در گذشت مرحوم آیت الله شیخ میرحسین صادقی پروانی را به تمام بستگان، دوستان و علاقمندانش تسلیت گفته، برای آن مرحوم غفران الهی و برای بازماندگان و بستگانش صبر و اجر خواهانم.
نگارنده از دهه ی هفتاد بدینسو با آیت الله پروانی آشناشدم، او ظاهر آرام داشت و اما شوخ طبیعت بود، قبل و بعد از دوران جهاد، حیات سیاسی و اجتماعی پر فراز و نشیبی داشت، قبل از بقدرت رسیدن کمونیست ها، او بعد از مبلغ که نظریهپرداز و متفکّر مغولیسم محسوب میشد، در مسألهی قومیت نقش موثری داشت و یکی از بنیانگذاران سازمان نصر افغانستان و مشهوربه «خواجه خضر انقلاب اسلامی افغانستان» و بحث مغولیسم و نیز توزیع و پخش جزوهی «گنبد سبز» نقد و تحلیل سیّدگرایی، یکی دیگر از برنامه های قبل از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی وی به شمار می رفت، مخالفت او با بزرگان سادات، همانند؛ آیت الله حجت، شهید آیت الله واعظ و…. و نیز شیعیان غیر هزاره و حتی هزاره های معتدل و نا همسو با جریان مغولیسم را ادامه داد.
آیت الله پروانی در سال ۱۳۳۵ خورشیدی جهت ادامه تحصیل علوم حوزوی از کابل راهی حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در سال ۱۳۴۴ خورشیدی به کابل مراجعت نمود و مدت ۱۳ سال در کنار تدریس تبلیغ به فعالیت های سیاسی پرداخت و در سال ۱۳۵۳ خورشیدی با جمع از طلاب روشنفکر گروه «روحانیت نوین» را تشکیل داد و در سال ۱۳۵۴ خورشیدی گروه روحانیت نوین را به «حزب حسینی» تغییر نام دادند.
قبل از کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی، در شهر کابل، اسماعیل مبلّغ، صادقی پروانی، محمدعیسی غرجستانی، شفق بهسودی، محمد کریم خلیلی و … از چهرههای تشکیل دهندهی جریان مغولیسم شناخته میشدند. در خارج از افغانستان، در کشورهای پاکستان، عراق، ایران، سوریه و همچنین در اروپا مغولیسم در قالبهای مختلف شکل گرفت. در نجف اشرف این اندیشه در قالب هیأت عزاداری بهنام «شبابالهزاره» توسط برخی از طلبههای مسلمان مانند شیخ قربانعلی عرفانی، سید غلامحسین موسوی، شیخ عبدالحسین اخلاقی و شیخ محمدعلی مدرس ظهور کرد. آقای عرفانی در مصاحبهای خویش، سال۱۳۶۸ خورشیدی در این رابطه چنین اظهار داشت: «مسألهی شبابالهزاره که امروز بصورت یک اندیشهی مبهم و پیچیده درآمده و سر و صدا ایجاد کرده و از آن به عنوان یک جریان سیاسی یاد میکنند، فکر میکنم جز یک احساسات ملّی و میهنی بیشنبود.»(ماهنامه پیام مستضعفین، شماره مسلسل ۷۱، خرداد ۱۳۶۸، ص ۵۸٫) مهمتر از همه چرا مرجع بزرگ شیعه آن وقت، آیت الله العظمی حکیم، شبابالهزاره را یک حرکت انحرافی میدانست و با توجه بهمسئوولیتی که در قبال شیعیان، طلاب و حوزه داشت باید جلو انحراف را میگرفت و او شهریهی آقایان عرفانی، موسوی و مدرس را قطع کرد.
