در روزهای اخیر، پیام جنجالی شیخ غلامعباس واعظزاده بهسودی علیه اهالی مسجد و مدرسه مهدویه در دشت برچی، واکنشهای گستردهای از سوی موافقان و مخالفان او برانگیخت. او در این پیام، مسجد مهدویه را «مسجد ضرار» خوانده و هیئت امنای آن را «فاسق» نامید؛ عباراتی که با موجی از انتقادات در فضای مجازی همراه شد.
در همین زمینه، پلتفرم تیکتاک با میزبانی جنرال محمدعلی مقدسی، یکی از چهرههای تاثیرگذار در جلسات مقدماتی تأسیس حزب وحدت اسلامی در بامیان، میزبان نشستی با موضوع نقد سخنان واعظزاده بود. شایان ذکر است که عبدالعلی مزاری به پاس خدمات مقدسی در دوران جهاد، لقب افتخاری و سند «تورنجنرال» را رسماً به او اعطا کرده بود. با این حال، مقدسی بنا به گفته خودش، پس از مشاهده افراطگرایی برخی از پیروان مزاری و توهین به مقدسات دینی، به تحقیق در مورد این جریان روی آورد و به یکی از منتقدان سرسخت مزاری تبدیل شد. او در سال گذشته نقش مهمی در لغو مراسم سیامین سالگرد مزاری در اروپا داشت و معتقد است که بهزودی انتشار تصاویر مزاری نیز در شبکههای اجتماعی غربی ممنوع خواهد شد. به باور وی، برخی از حامیان مزاری ممکن است به اتهام نقض حقوق بشر و حمایت از جنایتکاران جنگی تحت پیگرد قضایی قرار گیرند.
در واکنش به پیام اخیر واعظزاده، جمعه شب 3 اسد 1404 خورشیدی، نشست گستردهای در تیکتاک با مدیریت انجنیر رضایی برگزار شد. در این نشست، عبارات تند و تحقیرآمیزی چون «زاغ از طواف کعبه کبوتر نمیشود»، «چهره کثیف حاجی امین» و «هیئت امنای خودخوانده فاسق» که در پیام واعظزاده آمده بود، مورد نقد جدی قرار گرفت. شرکتکنندگان این پیام را نهتنها فاقد ادب اسلامی، بلکه در تضاد کامل با شأن روحانیت دانستند. بهویژه صدور احکام فقهی چون «باطل بودن نماز» در مسجدی پرجمعیت، بدون طی مراحل شرعی و بدون ارائه سند معتبر شرعی یا حقوقی، موجی از نارضایتی را در میان اهالی دشتبرچی برانگیخت.
این نشست که با حضور موافقان و مخالفان واعظزاده برگزار شد، به مدت حدود 4 ساعت تبادل نظر در خصوص تبعات دینی، اجتماعی و ملی این پیام را در پی داشت. در مجموع، اکثریت شرکتکنندگان از هر دو طیف، این پیام را نامناسب و تنشزا برای جامعه هزاره ارزیابی کرده و خواهان بررسی شکایات مردم شدند.
در ادامه این گفتگوها، استاد سید جعفر عادلی حسینی، رئیس سازمان جهاد فرهنگی، نیز دیدگاههای کلیدی و تحلیلی خود را ارائه داد که در ادامه به نکات مهم آن اشاره خواهد شد.
پیشینه و جایگاه مسجد و مدرسه مهدویه
مسجد و مدرسه مهدویه در سال ۱۳۵۴ خورشیدی توسط شخصیتهایی چون آیتالله شیخ غلامنبی فاضل، آیتالله سید زینالعابدین هاشمی و آیتالله شیخ حیدرعلی مدرسی در محله تانکتیل دشتبرچی تأسیس شد. در ابتدا، پنج بسوه زمین توسط آیتالله فاضل و همراهی علما خریداری، و پنج بسوه دیگر نیز توسط مرحوم حاجی حیدر وقف گردید. تولیت شرعی این مرکز با آیتالله فاضل بود و بنای آن با همکاری مؤمنین محل شکل گرفت.
پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷، مؤسسان به ایران مهاجرت کردند و مدیریت مرکز به مرحوم شیخ عباس رحیمی سپرده شد. در سال ۱۳۸۳، آیتالله فاضل برای بازسازی و ترمیم مجدد به کابل بازگشت. این مرکز در زمینی حدود هزار مترمربع، شامل ۱۰ اتاق، مسجد، و کتابخانه بوده و نقشی کلیدی بهعنوان مسجد جامع محل ایفا کرده است.
در دوران جمهوریت، تلاشهایی از سوی محمد کریم خلیلی برای مصادره مهدویه صورت گرفت، اما با مقاومت شخصیتهای دینی و مردمی ناکام ماند. چند سال پیش، شیخ واعظزاده ابتدا با هدف تدریس و سپس با پوشش مؤسسه خیریه وارد عمل شد، اما با مخالفت هیئت امنای مسجد روبهرو گردید. در پی شکایت هیئت امنا به حوزه هجدهم امنیتی، دفاتر مربوطه پلمب شدند. واکنش واعظزاده، صدور پیامی جنجالی از آدرس مرجعیت بود.
در این پیام، مسجد مهدویه «مسجد ضرار» خوانده شده و اتهامات توهینآمیزی چون «چهرههای کثیف»، «هیئت امنای فاسق» و عباراتی تحقیرآمیز علیه شخصیتها و اهالی منطقه مطرح شده است؛ آنهم بدون ارائه سند شرعی یا حقوقی معتبر. چنین ادبیاتی نهتنها با شأن یک عالم دینی و مدعی مرجعیت سازگار نیست، بلکه در تضاد آشکار با سنت اسلامیِ گفتوگو، مدارا و حلم است.
صدور احکام فقهی همچون «باطلبودن نماز» در مسجدی پرمخاطب، بدون طی مراحل شرعی و خارج از صلاحیت نهادهای ذیربط، نهتنها فاقد وجاهت دینی است بلکه تهدیدی جدی برای وحدت مذهبی، امنیت اجتماعی و آرامش عمومی محسوب میشود.
مسئولیت علما در برابر تفرقهافکنی
مرجعیت دینی همواره با حلم، بردباری و حکمت شناخته شده است. بهکارگیری عباراتی سبکسرانه و کینهتوزانه، نشانهای از هیجانزدگی، خشم فروخورده و بیثباتی فکری است که نه تنها جایگاه روحانیت را تضعیف میکند بلکه اعتماد عمومی را نیز مخدوش میسازد.
در شرایطی که جامعه اسلامی بیش از هر زمان نیاز به وحدت و پرهیز از شکافهای جناحی دارد، متأسفانه شاهد گسترش گفتمان تفرقهافکنانهای هستیم که نقد را شخصیسازی کرده و از مفاهیم دینی برای تسویهحسابهای فردی استفاده میکند. ادعای فسق کسانی که تا دیروز مورد اعتماد مردم بودند، بدون دلیل قانعکننده، نه دفاع از دین است و نه خدمت به حقیقت.
این پرسش جدی مطرح است: اگر تا دیروز مسجد مهدویه محل عبادت و اجتماع مؤمنان بود، امروز به چه دلیل دچار طرد و لعن شده است؟ آیا معیار قضاوت، اصول دینی است یا منافع فردی و سیاسی؟
گزارشهایی نیز منتشر شده که از تلاش نزدیکان واعظزاده برای صدور مجوز شرعی جهت حذف فیزیکی منتقدان – از جمله حاجی امین – حکایت دارد. این نگرش خطرناک، بازی با آتش فتنه و خشونت است و باید با قاطعیت و صراحت محکوم شود.
سوءاستفاده از دین و تخریب اجتماعی
مردم غرب کابل – متشکل از خانوادههای شهدا، مهاجرین و محرومان – به دیانت، نجابت و مشارکت مدنی شهرت دارند. توهین به چنین جامعهای، جفایی نابخشودنی و بیاحترامی به شعائر اسلامی و هویت جمعی آنان است. این مردم اجازه نخواهند داد که مراکز دینیشان قربانی اختلافات شخصی یا منافع جناحی شود.
در همین راستا، هشدار میدهیم که تبدیل اختلافات داخلی به نزاعهای قومی یا مذهبی، پروژهای انحرافی و خدمت مستقیم به دشمنان ملت است. قومیسازی ماجرا و واردکردن اتهامات بیپایهای چون «افشارفروش» یا «جاسوس» به افراد سرشناس مانند سید اکبر ورسی، نادیدهگرفتن واقعیتهای تاریخی و تحریف هدفمند حافظه جمعی است.
تاریخ گواه است که خیانت در ماجرای افشار و ظلم عبدالرحمانخانی، محصول عملکرد رهبران و احزاب خاص – از جمله حزب وحدت – بوده است، نه کل یک طایفه یا خانواده.
متأسفانه، فضای قومگرایانهای که برخی چهرههای افراطی بهوجود آوردهاند، امروز سبب شده تا حتی اختلافنظر با هیئت امنا به تهدید تظاهرات جهانی منجر شود. دشمنسازی آسان است، اما هنر، ایجاد الفت و وحدت است.
ضرورت روشنگری و دفاع از کرامت مؤمنان
ما ضمن محکومکردن ادبیات توهینآمیز و رویکرد تکفیری در اینگونه پیامها، تأکید میکنیم که نقد باید مستند، اخلاقی و بهدور از تخریب و تسویهحسابهای شخصی باشد. جامعهی شریف، مظلوم و نجیب هزاره، نیازمند چهرههایی عقلگرا، وحدتمحور و مسئول است.
موضوع مسجد مهدویه، نه مسئلهای قومی است و نه فقهی، بلکه نتیجه یک سوءتفاهم در مدیریت محلی است که باید از راه گفتوگو و قانون حل شود. دخالت گروههایی که بهدنبال بهرهبرداری جناحی یا قومی هستند، تنها بر آتش اختلاف خواهد افزود.
در پایان، از علما، نخبگان، رسانهها و فرهیختگان انتظار میرود که با روشنگری، دفاع از کرامت مؤمنان و صیانت از اخلاق دینی، نقش مسئولانه خود را در مهار تفرقه و احیای عقلانیت ایفا کنند.
در جمعبندی، کارنامه و رفتارهای واعظزاده بهسودی، با وجود ادعاهای دینی و مرجعیتی، حاوی تناقضهای جدی، جهتگیریهای سیاسی، اقدامات تفرقهافکنانه و استفاده ابزاری از دین در راستای منافع فردی و جناحی است. از سلب وکالتنامههای مراجع تا سکوت در برابر مظالم اجتماعی و حملات بیپایه به شخصیتها و نهادهای مردمی، نشاندهنده فاصله چشمگیر میان گفتار و کردار ایشان است. از اینرو، لازم است نخبگان دینی و اجتماعی با حفظ هوشیاری، مرز میان مرجعیت اصیل و رفتارهای عوامفریبانه را شفاف سازند و اجازه ندهند حرمت دین، مسجد و مردم، بازیچه اختلافات شخصی و جاهطلبیهای فردی شود.
گزارش از: پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی