نمایش نوار ابزار

۶ جدی روز سیاه و شوم در تاریخ افغانستان

سه شنبه ۸ جدی ۱۳۹۴

۶ جدی ۱۳۵۸ خورشیدی روز سیاه و فراموش نا شدنی در تاریخ افغانستان می باشد و هنوز درد و رنج این روز در اذهان مردم زنده است و تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد، ۶ جدی، حوادث و مصائبی که بعد از آن بوجود آمد هنوز مردم افغانستان آن زخم ها را فراموش نکرده اند.
در ۶ جدی ۱۳۵۸ خورشیدی ۲۵ هزار سرباز شوروی سابق با تجهیزات پیشرفتهء نظامی وارد افغانستان شدند و پس از آن به بیشتر از یک صد هزار تن نیروهای نظامی شان را افزایش دادند که مشکلات موجود در افغانستان ناشی از همان تجاوز اتحاد شوروی سابق بر این کشور می باشد و در نتیجه حضور بیش از نُه سالهء ارتش سرخ شوروی سابق در افغانستان و به اساس آمار و اطلاعات اهل خبره، صدها هزار تن از مردم مسلمان افغانستان کشته و میلیون ها تن دیگر معلول و مهاجر و همچنین شوروی سابق نیز در این جریان بر علاوه متحمل شدن خسارات هنگفت مالی نزدیک به پانزده هزار سربازانش را از دست داد و صدها سرباز دیگر، معلول و اسیر و در اثر این تجاوز نظامی با همدستی عناصر کمونیست های داخلی افغانستان خسارات سنگین و جبران ناپذیری را به افغانستان وارد و در واقع ۶ جدی ۱۳۵۸ خورشیدی آغاز روز خونین، شوم و سیاه در تاریخ افغانستان است.
اکنون که ۳۷ سال از ۶ جدی ۱۳۵۸ سالروز تهاجم شوروی سابق به افغانستان می گذرد، وضعیت کشور ما از لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی ثبات ندارد و حادثه¬ی اشغال افغانستان توسط شوروی سابق به قدری تبعات منفی به دنبال داشت که بیان حوادث آن روز می تواند عبرتی برای امروز باشد تا اگر شباهت هایی با آن زمان وجود داشته باشد بتوان بصورت درست با آن برخورد کرد تا بازهم شاهد مشکلات آن دوران نباشیم.
در بررسی های انجام شده سال ۱۳۷۵ خورشیدی تنها در پایتخت کشور حدود ۲۷۰ میلیارد دالر شهروندان کابل خسارت دیده و حال اگر تمام زیربناهای افغانستان را در تمام ولایات این کشور در نظر بگیریم افغانستان هزاران میلیارد دالر از نظر اقتصادی خسارت دیده و از نظر روانی هم مردم شدیدا دچار خسارت شده که بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از نیم مردم افغانستان از مشکلات روانی رنج می برند.
این سوال مطرح است که اگر اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۵۸ به افغانستان حمله نمی کرد آیا روند رشد و انکشاف در افغانستان بهتر از حال بود؟
یقینا همین¬گونه بود و افغانستان از کاروان تکامل بشری چندان عقب نمی ماند و بر اساس محاسبات جهانی برای هر سال تخریب ۱۰ سال بازسازی نیاز است و افغانستان بیش از ۳۵ سال است که تخریب شده و نزدیک به ۳۰۰ سال زمان نیاز است تا این کشور ساخته شود.
سوال اینجاست که چرا مجاهدین و احزاب جهادی افغانستان پس از شکست ارتش سرخ شوروی نتوانستند وحدت و انسجام خود را حفظ کنند؟
در پاسخ باید اظهار داشت؛ در سال ۱۳۵۷ خورشیدی وقتی حکومت تحت حمایت شوروی سابق در افغانستان به قدرت رسید جنگ های استخباراتی هم در این کشور شروع شد که تا اکنون ادامه دارد.
بخشی از مشکلات مردام افغانستان پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان بر می گردد، آن مشکلات خودخواهی و قدرت طلبی برخی رهبران احزاب جهادی و نفوذ افراد حزب خلق و پرچم مورد حمایت شوروی سابق در درون احزاب جهادی و از سوی دیگر احزاب جهادی به هیچ عنوان آماده نبودند که دولت تشکیل دهند، چرا که آنها گروه هایی بودند که در برابر یک اشغال ایستادگی نمودند و برنامه ای برای حکومت داری نداشتند و از جانب دیگر برخی کشورها نمی خواستند که در این کشور یک حکومت پایدار و مستقل به وجود بیاید به این خاطر در احزاب جهادی رخنه ایجاد کردند و در صفوف مجاهدین و جناح بندی ها آغاز گردید.
بنا بر این کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ و تجاوز نظامی شوروی سابق در ۶ جدی ۱۳۵۸ خورشیدی آغاز سیاه ترین روزها و عامل کشتار خونین نزدیک چهار دهه در افغانستان گردیده و مسئولیت جنایات چند دهه¬ی گذشته ریشه در کودتای ۷ ثور و تجاوز نظامی بیگانه در ۶ جدی دارد که در آغاز بقدرت رسیدن کمونیست ها، پلوگون پلچرخی، ادارات حکومتی و صدها مناطق دیگر ولایات کشور و همین ادامه جنایات هولناک و وحشی گری های احزاب خلق و پرچم و تجاوز شوروی سابق باعث قیام سرتاسری در کشور گردید و تجاوز شوروی به افغانستان دنیا را تکان داد؛ مجمع عمومی سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل، کنفرانس غیر متعهد ها، کنفرانس اسلامی، اتحادیۀ اروپا، اتحادیۀ افریقا، اتحادیۀ عرب و هزاران نهاد و حزب سیاسی این تجاوز را محکوم نموده، خواهان خروج فوری نیرو های شوروی از خاک افغانستان شدند و حتی احزاب «یورو کمونیستی» در اروپا که طرفدار شوروی بودند نیز این تجاوز را محکوم کردند و آن را بر خلاف اندیشه های انترناسیونالیستی عنوان نمودند. دو حزب کمونیست بسیار قدرتمند فرانسه و ایتالیا بر رهبری ژورژ مارشه و برلینگویر که به طرفداری از شوروی در اروپا معروف بودند، نیزاین تجاوز را محکوم و خلاف پرنسیپ های کمونیستی دانستند.
در افغانستان نیز بعد از کودتای۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی در بسیاری از نقاط کشور قیام و حرکت هایی بر ضد حاکمیت جدید برپا و عده ای از مردم به خاطر ترس از انتقام وحشتناک شبکۀ استخباراتی احزاب خلق و پرچم بر هیچ فرد و هیچ طبقه ای رحم نداشتند، جمع کثیری از هموطنان ما به ایران، پاکستان و دیگر کشورها آواره شدند، گروههای جهادی در ایران و پاکستان ایجاد و بستر نرم و گسترده ای رقابت، برای کشور های غربی، عربی وتمام مخالفان اتحاد شوروی در افغانستان به وجود آمد. با مرگ برژنف که اندریپوف به قدرت رسید، زمینه ها برای خروج «شرافتمندانۀ» اردوی شوروی سابق که قادر به شکست جنگ و بر قدرت نگهداشتن آرام دولت دموکراتیک خلق نشده بود، به وجود آمد، تا در٢۶ دلو ١٣۶٨ خورشیدی مفتضحانه خاک افغانستان را ترک نمودند. رژیم خون آشام نجیب که بدون حمایت شوروی بقای خویش را غیر ممکن می دیدند با کمک کا،جی، بی با اقدام فریب کارانه و کاذب «مصالحه ملی» برای بقا و یا هم جان بسلامت بردن خود و دار و دسته اش نمودند که تحت این نام با پخش پول و اسلحه بین گروههای جهادی تلاش زیادی نمودند و نیز در رقابت احزاب جهادی دروازه های احزاب جهادی به روی اقوام وابسته به خلق و پرچم اهداف و ارزشهای جهادی به بازی گرفته شد و اعضای وابسته به احزاب خلق و پرچم تلاش نمودند که طرفداران حزب خلق و پشتون تبارها در کنار حزب اسلامی به رهبری انجنیر گلبدین حکمتیار وجناح پرچم و تاجک تباران به حزب جمعیت اسلامی و شورای نظار به رهبری استاد برهان الدین ربانی و انجنیر احمدشاه مسعود و بخش هزاره ها از خلق وپرچم به صفوف حزب وحدت اسلامی جناح استاد عبدالعلی مزاری پیوستند که این ائتلاف ها منجر به جنگهای خونین در کابل، برخی ولایات و سقوط زودهنگام دولت اسلامی و ظهور طالبان گردید و تاهنوز مردم افغانستان در آتش جنگ می سوزند که عواقب همه¬ی فجایع قریب چهار دهه گذشته به تجاوز شوروی سابق، جنایات احزاب خلق و پرچم و جذب بقایای احزاب شکست خورده رژیم کمونیستی در احزاب جهادی که آنها عقده مندانه شکست شان را در عدم مدیریت احزاب جهادی، مخصوصا رقابت سه گروه نامبرده برای کسب قدرت و نیز وابستگی آنان به استخبارات کشورهای بیرونی باعث ویرانی کشورونابودی زیر بناهای کشور، کشار و آواره شدن صدها هزار خانواده به کشورهای همسایه و کشورهای غربی و اروپایی انجامید.
آن عواملی را که یاد آوری نمودم باعث گردید که افغانستان لانه¬ای تروریزم و میدان بازی استخبارات منطقه و فرامنطقه گردید که عامل تمام جنایات قریب به چهار دهه¬ی گذشته افغانستان مستقیم و یا شریک بالقوه خلقی ها و پرچمی ها بوده و می¬باشند.
به امید روزی که عاملین جنایت در دادگاه عدل الهی محاکمه گردد.

مطالب مشابه