پروانی و رفقایش در نجف اشرف با دفتر امام خمینی نیز رابطه داشتند و بعد از پیروزی انقلاب از این رابطهاستفاده کرده و خود را پرچمداران خط امام در افغانستان معرفی کردند و شخصیتهای بزرگ، علما و عناصر مؤمن، مخصوصا شاگردان و مقلدین آیت الله العظمی خویی را به اتهام ارتجاعی و ضد خط امام بودن کوبیدند؛ هرچند شیعیان افغانستان اعّم از هزاره و غیر هزاره و نیز برادران اهل سنت از هر قوم و طایفهای، علما و بزرگان سیّد را بر همتایان غیرسیّد آنان ترجیح میدهند وحتی افراد عادی سیّد را بیشتر ار دیگران احترام میکنند، در میان هزارهها فقط بعضی طلاب روشنفکر که روحیه ای مغولیستی داشتند همانند؛ شیخ اسماعیل مبلغ، شیخ غلامحسین رضوانی، شیخ فکور(سال های اخیر در کمیسیون حقوق بشر فعالیت داشت)، شیخ میرحسین صادقی و … که به نحوی دچار انحراف فکری شده و به مسألهی قومیت در جامعهی تشیّع را دامن زدند.
این مجموعه در هنگام مطرح نمودن مرجعیّت امام خمینی در افغانستان، سال ۱۳۴۹ خورشیدی، روشنفکران شیعه و بخصوصهزارهها اعم از دانشگاهی، روحانی نماها و خوانین بطور کلّی جذب دو جریان فکری و سیاسی شده بودند:
- ۱٫ جریان کمونیستی متمایل به شوروی که سلطانعلی کشتمند، عبدالکریم میثاق، محمداسماعیل دانش، میرخادم حسینبیک و… چهرههای مشهور آنان به شمار میرفتند.
۲٫ جریان مائوئیستی متمایل به چین و آلبانی که فعالّین آن را اشخاصی چون اکرم یاری، صادق یاری، قاسم واهب، براتعلی تاج، محمدعیسی غرجستانی و… تشکیل میدادند و خط طلبههای روشنفکر(مغولیستها)، که مرجعیّت امام خمینی، تفکّر شریعتی و زهر مارکسیسم و ناسیونالیسم هزاره را در هم آمیخته و فعالیت میکردند که متفکّر این خط استاد مبلغ و یکی از محورهای اجتماعی آن آیت الله صادقی پروانی به شمار میرفتند.
پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی آقای پروانی به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت نمود و در آنجا با جمع از همفکران خویش همانند؛ قربانعلی عرفانی، عبدالعلی مزاری، یوسف واعظی شهرستانی، عبدالحسین اخلاقی، خادمحسین ناطقی سید حسین حسینی درهی صوفی، ضامنعلی واحدی، عزیزالله شفق، سید عباس حکیمی، محمد ناطقی پنجابی و… «سازمان نصر افغانستان» را تأسیس کردند و نشریه «پیام مستضعفین» را راه انداختند؛ پس از ایجاد ائتلاف احزاب ۸ گانه در تهران، جمعی از رهبران در صدد وحدت و انسجام این احزاب شدند، همین بود که در یک طرح اولیه همراه با سجادی و محمد اکبری حزب وحدت اسلامی افغانستان را تاسیس نمودند و از سال ۱۳۶۸ خورشیدی میثاق وحدت را امضا و حزب وحدت را تاسیس و در کشمکش ها و جنگ های بی حاصل در غرب کابل کنار مرحوم مزاری بود و بعداز سقوط غرب کابل در بامیان رفت و پس از اجلاس بن دو باره به کشور بازگشت و یکی اعضای شورای علمای شیعه بود، او به عنوان سخنگوی شورای علمای شیعه منصوب شده بود، اما در کنگره ای سالانه ای شورا در رقابت انتخاباتی پست سخنگونی، وی در برابر سید احمد جمال مبارز معین وقت وزارت حج، ارشاد و اوقاف رای نیارود و در اثر اختلاف از شورای علمای شیعه انشعاب و به تعقیب آن حاجی محمد محقق استعفای خود را کتبا به شورای علمای شیعه فرستاد، آیت الله صادقی پروانی بعنوان رئیس، مجمع شورای علمای مرکز و ولایات افغانستان را ایجاد نمود.
