نمایش نوار ابزار

روایت‌های متضاد از سرنوشت مزاری؛ مواجهه‌ی محقق و رویش

چهارشنبه 15 اسد 1404

به‌گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی جهاد فرهنگی، بعدازظهر سه‌شنبه ۱۴ اسد ۱۴۰۴ خورشیدی / ۵ اوت ۲۰۲۵ میلادی، شصت‌و‌یکمین برنامه‌ی زنده‌ «جنبش بیداری» در صفحه‌ی فیسبوک تورن‌جنرال محمدعلی مقدسی انگوری برگزار شد. در این برنامه، کارشناسان ضمن بحث و تبادل نظر، تأکید کردند که اختلاف‌نظر میان محمد محقق و عزیز رویش درباره‌ی چگونگی کشته‌شدن عبدالعلی مزاری، بار دیگر تنش‌های قدیمی در حزب وحدت اسلامی افغانستان را برجسته ساخته است.

در این میان، نقش و عملکرد پشت‌پرده در حذف مزاری از اصلی‌ترین محورهای اختلاف عنوان شد. با تداوم این دوگانگی در روایت‌ها، نیاز به بازخوانی شفاف، مستند و بی‌طرفانه‌ی تاریخ حزب وحدت بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود.

در ادامه، به تفصیل سخنان استاد سید جعفر عادلی حسینی در این نشست توجه فرمایید…

در روزهای اخیر، طرح دو روایت متفاوت درباره‌ی سرنوشت و چگونگی کشته‌شدن عبدالعلی مزاری، به یکی از موضوعات مناقشه‌برانگیز در فضای فکری و سیاسی حزب وحدت اسلامی افغانستان بدل شده است.

در یک‌سو، محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و از نزدیک‌ترین یاران مزاری، قرار دارد که روایت خود را مبتنی بر تحقیقات میدانی و مستندات تاریخی ارائه می‌کند. در سوی دیگر، عزیز رویش، از چهره‌های فرهنگی نزدیک به حلقه‌ی فکری مزاری و از منتقدان گفتمان سنتی حزب وحدت، با روایتی متفاوت و نگاه انتقادی، روایت رسمی را به چالش کشیده است. او پیش از این نیز در نشریاتی چون امروز ما و عصری برای عدالت، مواضعی صریح و بعضاً تند علیه محقق اتخاذ کرده بود. در یکی از این مطالب که با واکنش‌های گسترده‌ای روبه‌رو شد، از ادبیاتی تحقیرآمیز مانند: «محقق کله خر» و «محقق خر دوان»، نسبت به وی استفاده شده بود که محل نقد جدی قرار گرفت.

پیشینه‌ی تاریخی حزب وحدت

پیش از بررسی روایت‌های متضاد درباره‌ی مزاری، لازم است به پیشینه‌ی شکل‌گیری حزب وحدت اسلامی افغانستان پرداخته شود. این حزب که یکی از جریان‌های مهم سیاسی شیعی در افغانستان است، پس از دوران جهاد علیه شوروی و با هدایت برخی بازیگران منطقه‌ای ــ به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران ــ با هدف ایجاد تمرکز و هماهنگی میان گروه‌های شیعی در یک ساختار واحد سیاسی تأسیس شد.

در شرایطی که فضای سیاسی افغانستان آمادگی پذیرش چنین تمرکزی را نداشت، عبدالعلی مزاری با حمایت مستقیم ایران در رأس این حزب قرار گرفت و رهبری ائتلافی از گروه‌هایی مانند سازمان نصر، پاسداران جهاد اسلامی و چند گروه دیگر را به‌عهده گرفت. البته حزب حرکت اسلامی افغانستان به رهبری آیت‌الله شیخ محمد آصف محسنی، از پیوستن به این ائتلاف امتناع ورزید. شرایط سخت‌گیرانه‌ای که این حزب مطرح کرده بود، از جمله مطالبه‌ی محاکمه عاملان جنگ‌های داخلی، از دلایل این عدم پیوستن بود.

اختلافات داخلی و بحران رهبری

پس از تشکیل حزب وحدت، اختلافات داخلی به‌ویژه میان عبدالعلی مزاری و محمد اکبری بر سر ریاست شورای مرکزی، زمینه‌ساز بحران رهبری، انشعاب و در نهایت تضعیف مشروعیت سیاسی حزب شد. این اختلافات به مرور زمان به چنددستگی‌های عمیق‌تر انجامید. بعدها چهره‌هایی چون محمدکریم خلیلی، محمد محقق، قربانعلی عرفانی، سرور دانش، و همچنین روشنفکران سکولار نظیر عزیز رویش و غلام‌حسین دایفولادی، هر یک قرائت خاص خود را از تاریخ و هویت حزب وحدت اسلامی ارائه کردند.

