نمایش نوار ابزار

آزادي بيان از نظر اسلام

شنبه ۲۴ میزان ۱۳۸۹

   آزادی بیان یکی از زیباترین کلمات موجود در هر زبانی است، آزادی بیان کلمه ای است که همه آن را ستایش می کنند و می پسندند. لزوم وجود آزادی بیان آنقدر است که کسی جرأت نمی کند بگوید من با آزادی مخالفم، هرچند واقعاً چنین باوری داشته باشد. آزادی بیان و هر آزادی دیگری با محدودیت، لازم وملزوم یکدیگر هستند، آزادی مطلق در هیچ جامعه بشری وجود ندارد. در هیچ کجای دنیا مردم بطور مطلق آزادنیستند.

لذا هر شهروندی می تواند آزادانه سخن بگوید، بنویسد وچاپ کند، مگر در مواردی که برای مقابله با سوء استفاده از این آزادی در قانون مشخص شده وقابل تغییر که بنابر این آزادی را به معنای عام آن می توان در حوزه های مختلف از جمله آزادی اندیشه و آزادی بیان اشاره نمود ومطالب مورد بحث ما نیز تحت عنوان «آزادی بیان از نظر اسلام» دراین جا طرح شده است.

بدون تردید، یکی از غرايزی اولیه‌ی که هر در انسانی موجود است، غریزه‌ی آزادی طلبی است،  هر فرد از وقتی که  به دنیا می آید،  دلش می خواهد، آزاد باشد و با هیچ قید و بند و زنجیری مقید نگردد،  روی همین اصل است که کودک در گهواره وقتی دست و پای خود را بسته می بیند، تلاش می کند تا بتواند آزادی خود را به دست بیاورد، ولی چون عاجز و ناتوان است با گریه، ابراز تنفر و انزجار از نداشتن آزادی می کند تا وقتی که مادرش دست و پایش را آزاد کند، آن وقت آرام می شود.  انسان نیز از همان  زمانی که پا به عرصه‌ی وجود گذاشت، دنبال آزادی بوده است، ولی ادیان الهی مخصوصاً دین مقدس اسلام می گوید: انسان بايد دنبال آزادی باشد ولی همه آزادی ها را به نفع انسان ها نمی داند، بعضی  از قیود به نفع ما است منتها ما متوجه نیستیم.

به عنوان مثال ، قوانین بهداشتی، یک سلسله آزادی های مارا محدود کرده است، انسان دلش می خواهد هر غذائی بخورد، ولی قوانین بهداشت جلوش را می گیرد، آزادی را از او سلب می کند و می گوید: «حق نداری هر غذایی را که دلت مي‌خواهد  بخوری، خیلی از غذاها برای تو زیان بخش است». همین طور، قوانین ومقرارت اجتماعی دیگر نیز بخشی از آزادی ها را از انسان سلب می کند و بطور مثال!

به موتروان می گوید: «حق نداری در هر مسیر که دلت می خواهد، دریوری کنی، هرکجا خواستی، توقف کنی و با هر سرعتی طی طریق نمائی».

به عابر پیاده می گوید: «اجازه نداری هرگونه که دوست داری، عرض سرک را طی کنی».

به کاسب می گوید: « حق نداری ، هر چیزی را که دلت خواست جلو دکانت بگذاری و سد معبر نمائی، تو فقط حق داری در محدوده‌ی مغازه‌ات به عرضه‌ی کالا اقدام کنی اما اگر بخواهی به عنوان این که این جا مغازه‌ی من است تا دو متر راه را برای مردم تنگ کنی» قانون جلوت را می گیرد، قانون اجتماعی هم ممکن است با شرع موافق باشد، البته سد معبر هم در اسلام حرام است (بنابراین، مقداری از آزادی ها را قوانین اجتماعی و غیر اجتماعی سلب می کند، یعنی آزادی هائی را که به ضرر و زیان جامعه و انسان باشد. همین گونه قوانین دیگری که برای بهبود اوضاع اجتماعی وضع گردیده است.

بنابراین، پیامبران الهی آزادی آوردند، اما آزادی محدود، آزادی که ضامن ترقی و تکامل انسان ها است، آزادی از قیود هوا وهوس، آزادی از بند های غریزه ای جنسی و شهوت رانی نا بجا، آزادی از تفکرات غلط و سنت های جاهلی. پیامبران الهی آمدند تا انسان ها را با لگام عقل وشرع از بی بندو باری نجات دهند و آزادی های زیان بخش را مهار نمایند.

اسلام، آزادی بیان داده ولی نه آن گونه که انسان هرچه دلش خواست، بگوید، اسلام می گوید: «با این زبان، حق نداری هرکجا و درهر موضوعی سخن بگويی» متأسفانه امروز حتی در برنامه های برخی از رسانه ها، این اخلاق اسلامی و انسانی کمرنگ  شده که با آبرو وشخصیت انسان های محترم بازی می شود، مثلا در پربیننده ترین برنامه انتقادی «زنگ خطر»  که از تلویزیون طلوع پخش می شود، گردانندگان این برنامه با استفاده از آزادی بیان حرکت های شان را شبیه دلقک ها می سازند که دور از نزاکت های ژورنالیستی و مطبوعاتی است،  آنها از آزادی بیان برداشت غلط نموده اند، درصورتی که اسلام احترام مسلمان را همانند احترام کعبه واجب می داند، شایسته است که یک مسلمان واقعی در مقام گفتار با دیگران سخنان نیک و سنجیده بگوید و با زبان خوش آنان را مورد خطاب قرار دهد، چنانچه خداوند در آیه ای 28 سوره‌ی اسراء قرآن کریم می فرماید: «با مردم سخن نیک توأم با احترام داشته باش!».

توصیه‌ی اسلام به مسلمانان این است که: «دروغ نباید بگویی، تهمت نباید بزنی، مسخره نباید بکنی و سخن چینی نباید بنمائی».

آری!  پیغمبران آمدند، تا ما را از آزادی های فضیلت کش برهانند، قیود جهل وشرک ورذائل اخلاقی را ازدست ما بردارند، حریت و آزادی واقعی را به ما عنایت کنند.

امیدوارم که ما همیشه دستورات خداوند را سر مشق و سر لوحه‌ی زندگانی خویش قرار داده و از آزادی بیان در جهت صحیح‌اش بهره برداری درستی بنمائیم،  عزت، آبرو  و احترام همدیگر را داشته باشیم و در جامعه خویش مصدر خدمت قرار گیریم.

نويسنده:

سيدجعفرعادلي«حسيني»

منبع:

پامیر نشریه  شهر کابل – شماره 221 چهار شنبه 25 دلو  1385

مطالب مشابه