نمایش نوار ابزار

روایتی از صلابت سپهسالار جهاد و مکر مخالفان

چهارشنبه 1 اسد 1404

نشستی پیرامون تناقض‌گویی‌های محمد محقق و سوءاستفاده‌ی تکه‌داران حرکت اسلامی

سه‌شنبه‌شب، ۳۱ سرطان ۱۴۰۴ خورشیدی / ۲۲ جولای ۲۰۲۵ میلادی، پلتفرم تیک‌تاک

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی جهاد فرهنگی، در ادامه‌ی سلسله‌نشست‌های «احزاب‌شناسی و پارادایم‌های متضاد در افغانستان» که طی چند ماه گذشته به‌صورت منظم در پلتفرم تیک‌تاک برگزار می‌شود، برنامه‌ی این هفته به بررسی تناقض‌گویی‌های محمد محقق و نقد عملکرد برخی از چهره‌های وابسته به حزب حرکت اسلامی اختصاص داشت.

این نشست با حضور کارشناسان و تحلیل‌گران سیاسی افغانستان و به گردانندگی انجنیر سید امان رضایی برگزار شد. استاد سید محمد رضا علوی و استاد سید جعفر عادلی حسینی از کارشناسان ثابت این برنامه بودند و شخصیت‌هایی چون جنرال سید محمد مروج، سید جگرن، ابن علی، لوی درستیز پروان، سمنگانی، سمیر، موسوی و فرید نیز در تحلیل ابعاد مختلف شخصیت مرحوم سید حسین انوری و مرور رویدادهای تاریخی مرتبط، مشارکت داشتند. همچنین کامنت و پرسش‌های مطرح‌شده از سوی بینندگان، توسط تحلیل‌گران پاسخ داده شد.

در بخش نخست برنامه، حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمدرضا علوی، محقق و پژوهشگر برجسته، با استناد به نوشته‌ی مرحوم علی‌جان زاهدی، از رهبران پیشین گروه پاسداران جهاد و از موسسان و اعضای شورای مرکزی حزب وحدت، گفت:

«جریان‌های منتقد محمد محقق کمتر به این گزارش‌ها پرداخته‌اند. این اسناد از سوی هم‌پیمانان سابق او مطرح شده‌اند و بخشی از سلسله‌قتل‌های زنجیره‌ای در دهه‌ی هفتاد خورشیدی را نشان می‌دهند که همزمان با اوج اختلافات درونی حزب وحدت صورت گرفته است.»

استاد علوی با اشاره به شماره‌ی نخست نشریه‌ی «پس از سکوت» نوشته‌ی زاهدی که در سال ۱۳۷۸ خورشیدی برای بار دوم منتشر شده، افزود:

«زاهدی در این مجموعه به بررسی شخصیت عبدالعلی مزاری، تحولات درونی حزب وحدت و چهره‌های جنجالی آن می‌پردازد. در صفحات ۴۵ تا ۴۹ این شماره، موضوع قتل‌های زنجیره‌ای مطرح می‌شود که به ادعای نویسنده، توسط محمد محقق انجام شده‌اند. این قتل‌ها شامل زنان خانه‌دار، کودکان، سالخوردگان، روحانیون غیرنظامی، افراد ملکی و افراد سیاسی و نظامی است که بیشتر در دهه‌ی ۱۳۷۰ خورشیدی رخ داده‌اند.»

علوی به نقل از زاهدی تأکید کرد که این فجایع پس از تشکیل حزب وحدت و قدرت‌گیری عبدالعلی مزاری، به‌ویژه در مناطق تحت فرمان محمد محقق روی داده‌اند.

او در ادامه افزود:

«زاهدی در بخشی تحت عنوان استاد محقق چه کرد؟، فهرستی از حدود ۱۰۰ تن از قربانیان این قتل‌ها را با ذکر نام، مکان و زمان ارائه کرده است. این اسناد از یاران سابق محقق به‌دست آمده‌اند و تنها بخش کوچکی از جنایات رخ‌داده را نشان می‌دهند.»

استاد علوی از قربانیان مناطق مختلفی چون ولسوالی بلخاب، ولسوالی سنچارک، منطقه عبدالگان، منطقه الکه و ایل‌دراز یاد کرد و بار دیگر تأکید نمود که این اسناد، مستند به گزارش‌های یاران سابق محقق و برگرفته از نوشته‌ی علی‌جان زاهدی در شماره‌ی نخست «پس از سکوت» هستند.

بخشی از این جلسه نیز به بازخوانی سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی، رئیس سازمان جهاد فرهنگی، اختصاص یافت که در ادامه تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

بررسی احزاب از دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰؛ از چپ‌ها تا احزاب شیعه

در این سلسله‌نشست‌ها، تحلیل عملکرد احزاب سیاسی افغانستان از دهه ۱۳۲۰ خورشیدی تا دهه ۱۳۶۰ مورد توجه قرار گرفته است. پس از بررسی احزاب چپ مانند خلق و پرچم، به‌دلیل غالب بودن مخاطبان شیعه در این بحث‌ها، احزاب نه‌گانه شیعی مقیم ایران در اولویت بررسی قرار گرفتند. در ادامه نیز قرار است احزاب هفت‌گانه مقیم پاکستان تحلیل شوند. این برنامه هر هفته سه‌شنبه‌شب برگزار می‌گردد و از علاقه‌مندان دعوت می‌شود تا با طرح سؤالات و ارائه اطلاعات، در غنای محتوای آن سهیم باشند.

تمرکز بر حزب حرکت اسلامی افغانستان

در میان احزاب شیعی، نخستین حزبی که در این نشست‌ها مورد بررسی قرار گرفت، حزب حرکت اسلامی افغانستان بود. طی سه جلسه، روند شکل‌گیری، اهداف، عملکرد، و تحولات این حزب بررسی شد. در جلسه اخیر قرار بود به آسیب‌شناسی حزب، علل اختلافات و انشعابات، قتل‌های زنجیره‌ای و دیگر بحران‌های درونی آن پرداخته شود، اما به‌دلیل هم‌زمانی برنامه با مراسم نهمین سالگرد درگذشت مرحوم سترجنرال سید حسین انوری، بخشی از نشست به تحلیل محتوای آن مراسم اختصاص یافت.

نقد محتوای سخنرانی‌های سالیاد مرحوم انوری

در این بخش، به‌ویژه تناقض‌گویی‌های محمد محقق و سوءاستفاده برخی از چهره‌های منتسب به حرکت اسلامی از نام مرحوم انوری و مفهوم جهاد مورد واکاوی قرار گرفت. عملکرد دکتر شاه‌جهان، سید مهدی انوری، سید جواد باهنر و دکتر سید حامد انوری به‌عنوان چهره‌هایی که از نام انوری بهره‌برداری سیاسی می‌کنند، به‌شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

محمد محقق، معروف به «حجاج ثقفی شمال افغانستان»، نه‌تنها در این مراسم، بلکه در مقاطع گوناگون، با مواضع متضاد و تحقیرآمیز نسبت به اقوام، باورهای دینی و شخصیت‌های جهادی، انتقادات گسترده‌ای را برانگیخته است. نقش او و باند وابسته به عبدالعلی مزاری در حذف فیزیکی و فکری بسیاری از مخالفان در شمال، هزاره‌جات و کابل همچنان در حافظه تاریخ زنده است.

روایت‌ها، تناقض‌ها و چهره‌نمایی‌ها

حجت‌الاسلام والمسلمین عادلی حسینی، با اشاره به پیام اخیر محقق در سالگرد انوری، آن را فاقد محتوای مفید دانست و تأکید کرد که برخی ساده‌لوحان، آن را نشانه صداقت محقق تلقی کرده‌اند، در حالی‌که محقق صرفاً در پی مدیریت احساسات متضاد دو جریان است: طرفداران انوری و طرفداران مزاری. وی به نقل قولی از یکی از نزدیکان محقق اشاره کرد که گفته بود:

«کشته شدن مزاری دو فایده داشت: یکی برای خودش، چون سواد نداشت و در سیاست کاره‌ای نبود؛ مرگش بهتر از زنده‌بودنش بود. دوم برای ما؛ چون حالا هرکس با ما مخالفت کند، با چماق مزاری بر سرش می‌کوبیم.»

عادلی همچنین به ماجرای «جنبش روشنایی» اشاره کرد که چگونه با توافق همه، تصاویر رهبران از جایگاه حذف شد؛ اما پس از تحریک رسانه‌ای احمد بهزاد، انوری به‌خاطر مخالفت با این تخلف، از جنبش کنار رفت. او گفت:

«این افراط‌گرایی بود که مزاری را به بُت تبدیل کرد و فضای نقد و تعقل را از میان برد.»

تحریف آیات، جعل تاریخ و مقایسه‌های توهین‌آمیز

در ادامه، محقق با تلاوت نادرست آیه شریفه «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» آن را به‌اشتباه «لِأُولِي الأبصار» قرائت کرد و مدعی شد که باید فقط از «نقاط قوت» تاریخ عبرت گرفت، نه از نقاط ضعف! عادلی در پاسخ گفت:

«این تحلیل وارونه است؛ عبرت گرفتن یعنی پرهیز از تکرار اشتباهات، نه چشم‌پوشی بر آن‌ها»

او همچنین به کنایه‌های محقق درباره کتاب «کوثرالنبی» و آمار سادات واکنش نشان داد و یادآور شد که خود محقق از تضعیف حقوق شهروندی هزاره‌ها در دوران جمهوریت سود برده و اکنون شعار عدالت‌خواهی سر می‌دهد.

عادلی در ادامه، تحقیر اقوام، تمثیل‌های توهین‌آمیز به علمای دین و شخصیت‌های سیاسی را محکوم کرده و گفت:

«چگونه کسی که به‌صراحت مخالفان خود را با القاب توهین‌آمیز خطاب می‌کند، خود را مدافع وحدت و عدالت معرفی می‌کند؟»

او افزود: «کتاب خاطرات محقق (خاطرات یک سنگر نشین)، از تاریک‌ترین فصل‌های زندگی سیاسی او پرده برمی‌دارد.»

تحریف تاریخ معاصر

محقق در بخشی دیگر، با تحریف آشکار تاریخ، مسئولیت شلیک به هواپیمای صبغت‌الله مجددی را از دوش گلبدین حکمتیار برداشته و به احمدشاه مسعود نسبت داد؛ در حالی‌که خود مجددی صراحتاً حکمتیار را مسئول این حمله معرفی کرده بود.

سید جعفر عادلی حسینی، سخنان اخیر محمد محقق در مراسم سالگرد سید حسین انوری را فراتر از طنز، کنایه و خودستایی ندانست و اظهار داشت:

«محقق تلاش داشت با حضور در این مراسم، هم از انتقادهای جریان انوری در امان بماند و هم دل هواداران مزاری را به‌دست آورد؛ اما این دوگانه‌گویی‌ها بیش از پیش، چهره واقعی او را برای مردم روشن ساخت.»

او افزود: «اگر محقق واقعاً از توانایی و صلاحیت لازم برای وحدت جامعه تشیع برخوردار بود، ابتدا باید خانه خود را سامان می‌داد؛ جایی که برادر، برادر دیگر را به قتل می‌رساند، و سپس یکی از آنان را یوسف لقب می‌دهد. اگر او واقعاً دغدغه‌ وحدت داشت، زن تحصیل‌کرده‌ای که دارای مدرک دکترا و از قوم هزاره بود، در مقابل منزلش و در شب عروسی اورا تیرباران نمی‌کرد. همچنین، قتل‌های مشکوک افرادی چون اشرف رمضان در مزار و حاجی رمضان حسین زاده در کابل، که ریشه در اختلافات و معاملات اقتصادی داشت، رخ نمی‌داد و بدون شک این ها از سواد محروم بودند، مزاری، خلیلی و محقق با پول ایران خودرا پرچمدار هزاره تحمیل نمودند.

بازخوانی تطبیقی چهره‌های جهادی و سیاسی شیعه افغانستان

رئیس سازمان جهاد فرهنگی، حجت‌الاسلام والمسلمین سید جعفر عادلی حسینی، در نوبت بعدی این نشست، مرحوم سید حسین انوری را شخصیتی معرفی کرد که تلفیقی از جهاد، مدیریت و آگاهی فرهنگی بود.

