نمایش نوار ابزار

پیام رسانی اهل بیت امام حسین(ع) و تأثير نهضت عاشورا در بیداری اسلامی

دوشنبه ۲۶ جدی ۱۳۹۰

  همزمان با فرارسیدن اربعین سالار شهیدان حسین ابن علی(ع) و یاران آن حضرت و شهادت مظلومانه عاشورائیان افغانستان بنیاد فرهنگی، تبلیغی پیامبراعظم(ص)‌ طی اطلاعیه ی ده مراسم  سوگواری را در ده منطقه شهر کابل با  حضور خانواده های شهداء اعلام نمودند.

یکی از این ده مراسم،  روزیکشنبه 21 صفر برابر با  25 جدی در مسجد شاه قباد واقع در قلعه جرنیل برگزار گردید، در این مراسم حجج اسلام؛ سید محمدهادی «هادی»، سید جعفرعادلی«حسینی» و محمدعلی فطری سخنرانی نمودند،  اینک محتوای سخنرانی آقای عادلی حضور خوانندگان محترم ارائه میگردد.

بسم الله الرحمن الرحيم، َلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانِسَةِ مَخْلُوقاتِهِ، وَ صَلَّ اللّهُ عَلى نُورِ الْأَنْوارِ وَ سِرِّ الْأَسْرار، عَقْلِ الْكُلْ وَ أَشْرَفِ الُّرسُل، حَبِيبِهِ وَ صَفِيِّهِ وَ خَاتَمُ السُّفَرائِهِ سَيِّدِ نَا وَنَبِيِّنَا وَ مَوْ لا نَا أَبِى الْقَاسِمِ مُحَمَّد صَلَّ اللّه عَلَيْهِ وَ الِيهِ الطَّيبين الطّاهرِينَ‏الْمَعْصُومينَ الْمُكرّمين . اما بعد قال الله تعالی فی کتابه: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ الله بِأَفْوَاهِهِمْ وَالله مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»(1)

در آغاز  اربعین حسینی و چهلم  شهدای عاشورائیان افغانستان را تسلیت گفته و بدین مناسبت مطالبی را تحت عنوان«پیام رسانی اهل بیت امام حسین(ع) پس از عاشورا» بطور فشرده حضور شما عاشقان اهل بیت(ع) به عرض می رسانم.

در طول تاریخ از زمان حضرت آدم به بعد تا به امروز دو خط و دو جبهه وجود داشته، ‌یکی جبهه حق  و در مقابل باطل و همین طور نور وظلمت، خداشناس و خدا ناشناس،‌ با دین و بی دین، مظلوم و ظالم که هرکدام آنها طرفدار داران خود را داشته و تا به امروز این دو خط هابلیان و قابلیان، جبهه حسینیان و یزیدیان وجود داشته و تا تاریخ است او دو خواهد بود.

در زمان پیامبراسلام(ص) حتی عده ای از منافقان به ظاهر با چهره حق علیه پیامبراسلام(ص) قرار داشتند، جمعى از منافقين مدينه، در نزديك مسجد قبا، مسجدى ساختند وانمود كردند كه طرفدار اسلام هستند و حتى براى گسترش اسلام مسجد مى‏سازند ولى هدفشان اين بود تا زير ماسك مسجد، تفرقه افكنى كنند و با حكومت اسلام مخالفت نمايند، در سال نهم هجرت رسول اكرم(ص) عازم تبوك شد. هنگام بازگشت، هنوز پيامبر(ص) به دروازه مدينه نرسيده بود، منافقين توطه‏گر خود را به رسول خدا(ص) رسانده و از آن حضرت خواستند كه به آن مسجد بيايد و آن را افتتاح كند و در آن نماز بگذارد، تا مسجد بودن آن مركز، رسميت يابد. در اين هنگام جبرئيل بر پيامبر(ص) نازل شد و اين آيات را نازل كرد كه قرآن مى‏فرمايد: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَام بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ …»(2) یعنی اینها کسانی هستند که  مسجد ساختند براى زيان رساندن (به مسلمانان) و (تقويت) كفر، و تفرقه افكنى ميان مؤمنان و كمينگاه براى كسى كه ازپيش با خدا و پيامبرش از قبل مبارزه كرده بود…

همین گونه افراد در زمان مولا امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(ع) هم بودند، آنچنان تبلیغات علیه آن حضرت بود وقتی که امام علی(ع) در محراب عبادت به شهادت می رسید، این افراد جاهل و بی خبر از دین از همدیگر می پرسیدند، مگر علی اهل نماز و مسجد بود، روزی حضرت به ابن عباس می فرماید برو ببین آنهاییکه که علی را ضد دین می دانند، آنها کیا هستند، وقتی ابن رفت و دید افرادی هستند که نماز شب خوان، پیشانی و زانوهایشان پینه بستند و قرآن در کمرشان، اما چه فائده«مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا»(3) الاغی که بار او کتاب باشد و از آن چیزی نفهمد چه فائده؟

یا وقتی اسیران آل محمد(ص) را به شهر دمشق و مجلس خلافت یزید وارد کردند، یزید بر تخت خلافت نشست و اشراف اهل شام را فراخواند و آنان را در اطراف خود جای داد. سپس فرمان داد تا «علی بن الحسین(ع) و زنان و کودکان امام حسین(ع) را نزد او بیاورند، در حالی که کودکان خردسال رسول خدا(ص) را با ریسمان به یکدیگر بسته بودند و مردم تماشا می کردند.(4) چون سر امام حسین(ع) را همراه با دیگر سرهای اهل البیت(ع) و یاران آن حضرت روبه روی یزید نهادند، امام علی بن الحسین(ع) به یزید فرمود:

آیا اجازه ی سخن گفتن به من می دهی؟

یزید گفت: بگو، ولی هذیان مگو!

امام سجّاد(ع) فرمود : من در جایگاهی قرار گرفته ام که هذیان گوئی و یاوه سرائی برای همچون منی زیبنده نیست. یزید!

چه می پنداری درباره ی رسول خدا اگر مرا با چنین حالتی در غل و زنجیر ببیند؟

یزید به اطرافیانش گفت : زنجیرها را از او بردارید.(5)

در مجلس یاد شده، یکی از دانشمندان یهود که در آنجا حضور داشت ، پرسید : این جوان کیست ای امیرمؤمنان؟

یزید گفت : صاحب این سر، پدر اوست.

یهودی گفت: این سر کیست ای امیرمؤمنان؟

یزید گفت: حسین فرزند علی فرزند ابیطالب.

یهودی گفت: «مادرش کسیت؟»

یزید گفت: «مادرش دختر محمّد»

دانشمند یهودی با شگفتی بسیار گفت:

«سبحان الله! این پسر دختر پیامبر شماست که در این مدت کم پس از وفاتش، با این سرعت او را کشتید؟!

چه بد جانشینانی هستید برای پیامبر خود از حیث رفتار با فرزندان او. به خدا سوگند، اگر موسی بن عمران فرزندی از نسل خود را در میان ما باقی می گذاشت ما او را ، از غیر خدا، بندگی می کردیم و شما مردم، که تازه دیروز پیامبران از میانتان رفته، بر فرزند او پریده و او را کشته اید. زشت باد روی شما امّت بد!»

یزید دستور داد صدایش را در گلو خفه کنند.

دانشمند یهودی گفت: «هرچه می خواهید درباره ی من انجام بدهید ؛ بزنید یا بکشید یا باقی ام بگذارید؛ من در تورات چنین می بینم که هر کسی ذریّه ی پیامبری را بکشد برای همیشه، تا وقتی زنده است، مغلوب خواهد بود و چون بمیرد خداوند او را آتش جهنم وارد می کند.»(6)

یا وقتی که سر امام حسین(ع) در طشتی طلا روبه روی یزید  نهادند. او چوب خیزران خواست و با آن بر دندان های امام حسین(ع) می زد و می گفت:«ابو عبدالله چه خوش دندان بوده است!

یزید کفر خود را آشکار می کند و می گوید: «من از نسل عُتبه نیستم اگر از اولاد احمد و آنچه انجام داده انتقام نگیرم و این بیت را می خواند:.

لعبَتْ هاشمُ بالمُلکِ فلا

خبرٌ جاءَ و لا وحیٌ نَزَلْ

نبوّت، بازی بنی هاشم با حکومت بود.(7)

دوستی یا دشمنی، به عمل است

دوستی و دشمنی بدان معنا نیست که آدمی فقط در دل دوست بدارد یا دشمن باشد، در زیارت عاشورا می خوانیم: «با دوستانتان، در صلح و سلامتم و با دشمنانتان، در جنگ و نبرد.
دوست دار علاقه ‏مندان شمایم و از خصم تان بیزارم.» گستره صلح یا جنگ با دوستان یا دشمنان حسین(ع) فقط عاشورا نیست، بلکه در هر تاریخ و جامعه‏ای است «کلّ یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا» و عامل گسترش، رضا یا سَخَط است. از زیارت عاشورا پی به این بینش ژرف در مورد تاریخ و جامعه می‏بریم: «لعن اللهُ أمةً قتلتْکم و لعن اللهُ الممهّدین لهم بالتمکین.» این دو گروه در گستره پهناوری از جامعه وجود داشته، زیارت وارث گروه سوم را نیز مشمول لعن و برائت می‏داند: «لعنت خدا بر امتی باد که این ستم را شنیدند و بدان راضی بودند!». پس از این گستردگی و شمول، در هر تاریخ و جامعه‏ای، صلح و جنگ، دوستی و دشمنی جریان دارد و عاشورا نقطه برخورد دو جبهه حق و باطل، توحید و شرک است که در طول تاریخ با هم نبرد داشته‏اند و انتساب و اَنگ هر جبهه را داشتن، به عمل و رضایت است.

امام حسين(ع) وارث انبياء وبقاء اسلام

لذا در زیارت وارث كه مربوط به سيّد الشهداء(ع) می باشد، در آن به دو جريان هابيلى وقابيلى در تاريخ انسان اشاره دارد و امام حسين(ع) در حقیقت مظهر مظلوميّت جناح هابيل می باشد: «السّلام عَلَيْكَ ياوارِث آدم صَفوه‏اللّهِ» و وارثت عاشورا از جبهه تاريخى مبارزه حق با باطل را مى رساند.

«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ آدَمَ صِفْوَهِ‏اللّه، اَلسّلامُ عَلَیْکَ یاوارِثَ نوُحٍ نَبِىِّ اللّه، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ إِبْراهِمَ خَليل اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ مُوسى كَلِيم اللّه، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ عيسى رُوحِ اللّه، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ مُحَمَّدٍحَبيبِ اللّه»

لذا امام حسين(ع) نشانگر تمام صفات كامله انبياء(ع) است، يعنى اگر كسى بخواهد علم آدم، حكمت نوح، خليل الهى ابراهيم، هيبت موسى، زُهد عيسى، وصفات خاتم انبياء(ع) را مشاهده نمايد بايد، به صورت امام حسين(ع) نگاه كند  او آئينه است كه همه انبياء(ع) درآن پيدا ونمايان است واخبار واحاديث فروان دلالت براين مطلب مى كند.

براى همين است، كه نقطه اتصال همه حركت هاى الهى در عاشورا وقيام امام حسين(ع) است، عاشورا وواقعيت سر شاركربلا يعنى، حضور مجدد آدم، نوح، ابراهيم، اسماعيل، موسى، عيسى، وپيامبربزرگوار اسلام(ع) می باشد، بنا براین امام حسين وعاشورا نشانگر راه ورويش انبياء(ع) الهى وائمه اطهار(ع) وبقاى اسلام است.

اینکه امام حسين(ع) وارث آدم است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ»(8) اصولاً سلام ريشه ي قرآني دارد. قرآن به اولياء خدا سلام ميكند. در قرآن آيات زيادي داريم «سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ»(9) ، «سَلامٌ عَلى‏ إِلْ‏ياسينَ»(10) «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمينَ»(11) «سَلامٌ عَلى إِبْراهيمَ»(12) پس يكي از كساني كه سلام ميكند خود خداست. يعني خداوند به اولياء خودش سلام ميكند. پس اين سلام دادن ها، ريشه دارد. شيعه و سني هر دو قبول دارند و به اولياء خدا سلام ميدهند و همين سلام نشان دهنده ي اين است كه طرف زنده است. چون اگر مرده باشد، آدم به مرده سلام نميكند. قرآن از قول خدا نقل ميكند، خدا به اولياء خودش سلام ميكند. اگر خدا سلام ميكند پس ميارزد ما هم سلام كنيم و اين اخلاق خوبي است كه در مساجد ما به چشم ميخورد، كه بعد از پايان مراسم برمي خيزند و رو به قبله ميايستند و به رسول الله سلام ميدهند؛ «السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا اميرالمؤمنين، السلام عليك يا حسين بن علي، تا سلام به حضرت مهدي(عج)» سلام به اولياء خدا يك سنت الهي است.

در یک نگاه کلی می توان تمام این علل و انگیزه ها را در هدفی والا و متعالی که همان احیای دین است، جستجو کرد. آنچه از معارف بی نظیر اسلام به دست ما رسیده ، حاصل تلاشهای گسترده پیامبر و اهل بیت آن حضرت است . اسلام، مديون حرکتهای روشنگرانه اي است که در مقاطع مختلف، غبار تحریف و بدعت را از چهره اين دين زدود و افق های نوین و روشنی را پیش چشم بشریت گشود . بعد از رحلت پیامبر(ص) اهل بیت آن حضرت در طول تاریخ ، رسالت احیاگری دين و بدعت زدایی از چهره آن را برعهده داشتند و هر یک باتوجه به شرایط و اوضاع جامعه ، این وظیفه را دنبال كردند.

به همین جهت پیامبر اسلام شهادت امام حسین(ع) را ماندگار خوانده و این موضوع درجلد دهم مستدرک الوسائل، صفحه 318  از آن حضرت نقل شده که: إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبردُ أبَدا؛ شهادت حسين (ع) آتشى در دل مؤمنان درانداخته است كه هرگز سرد نخواهد شد.

بنا براین عاشورا روز پیروزی مکتب انبیاء الهی به هدف بیداری و نجات از ستم و احیای ارزشهای دینی و عدالت محوری والگوی حقیقی برای آزادی خواهان جهان به ویژه مبارزان مسلمان است.

امام حسین(ع) شاهد و وارث تاريخي است كه در آن نابودی ارزشها، جنايت، بيداد، نيرنگ و فريب است كه اگر آن حضرت ساكت بماند همه چيز پايمال مي شود و بدین جهت حضرت  مراسم حج را نيمه كاره مي گذارد و به سوي شهادت مي رود تا به بشريت و تاريخ بفهماند كه در حاكميت جور، حج مفهومي ندارد.

شکی نیست که علل شكل گيري قيام امام حسین(ع) و نهضت عاشورا،‌ زمانی  بوجود آمد که پس از رحلت پیامبراسلام(ص) موروثى كردن خلافت اسلامى و خارج شدن جريان خلافت مسلمين از مجراي اصلی و به  انحراف کشاندن اسلام از مسیرواقعی آن  و شکل گیری تبعیضات در جامعه دینی كه شكاف ميان مردم و حاكمان را افزايش داده و ملاك برتري تقوی و ارزشهای دینی در جامعه آن روز و كمرنگ و به گفته محمد غزالى مصرى در عهد بنى اميه خلافت از مسير خود خارج شد و به صورت حكومت فردى و پادشاهى گزنده درآمد. عصبيت جاهليت و مفاخرتهاى قبيله اى و فاميلى و نژادى و عنصرى كه اسلام به شدت با آن مبارزه ميكرد تجديد شد.

درعصر جاهليت يكى از سردمداران و مدافعين شرك و بت پرستى و افكار جاهلى، ابوسفيان بود،‌ با ظهور اسلام و مبارزات پيامبر گرامى اسلام(ص) با انحرافات جاهلى، ابوسفيان و همراهانش سيلى سختى از اسلام خوردند که او و فرزندانش سالها در مقابل پيامبر(ص) به مبارزه و دشمنى صف كشيده اند. أبوسفيان و همسر و فرزندانش تا آن جا كه توانستند به پيامبر(ص) اذيت رساندند و از كفر و شرك پشتيبانى نمودند. در چینین شرایطی ضرورت حركتي اصلاحي را جهت بازگشت اسلام ناب محمدی(ص) در جامعه نیاز مبرم بود و قيام امام حسين(ع) عليرغم شبهاتی كه از جانب بدخواهان بر آن وارد وارد می شود نباید فراموش کرد که قیام آن حضرت درسها و عبرتهای فروانی ذت نه تنها پیروان دین اسلام، بلکه جامعه بشریت از این نهضت بهرمند گریدند.

در بررسی  نهضت کربلا دو محور اساسی محسوس است، یکی خون وشهادت و ایثار در روز عاشورا ودیگر پیام رسانی عاشورا توسط امام سجاد(ع) و زینت کبری(س) که این دو بزرگوار پیام انقلاب و شهادت امام حسین(ع) و یارانش را به اطلاع مردم رساندند. اهل بیت امام حسین(ع) از عاشورا تا اربعین بهترین مبلغان عاشورا بودند، اگر امام حسین(ع) غیر از اهل بیت(ع) افراد دیگر را به عنوان مبلغ قرار می دادند یقینا آنان مثل اهل بیت آن حضرت پیام رسان نبودند، حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(س) هرکدام پس از شهادت امام حسین(ع) همراه سرهای شهداء در کوفه و شام و در نقاط مختلف مسیر راه در سخنانی پرشور مردم کوفه را به سختی سرزنش کردند و امام حسین(ع) و یاران آن حضرت را معرفی کردند؛ چون در اثر تبلیغات گسترده یزیدیان، عده زیادی علل وانگیزه قیام امام حسین(ع) را نمی دانستند و ازسوی دیگر دشمن در صدد تحریف واقعیت های قیام حضرت بودند، اما حضرت امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) ‌با سخنان کوبنده از این تحریفات جلوگیری نمودند.

تأثير نهضت عاشورا در بیداری اسلامی

بنا براین در عصر حاضر یکی از پیام های عاشورا اصلاح جامعه می باشد که مهمترین اصلاح جامعه ما در شرایط فعلی مقابله با تهاجم مبتذل فرهنگی بیگانگان دراین سرزمین است که مسئولیت علما، اهل قلم و اندیشه را نسبت به هر زمانی دیگری بیشتر می سازد، مردم مسلمان ما با برگزاری مناسبت های مختلف دینی در بیداری جامعه اسلامی و دفاع از جهاد و ارزشهای دینی احساس مسئولیت نمایند و بخاطر فاصله گرفتن مردم از دین و پیام های عاشورا این همه مصائب را در کشور می بینند، علمای ما نیز باید همانند عالمان گذشته کشور وظایف خطیرشان را فراموش نکند.

يكي از اين مقولات، شهادت‌طلبي و بیداری اسلامی است كه پيوند ناگسستني با قيام امام حسين(ع) و واقعه عاشورا دارد، ظرفيت انقلابي نهضت امام حسين(ع) از جنبه هاي مختلف، با ابعادي از حيات فردي و اجتماعي انسان ها پيوند خورده است . قيام کربلا نقطه عطفي مهم در تاريخ بشر به شمار مي رود . قيام روز عاشورا ، تحولات متعددي را در انديشه، زندگي و مناسبات اجتماعي مسلمانان ايجاد کرد . اين نشان مي دهد که حرکت اصلاحي امام حسين(ع) براي رهايي انسان ها از جهل و بي خبري، نه در يک مقطع خاص از زمان ، بلکه براي همه نسل ها و در تمام اعصار ثمر بخش است .

