نمایش نوار ابزار

نگاهی گذرا به ابعاد و زوایایِ تظاهرات ۲۰ عقرب ۱۳۹۴ خورشیدی در کابل

شنبه ۲۳ عقرب ۱۳۹۴

در عصر حاضر، عصر پیشرفت و تکنالوژی بربریت بیداد می کند و شبه انسانها بجان مردم بی¬گناه می افتند و همچون درندگان که نه عقلی دارند و نه شعوری کودک، زنان و مردان مظلوم و بی¬گناه را بنام اسلام و عمل انتحار کشتار افراد بی گناه را با بی رحمی، تجاوز جنسی، حلقه آویز نمودن، سر بریدن، دریدن شکم و در آوردن قلب انسان، انسانیت و اسلام و آزادگی را به تمسخر گرفتند.
آنها هر جنایت، رعب و وحشت را که انجام می دهند، بنام اسلام ختم می کنند، در کجا اسلام دستور داده که غیر نظامی را اسیر و با وضعیت رقت بار و فجیع سر ببرند و آنگاه ادعای مسلمان بودن را هم داشته باشند. از این رو جنایت ننگین داعشیان و تکفیریهای کوردل با بریدن سرهای کودک، زنان و مردان بی‌گنا و غیر نظامی قلب هر انسان صاحب وجدان و آزاده‌ای را به سختی می‌فشارد.
نزدیک دو سال است که تروریستان در مسیر میدان، بهسود و شاهراه کابل، قندهار تنها مسافران هزاره را از موتر پایین و با خود می برند و در واقع جرم آنها از میان سایرین فقط نژاد و مذهب شان بوده و هزاره ها نظر به نژاد و مذهب خود به صورت دوامدار به قتل رسیده و مورد تبعیض و تحت آزار و اذیت قرار می دهند، در گذشته این اعمال بنام طالب و اخیرا بنام داعش انجام می شود؛ گروه داعش به اسلام عقیده ندارد، این گروه با حمایت دشمنان اسلام برای دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی تا رسیدن به اهداف شوم دشمنان مشترک شیعه و سنی ایجاد شده و باید پیروان مذهب شیعه با نخبگان و دلسوزان اهل سنت که خواهان وحدت شیعه وسنی در افعانستان هستند، هماهنگ و منسجیم باشند، زیرا:
جان گرگان و سگان از هم جداست
متحد جان های شیران خداست
از سوی دیگر جامعه جهانی که به دلیل حضور نظامی خود در افغانستان، آنهم برای مبارزه با تروریزم، مسئولیت مستقیم در قبال مردم افغانستان دارد، باید این واقعیت را به موجب وظایف بشردوستانه و حقوق بشری خویش قربانی اولویت های سیاسی، امنیتی و رقابتهای منطقه ای خویش نکند، طالبان و داعش را که مرتکب این جنایات علیه غیر نظامیان می شوند گروگان می گیرند و می کشند، اگر راست می گویند و برای دفاع از افغانستان و مبارزه با تروریزم را دارند در این زمینه اقدام عملی نمایند.
از اینرو بتاریخ ۱۷ عقرب ۱۳۹۴ خورشیدی مقامات محلی در ولایت زابل اعلام کردند که افراد وابسته به داعش در این ولایت هفت گروگان را که از ماه ها بدین سو در گروگان بودند، سربریده اند. این هفت نفر که شامل سه زن به شمول یک دختر ۹ ساله و چهار مرد بودند، به شکل فجیعی سربریده شدند. شورشیان ۳۱ نفر از مردم هزاره شیعه مذهب را در ماه حوت سال گذشته زمانی که از هرات به سوی کابل سفر می‌کردند، در ولایت زابل به گروگان گرفتند. گروگان گیرها ۱۹ تن از این مسافران را پس از حدود سه ماه از قید رها کردند، اما بقیه آنها را در گروگان نگهداشتند.
پس از مدتی باردیگر در کشور جنایت هولناک و تکاندهنده اتفاق افتاد و دشمنان دین و انسانیت با نابکارترین رفتار سر هفت تن از هموطنان مسلمان ما را از تن جدا کردند. آنها با این کار خود نه فقط هفت خانواده را عزادار کردند که قلب صد ها و هزاران و میلیون ها هموطن و بلکه دنیای اسلام و انسانیت را جریحه دار نمودند.