در ادامه‌ی بحث و در پاسخ به پرسشی که از سوی یکی از شرکت‌کنندگان به نام «احد» مطرح شد، مبنی بر این‌که: تحصیلات و کارنامه‌ی علمی و مدیریتی رهبران شاخص شیعه افغانستان ـ از جمله عبدالعلی مزاری، محمدکریم خلیلی و محمد محقق ـ تا چه اندازه مستند و معتبر است؟ و آیا اطلاق عنوان «استاد» به آنان، با واقعیت تطابق دارد؟، ایشان چنین توضیح داد:

در حالی‌که از عبدالعلی مزاری هیچ اثر مکتوب مشخصی ـ حتی در حد یک متن ابتدایی مانند «بابا آب داد، بابا نان داد» ـ برجای نمانده، محمدکریم خلیلی نیز در مصاحبه‌ای با مجله‌ی پیام مستضعفین (۱۳۶۵) صراحتاً اذعان می‌کند که دوران نوجوانی‌اش را صرف چوپانی، زراعت و بعد در کابل دست‌فروشی کرده است. همچنین، محمد محقق تنها چند صباحی در مکتب خانه سنتی و محلی چارکنت تحصیل کرده و سابقه‌ی تحصیل در هیچ‌یک از مراکز علمی معتبر مانند حوزه‌های علمیه‌ی قم، نجف، مشهد یا کابل را ندارد.

در مقابل، سید حسین انوری پیش از آغاز جهاد، دارای تحصیلات رسمی و مدرک فوق دیپلوم (چهارده پاس) در رشته‌ی زراعت بود و از نظر علمی و مدیریتی، سابقه‌ی قابل‌استنادتری نسبت به دیگر چهره‌های مطرح داشت.

جایگاه جهادی و سیاسی

انوری از چهره‌های برجسته‌ی جهاد علیه ارتش سرخ شوروی بود. او جبهات مهمی در کابل، میدان‌وردک، لوگر و جاجی را رهبری کرد، در حالی‌که خلیلی در دفتر سازمان نصر ایران و محقق در شمال کشور به اختلافات داخلی دامن می‌زدند. انوری نه‌تنها از بنیان‌گذاران مقاومت شهری کابل بود، بلکه با سازمان‌دهی بیش از ۵۰۰۰ چریک در ۲۱ حوزه عملیاتی، نقش بی‌بدیلی در مدیریت نظامی پایتخت مُخ روس‌ها را به فغان آورد و باعث شکست تجاوز نظامی آن‌ها در افغانستان شد.

رسانه‌های غربی چون BBC و فرانسه، او را در کنار احمدشاه مسعود و جلال‌الدین حقانی، از سه فرمانده کلیدی در شکست ارتش شوروی نام بردند. نماینده سازمان ملل نیز پیش از سقوط رژیم نجیب، بر نقش این سه‌ تن تأکید داشت.

نقش در دولت و مقاومت

پس از پیروزی مجاهدین، انوری عضو شورای عالی دولت اسلامی، وزیر کار و رئیس کمیسیون امنیت کابل شد. در دوران طالبان، به مقاومت پیوست و به نمایندگی از جبهه مقاومت، در پارلمان اروپا سخنرانی کرد. در دولت کرزی، وزارت زراعت، ولایت کابل و هرات را بر عهده داشت و در دوره جمهوریت، نماینده‌ی کابل در پارلمان و مشاور ارشد امنیتی رئیس‌جمهور بود.

برخلاف دیگر رهبران قومی، انوری تشکیلات حزبی خود را بر شایسته‌سالاری استوار ساخت. حتی نزدیک‌ترین بستگانش مسئولیت رسمی در حزب نداشتند. او به‌جای رابطه‌محوری، بر نهادسازی، عدالت اجتماعی و وحدت ملی تأکید داشت.

فرهنگی فراتر از میدان

انوری در حوزه فرهنگ نیز چهره‌ای فعال بود. نشریاتی چون پیام شهدا، طلوع سبز، فریاد اسلام و رادیو صدای کابل را پایه‌گذاری کرد و آثار متعددی چون مردم من، امت واحده در آیینه قرآن و نقش مدیریتی سوره عصر از خود به‌جا گذاشت. او باور داشت: «برای ساختن افغانستان، نیازمند انقلاب فکری هستیم.»

