم گرفتار می‌شود به طوری که عزم زیارت سیدالشهدا علیه السلام را می کند و او در سال ۱۳۲۸ خورشیدی(سال ۱۳۶۹ هجری قمری)، موفق به زیارت مرقد مطهر امام حسین علیه السلام گردید و پس از آن به  برکت زیارت کربلا، سلامتی خود را بازیافت، ناودان طلا به حرم آن حضرت را هدیه کرد و از آن تاریخ به بعد، «ظاهر شاه» و فرزندانش در مراسم عزاداری سیدالشهدا روزهای تاسوعا و عاشورا شرکت نمودند و گاهی نذر می دادند و جالب اینکه گفته شده «محمد داوود خان» نیز که در تعصب قومی و مخالفت با شیعیان هزاره معروف بود، دو سال پس از کودتای بدون خونریزی علیه ظاهر شاه، به زیارت قبر اباعبدالله الحسین علیه السلام شتافت، وی در روز عاشورا نذر می‌کرد و عزاداران را غذا می‌داد.

بنا بر این مراسم عاشورا در افغانستان سابقه بسیار طولانی دارد، اما درنحوه برگزاری این مراسم در سال های اخیر تغییرات زیادی رونما شده است. در گذشته ها مراسم عاشورا بیشتر در حسینیه ها برگزار می شد و مردم با تجمع در حسینیه ها پای منبر روحانیون می نشستند، سینه می زدند و با گوش دادن به روضه خوان ها می گریستند و  به این ترتیب برگزاری مراسم عاشورا صرفا به حسینیه ها محدود بود و این مراسم عزا داری ١٣ روزه بسیار با سادگی برگزار می شد.

اما درسال های  اخیر مراسم عاشورا از حسینه ها بیرون کشانیده شده و عاشورا  امروزه بیشتر از حسینیه ها در سطح شهر تجلیل می شود، درشهرهای عمدتا شیعه نشین افغانستان، در چهار راه ها دروازه های ویژه ای از خوازه های فلزی که بنا ها هنگام ساختن ساختمانهای بلند از آن استفاده می کنند، ساخته و سپس روی آن پارچه سیاه کشیده و روی این پارچه ها کتیبه و عکسهایی از شهدای کربلا نصب می گردد؛ موتر، موتر سیکلت وحتی بایسکیل های شخصی اکثرا پرچم های خاصی را حمل می کنند که روی آنها نوشته است «یا حسین شهید»، «یا اباعبدالله»، «یا قمر بنی هاشم»، «یا شهید کربلا» و ده ها شعا و عکس ویژه ای محرم.

در پایه ها یا تیرهای برق، دیوارهای بعضی از ساختمانهای عمومی، درو پنجره خانه ها و مغازه ها نیز پرچم ها وشعار های مشابهی به چشم می خورد و درگذشته ها همانگونه که ذکرشد، دهه محرم و عاشورا بیشتر فرصتی بود برای سربه زانو گذاشتن وخاموشانه از رنج بی شمار روز گار گریستن اما حالا این گریستن های سوزناک و خاموش به فریاد وهیاهو بدل شده است.

حالا همه مساجد به بلند گوهای عظیم مجهز اند، وصدای روضه خوانان، نوحه خوانان و سینه زنان را در سراسر شهر منعکس می کنند. افزون براین دسته های سینه زنی که روزانه در سطح شهر به راه می افتند، هرکدام چندین ماشین به همراه دارند که شماری از آنها نیز با بلند گوهای بزرگ تجهیز شده است. و شهر را پر از نوحه وزاری برای امام حسین علیه السلام ویارانش می کند.

دراین میان بازار کاست فروشی ها وسی دی فروشی ها نیز گرم است و هرکدام از آنها روزانه ده ها سی دی وکاست نوحه های افغانی وایرانی را می فروشند و آنچه خیلی تازه و جالب است نوحه های سینه زنی موزیکال است.

دسته های سینه زنی هر حسینیه، مشخص است ونام وعنوان بخصوصی دارد و تمامی کسانی که سینه می زنند، لباس یک رنگ سیاه می پوشند و پارچه ای را نیز به سر می بندند که معمولا سبزرنگ است و شعار یا نام یکی از پیشوایان معصوم علیهم السلام بر روی آن نوشته شده  و اما در نحوه آرایش لباس ها دسته های سینه زنی از هم تفکیک می شوند.

بزرگ سالان و آدم های قدیمی تری که در برگزاری مراسم عزاداری مشکلات را دیده تاحدودی از این نوع مراسم ناراضی اند، زیرا دراین سال ها مراسم عاشورا مختص سینه زنی ورفتن دسته های سینه زنی ازیک جا به جای دیگر وروضه خوانی و سخنرانی ها کم شده و بیشتر علماء سعی می کنند که برخلاف علمای سابق از مسایل روز و سیاسی صحبت کنند و دراین سال ها کمتر روحانی مایل است که در مورد فضایل اخلاقی امام حسین علیه السلام و یا در مورد شجاعت و حتی جزییات واقعه کربلا سخن بگوید ویا به وعظ ونصیحت اخلاقی مردم بپردازد.

