نمایش نوار ابزار

قیام حماسه انگیز چنداول و یادی از شهیدان سلحشور و حماسه ساز گمنام

چهارشنبه ۳۱ جوزا ۱۳۹۱

 قیام پرافتخار دوم سرطان 1358 چنداول در تاریخ ملت ظلم ستیز و سر افراز افغانستان ، نقطه تحول بزرگ و فراموش نشدنی، برای آزادی افغانستان از چنگال دژخیمان وابسته به شوروی سابق بوده است. این قیام که بنام اسلام و نجات مردم افغانستان، از چنداول آغاز گردید، در حقیقت سرآغاز شکوفایی، آزادی و استقلال این ملت شد. پرچم افرازان ستم و الحاد جهت ایجاد رعب و وحشت و تحکیم سلطه جابرانه اش اقدام به دستگیری علمای جید دینی، روشنفکران مذهبی و سیاستمداران ملی اعم از تشیع و تسنن نمودند.

مهم ترین ویژه قیام چنداول که جهان را سخت شگفت زده کرد، این است که این قیام زمان آغاز می گردد که، سکوت و سیاهی ظلم همه جارا فرا گرفته و سایه شوم جلادان حزب دموکراتیک خلق در سراسر کابل گسترده بود.

هر روز هزاران زن و مردم مومن را در زیز تیغه های گیوتین قرون وسطایی، سربه نیست می کردند و هزاران سرو بلند قامت و نان آور خانواده های این سرزمین را دسته دسته در جوخه های مرگ کشانیده و زنده زنده در پلوگونهای پلچرخی در زیر خاک مدفون می کردند .

از طرفی هم این قیام، اولین قیام مردمی است که از کقبل کابل و چند قدمی ارگ (مرکزیت قدرت جلادان چکمه پوش حزب خلق و پرچم) در روز روشن و انظار عامه آغاز گردید و علم برداران آن که لباس شهادت برتن و جاده سرخ شهادت را می پیمودند با نعرهای الله اکبرشان کاخ ظلم و بیداد را به لرزه در آوردند، که بازتاب پرشتاب آن در سراسر افغانستان نغمه آزادی و آزادگی را طنین افگند و اولین ساعقه ای بود برظلمت کده ای ستم و ابرهای تیره باطل.

این حرکت روح سلحشوری و آزاد مردی را در تمامی میهن دمید و موج بیداری اسلامی را جلایش داد. از این روز به بعد تمامی قدرت، ابوهت و غرور اهریمنی رژیم کودتا به زمین خورد، یعنی«آن قدح بشکست و آن ساقی نماند» و جرئت قیام و خیزش را در سرتاسراین کشور به ارمغان آورد. با شکستن سکوت و سیاهی شب الهام بخش پیروزی مردم این سرزمین گردید، با خون و شهادت شان فریاد کشیدند و به مردم نوید دادند که: «الیس الصبح بقریب» .

حقیقتا دوم سرطان روز حماسه و تولد جدید اسلام و آزادگی در افغانستان بود.

ما درود می فرستیم براین قیام خود جوش که از متن توده ها با خودآگاهی و خدا آگاهی برخاست.

و درود می فرستیم برپیشگامان، شهیدان سلحشور و حماسه آفرینان آن، که اسطوره ای قدرت دیکتارتوری پرولتاریا را در هم شکست و افسونها و افسانه های خیالی کمونیزم را باطل کرد.

قیام مظلوم و اسطوره های گمنام

قیام چنداول مظلوم ترین قیام در تاریخ جهاد میهنی ما هست، زیرا این حرکت هم به فراموشی سپرده شد وهم وارونه تبلیغ گردید، زیرا براثر عدم آگاهی از تشکیلات و شناسایی از قهرمانان این قیام، هرکس به ظن و منافع خود چیزی نگاشته و تاریخ سازی و واقعه نگاری کرده اند. یکی این قیام را، قیام محصلین فاکولته انجنیری پوهنتون کابل نوشته اند و دیگری آن را قیام شهید عمرخان پسرعمه شهید احمدشاه مسعوود قلمداد نموده و آن دیگری هم آن را قیام حاجی نوروز …. خواندند.(!؟).

این یک حقیقت غیر قابل انکار است، که قیام چنداول یک خیزش همگانی در کابل بود وجای شک نیست که این عزیزان و امسال اینها در این آهنگ جاویدانی سهیم بوده اند. از آنجاییکه این قلم در آن زمان در متن آن تحول قرار داشت، به وضاحت می توان گفت که این قیام ممثل وحدت ملی و اخوت اسلامی در کابل بود و هیچ تنظیم و گروه خاص، تبارخاص، مذهب خاص وافراد خاص خلاصه نمی شد. سلسله جنبانان این حرکت مردمی، بیشتر از جوانان مسلمان دانشگاهی، عده ای از روحانیون مبارز، بعضی از متنفذین قومی، عده ای از پیشه وران وتجار ملی … از تمامی اقوام، اقشار و مذاهب اسلامی افغانستان بودند که در قالب گروه وتشکیلات خود جوش مجزا از هم در فعالیت بودند تا آهسته آهسته همدیگر را درک نمودند و با تعیین یک فرد ارتباطی به شکل تشکیلات مخفی خوشه انگوری و یا مثلثی با هم ارتباط می گرفتند، که در سراسر کابل این حرکت در جریان بود، می توان بعنوان مثال یاد آور شد: یکی از مهم ترین تشکیلات مخفی که در قیام کابل نقش برازنده ای داشت«سازمان دفاع ازاسلام» بود، که از افراد کلیدی آن می توان از شهیدقاضی غلام سخی قیررزی باشنده اصلی خان آبادولایت کندوز، دانشمند محترم قاضی صاحب محمدصفا کریمی باشنده کابل واصالتا از ولایت غزنی، حجت سید شیخ عباس غزنوی، قاضی رازمحمد دلیلی از ولسوالی اندر ولایت غزنی، شهید حاجی چغل ترکمنی،‌ شاعر و گوینده توانا حجت الاسلام سید عبدالعظیم مبین، دانشمند شهیر فضل محمدالله فضلی، داکتر ظفر، اصغر بختیاری و… نامبرد. که تشکیلات موصوف مراکز متعدد در شهر کابل داشت. همچنین در منطقه چنداول چندین مرکز با تشکیلات مخفی وجود داشت، که یکی از این مراکز به عنوان، شورای انقلاب چنداول نامیده می شد. مقر اصلی این شورا در محله کردها (قورت ها) چنداول در منزل سید ابراهیم معروف به سید آقاگل،‌ داماد سید عنایت الله حیدری از بزرگان سادات شش پرولسوالی جاغوری بود. هسته ای مرکزی این شورا که تحت رهبری دانشمند محترم، حجت الاسلام سید موسی رضوی مالستانی(وکیل اسبق ولسوالی مالستان در مجلس شورای نمایندگان) فعالیت می نمود، کادر رهبری این شورا مرکب از هشت تن بود، که چهار تن آن از اهل تشیع و چهار نفر دیگر از اهل تسنن بوده مانند: میرعبدالصمد حدید اهل هرات، شهید الله رحمانی، ثارنوال حبیب، سید عنایت الله حیدری، شیخ توسلی از همکاران مرحوم طالب حسین قندهاری و همچنین حاجی سیدحسین علی و برادر محترم ایشان استاد سید شرف سنگلاخی….

این شورا علاوه از منطقه چنداول در مناطق دیگری مانند باغ علی مردان، شهداء صالحین و … نیز فعالیت داشته اند. همچنان در چنداول در منزل شهید حسین قلندر زاده(بشیر) جنب تکیه خانه مرحوم آقای لسان یکی از پایگاههای مخفی «اسلام مکتب توحید» قرار داشت که علاوه از این قلم، شخصیت های مانند شهید نصیراحمد عظیمی از وزیرآباد کابل، شهید سید داود کارمند مطبعه دولتی، محمد اسماعیل معروف به پسر مرحوم کاکاحسن شیخ علی، سید رضا اطهر، شهید ظاهرعطایی پسرمرحوم انور بوت دوز از بالا جوی قلعه هزاره ها … تجمع می نمودند، این تشکیلات علاوه از منزل شهید قلندر زاده در تکیه خانه کشمیری ها منزل شهید قاری سید مبین آقا، منزل اسماعیل پسرمرحوم کاکا حسن واقع گذرچارسوق، همچنین در سایر مناطق کابل مانند وزیرآباد، گذرگاه، افشار، کارته سخی و …. فعال بودند.

همچنان در چارسوق و سپا منصورها منازل میرعلی احمد«ضیا»، شهید معلم ولی«شیونی» پسرمرحوم فقیرحسین خان تکیه دار، پایگاههای مهم قیام چنداول به شمار می رفتند. در سایر نقاط چنداول اماکن و شخصیتهای فعال مانند؛ شهید مظفرالدین شاه ظهوری لسانزاده(شاه جان)، شهید عباس هزاره معروف به عباس پوچوق، قهرمان ملی کشتی الحاج پهلوان ابراهیم، حاجی تاج محمد(صاحب هاشمی هوتل ورستورانت که در این زمان در دهنه سه دوکان چنداول موقعیت داشت)، الحاج شهید آخوند کاظم، مرحوم سیدحسن جوادی، مرحوم حاجی نوروزعلی هدایت، مرحوم پهلوان ابوالحسن، سیدظاهر پرویزی و… همچنان در سایر اماکن، خونجامگان لاله گون دیگری مانند شهدای والام مقام چون شهید ضامن علی واحدی، شهید ابوذر، شهید رضایی، شهید انجنیرامینی، شهید استاد علی«پیشتاز» (باشنده کابل از سادات یکاولنگ) که در آن زمان رسالت اسلامی را سامان داده بود، در مناطق شاه شهید، کارته سخی و جاهای دیگری فعالیت داشتند و صدها خداجوی اهریمن ستیز دیگری نیز وجود داشتند که در قیام پرافتخار چنداول در حقیقت اولین قیام مردم کابل است که افتخاری، بر افتخارات جهاد مقدس ملت مسلمان افغانستان افزود. قرار بود این حرکت در روز دوم سرطان همزمان در سرتاسر کابل از چندین منطقه صورت گیرد. اما متأسفانه غیر از منطقه چنداول از هیچ جای دیگری حرکت همسو با این خروش تاریخی صورت نگرفت.

تصمیم و روز سرنوشت

دو روز قبل ار روز قیام، با دعوت مخفیانه سازمان دفاع از اسلام از تمامی افراد ارتباطی در محل شش درک کابل محفل پرشکوهی دایر گردید، در این جلسه پلانهای جهت براندازی دولت حزب دموکراتیک خلق و تشکیل کابینه جدید، بحث و تعهداتی صورت گرفت. شور و هلهله تمامی مجلس را فرا گرفته بود، در ای اثنا جناب حجت الاسلام آقای مبین شعری را که سروده بود، به خوانش گرفت:

بیا آخوند با این طوفان چه میگی

جواب ملت حیران چه میگی

به باغ وحدت مارخنه کردی

زخشکی گل و بوستان چه میگی

به لفظ وامسحوا بس جنگ و دعواست

کنون با منکر قرآن چه میگی

به بازار فروش است دین و کشور

تو با این بایع نادان چه میگی

مگر در دین ما رسم دفاع نیست

دفاع از دین و از ایمان چه میگی

به زندان واعظ است و حضرت هردو

اگر کشتند تو با وجداون چه میگی

«مبین» کم نما این جنگ و دعوا

سخن با مردم بی جان چه میگی

این سروده در آن زمان طوفانی در روح و روان مجلس دمید و حاضرین با اوج احساسات آن را استقبال نموده و تصمیم گرفته شد که روز سه شنبه دوم سرطان رأس ساعت 10 و 30 دقیقه صبح بعد از قرائت آیاتی از کلام الله مجید از طریق رادیو(که مسئولیت آن به عهده آقای حسینی سنگلاخی گذاشته شد) قیام و انقلاب در سرتاسرکابل و تمامی افغانستان همزمان از طریق نظامی و ملکی آغاز گردد.  غیر نظامیان با برافراشتن بیرق ها و دادن شعارها، مردم را در صحنه کشانیده و شناسایی افراد خودی از دیگران شفر این بود که ساعت ها در دست را ست بند گردد و با انگشت شصت چپ اشاره صورت گیرد. اما در روز موعود برخلاف تعهد و انتظار هیچ صدای از جایی برنخواست، مگر از منطقه مرد خیز وشهید پرور چنداول!

قر ار معلوم این حرکت از جانب بعضی حلقات چپی که در این نهضت پیوسته بودند، افشا می گردد و شب همان روز در خیلی از اماکن تماس حاصل گرفته می شود تا از قیام جلوگیری صورت گیرد، اما مردم چنداول از این مسئله بی خبربوده، انقلابیون از ساعت 9 صبح به بعد در مساجد و تکایا بصورت مخفی ویا دسته های محدود برای بوسیدن قرآن وزیارت علم امام حسین(ع) با دعا جهت پیروزی مسلمین و بیعت با شهدای کربلا حضور بهم می رساند و در جاهای معینه حرکت می کردند.

جوانان چنداول و عده ای زیادی از شیعیان کابل از مناطق کارته سخی، قلعه شهادة، دشت برچی، مرداد خانی … گردهم جمع شده و بیشتر در مناطق مختلف جاده میوند، یعنی در دهنه قلعه هزاره های چنداول، سینماپامیر، سه دوکان چنداول، دهن مندوی و قسمت های سرچوک به طرف مراد خانی همراه با پارچه های سبز جهت برافراشتن پرچم تجمع نموده بودند.

وقت موعود فرا رسید! بعد از ساعت 10 صبح، دسته که مسئولیت خلع سلاح ساختمان چهارده طبقه سینمای پامیر را که در پشت بام آن حلقه ها مقداری صلاح و مهمات را جهت سرکوبی مردم و امنیت خودشان در این مکان انبار نموده بودند، از طرف کوچه های قرتا و چارسوق به اطراف سینمای پامیر و مقابل ساختمان نساجی مستقر گردیدند و دسته که مسئولیت خلع صلاح ماموریت چنداول و دیگر مراکز انتظامی محلی را بعهده گرفته بودند از باغ قاضی که محل تجمع آنها بود به طرف سه دوکان چنداول، سمت مندوی و قسما هم از کوچه های سردار جان خان و بابای خودی به طرف جاده ای میوند حرکت نمودند.

در این قیام عده ای زیادی از مردم اهل تسنن دوشادوش برادران اهل تشیع شان همگام بودند. ساعت 10 و 30 دقیقه، ماموریت چنداول توسط حاجی تاج محمد و همراهان شان خلع سلاح می شود که در این قضیه یکی از مامورین پلیس این حوزه قبلا هماهنگ گردیده بود. همزمان با خلع سلاح درگیری در داخل حوزه پلیس چنداول آغاز می گردد و رژیم حزب خلق و پرچم از قضیه تاجایی باخبر و همه جا را تحت نظارت گرفته بودند، عمال تا دندان مسلح رژیم جهت سرکوب این قیام از زمین و آسمان منطقه چنداول و جاده ای میوند را به رگبار گلوله بستند و چنداول در محاصره کامل رژیم کمونیستی قرار گرفت.

قیام کنندگان پس از دستگیری اعدام و از زخمی ها و شهداء در کوچه ها و به خانه ها انتقال می یابند، خیلی از شفاخانه از ترس عمال رژیم از پذیرش مجروحین ابا می ورزند.

استاد غلام علی دلجو(استاد شیرین) از خاطرات خودش دراین قیام می گوید: شهید عباس هزاره(عباس پوچوق) وقتی که زخمی شد به علت جراحت سنگین و خون ریزی زیاد تداوی آن در اماکن امکان پذیر نبود؛ عده ای از جوانان چنداول آن را به شفاخانه ابن سینا انتقال داد. عباس شخصیت خلیق و طبیعت شوخ داشت و حتی در حال نزدیک به احتضار هم با رفقایش شوخی و مزاح می کرد، ناگهنان فریاد کشید… نزدیک است از تشنگی هلاک شوم، یک گلاس آب بیاورید. یکی از بچه به دنبال آب رفت، وقتی آب را حاضر نمود وگلاس آب را می خواست به دست عباس بدهد، عباس با خنده ملیحی گفت: آب را بگذار ، همین حالا سیراب شدم. این کلمه را گفت و بالبان متبسم، جان به جانان تسلیم نمود.

نشان مردم مومن با تو گویم

که چون مرگش رسد خندان بمیرد

با استفاده از سیاه شب شهدا دفن شدند و یا بجای دیگری انتقال داده شده و در سپیده دم فردای آن روز از اول قلعه هزاره های چنداول تا دهن سه دوکان، چندین کامیون نفربری و باربری عسکری در سرک متوقف گردیدند. هرکسی که از منازل شان خارج می گردید، بدون هیچگونه تحقیق به کامیون ها سوار و به جای نا معلوم برده می شد، که اکثریت اینها از لحاظ اقتصادی از پایین ترین قشر اجتماعی محسوب می گردیند. مانند جوالی ها، کراچی وان ها، میوه فروشان دوره گرد، دست فروشان، دوکان داران … از این روز به بعد دستگیری و تصفیه طبقه روشنفکران و تحصیل کردگان جامعه هزاره، قزلباش، بیات، سادات و سایر اقوام تشیع از تمام نقاط شیعه نشین شهرکابل، مانند چنداول، مرادخانی، قلعه چه، کارته سخی، قلعه شهادة، دشت برچی، افشارسیلو، افشار دارالامان، وزیرآباد، قلعه فتح الله خان، قلعه فتوح … شروع گردد، بیش از سه هزار انسان زنده به گور و مفقودالاثر گردیده اند و هزاران خانواده داغدار و بی خانمان شدند.

پیامد قیام

این قیام لکه ننگین بود بردامان جلادان بی رحم و جنایت کاران خلقی و پرچمی که جنایت شان در تاریخ میهن فراموش ناشدنی خواهد ماند.

قیام دوم سرطان کابل، اسطوره قدرت پوشالی حزب کمونیست افغانستان را شکست و مهم ترین فصل خونین مبارزه را در تاریخ کشور رقم زد. با زدودن ترس از دل شهروندان و کاشتن بذر امید و بیداری در دل آنان، سرآغاز تحولات و دیگر گونی های شگرفی در تاریخ جهاد اسلامی افغانستان گردید که تأثیری بزرگی برقیام های بعدی کابل و سایر ولایات بجا گذاشت و آرمان های ملت مسلمان ما را درقالب این قیام متجلی گردید.

سرانجام این قیام نشانگر حفظ وحدت کلمه و یک پارچگی و بیداری ملتی هست که با شور و شوق، با شناخت و بصیرت عاشقانه و مشتاقانه با ندای توحید و تبرابراهیمی شهادت را برگزیده اند و را سرخ عاشورائیان را که از کربلا آغاز گردیده بود، به چنداول کابل پیوند دادند که:

یاد شان گرامی

و راهشان پررهرو باد!

نویسنده: میرآقا حقجو

مطالب مشابه
دیدگاه ها