او در سال ۱۳۷۳ خورشیدی پس از آغاز جنگ در نخستین واکنش رسمی، یکی از سخنگویان حزب وحدت (محمد ناطقی، مسئول کمیسیون سیاسی شورای نمایندگی و سخنگوی حزب در ایران) در مصاحبه با رادیو بی. بی. سی صراحت پذیرفت که این جنگ را ما آغاز کردیم؛ اما آن را یک اقدام پیشگیرانه و بازدارنده خواند. وقتی دیگر سران حزب متوجه شدند که ناطقی چه دسته گلی به آب داده است و چرا طبق رویه معمول در حزب، این تهاجم را دفاع شرافتمندانه و مقاومت عادلانه سیاسی ننامیده است، به شماتت و سرزنش این سخنگو پرداختند، در اینجا آیت الله پروانی به عضو شورای عالی نظارت حزب وحدت نامه ای را با این مضمون به شورای مرکزی حزب فرستاد:
به: شورای مرکزی ـ کابل
سلام علیکم
ضمن آرزوی سلامت بدینوسیله باستحضار میرساند:
الف: وضعیت جنگی کابل باعث نگرانی اینجانب و مهاجرین میباشد. امید است ما را در جریان کامل اوضاع قرار داده و از میزان تلفات و خسارات جانی و مالی، معلومات بدهید.
ب : مصاحبه آقای ناطقی با رادیو بی بی سی در محافل سیاسی و جمع مهاجرین، بازتاب منفی داشته است که گویا حزب وحدت متجاوز میباشد.
لطفاً در این زمینه نظرتان را مشخص سازید.
۲۶/۶/۱۳۷۳ صادقی پروانی
آیت الله پروانی سالهای اخیر یکی از منتقدین مرحوم مزاری بود و او را به نقد می گرفت، نگارنده در چند جلسه شاهد بودم که او مزاری و جنگهای خانمانسوز داخلی را به انتقاد می گرفت و آن را به ضرر جامعه تشیع می خواند و از جانب دیگر برخلاف دوران قبل از جهاد که وی با شهید آیت الله واعظ و دیگر بزرگان سادات اختلاف داشت، اما بر خلاف معتقدات قبلی اش از علمای سادات به نیکی یاد می نمود و به عنوان مثال؛ ۲۳ میزان ۱۳۹۴ خورشیدی از هفدهمین سالگرد ارتحال آیت الله فاضل به ابتکار مجمع فرهنگی بقیۀ الله(عج) تجلیل به عمل آورد و از آیت الله صادقی پروانی بعنوان سخنرانی دعوت شده بود، او درباره شخصیت آیت الله فاضل گفت: آیت الله فاضل عالم برجسته ای بود کم سخن می گفت و سخنانش پرمغز با محتوای اسلامی بود. آیت الله فاضل علماً و عملاً مروج اخلاق اسلامی و انبیایی بود، رفتار و گفتارش سراسر اخلاق اسلامی را نمایانگر بود.
آیت الله صادقی پروانی مامای محمد کریم خلیلی معاون پیشین ریاست جمهوری و یکی از بنیانگذاران مبارزات سیاسی در دهه پنجاه و از مؤسسین ارشد سازمان نصر افغانستان و از پیشگامان و رهبران حزب وحدت اسلامی افغانستان و سال های اخیر به عنوان عضو مشرانو جرگه افغانستان در همه تصمیم گیری ها نقش برجسته و فعالی را ایفا نمود و سالهای اخیر با حمایت خواهر زاده اش محمد کریم خلیلی علاوه بر کهولت سنی از سوی رئیس جمهور کرزی به عنوان سناتور انتصاب گردید و روز دوشنبه در عمر ۸۶ سالگی در کابل در گذشت.