ماجرای تقسیم قدرت میان مزاری و اکبری

یکی از مهم‌ترین نقاط تنش درون‌حزبی، توافق نانوشته‌ای بود که در شورای مرکزی حزب وحدت به‌دست آمد. بر اساس این توافق، قرار بود مزاری و اکبری به‌صورت نوبتی ریاست حزب را برعهده بگیرند: نخست مزاری، سپس اکبری. اما این توافق که هیچ‌گاه رسمیت حقوقی و اجرایی نیافت، نه‌تنها موجب تقویت انسجام نشد، بلکه به شکاف و در نهایت به انشعاب رسمی در ساختار حزب منتهی گردید.

دو روایت از سرنوشت مزاری؛ تقابل دیدگاه‌های محقق و رویش

در پی گفت‌وگوی اخیر محمد محقق با تلویزیون آمو، عزیز رویش در واکنش به سخنان او، شش پرسش انتقادی درباره روایت ارائه‌شده از سرنوشت عبدالعلی مزاری مطرح کرد. نخستین پرسش او به اصل ماجرا بازمی‌گردد:

سؤال نخست:

«چرا آقای محقق، پس از سی سال، روایت رسمی حزب وحدت درباره شهادت استاد مزاری را باطل دانسته و روایت طالبان را تأیید می‌کند؟»

🔹 محقق بر این باور است که مزاری در هنگام فرار شناسایی و بازداشت شده؛ آن‌هم با لباس مبدل زنانه.

🔹 اما رویش این روایت را تحریف‌شده می‌داند و معتقد است مزاری به دعوت طالبان برای مذاکره رفته بود و به همین دلیل، مسلح نبود. به‌گفته او، روایت محقق نه‌تنها خلاف روایت رسمی حزب وحدت است، بلکه به نوعی تأیید روایت طالبان تلقی می‌شود.

روایت‌های متضاد؛ از سکوت یاران تا جعل تاریخ

عزیز رویش در نقد روایت محقق، مدعی است برخی از نزدیکان مزاری با بازنویسی یک‌سویه تاریخ و ارائه اسناد جهت‌دار، در خدمت تثبیت یک روایت خاص قرار گرفته‌اند. با این حال، نویسنده این متن معتقد است که روایت محقق به واقعیت نزدیک‌تر است، چراکه شماری از خاطره‌نویسان، مقام‌های بلندپایه حزب وحدت، و گزارش‌های رسانه‌ای، روایت مشابهی را نقل کرده‌اند. در این راستا، خاطره‌ای که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در کتاب «صبر و پیروزی» درباره دیدار خود با برهان‌الدین ربانی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان، ذکر کرده، در دیدار رسمی جمهور دو کشور حائز اهمیت است:

«آقای ربانی برای ملاقات آمد. درباره اوضاع افغانستان زیاد صحبت کردیم. در مورد طالبان بحث مفصلی داشتیم. معتقد بود که طالبان از سوی آمریکا و پاکستان حمایت می‌شوند. از مرگ مزاری خوشحال بود و او را مانعی در بهبود روابط با ایران می‌دانست. مدعی شد مزاری با بُرقع فرار کرده و زمانی که آن را برداشته، دستگیر شده. همچنین گفت طالبان پیشنهاد مبادله مزاری با یکی از فرماندهانشان را داده بودند.»

روایت‌های موازی؛ اتهام‌زنی و افشاگری

در مقابل، روایت عزیز رویش در کتاب «بگذار نفس بکشم» با انتقاداتی روبه‌رو شده است. برخی منتقدان، از جمله مخالفان حزب وحدت و حتی محقق و حامیان وی روایت او، این کتاب را حاوی اطلاعات غیرمستند و متکی بر دیدگاه‌های شخصی و جناحی می‌دانند. به باور این گروه، سکوت یاران وفادار مزاری در برابر تحریف‌های تاریخی، موجب تسلط دیدگاه‌های خاص و سکولار در حزب وحدت شده است.

عزیز رویش و غلام حسین دایفولادی از جمله افرادی هستند که از سوی برخی جریان‌ها، متهم به تحریف تاریخ و سرپوش‌گذاشتن بر برخی عملکردهای جنجالی درون‌حزبی شده‌اند؛ از جمله:

شکنجه‌های زندان‌های درون‌حزبی مانند کوتی‌گانی،

سربازگیری از کودکان،

فساد مالی،

و درگیری‌های خونین غرب کابل.

همچنین، برخی ادعاهای مطرح‌شده در سخنرانی‌های مزاری که در خاطرات رویش نیز نقل شده‌اند از جعلیات و دروغ‌های صریح است، همچنان به‌طور مستقل بررسی نشده و نیازمند تحقیق جامع هستند.