بی‌مهری و سکوت تاریخ

با وجود خدمات گسترده و نقش برجسته در جهاد، سیاست و مدیریت، مرحوم سید حسین انوری در گردونه‌ی تاریخ‌نگاری معاصر، قربانی تحریف و بی‌مهری شد. در جریان ماجرای افشار، وی بارها از چهره‌هایی چون محمدکریم خلیلی، محمد محقق، محمدقسیم فهیم و عبدالرب رسول سیاف دعوت کرد تا در یک مناظره‌ی شفاف و علنی حاضر شوند، اما هیچ‌یک از آنان به این دعوت پاسخ ندادند. اسناد مربوط به مکالمات، دعوت‌نامه‌ها و مکاتبات رسمی انوری در این زمینه، همچنان در آرشیو حزب محفوظ است.

در همین زمینه، برخی عملکردهای اشخاص نیز مورد نقد قرار گرفته‌اند. از جمله، دکتر شاه‌جهان در قبال کشته‌شدگان اطراف قطعه اسکاد، موضعی درخور شأن آن شهدا اتخاذ نکرد و رفتار وی در برخی محافل، به چشم‌پوشی از خون جوانان تعبیر شده است.

از سوی دیگر، حامد انوری که امروز به‌عنوان یک چهره‌ی دیپلماتیک شناخته می‌شود، بخش بزرگی از جایگاه فعلی خود را مرهون حمایت‌های مرحوم انوری است. وی در شرایط دشوار از منطقه‌ی دباغی شیراز نجات یافت و به مسیر رشد هدایت شد. با این حال، اظهارنظرهای بی‌مبنا و دخالت‌های وی در موضوعاتی فراتر از جایگاه تخصصی‌اش، مایه‌ی نگرانی است. انتظار می‌رود از مواضع شتاب‌زده پرهیز کرده و حرمت مجاهدان واقعی را حفظ کند.

نتیجه‌گیری

مقایسه‌ی واقع‌بینانه میان مرحوم سید حسین انوری و چهره‌های مدعی رهبری شیعه در افغانستان نشان می‌دهد که عنوان و شهرت لزوماً بیانگر شایستگی نیست. در حالی‌که کارنامه‌ی انوری تلفیقی از جهاد، مدیریت و آگاهی فرهنگی بود، اما مزار و تیم او مشهور فاقد پیشینه‌ی علمی و مدیریتی مستند هستند.

آنچه امروز برای جامعه‌ی شیعه در افغانستان حیاتی است، پرهیز از تفرقه‌های قومی و مذهبی است. نه جداسازی «سادات» از «هزاره‌ها» توجیه دارد، نه انحصارگرایی قومی که وحدت شیعیان را به‌سود بازی‌های سیاسی قربانی می‌سازد. آینده‌ی پایدار تنها در سایه‌ی همبستگی میان همه‌ی اقوام شیعه، از جمله هزاره‌ها، سادات، بیات‌ها و قزلباش‌ها ممکن خواهد بود.

در نشست اخیر، جوانان شرکت‌کننده برخی چهره‌های سیاسی را به معامله‌گری پنهان و سکوت در برابر توهین‌های محمد محقق محکوم کردند. آنان خواهان صدور اعلامیه‌ی رسمی از سوی شورای عالی حرکت اسلامی و خانواده‌ی انوری برای مرزبندی با این عملکردها شدند.

اسناد و اظهارات موجود نشان می‌دهد که عبدالعلی مزاری، در برخی فجایع دهه‌ی ۱۳۷۰، از جمله قتل‌عام‌های مناطق مرکزی و شمالی و فاجعه‌ی افشار، نقش محوری داشته و تحت هدایت گروهی از وابستگان فکری و امنیتی قرار داشته است. همچنین، محمدکریم خلیلی به‌دلیل مسئولیت مستقیم در فاجعه‌ی یکاولنگ، و محمد محقق به‌عنوان یکی از متهمان جنایات جنگی، همواره مورد انتقاد بوده‌اند.

در تجربه‌ی «جنبش روشنایی» نیز استفاده‌ی ابزاری از چهره‌ی مزاری و بهره‌برداری سیاسی از احساسات عمومی، موجب شد انوری رسماً راه خود را از این حرکت جدا کند.

در پایان، باید تأکید کرد که بازخوانی تاریخ معاصر شیعه در افغانستان، بدون افسون‌شدگی از نام‌ها و عنوان‌ها، برای ترسیم آینده‌ای آگاهانه و متحد، یک ضرورت تاریخی است.

گزارش از: پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی