«اخلاق» در حوزه رسانهها، از جمله موضوعاتی است که در محیطهای علمی ما چندان مورد بحث عالمانه و دستمایه تحقیق روشمند قرار نگرفته، برخیها مدعی هستند که با حضور جامعهای جهانی، مردم افغانستان، مخصوصاً رسانههای جمعی به آزادی بیان دست یافتهاند، یکی از شعب آزادی، آزادی در بیان و قلم و اظهار نظر در مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است و بسیاری از آزادیها مانند آزادی مذهب، آزادی سخن، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و تشکیلات، همه ریشه در آزادی بیان دارند و بنابراین آزادی بیان بسیار مهم است و نباید آن را دست کم بگیریم.
از سوی دیگر آزادی بیان مطلق نیست، محدودیت هایی دارد که در اسناد حقوق بشری و بین المللی به این محدودیت ها اشاره شده و نباید این محدودیتها نقض شود، اگر بیان افراد به یکی از این حقوق و آزادیهای دیگران آسیب وارد کند، محدودیت قابل قبول است و در واقع آن آزادی بیان مورد احترام و مورد حمایت نیست و در اسلام نیز آزادی بیان ضامن تأمین حیات با سعادت برای انسانها، مخصوصاً مسلمانان است، قرآنکریم به ما میفرماید حتی به کفار و بتپرستان و آنهایی که اعتقادی ندارند نباید فحاشی کنیم، بلکه باید با منطق و استدلال آنها را به راه مستقیم هدایت نماییم.
با تأسف رعایت نکردن اخلاق رسانهای در برخی شبکههای اجتماعی افغانستان یک رسم و عادت همگانی شده، با آنکه برخیها مدعی هستند، مخصوصاً رسانههای جمعی افغانستان که ما به آزادی بیان رسیدیم، اما شاهدیم که آنعده با رعایت نکردن امانتداری، حتی دست به ترفند، حیله و مکر در فضای مجازیِ شبکههای اجتماعی اینترنتی میزنندتا صفوف به هم پیوسته چهرهها و نهادها را از هم بگسلد.
با این مقدمه و اشاره به آزادی بیان در عرصهی رفتارهای فردی و جمعی رسانهها و شبکههای اجتماعی
ارتباط میان اخلاق و رسانه، فرهنگ و…مختصراً شرح داده شد و اینک این نکته را اضافه نمایم.
از آنجاییکه چهل یک سال است افغانستان در میان دود وآتش میسوزد و جمع زیادی از همشهریان ما به کشورهای دور و نزدیک آواره و مهاجر شدند و همهی مردم افغانستان مقیم این کشور و آنانکه مهاجرهستنند از این وضعیت رنج میبرند، صلح و خاتمهی جنگ را گمشدهی دیرینهی خود میدانند، زیرا مردم این سرزمین از زمان حاکمیت احزاب چپی خلق و پرچم و تجاوز اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، فجایع دوران حاکمیت مجاهدین و گروه طالبان و حضور جامعهی جهانی، ضرورت و ایجاب میکند که اتباع این کشور از تلخ کامیهای گذشتهی عبرت گرفته و در آوردن صلح، تأمین امنیت و بازسازی معنوی ومادی کشور خویش تلاشهمه جانبه نمایند.
از اینرو یکو نیم ماه قبل با دوستانم سفری به دوحه کشور قطر داشتیم، حدود ۱۲ ساعت با اعضای دفتر سیاسی طالبان در دوحه بر سرِ سرنوشت افغانستان و مصالح عمومی مردم این کشور، خطوط سرخ اهل تشیع بحث و گفتگوی دوستانه و صمیمی پیرامون خاتمهی جنگ و اشغال، صلح عزتمند و استقرار نظام اسلامی با در نظر گرفتن عدالت اجتماعی و اعلام همکاری مشروط به این نمودیم که خون، جان و مال مردم حفظ شود.و… را داشتیم، با نشر سفرنامه و مصاحبهام با رسانههای جمعی؛ عدهای در فضای مجازی به بهانهی آزادی بیان من و دوستانمرا، ناآگاهانه و یا از روی غفلت مورد بی مِهری دوستان کوته اندیش و نیز آگاهانه و با مدیریت بحران ساز در فضای مجازی مورد جفای حسودان و مخالفان قرار گرفتیم، هرکدام با اظهار نظر به توهین، فحاشی و ترور شخصیتما اقدام نمودند و برخی از رسانههای جمعی به تحریف سخنانم پرداختند و آنهم در دنیای امروز، با تحریف، برجستهساختن موارد حساسیت برانگیز، با افتخار توهین، فحاشی و تحریک احساسات دیگران را آزادی بیان مینامند و جای تأسف دارد که در دنیای متمدن امروز و به دنبال پیشرفتهای علم و دانش هنوز عدهای نتوانند این مسایل ساده را تشخیص دهند که توهین کردن حتی به یک انسان ناشایست است.
از سوی دیگر برخی مراجع قانونی، خصوصاً تخطی مطبوعات وزارت اطلاعات و فرهنگ با اینگونه برخوردهای زشت و اهانت آمیز بعضی از اهالی و اصحاب رسانه ها مواردی از بی اعتنایی مقامات دولتی بخاطر عدم رعایت اخلاق برخی رسانهها در قبال شهروندان کشور بی تفاوت هستند.
در پایان این یاداشت امید که پس از ۴۱ سال بحران افغانستان، سران و بزرگان کشور از ویرانی، جنگ و ریختن خون مردم عبرت گرفته و در نهایت، برای رسیدن به صلح عادلانه و امنیت پایدار، آگاهانه واقعیتهای سیاسی جامعه و جهان را درک و در انجام آن تلاش نمایند.
اللهم وفقنا علی العمل الصالح فی دنیانا واخرتنا
سید جعفرعادلی«حسینی» ۲۹/۱۱/۱۳۹۸ خورشیدی