به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جهاد فرهنگی، رادیو کتاب رسانه در ادامه نشستهای تحلیلی خود پیرامون کودتای هفتم ثور و جهاد ملی افغانستان، به تاریخ ۵ سنبله ۱۴۰۴ خورشیدی / ۲۷ آگست ۲۰۲۵ میلادی، میزبان استاد سید نوید محسنی، مدیر رادیو کتاب، بود.
در این نشست، استاد سید جعفر عادلی حسینی، محقق و پژوهشگر کشور، در سخنانش کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی را نقطه عطف تاریخ معاصر افغانستان دانست و گفت: این کودتا با سقوط سلطنت و رویکار آمدن رژیم کمونیستی، سرکوب گسترده علما، شخصیتهای اجتماعی و مردم عادی را در پی داشت و هزاران تن به زندان افکنده شده و یا اعدام شدند. به گفته او، همین فشارها زمینه مقاومت مردمی و آغاز جهاد ملی را فراهم کرد.
وی افزود: هرچند جهاد با انگیزه مردمی آغاز شد، اما به مرور به پروژهای سیاسی و خارجی بدل گردید و قدرتهای غربی آن را در تقابل با شوروی بهکار گرفتند. عادلی حسینی یادآور شد که در دهه هفتاد خورشیدی، جنایات احزاب جهادی و مخالفت رهبران با طرحهای صلح، از جمله طرح «بینین سوان»، کشور را بهسوی جنگهای داخلی سوق داد.
او همچنین به نقش جابهجایی جنرالهای خلقی و پرچمی میان احزاب اسلامی، نفوذ گروههای مختلف در جمعیتها و در نهایت ظهور طالبان اشاره کرد و گفت: این تحولات زنجیرهای از خاطرات تلخ و ناگفته تاریخ معاصر افغانستان را رقم زد.
در ادامه این برنامه، به تاریخ ۵ سنبله ۱۴۰۴ خورشیدی / ۲۷ آگست ۲۰۲۵ میلادی، سید جعفر عادلی حسینی دیدگاههای خود را بیان کرد که توجه علاقهمندان را به آن جلب مینمایم.
کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی، که توسط حزب دموکراتیک خلق افغانستان سازماندهی شد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر کشور بهشمار میرود. این کودتا به سقوط نظام پادشاهی و آغاز جمهوریت انجامید و افغانستان را وارد مرحلهای از تحولات شدید سیاسی، اجتماعی و امنیتی کرد.
پیامدهای این کودتا بسیار گسترده بود. رژیم کمونیستی نسبت به همه قشرها بدبین بود؛ از علما و شخصیتهای دینی گرفته تا مدیران اجتماعی و افراد عادی را دستگیر و در بسیاری موارد به شکل فجیع اعدام میکرد. گورهای دستهجمعی در بسیاری از قریهها، قصبات و ولسوالیهای کشور گواه این جنایاتاند. مردم برای حفظ جان خود ناچار به اسلحه روی آوردند. بهعنوان نمونه، حسین غازی در کجاب بهسود در برابر دستگیریهای گسترده مقاومت کرد و از خود دفاع نمود؛ همانگونه که استاد محسنی نیز در یکی از برنامهها به آن اشاره کرده است. این ظلمها و سرکوبها، بستر شکلگیری جهاد ملی افغانستان شد.
هدف برنامههای پژوهشی در این زمینه، بازگویی چشمدیدها، ترسها، وحشتها و خاطرات مردم است تا تصویری واقعی و انسانی از آن حوادث ارائه گردد. این کار نهتنها برای ثبت تاریخ و آموزش نسلهای آینده ضروری است، بلکه گامی در جهت روشنگری و درک عمیق پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کودتای ۷ ثور و جهاد ملی نیز محسوب میشود.
با این حال، نمیتوان نقش رهبران احزاب جهادی را نادیده گرفت. جهاد بهمرور از یک حرکت مردمی به پروژهای سیاسی و خارجی تبدیل شد. قدرتهای غربی، مجاهدین افغانستان را ابزاری برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی میدانستند و از آنان در راستای اهداف ژئوپلیتیک خود بهرهبرداری کردند.
در دهه هفتاد خورشیدی، جنایات گستردهای از سوی احزاب جهادی نیز رخ داد. هرچند مردم در ۱۴ ثور ۱۳۷۱ خورشیدی در پلچرخی با اشک شوق از رهبران احزاب استقبال کردند، اما همان مردم در سالهای بعد قربانی جنگافروزیها و سرکوبهای همان رهبران شدند. نفوذ اعضای حزب خلق در میان پشتونها، حزب پرچم در میان جمعیت اسلامی و حضور کمونیستها در حزب وحدت، درگیریها را شدت بخشید و به آغاز جنگهای داخلی انجامید.
بهتر آن بود که طرح «بینین سوان»، نماینده سازمان ملل متحد، پذیرفته میشد؛ اما مخالفت رهبران احزاب با آن و تصمیمات نادرستشان، بخش بزرگی از بحرانهای بعدی را رقم زد. در ادامه، بسیاری از جنرالهای وابسته به حزب خلق به حزب اسلامی پیوستند، جنرالهای پرچمی به حزب جمعیت اسلامی نزدیک شدند و شمار زیادی از خلقیها و پرچمیهای وابسته به جامعه هزاره در حزب وحدت جای گرفتند. این جابهجاییها و همپیمانیهای سیاسی، بهجای ایجاد ثبات، به تشدید جنگهای داخلی انجامید.
در همین دوران، عبدالعلی مزاری با تحریک صبغتالله مجددی به شمال رفت، به عبدالرشید دوستم رتبه سترجنرالی اعطا شد و سپس لقب «سردار رشید اسلام» گرفت. این تحولات و جنگهای پیاپی، خاطرات تلخ و ناگفتنی بسیاری بر جای گذاشت و در نهایت زمینهساز ظهور طالبان گردید.
گزارش: پایگاه اطلاعرسانی جهاد فرهنگی