در حالیکه بسیاری از علما و خطبای گذشته ی کشور تلاش فراوانی در جهت تبیین فلسفه نهضت عاشورا نمودند و بسیاری از آنان همراه هیئت‌ها، دسته‌ها و مداحان سعی کرده‌اند که کاری درست و حسینی انجام دهند و به صورت مطلوب فلسفه عزاداری و قیام عاشورای حسینی را  تبیین نمایند، اما سالهای اخیر برخی‌ مدعیان علم و منبر، در حالیکه برخی آنان سواد کافی هم ندارند افراطی عمل نمودند و برخی خرافات را در مراسم سوگواری تقویت نمودند که متاسفانه در بیان فلسفه عاشورا و یا در بخش اجرا و شکل عزاداری سبب سوء تفاهم از نهضت عاشورا گردیدند.

علاوه  بر جدا برگزار شدن مراسم سینه‌زنی جوانان از روضه‌خوانی علما یکی از مشکلات هیئت‌های عزاداری و بهره گیری از سخنان علما که راز و فلسفه قیام حسینی را در جریان روز تبیین می‌کنند، بی‌بهره می‌مانند و گاهی‌هم بعضی از علمای افراطی و تند رو حرکات مانند؛ دامن زدن اختلافات فقهی چون؛ تشویق به تیغ زنی، بلند کردن بلندگوها تا دیر وقت، مسدود کردن راه‌ها و جاده‌های عمومی و نصب پرچم‌های عزاداری در مکان‌های نامناسب بنام عزاداری سبب آزار و اذیت مردم می‌شوند.

آری! کشور افغانستان از دیرباز حب اهل بیت علیهم السلام را در تاریخ خود شاهد است و به آن می‌بالد و هرچند اوج محبت اهل بیت علیهم‌السلام در میان شیعیان این کشور موج می‌زند، اما باید اذعان کرد که این اظهار محبت مختص به شیعیان نیست، بلکه برادران اهل سنت نیز نمود و بروزهایی در اظهار ارادت و محبت به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را داشته و دارند.
در بسیاری از مناطق افغانستان همزمان با ماه محرم، اهل سنت این کشور به طور گسترده در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام  و یاران با وفای آن حضرت شرکت می‌‌کنند و به شیوه‌های مختلف به عزاداری می‌پردازند و حضور پرشور اهل سنت در بر پایی مراسم عزاداری در ماه محرم را در بسیاری از مناطق و ولایات، با دادن نذری حضور می یابند و روحانیون اهل سنت سخنرانی می‌کنند و روضه می‌خوانند و آنگونه که «محمد آصف آهنگ» نویسنده و روزنامه نگار افغانستان در کتاب «یاداشت‌ها و برداشت‌های از کابل قدیم» نوشته است، مردم اهل سنت شهر کابل، شب عاشورا در خانقاه‌ها و مساجد جمع می‌شوند و بعد از ذکر نام و یاد خدا مرثیه می‌خوانند و آنگاه در وصف پیامبر اسلام صلی الله و اهل بیت علیهم السلام مرثیه سرایی می‌کنند و اشک از دیدگان خود جاری می‌سازند و در شب عاشورا، علم شبیه آنچه که در میان شیعیان مرسوم است از خانقاه‌ها و برخی مساجد بیرون آورده و به صورت دسته جمعی ذکر و وصف خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌کنند، به طرف زیارت «تمیم انصار» حرکت  و شب را تا سحر به ذکر و خواندن مشغول بوده و صبح روز عاشورا، دوباره علم را ذکر گویان به خانقاه و مساجد باز می‌گردانند و در برخی مناطق افغانستان پیروان اهل تسنن در حسینیه‌ و مساجد اهل تشیع شرکت می‌کنند و همراه  با آنان به عزاداری می‌پردازند و در برخی ولایات و مناطق کابل فقط نظاره‌گر مراسم عزاداری هستند.

منابع:

  1. بلاذری، انساب‌الاشراف، ج۳، ص۲۰۶
  2. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۰۷۴
  3. مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۹۶
  4. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۰۷۷
  5. سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۴۵
  6. ابن طاوس، لهوف، ص۱۷۳-۱۷۴
  7. نک: ابن طاوس، لهوف، ص۱۷۱-۱۷۳
  8. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۳
  9. ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۵، ص۱۳۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۲۱
  10. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۹۰
  11. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸
  12. حکیم، موسوعه الامام…، ج ۵، ص۲۱۵۷
  13. خزاز، کفایه‌الاثر، ص۲۴۸
  14. درباره مرثیه و شعر بر اهل بیت نک: ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۳۲ و ۳۳
  15. مظاهری، رسانه شیعه، ص۳۳ به نقل از پوراحمدی، عزاداری امام حسین علیه السلام در محضر امامان شیعه، فصلنامه شیعه‌شناسی، شماره۸، ص۱۱۸
  16. قربانعلی محقق ارزگانی، ص ۲۶۳
  17. جوزجانی، منهاج سراج، طبقات ناصری، ج۴،صفحات ۳۱۹و ۳۲۰٫
  18. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۵۴۳٫
  19. مرتضی، مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران،ص۳۸۸٫
  20. فخرالدین مبارک شاه، روضات الجنان، فی اوصاف مدینه هرات، ص۳۵۶-۳۵۵٫

نویسنده: سید جعفرعادلی«حسینی»

مطالب مشابه