نمایش نوار ابزار

ابوطالب، مکتب دار خلوص

جمعه ۲۵ ثور ۱۳۹۴

حضرت ابوطالب، با حضرت عبدالله، پدر پیامبر اکرم (علیهم السلام)، علاوه بر فرزند حضرت عبدالمطلب بودن، از یک مادر نیز بوده اند.(1) مساله اسلام ابوطالب (علیه السلام) از قدیم مورد بحث بوده است. نگاهی به تاریخچه این مطلب و قدمت کتب تالیف شده در این موضوع، نشان می دهد که مساله، دیرینه ای طولانی دارد.

بسیاری از محققین براین باورند که منحرف کردن اذهان مسلمین در مورد ایمان ابوطالب (علیه السلام)، از سوی دستگاه های خلافت صدر اسلام صورت گرفته، طوری که از دیرباز یکی از مسایل چالشی میان شیعه وسنی، مساله ی ایمان جناب ابوطالب (علیه السلام) بوده است. دلیل این اقدام، از منظر اهل تحقیق، یا عناد و دشمنی با فرزند ایشان، امیرمومنان (علیه السلام) بوده است و یا تلاش برای یکسان جلوه دادن امیرالمومنین (علیه السلام) با سایر خلفا که پدرانی مشرک داشته اند. برتری چشمگیر مولا حضرت امیر (علیه السلام) بر سایرین، موجب گردیده بود تا بکوشند فضیلت و امتیاز داشتن پدری مومن را از ایشان سلب کنند و چنین قلمداد کنند که ابوطالب (علیه السلام) نیز بر دینی غیر از اسلام از دنیا رفته است. هرچند دامنه ی این تبلیغات مسموم به پدر و مادر گرامی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز کشیده شد، اما در این مجال بنا داریم تا به مناسبت سالگرد ارتحال سید قریش، جناب ابوطالب (علیه السلام)، به پیراستن این پیرایه از دامان پاک ایشان بپردازیم، باشد که بزرگ منشان نگاهی به محتاجان نمایند، آمین رب العالمین.

یکی از دلایلی که نشانگر مطرح بودن موضوع ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) در صدر اسلام می باشد، روایتی تاریخی در دوران حکومت حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) است. در این روایت، کسی به حضرت چنین می گوید:
یا امیرالمومنین! شما چنین جایگاهی نزد خداوند دارید، اما پدرتان در آتش عذاب می شود!
پاسخ امیرالمومنین (علیه السلام) به آن شخص، تبلیغات فراگیر مخالفان حضرت را نمایان می سازد و نشان می دهد حضرت امیر (علیه السلام) در این زمینه چقدر زیر فشار بوده اند؛ ایشان فرمودند:
دم فروبند خدا دهان ات را بشکند! سوگند به آن که محمد را به حق به پیامبری برانگیخت، اگر پدرم تمام گناه کاران روی زمین را شفاعت  کند، خداوند شفاعت ایشان را می پذیرد. (2)

در عصر سایر ائمه (علیهم السلام) نیز مساله ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) از مسائل متداول بوده است و حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) بدون هیچ تقیه و پرده پوشی، تمام قامت از درجه والای ایمان جدشان سخن می گفته و منکران را دشمنان خداوند و عاقبت امر آنان را آتش قهر خداوند اعلام می کرده اند.
به عنوان مثال، حضرت امام صادق (علیه السلام) از کسی پرسیدند:
مردم ( اشاره به غیر شیعه ) درباره ابوطالب چه می گویند؟ وی در پاسخ گفت: می گویند ابوطالب در میان شعله های آتش است. حضرت فرمودند: دروغ می گویند این دشمنان خدا، همانا ابوطالب از همنشینان پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان است و چه نیکو همنشینانی (3)

پاسخی که حضرت امام رضا (علیه السلام) به نامه ای در مورد جایگاه اخروی ابوطالب (علیه السلام) به ایشان نوشته شده بود، نیز مبیّن استمرار این بحث در طول تاریخ ائمه (علیهم السلام) است. حضرت امام رضا (علیه السلام) نوشتند: اگر در ایمان ابوطالب شک کنی، جایگاه ات آتش خواهد بود. (4)

چنانچه آشکار شد، یکی از مسایل مهم و مطرح که همواره شیعه در عصر ائمه (علیهم السلام) با آن دست به گریبان بوده، موضوع دین حضرت ابوطالب (علیه السلام) بوده است. از یک سو حجم عظیم تبلیغات دستگاه های حاکم در جهت اتهام کفر به ایشان هدایت می شده و از طرف دیگر حضرات اهل بیت (علیهم السلام) با شدت و حدت در مسیر زدودن این اتهام و اثبات منزلت الهی حضرت ابوطالب (علیه السلام)، حرکت می کرده اند.

در دوره های بعد نیز، متفکرین و علمای شیعه، با استناد به اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام) و نیز مستندات تاریخی، این موضوع را در قالب مقالات و کتب تعقیب کرده اند که دلیل دیگری بر ادامه خط اتهام علیه پدر گرامی حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در سده های بعدی است.

نکته حائز اهمیت این است که فقط علمای شیعه نبوده اند که از ساحت حضرت ابوطالب (علیه السلام) و ایمان ایشان دفاع کرده اند، بلکه چنان که در زیر می آید، دانشمندان اهل تسنن نیز در مصاف با تفکرات اموی و تعصبات سقیفه وارد شده و تالیفاتی را ارائه نموده اند.
در ادامه بررسی سیر تاریخی موضوع مورد بحث، به نام برخی از کتب و مقالات می پردازیم.

کتاب «ایمان ابی طالب»  که به این نام کتب متعددی از نویسندگان مختلف وجود دارد، از جمله

احمدبن قاسم (5)

ابی علی کوفی (6)

سهل بن احمد (7)

علی بن حمزه بصری (8)

 شیخ مفید (9)

فخار بن معد موسوی (10)

سیدبن طاوس (11)

کتاب «اسنی المطالب فی ایمان ابی طالب» از علامه احمد دحلان مفتی شافعیه (12)

«اثبات اسلام ابی طالب» از محمد معین حنفی (13)

منابع پیش گفته و نیز سایر تالیفات، روشن می کنند که ابوطالب (علیه السلام) از خالصین در اسلام و ایمان بوده است ولی به کتمان ایمان می پرداخته تا از این راه به یاری پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بپردازد. نظیر این امر را می توان در مورد عمار یاسرو پیش از آن اصحاب کهف، بیان کرد که مومن بوده، اما ایمان خود را کتمان می کرده اند. درباره عمار این آیه شریفه نازل شده است: الامن اکره و قلبه مطمئن بالایمان(14)

همان گونه که روشن شد، بسیاری از علمای اهل تسنن هم اسلام ایشان را پذیرفته و برای اثبات آن، کتاب تالیف کرده اند. برخی از دانشمندان اهل تسنن که کتاب مستقلی در این زمینه ننوشته اند، به اشکال دیگری از عقیده ی خود در مورد اسلام ابوطالب (علیه السلام) پرده برداشته اند. به عنوان نمونه به این شعر از دانشمند مشهور، ابن ابی الحدید توجه کنید؛

ولولا ابوطالب و ابـــــنه / لما مثل الدین و شخصا و قاما

فذاک بمکة آوی و حامی / و هذا بیثرب جس الحمـــــاما.(15)

اگر ابوطالب و فرزند او نبودند / هرگز دین قد راست نمی کرد

وی در مکه پناه داد و حمایت کرد / و فرزند او در یثرب در گرداب های مرگ فرورفت.

اشعار ابوطالب (علیه السلام) را که به روشنی و صراحت، دلالت بر ایمان ایشان دارد، در «دیوان ابی طالب» بخوانید. ضروری به نظر می رسد که در این مسیر به یکی از ابیات ایشان تصریح کنیم، آنجا که به سران قریش خطاب می کند:

الم تعلموا انا وجدنا محمدا / رسولا کموسی خط فی اول الکتب. (16)

آیا نمی دانید که محمد را مانند موسی پیامبر می دانیم که نام و نشان او در کتاب های آسمانی ذکر شده است؟

 منابع تاریخی و رجالی مهم اهل تسنن حمایت های شجاعانه ایشان از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را نقل کرده اند. (17)

کلام جناب ابوطالب پس از پیشنهاد مالی وسوسه انگیز مشرکان قریش به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، برای دست برداشتن از دعوت الهی شان، دلیل دیگری بر این مدعاست. ایشان به برادر زاده ی خویش، رسول خدا صلوات الله علیه عرض کردند: به خدا سوگند دست از حمایت تو برنمی دارم، ماموریت خود را به پایان برسان. (18)

وصایای ابوطالب به بازماندگان، مبنی بر تبعیت و حمایت از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، برای رستگار شدن را نیز منابع بسیاری از اهل تسنن روایت کرده اند.(19)

ابن ابی الحدید عالم سنی مذهب، از حضرت امام باقر علیه السلام نقل می کند: اگر ایمان ابوطالب را در کفه ای از ترازو گذارند و ایمان سایر مردم را در کفه ای دیگر، ایمان ابوطالب برتری می یابد. (20)

در زیارت وارث که از معتبرترین نصوص است، به تصریح از شامخ و بلند مرتبه بودن مقام اجداد حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام که از جمله آنها حضرت ابوطالب علیه السلام است، سخن به میان آمده است.

در نهایت به عنوان نتیجه ی این گفتار کوتاه باید گفت: دلایل در مورد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام، آن قدر فراوان است که فهرست نگاری آن نیز نیاز به صرف زمانی طولانی دارد. وجود یکی از این دلایل نیز کافی بود تا از نظر علمی به شکلی قاطع ایمان ایشان را اثبات کنیم، اما چون سخن از پاسخ به شبهه است، کوشیدیم تا نمایه ای از این دلایل را عرضه داریم، دلایلی که جای تردیدی در مورد مومن بودن ایشان به مذهب برادرزاده ی گرامی شان، باقی نمی گذارد. امید است کسانی که به این گونه شبهات دامن می زنند، علاجی برای امراض خود بیابند و بیش از این فرصتی را که باید صرف شاگردی در مکتب ایثار و خلوص گردد، نسوزانند.

 ————————————————————————-

پی نوشت ها:

1-      سیره ابن هشام، جلد1، صفحه179

2-      عن أمير المؤمنين عليهم السلام أنه كان جالسا في الرحبة والناس حوله ، فقام إليه رجل فقال: يا أميرالمؤمنين إنك بالمكان الذي أنزلك الله وأبوك معذب في النار، فقال: مه فض الله فاك، والذي بعث محمدا بالحق نبيا لو شفع أبي في كل مذنب على وجه الأرض لشفعه الله فيهم ، أبي معذب في النار وابنه قسيم الجنة والنار ؟ ! والذي بعث محمدا بالحق إن نور أبي طالب ليطفئ أنوار الخلائق إلا خمسة أنوار: نور محمد ونور فاطمة ونور الحسن ونور الحسين ونور ولده من الأئمة ، ألا إن نوره من نورنا ، خلقه الله من قبل خلق آدم بألفي عام ( بحار الانوار، جلد35، صفحه110)

3-      عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال : يا يونس ما يقول الناس في أبي طالب ؟ قلت : جعلت فداك يقولون هو في ضحضاح من نار ، وفي رجليه نعلان من نار تغلي منهما أم رأسه ، فقال: كذب أعداء الله ، إن أبا طالب من رفقاء النبيين والصديقين والشهداء الصالحين وحسن أولئك رفيقا ( بحار الانوار، جلد35، صفحه111)

4-      أن عبد العظيم بن عبد الله العلوي كان مريضا ، فكتب إلى أبي الحسن الرضا عليه السلام : عرفني يا ابن رسول الله عن الخبر المروي أن أبا طالب في ضحضاح من نار يغلي منه دماغه ، فكتب إليه الرضا عليه السلام: بسم الله الرحمن الرحيم أما بعد فإنك إن شككت في إيمان أبي طالب كان مصيرك إلى النار ( بحار الانوار، جلد 35، صفحه111)

5-      نجاشی: وی از شیعیان است؛ کتابی از او درمورد ایمان ابوطالب دیدم که به خط حسین بن عبیدالله بود

6-      احمد بن محمد بن عمار،از مشایخ اجازه، متوفی 346 قمری

7-      ابی محمد سهل بن احمد بن عبدالله بن سهل الدیباجی، که تلعکبری در سال 370 قمری این کتاب را از وی استماع نموده است و نجاشی در رجال خود ذکر کرده است

8-      ابی نعیم علی بن حمزة البصری التمیمی اللغوی، متوفی 375 قمری

9-      الشیخ الجلیل ابی عبدالله المفید محمد بن محمد بن نعمان العکبری البغدادی، متوفی 413 قمری، نجاشی این کتاب را نیز در رجال خود ذکر کرده است

10-  الامام شمس الدین ابی علی فخار بن معد الموسوی، متوفی 630 قمری

11-  از علمای بزرگ شیعه، متوفی 664قمری

12-  عالم سنی مذهب، چاپ شده در مصر، سال 1305 قمری

13-  عالم سنی مذهب

14-  سوره نحل، آیه 106

15-  شرح نهج البلاغه، جلد14، صفحه84

16-  دیوان ابوطالب، صفحه32 و از منابع اهل سنت، سیره ابن هشام، جلد1، صفحه373

17-  طبقات ابن سعد(جلد1، صفحه105)، تاریخ طبری(جلد7، صفحه110)، تفسیر ابن کثیر(جلد2، صفحه127)، کشاف زمخشری(جلد1،صفحه448)

18-  سیره ابن هشام، جلد1، صفحه 265-266

19-  خصایص کبری(جلد1، صفحه87)، سیره حلبیه(جلد1، صفحه372)، اسنی المطالب(صفحه10)، طبقات ابن سعد و …

20-  شرح نهج البلاغه، جلد3، صفحه311

نویسنده: سید محمد حسین یثربی

مطالب مشابه