نمایش نوار ابزار

یاد آوری از تأسیس حسینیه باب الحوائج دهمسکین

یکشنبه ۲۸ جوزا ۱۳۹۱

 این جانب اولین بار سال 1367 خورشیدی با تشویق و دعوت یکی از فرماندهان جهاد، شهید غلام نبی مشتاق به جبهات پغمان، لوگر، میدان وردک و ولایت پروان حضور پیدا نمودم، مدتی در جبهات سیاه گرد میدان وردک و دره زرگر و چهلتن پغمان بعنوان روحانی به تبلیغ معارف اسلامی، بیان احکام و اقامه نمازجماعت در کنار سنگرداران جهاد اشتغال داشتم.

در بازگشت از پغمان چند روزى كه در سنگلاخ ماندم، براساس تقاضای آقاى سخى محمد مصباح از ده هزاره شمالى عازم ده هزاره و ده مسکین شدم. قرار بود در آن روزها یکی از علماء جهت برنامه های تبلیغ ماه محرم به شمالی اعزام شود؛ از آنجاییکه دوستان دیگر علاقمند بودند همراه جناب آقای انوری دركنگره بزرگى که قرار بود براى ميثاق وحدت در باميان راه اندازی گردد شرکت نمایند، لذا من از رفتن به بامیان انصراف داده و سفربه شمالی مقدم دانسته و همراه جناب آقای مصباح به شمالى رفتم و دوّمين محرم بود كه برنامه سخنرانى و مراسم عزادارى بمناسبت شهادت سالار شهيدان اباعبداللّه الحسین(ع) و سایرشهداى كربلا را در جبهات، مخصوصا با مجاهدين شمالی برپا داشتم و در آنجا نيز طبق سنّت شيعيان تمام جهان، درتاسوعا و عاشورا  فعاليت‏هاى اقتصادى تعطيل مى‏شود؛ و آنها همانند ديگر مسلمانان عزادارمی باشند و لباس عزا بر تن مى‏كنند؛ مردم شيعه وسنّى گوسفند وگاو جهت نذر واطعام در روزهاى تاسوعا وعاشورا می باشند.

 از آنجا ئيكه مردم منطقه دهمسكين تكيه و حسينيه نداشتند، از همان روزهاى اول محرم، مراسم عزادارى بصورت دوره ای در منازل انجام مى‏شد؛ تا آنكه در يكى از شب‏ها، بعد از مراسم، در مورد احياى مكتب اهلبيت(ع) و بر پايى مراسم عزادارى؛ افتتاح حسينيه پيشنهاد شد كه مورد تأييد واستقبال گرم جمعى از برادران اهل سنّت و شيعه قرار گرفت پدربزرگوار جناب آقاى جنرال ابراهیم جهاد يار، مرحوم پهلوان ناصر كه مرد بسيار با صفا وپاكدل و عاشق خاندان پیامبر(ص) بود،  قسمتى از باغش را و قف حسينيه «باب الحوايج» نمود؛ حسينيه مذكور، روز عاشورا افتتاح و بعضى مردم خيّر ونيكوكار آن محل با مديريت آقايان جهاديار، داكتر امان اللّه، معلم نادر… ساخت و ساز آن را آغاز نمودند. محبت ودوستی با اهالی آن منطقه آن چنان پایدار شد که حتى سالهاى پس از پيروزى يعنى در دوران حكومت چند ساله مجاهدين، كه اين ناتوان در كابل به فعاليت‏هاى تبليغى، فرهنگى، سیاسی و اجتماعى ومسئوليت درپست‏هاى دولتى مشغول بودم، در مناسبت‏ها ورويدادهاى دينى وملی، مخصوصا ماههاى محرم وصفر از طرف مردم ولسوالى بگرام مربوط به حسينيه «باب الحوايج» دهمسكين و «قائم آل محمد(ع)» ده هزاره دعوت مى‏شدم که محافل ومجالس باحضور وشركت جمع كثيرى از مردان وزنان مخصوصا جوانان تحصيل كرده شيعه وسنّى آن مناطق برگزار مى‏شد؛ اوّلين ومهم‏ترين سخن خطبا در آن جلسات ضمن آشنا ساختن مردم درمورد تربيت وخودسازى از ديدگاه قرآن كريم، پيامبراسلام(ص)  وائمه اطهار(ع) وهمچنين مستمعين را به وحدت اسلامى فرامى خواندند. وعاظ در مورد احياى مكتب اهلبيت(ع) مخصوصا اهداف قيام ومبارزه امام‏حسين(ع) را براى شرکت کنندگان  به استناد ازفرمایشات، پروردگار، پیامبراسلام(ص)، بزرگان دینی و گفته‏هاى شخصيت‏هاى جهان اسلام و حتی دانشمندان غیر اسلامی به تحليل وبررسى گرفتند.

ناگفته نماند که در مدت اقامتم در شمالی با موانع ومشکلات فراوان نیز از سوی برخی افراد نادان و متعصب روبرو شدم، اما باهمکاری اهالی محترم ده مسکین و ده هزاره شيعه وسنّى که در عصر جهاد به عنوان برادر باهم ودر كنار هم زندگى مى‏نمودند، برخلاف اختلافات شديد نژادى ومذهبى كه در گذشته در آن مناطق توسط حکام مستبد و عده ای خاصى دامن زده مى‏شد واز عدم آگاهى وبنيش مردم مسلمان استفاده سوء مى‏نمودند که برخی مطالب در این مورد را در کتاب گلبرگ خاطره ها (از جمهوریت تا جمهوری اسلامی) آورده ام.

در این جا مناسب می دانم که قسمتی از شعر علامه شهید سيد اسماعيل بلخى(ره) را که در ادبيات واشعار انقلابى خودش به همين مسئله اشاره مى‏كندخدمت خوانندگان محترم تقدیم نمایم:

اى مسلمان در گذر از فكر تبعيض نژاد

كاين تعصبهاى خشك عزت مسلمان شكست

اى مسلمان از جهالت جنگ مذهب داشتى

در نژاد و در زبان هم حال پيدا مى‏كنى

هيچ مى‏دانى بلاى اين تعصبهاى خشك

بر مسلمان مسلك فاشيست اغواء مى‏شود

از نفاق وخفت اسلام بنگر بريهود

خانه  وملك عرب ميراث بابا مى‏شود

امّا افسوس و صد افسوس كه اين نام زيباى جهاد، خون شهيدان، زجر وشكنجه زندانيان و تلاشهاى مخلصانه  جمعى از جهاد گران واقعى دستخوش قدرت‏طلبى عده رهبران نالايق و تفنگ بدوشان غير مسئول گرديد.