(اندر باب مدعیان مارشالی در افغانستان)
این ضرب المثل ارزشمند پارسی را میشناسیم؛ درآن سه عنصر است:
من، رستم وپهلوانی
اینک: من پهلوانم- رستم پهلوان است، پهلوانی ازآن کیست؟
از رستم یا من ویا هردو؛آنچه درتاریخ ثابت شده پهلوانی رستم است و پهلوانی من باید اثبات گردد و در این ضرب المثل مغلوط من میخواهم خودم را پهلوان بدانم اما بدون دلیل.
اخیراً، تیم ثبات و همگرایی به رهبری دکتر عبدالله، جهت حل اختلافات با تیم دولت ساز و پیوستن به حکومت، به ریاست محمد اشرف غنی، مهمترین شرط اعطای مارشالی به یکی از همپیمانهای دوران کارزار انتخابات ریاست جمهوریأش سترجنرال عبدالرشید دوستم بود؛ پس از اینتلاشها در فضای مجازی از اقوام مختلف که اکثراً از پایگاه مردمی، حتی همان قوم خود نیز فاقد اعتبار هستند و بدون اینکه شرایط مارشال شدن را بدانند، مدعی مارشالی از رئیس جمهور غنی شدند وخواب مارشالی را دیدند که باعث نجات افغانستان شوند و برخی آنان سوار بر قلهی توهم، مدینه فاضله را وعده میدهند؛ و برخی دیگر، چنان از خود و افتخارات شان میگویند که به تعبیر برخی«مرغ پخته هم به خنده میافتد»!
مردم ما عجب صبر و درایتی دارند و با آنکه شاهد؛ معاملات پنهانی برسرونوشت شان، خلق فجایع در زمان قدرت آنها، خیانت، جنایت، فریب، نیرنگ استفاده سوء از ارزشهای دینی و ملی این جامعه، بازهم بدون هیچ توجهی به معیارهای مرسوم در جامعه باید به سازآنها برقصند و هرخواب آنها را تأیید نمایند، از اینرو نسل جوان باید با مرور شرح احوال مدعیان کذایی بفهمانند که دیگر خواب آنها تعبیر نخواهد شد.
در مورد کسانی که خواب مارشالی را دیدهاند به این نکته توجه داشته باشند که در بسیاری از کشورها رتبهی مارشال یا گاهی فیلد مارشال بالاترین رتبهی نظامی است.
در افغانستان تا کنون دو نفر به رتبهی مارشالی رسیدهاند. بار نخست در زمان خاندان شاهی محمدزایی، شاه ولی خان عموی محمد ظاهر شاه، پادشاه پیشین افغانستان، بدین درجه ترفیع یافت و برای دومین بار این درجه به محمد قسیم فهیم، جانشین احمد شاه مسعود، رهبر کل جبهه متحد بر ضد طالبان و وزیر دفاع دولت اسلامی و معاون پیشین رئیسجمهور، جمهوری اسلامی افغانستان اعطا شد و اخیراً عبدالرشید دوستم براساس توافق رئیس جمهور غنی و عبدالله به عنوان سومین مارشال جزو امتیاز سیاسی تیم ثبات و همگرایی صورت گرفت.
اعطای رتبهی مارشالی در قوانین شماری از کشورها و از جمله افغانستان وجود دارد و اغلب شرایط اعطای آن این است که فرد مورد نظر باید فرمانده یک جبههی قدرتمند جنگ باشد که در آن پیروزی بزرگی را بدست آورد، آموزش عالی او نسبت به دیگر نظامیان کشورش بالاتر باشد، دانش سوق و اداره استراتژیک داشته باشد و اثر علمی نوشته باشد که برای نظامیان کشورش راهنما باشد و بدین جهت امتیازات خاص و معاش دایمی را دارا میباشد.
اما اعطای رتبهی مارشال در لغتنامهی سیاسی به اصطلاح احزاب جهادی، گِلم جمی و شرو فساد، درکشورما کلمه ایست ترکیبی از مار که خزندهی ایست خطرناک و زهری و شال که نوعی پارچه ایست دراز و کم عرض و بافته شده از تارهای مختلف ساده، چهارخانه و رنگه که افرادی در دوران جنگهای گذشته به سر و دور گردنشان میپیجاندند، امروز دو باره همین قماش افراد میخواهند با طرح مارشالی شدنشان از یکسو براعمال و خیانتهای گذشتهخویش سرپوش بگذارند و از جانب دیگر دوباره نیش و زهرهای خود را بر مردم مظلوم و ستمدیده بریزند و فجایع دیگری با ترکیب بالا تنه ملا و جهادی و پایین تنه مار و شال.
نسل جوان کشورما متوجه باشند و باردیگر فریب آنان را نخورند، آنان نه از راه منطق بلکه بازی نمودن با احساسات مردم به منافع شخصی شان میخواهند تسلط پیدا نمایند، با گِل آلوده نمودن اوضاع جاری کشور ماهی مقصود خودشان را بگیرند.
متأسفانه یکعده از مردم ما یا نا آگاهانه و یا از ترس به تملق گویی و چاپلوسی این مارهای گزنده میپردازند. باید نسل جوان از سوء استفاده نمودن و مرور کارنامه های گذشتهی آنان عبرت بگیرند، برای بیداری افکار نسل جوان میطلبد که در فضای مجازی و حقیقی با طرح گفتمان بصورت مستند از فجایع و مصایبی که توسط افراد و جریانهای راستی وچپی، مارهای به ظاهر خوش خال در این کشور ببار آوردهشده، بصورت علنی به بحث گرفته شود، نگارنده یکی از کسانی خواهبم بود که به فراخوان رسانهها پاسخ مثبت خواهیم گفت و برای اطلاع رسانی بصورت مستند حاضر به گفتگوه در حضور مردم باشم، تا نسل جوان بداند و ثبت تاریخ شود که اینها بخاطر منافع شخصی و گروهی شان وطن ما را چگونه به ویرانه تبدیل کردند، خیلی از نوجوانان و نسل امروزیما نمیدانند که در فجایع خونین دههی شصت و هفتاد چگونه اینها مسبب کشتار مردم بیگناه و آواره شدن میلیونها انسان مسلمان از کابل و ولایات شدند.
امید وارم روزی فرا رسد که ما در کشور خودماان شاهد مارگیر های شجاع، دلیر و مسلکی و وطن دوست باشیم تا مردم مظلوم و ستمدیدهی ما را از شر این مارهای گزنده و خزنده و نشسته برگنج های ملت کم کند.
گفتنی است همانگونه که در میان اقوام دیگر افراد تأثیر گذار آن به رتبهی سترجنرالی رسیدند، در جامعهی تشیع سه شخصیت تأثیر گذار به صورت رسمی سترجنرال بودند:
– سترجنرال فقید سید حسین انوری که در پایتخت کشور مُخ روسها را به فغان آورد و در دههای اخیر به سردار سازندگی معروف گشت.
– سترجنرال سید حسن مجاهد(معروف به سید جگرن) از افتخارات عصر جهاد در ولایت غزنی افغانستان که در مبارزاتش شهرت جهانی یافت.
– سترجنرال مراد علی مراد که در اثر کوشش و تلاش مرحوم انوری بخاطر رشادتهای سالهای اخیر ایشان توسط رئیس جمهوری غنی به رتبهی سترجنرالی رسید.
غیر از این سه تن از جامعهی تشیع هیچ فرد دیگری به رتبهی سترجنرالی نرسیدند، هزاران رتبههای اعزازی و غیر معیاری مرحوم مجددی در کاغذ پارهها فاقد اعتبار و به مثال معروف وطنی، در زمان ایشان از صاحب منصب عسکر زیاد شده بود.
به امید بیداری و آگاهی اقشار مختلف جامعهی اسلامی افغانستان و شکست دشمنان، اجیران فرومایه و سوء استفاده گران از ارزشهای دینی و ملی افغانستان!
سید جعفرعادلی«حسینی» / ۶ جوزا ۱۳۹۹ خورشیدی