سایه‌ی استخبارات و ترس از افشاگری

افشاگری‌های اخیر محمد محقق علیه روایت عزیز رویش، به باور برخی تحلیل‌گران، واکنشی است به آنچه «تلاش برای پاک‌سازی تاریخی درون‌حزبی» تلقی می‌شود. رویش در خاطرات خود به ارتباط با چهره‌هایی چون آزاد بیگ، از اعضای مؤثر سازمان استخبارات پاکستان (ISI)، اشاره کرده است؛ کسی که در دوره‌ای در مناطق تحت نفوذ حزب وحدت، او را همراهی می‌کرد.

در مقابل، محقق نیز در یکی از سخنرانی‌هایش، محمدکریم خلیلی را به همکاری با استخبارات پاکستان در ماجرای کشته‌شدن عبدالعلی مزاری متهم کرده بود. از نگاه این طیف، روایت محقق تلاشی برای بازگشت به واقعیت تاریخی و مقابله با قرائت‌هایی است که می‌کوشند روایت رسمی حزب وحدت را بازنویسی کنند.

پرسش دوم رویش:

«چرا آقای محقق و حزب وحدت، تحقیقات گروه «توفان» را درباره‌ی شهادت مزاری، پس از سی سال، پنهان کرده‌اند؟»

🔹 به باور رویش، این پنهان‌کاری ناشی از اختلافات درونی حزب و بیم از افشاگری علیه برخی چهره‌های کلیدی حزب وحدت بوده است. همچنین، ترس از واکنش اجتماعی و افزایش شکاف‌های نسلی و سیاسی در جامعه‌ی هزاره، از دیگر دلایل این سکوت عنوان شده است.

پرسش سوم:

«آیا جنرال دوستم همان صبح روز یک‌شنبه، ۲۱ حوت، عکس‌های اسارت مزاری را در چهار آسیاب دیده بود؟»

🔹 طبق روایت محقق، عکس‌های اسارت مزاری همان روز به دست جنرال دوستم رسیده بود. برخی نیز بر این باورند که دوستم با هماهنگی برخی کشورها، در حذف مزاری نقش داشته است. عزیزالله شفق نیز در مصاحبه‌ای مدعی شده که مزاری در نتیجه‌ی توافقی میان قدرت‌های منطقه‌ای کنار گذاشته شد؛ روندی که در نهایت به تضعیف دولت مجاهدین، تشدید جنگ‌های کابل از چنداول تا افشار، و حوادثی چون سقوط غرب کابل در ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ خورشیدی و تحویل سلاح‌های سنگین و سبک به طالبان انجامید. از نگاه این تحلیل، مزاری به پایان «تاریخ مصرف سیاسی» خود رسیده بود و باید حذف می‌شد.

سه پرسش نهایی عزیز رویش:

پرسش چهارم:

«آیا محقق درست می‌گوید که قرار بود مزاری با هلیکوپتر از کابل به مزار منتقل شود؟ چرا این پلان عملی نشد؟»

پرسش پنجم:

«چرا همایون فوزی و دیگر نیروهای جنرال دوستم به سلامت به مزار منتقل شدند، اما مزاری و یارانش نه؟»

پرسش ششم:

«آیا خلیلی و دیگر رهبران حزب وحدت از تحقیقات گروه «توفان» مطلع بودند؟ اگر بله، واکنش‌شان چه بود؟»

🔹 درباره‌ی پلان هلیکوپتر، محقق در برخی مصاحبه‌ها بدان اشاره کرده است. اما از دید برخی تحلیل‌گران، تصمیم‌ پشت‌پرده این بوده که مزاری دیگر در معادلات سیاسی جایگاهی نداشت و باید حذف می‌شد. همچنین گفته می‌شود که حتی اجازه‌ی دفن پیکر او در جوار زیارت سخی داده نشد و ناچار به انتقال پیکر به محل دیگری شدند.

نتیجه‌گیری:

روایت‌های متضاد درباره‌ی سرنوشت عبدالعلی مزاری، به‌ویژه از سوی چهره‌هایی چون محقق، خلیلی و رویش، نشان می‌دهد که تاریخ حزب وحدت اسلامی افغانستان هنوز به‌درستی مستندسازی، بازخوانی و آسیب‌شناسی نشده است.

تا زمانی که این روایات در فضای شفاف، بی‌طرف و مبتنی بر مستندات مورد بررسی قرار نگیرند، نه‌تنها حقیقت پنهان خواهد ماند، بلکه شکاف‌های فکری، سیاسی و اجتماعی درون جامعه‌ی هزاره نیز ژرف‌تر خواهد شد.

گزارش از پایگاه اطلاع رسانی جهاد فرهنگی

۱۴ اسد ۱۴۰۴ خورشیدی / ۵ اوت ۲۰۲۵ میلادی

مطالب مشابه