سربریدن هفت گروگان به شمول کودک، زنان و مردان بی گناه توسط داعش و تکفیری های بی رحم در ولایت زابل، روز چهارشنبه ۲۰ عقرب ۱۳۹۴ خورشیدی، موجی را در کابل و سایر ولایات کشور ایجاد نمود. روز چهار شنبه مردم راهپیمایی مدنی را از محوط خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله آغاز و تا پیش رویِ ارگ ریاست جمهوری پایان دادند، این حرکت مردمی، در نوع خود کم نظیر و بی پیشینه بود و اینک به نقاط مثبت و منفی این مظاهره ای مردمی می پردازم.
نقاط مثبت و منفی
۱٫ از آغاز تظاهرات تا در وازه ارگ ریاست جمهوری، تظاهرات پرشور، مدنی و مسالمت آمیز بود، این حرکت با استفاده از شبکه های اجتماعی چون؛ فیسبوک، یوتیوپ، تویتر، واتساپ، وایبر … از عصر روز سه شنبه ۱۹ عقرب ۱۳۹۴ خورشیدی مردم در جریان قرار گرفتند، از همان آغاز نگرانی های وجود داشت که مبادا تظاهرات مردمی روز چهار شنبه از سوی برخی موج سواران غرض آلود به چالش و یا احیانا حلقات مشخص آن را از مسیر اصلی اش منحرف نمایند.
چنانچه قبل از آن عزیز رویش مطلبی را تحت عنوان «انسان کشی با دست پشتون، با مدیریت پشتون، در منطقه پشتون….» نوشته و در بخش این مقاله خویش آورده بود: امروز، دوشنبه، ۱۸ عقرب ۱۳۹۴، چندین جلسه‌ی مقدماتی برای تعیین ستراتژی جدید هزاره‌ها برای مقابله با فرهنگ انسان‌کشی و انسانیت‌ستیزی‌ای که از آدرس پشتون، با دست پشتون، در منطقه‌ی پشتون، با مدیریت و رهبری پشتون، و با سکوت و اهمال و همراهی تمام حلقات پشتونی بر کشور تسلط یافته است، برگزار شد.
۲٫ با آنکه همه قربانیان از قوم هزاره و مربوطات ولسوالی شیعه نشین جاغوری بودند و در آغاز تظاهرات احساس می گردید که تنها هزاره ها به تظاهرات خواهند پرداخت، اما چیزی نگذشت وقتی مظاهره کنندگان هرچه به شهر نزدیک تر شدند، تظاهرات فرا قومی شکل گرفته و صداهای شان را در برابر ترور، وحشت، ظلم و نابرابری بلند نمودند و از اقوام مختلف به صفوف تظاهرات کنندگان پیوستند و همه با یک صدا در برابر ترور و وحشت فریاد کشیدند و مردم نشان دادند که فریب نفاق افگنان را نمی خورند،کشتن و سربریدن هزاره به معنای کشتن و سربریدن همه اقوام ساکن در افغانستان هست.
۳٫ همکاری نیروهای امنیتی
نیروهای امنیت ملی، پولیس و اردوی ملی همکاری خوبی با مردم و تظاهرات کنندگان داشتند و آنها تنها نگرانی اش امنیت مردم بوده و به سیاست و بازی های سیاسی دخیل نشدند و نیز ابزاری برای سرکوب حرکت دادخواهی مردم نگردیدند. نیروهای امنیتی حدود سی ساعت بصورت شبانه روزی در تامین امنیت مظاهره کنندگان سعی و تلاش نمودند.
۴٫ بی نظمی و ناهم آهنگی های نسبی
بدون تردید که تلاش های جدی صورت گرفته بود. اما ناهم آهنگی ها و بی نظمی های به چشم می آمد. در آغاز حرکت، از برچی تا در وازه ارگ بلندگویِ درست وجود نداشت تا صدای فریاد معترضان را هماهنگ نمایند و بدین جهت شعارهای متفاوت داده می شد. هرچند در شروع تظاهرات در محدوده برچی تا پل سوخته شعار ضد پشتون، فاشیست، دو تن از رهبران هزاره(خلیلی و محقق) و نیز خواستار کناره گیری آقای خلیلی و محقق از سمت حکومتی شدند، در حالیکه آقای خلیلی حدود یک سال است که سمت حکومتی ندارد و هرکی هرچه می خواست شعار می دادند و اما بعدا شعارها کمی نظم گرفت.
البته ضمن ستودن هوشیاری و رشد بالای فکری مردم در نحوه ی طرح خواسته های شان قابل قدر است، اما این نگرانی وجود داشت که اگر مردم غفلت کند و افراد مغرض وقت دهند، عناصر فرصت طلب واتش بیاران معرکه های جنگهای دهه-ی هفتاد را یکبار دیگر بنام خواست های قومی، آن را نژادی وتباری می سازند که بحمدالله مغرضین به این هدف شوم شان نرسیدند.
۵٫ افراد حرفه ای نباید در عرصه‌های واقعی و مجازی از عنوان ۷ تن از شهدای مظلوم استفاده ابزاری می نمودند، می بایست خانواده های شهدا؛ نهادهای دینی و فرهنگی، مخصوصا شورای علمای شیعه، ائمه مساجد و تکایای شهر کابل که مردم به آنان اعتماد دارند، هوشیارانه در صحته حضور می یافتند تا موج سواران حرفه‌ای و چپی ها، سوار موج احساسات پاک مردم مسلمان کشور نمی شدند.
با تاسف علماء، مخصوصا شورای علمای شیعه که مردم انتظار بیشتری از آنها دارند در قضیه بی تفاوت ماندند، پس از آنکه وضعیت مظاهره کنندگان به خشونت انجامید، ریاست امنیت ملی از شورای علمای شیعه تقاضا می کند که با دخالت شان قضیه را خاتمه دهند، عصر روز چهار شنبه هیئتی مرکب از آقایان، هادی، جعفری، تقوی، توسلی، شریفی، اکرمی، بصیر و عالمی در موتر مخصوص امنیت ملی از مسیر چهار راهی زنبق به ارگ ریاست جمهوری می روند و تقاضا می کنند که با خانواده های شهدا دیدار نمایند، آنها در جمع نزدیک سی نفر از جوانان، متشکل از دختران و پسر ان راهنمایی می شوند، پس از گفتگوی کوتاه با برخی جوانان و هرچند برخی از آنان علاقمند به صحبت با علما را نداشتند و اظهار نمودند که همین ها هستند که حکم سنگسار را می دهند، در نهایت آقایان توسلی و اکرمی با اسرار زیاد متقاضی می شود که ما نه به نمایندگی دولت، بلکه به نمایندگی شورای علمای شیعه می خواهیم با شما همدردی و غم شریکی کنیم و در کنار شما باشیم، آنها طی تماس تلفنی با عزیز رویش حرف آخرشان این بوده که اولا شما از صبح تا به ظهر کجا بودید که حالا سر و کله تان پیدا شده، دوما؛ استاد رویش اجازه نداده که ما با شما صحبت داشته باشیم، به گفته شاهدان عینی نمایندگان شورای علمای شیعه نیز حاضر نشدند که بیشتر آنجا بمانند و یا در بیرون ارگ از مظاهره کنندگان سربزنند(شاید ترسیده و احساس خطر نمودند)، پس از مدتی کوتاه هرکدام به خانه های شان بر می گردند و بعد از ظهر روز پنج شنبه جلسه¬ی فوق العاده جهت بررسی حوادث روز گذشته در مقر شورا تشکیل می دهند و پس تحلیل و بررسی اوضاع کما فی السابق پس از حادثه بیانیه ی را دررابطه با راهپیمایی عدالت خواهانه مردم در کابل صادر می نمایند.
اگر حقیقتا علما از آغاز تظاهرات احساس مسئولیت می نمودند، مظاهره از مسیر اصلی منحرف نمی گردید و چپی ها نیز آن را رهبری نمی توانستند و نتیجه بهتر به دست آمد، در این صورت خود علماست که در اثر غفلت و بی توجهی آنان به حاشیه رانده می شوند و افراد چپی، فرصت طلب و عقده¬ای وارد صحنه می گردند.
۶٫ استفاده جویی ها
برخی افراد ریا کار با گرفتن عکسهای فیسبوکی و یادگاری، چنانچه در برخی تصاویر نشان می دهد که مختلط شدن دختران و پسران جوان شئونات اسلامی را نگه نداشتند و با شعارهای ریاکارانه، شهرت جویی، شماتت، فحاشی، دسیسه و تبلیغات روانی در راستای روحیه کشی رقبای خویش و… و بی توجهی به شئونات اسلامی که خود، توهین به خون شهدا و جان باختگان می باشد.
۷٫ عقده گشایی علیه ارگ نیشینان
با آنکه تظاهرات کنندگان با حفظ آرامش و دوری از خشونت و آشوب خود شان را به پیش روی ارگ رسانیدند و برای مقامات حکومتی وقت و زمان مشخص کردند تا پاسخ خواسته های شان داده شود، هرچند رئیس جمهور غنی یک بیانیه تلویزیونی صادر کرد ولی آنها بی صبرانه خودشان را به داخل اداره امور رسانیدند و با فیر هوایی نیز نتوانستند مانع شان در داخل اداره امور شوند، ولی برخی از تظاهر کنندگان بی صبرانه، داخل اداره امورشدند و تعداد وسائل نقلیه و …. را تخریب و در نهایت پس از نماز مغرب ۲۷ تن از نمایندگان معترض جهت صحبت داخل ارگ ریاست جمهوری شدند.
۸٫ بر اندازی حکومت وحدت ملی
با آنکه من از این حرکت مدنی حضورا و نیز در شبکه های اجتماعی تا وقتی که این حرکت به صورت معقول پیش رفت حمایت نمودم، ولی در پایان نه تنها باعث نگرانی من و خیلی ها شدند، مخصوصا پس از داخل شدن تعدادی به بخش از ارگ ریاست جمهوری، شعارها و حرکت هایی را که انجام می دادند به نفع مخالفین مردم و حکومت(طالبان و داعش) بود، از آنجاییکه این تظاهرات از طرف دلسوزان مردم و حامیان حقیقی ملت درست مدیریت نگردیده بود، اگر با واکنش آقای محقق رو برو نگردیده بود، قطعا دشمنان حکومت و مردم افغانستان در کمین و با سقوط حکومت هرج و مرج ایجاد و دشمنان در کمین نشسته و حد اقل زمینه حضور مخالفان را فراهم و در جهت سرنگونی این حکومت اقدام می گردید، آنگاه نه تنها مردم به خواست اصلی خود نمی رسیدند، بلکه دشمنان دیرین و یا تیکه داران دیگری را بر سر قدرت رسانده، آنگاه بایستی آماده دادن قربانی های به مراتب بیشتر از حالا می شدیم، تصرف ارگ و به خاک و خون کشیده شدن طرفین هیچ دردی را دوا نمی کرد جز افزوده شدن به بحران و رفتن افغانستان به شرایط چند دهه قبل، مخصوصا دهه هفتاد و خانه جنگی های قومی، سمتی و….
با آنکه غرض از تظاهرات این بود که باید بر حکومت وحدت ملی فشار وارد نمود تا خود را اصلاح و دست از اختلافات برداشته، در جهت تصفیه عناصر طرفدار طالب و داعش در درون حکومت اقدام گردد، مسؤلان و دست اندرکاران آن از رئیس جمهور و رئیس شورای اجرائیه گرفته تا همه وزرا و مسؤلین، دست به دست هم داده، در راستای انتقام از قاتلین شهدا، اتخاذ سیاست داخلی و خارجی به نفع منافع اسلامی و ملی،تامین امنیت، فراهم آوردن شرایط سایر حقوق شهروندی و برقراری ثبات و صلح سرتاسری، تلاش ورزیده، کار متوازن را در سطح ولایات روی دست گرفته، در راستای رشد و بالا بردن وضعیت اقتصادی مردم تلاش کنند.
۹٫ کسانى مثل معلم عزیز رویش، داوود ناجى، جواد سلطانی و… به دلایل مشخص نباید خود را نماینده مردم معترض قلم‌‌داد می کردند، مخصوصا معلم عزیز رویش که در دوران انتخابات با اشرف غنى بود و بعد جدا شد و این روزها در حال تصفیه حساب شخصى با اشرف غنى و رفقاى انتخاباتى‌‌اش بوده است. حتی موضوع رفقای انتخاباتی معلم عزیز رویش هم نبود، او در جامعه تشیع بخاطر ارتباط دراز مدت با کویته پاکستان و بعنوان فرد ماجرا جو و چپی شناخته شده ولو نیت نیک هم می داشت ولی در نظر خیلى‌‌ها جنب‌‌ و‌‌جوش او در راستاى همان عقده‌‌گشایى شخصى بر ضد اشرف غنى و برخی شخصیت های دینی تشیع دیده مى‌‌شود و به ناحق اعتراض خودجوش مردم طورى دیگر جلوه داده شد.
همین طور داود ناجى که فعالانه با داکتر صادق مدبر و تیم کرزى کار مى‌‌کند و حضور آقاى ناجى هم به ناحق این اتهام را به اعتراض خودجوش مردم زد که گویا او در راستاى برنامه‌‌هاى مدبر و کرزى وارد اعتراضات خیابانى بر ضد ارگ شده است.
حضور معلم عزیز و ناجى روى یک تظاهرات خودجوش و صددرصد مردمى خیلى تأثیر منفى گذاشت.
۱۰٫ موضع ارگ نیشینان
رئیس جمهور غنی پس از صحبت معترضان و موضع تند آقای محقق نسبت به مظاهره کنندگان، همدردی خود را با خانواده های شهدایی که به شکل دردناک و تاثر برانگیزی به دست عناصر افراطی جنایتکار سر بریده شدند ابراز کرد و خود را در غم یکایک خانواده های قربانیان شریک دانست.
او افزود: این مصیبت یک منطقه و یک قوم نیست، این، مصیبت افغانستان است. این، درد مشترک یک ملت است. این، خنجری است که دشمنان ما می خواهند بر قلب وحدت و یکپارچگی ما فروکنند.
من از آغاز حادثه گروگان گیری دستور مستقیم دادم که همه تلاش های ممکن برای حفظ جان گروگان ها و نجات آنان از چنگ دشمن انجام شود.
من خود روند حوادث را دنبال می کردم، شاید از خبرها شنیده باشید که در اولین عملیاتی که برای نجات گروگان ها به راه افتاد، بیش از ۹۰ تن از تروریستان به هلاکت رسیدند. کسانی که در آن عملیات از نیروهای دفاعی ما به شهادت رسیدند از اقوام مختلف این کشور بودند.
در عملیاتی دیگر که با حمایت قاطع نیروهای بین المللی انجام یافت، شمار دیگری از جنایتکاران نابود شدند. دشمن در این مدت بیشتر از ۵۶ بار گروگان ها را جابجا کرد تا از دسترس نیروها و از پوشش عملیات ما به دور باشند. در خلال این دست از عملیات بود که ۱۹ تن از گروگان ها در یک نوبت و ۸ تن در نوبت دیگر از دست دشمنان رهایی یافتند.
رئیس جمهور ادامه داد که پس از حادثه هولناک اخیر، به مسئولین دستور دادم که تمام تلاش خود را به خرج دهند که عاملان این جنایت شناسایی، دستگیر و به اشد مجازات رسانیده شوند.
درد تمامی این شهدا چه از جاغوری است چه از یحیی خیل، شینوار و هلمند و یا در وردوج و فاریاب و غور، درد من است، درد مشترک ملت مان. مانند شما من نیز تا زمانیکه عاملین این جنایات به عدالت کشانیده نشوند آرام نخواهم داشت.
او گفت، همچنان دستور دادم تا تمام تدابیر لازم را که در حدود امکانات دولت تان هست جهت امن سازی شاهراه های کشور و جلوگیری از تکرار چنین حوادثی روی دست گرفته شود.
او تاکید کرد که من یکبار دیگر تعهد خود را با شما تکرار می کنم که ما انتقام خون شهدای خود را از داعشیان، طالبان، و هر گروه تروریست دیگر که شریک چنین جنایاتی باشد خواهیم گرفت. همچنان مصمم هستیم که بیش از گذشته برای تحقق عدالت اجتماعی در همه سطوح و در همه نقاط کشور و محو تبعیض میان اقوام و مردم افغانستان تلاش کنیم.
او در اخیر افزود که ما نمی خواهیم بیشتر شاهد محرومیت در غور، پکتیا، بدخشان، کنر، دایکندی و ارزگان، و هیچ نقطه ای از کشور خود باشیم. ما نمی خواهیم هیچ فردی از این کشور خود را در معرض تبعیض و تفاوت احساس کند.
اما قبل از آقای غنی استاد محقق معاون اجرایی حکومت وحدت ملی در واکنش با صحبت های حجت الاسلام فهیمی نماینده حضرت آیت الله العظمی فیاض عصیبت نشان داد، هرچند عصبیت آقای محقق علاوه بر گفته های فهیمی از این بود که هدف داود ناجی، معلم عزیز رویش، جواد سلطانی و…. که از کل این ماجرا، هدف آنان ترور شخصیت شخص محقق بود که زیرکانه و نامرئی به مدیریت حرکت مدنی پیوستند.
اما اشتباه اساسی محقق این بود که احساساتی همه تظاهرکنندگان را که در میان آنها دهها تن از علما، اساتید و محصلین دانشگاه، نمایندگان مردم در شورای ملی و خانواده های شهدا بودند، آقای محقق همه ﺁﻧﻬﺎﺭا ﻟﻮﭼﻚ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﻛﻮﭼﻪ و ﺑﺎﺯاﺭ خواند و اما بعضی گفته های دیگر محقق بخاطر مصالح عمومی نسبتا قابل قبول افراد معقول و منطقی هست.
آقای محقق با نمایندگان معترض اطمنان داد که: دولت در برابر گروگان‌ها بی تفاوت نیست. ما باید افغانستان شمول بحث کنیم، آیا در سایر نقاط افغانستان هیچ حادثه ای واقع نمی شود، درست است که حادثه جاغوری تلخ و تکان دهنده است. در جلال آباد کودک را دو تکه کردند. در قندوز قتل عام و تجاوز کردند. اگر همه این ها در گِرد ارگ جمع شوند، رئیس جمهور جواب کی را بگوید.
وی با اشاره به تظاهرات روز چهارشنبه گفت: اگر کسی در انتخابات شکست می خورد، برود دل مردم را به دست بگیرد. آدم هایی مفت و کله زی که اینجا در زمین بوریا و در آسمان ستاره ندارند، در انتخابات شکست خوردند، مردم (به روی شان) تف کردند؛ یا اینکه در معاونیت وزارت نرسیدند، مردم را جمع کردند؛ نه مصالح مملکت نه مصالح کشور را در نظر گرفتند، مردم هزاره را جمع کن درد و مرگ در پشت ارگ.
وی در اخیر تاکید کرد: ما همراه این نفرهایی که از سر کوچه می‌آیند درد و مرگ می گویند، مذاکره نمی کنیم؛ این ها نماینده مردم نیستند. نماینده های مردم کسانی هستند که هر کدامش ۲۰ تا ۳۰ هزار رای جمع کردند، ما با این‌ها گپ می زنیم.
داود ناجی صد بار ملاق زده پیش مه آمد که معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ شود اما نشد. لطیف پدرام از بدخشان آمده برای ما تعیین تکلیف می کند او کاشکی ده منطقه خود آبرو میداشت.
این سخنان محقق واکنش گسترده کاربران شبکه های اجتماعی را به همراه داشت که از زمان واکنش محقق تا همین اکنون حساسیت هایی زیادی را علیه او ببار آورده، هرچند محقق به عمق هدف زد؛ او رندانه یاد دارد که چگونه از عهده فضای ایجاد شده به زودی برآید؛ هزاره ها فراموش نکنند که تیپ مدیران نسل سوم در بحران های پیش رو به بُرندگی و تیزی محقق نمی رسند؛ او سردی و گرمی روزگار را بیشتر چشیده و فرازو نشیب ها را از همه بیشتر دیده است.
بعید نمی بینم که آقای محقق چندی بعد همین توده های مردمی را در یک واقعه ی قومی جمع و آنها مجددا برای احقاق حق شان به محقق مراجعه کنند؛ طوری که در گذشته ی نه چندان دور همین آقای محقق به نفع سیاف کنار رفت و همین «نسل سوم هزاره» به نقد و زدن او قد علم کردند که او با دشمن سرسخت شهید مزاری و قاتل هزاره کنار رفته، اما وقتی مناطق مرکزی نا امن شد کسی سراغ عزیز رویش و … نرفتند، بلکه سراغ محقق رفتند.
نویسنده: سید جعفر عادلی«حسینی»

مطالب مشابه