قیام های پس از عاشورای 61 هجری قمری تا به امروز،‌ مخصوصا انقلاب و حرکت های اسلامی در جهان معاصر همانند؛ قیام مرجع دینی،‌ خمینی بت شکن عصر،‌ جهاد اسلامی افغانستان به رهبری به رهبری روحانیت که جمع کثیری از آن عالمان دینی همانند: آیات عظام و دانشمندان نامی کشور، واعظ،‌افشار، بلخی، بحر، عالم،‌ ناصر، مصباح،‌ بنیش،‌ نهضت،‌ فضیلت و دهها اندیشمند مبارز که توسط کمونیست ها زندانی و به شهادت رسیدند که ثمره جهاد آنان و ملت مجاهد افغانستان باعث شکست تاریخی کمونیزم بین المللی  گردید و همین طور حزب الله لبنان و خیزش های اسلامی اخیر ملت های مسلمان،  اکثرا به برکت نهضت و قیام ماندگار امام حسین(ع) می باشد.

همچنین در نهضت کربلا ، رعايت موازين اخلاقي از سوي امام و يارانش به خوبي جلوه گر بود . امام به عنوان شخصيتي اصلاح گر و پيشرو ، بر رعايت موازين و ارزش هاي اخلاقي تأکيد مي كرد و به آن پايبند بود . لذا هنگامي که در روز عاشورا با اولين گروه از نظاميان دشمن مواجه شد ، از آغاز جنگ خودداري کرد و فرمود : من جنگ را آغاز نخواهم کرد . تجلي اخلاق در سيره امام تا بدان حد بود که آن حضرت در بين راه و قبل از رسيدن به کربلا ، حتی سپاهيان تشنه دشمن را سيراب کرد . ذكر خدا و اتصال به آن منبع لايزال هستي ، از عالی ترین مصاديق معنوی در حماسه کربلا بود. در شب و روز عاشورا، زمزمه های عارفانه نماز و نیایش، از خیمه های امام حسین(ع) و یارانش، سكوت صحرا را مي شكست و نورانيتي خاص ايجاد مي كرد . در ظهر عاشورا، وقتی که یکی از یاران امام حسين ، وقت نماز را یادآور شد ، امام فرمود : «نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد.» آنگاه امام در پرخطرترين لحظات، دربرابر رگبار تيرهاي دشمن به همراه جمعي از ياران با وفايش به نماز ایستاد . چرا که قیام او برای برپایی نماز و احياي شعائر الهی بود .

از مسائل قابل تأمل در قيام امام حسين(ع) ، همراه بودن خاندان و اهل بيت آن حضرت با ايشان است . همراهي زنان و کودکان با امام ، مسئله اي اتفاقي و تصادفي نبود . امام حسين(ع) درصدد بود تا از اين طريق ، اهميت تصميم و عزم خويش را براي ادامه مبارزه با ستمگران بيان کند . آن حضرت با اين اقدام ، نشان داد که اگر مسئله خطيري مانند حفظ اسلام و نجات حقايق دين مطرح شود ، نبايد از هيچ تلاشي فروگذار کرد ، حتي اگر لازم باشد ، فردي چون امام حسين(ع) به ميدان بيايد و در اين راه از هرچه دارد ، بگذرد . بنابراين شرکت زنان و کودکان و اهل بيت آن حضرت ، در نهضت عاشورا ، اقدامي هدفمند بود . اهل بيت امام حسين(ع) به عنوان شاهدان عيني فجايع روز عاشورا ، خود مبلغ و پيام رسان اين واقعه شدند . گرچه اهل بيت آن حضرت به اسارت گرفته شدند ، اما اندكي پس از واقعه كربلا ، پيام رساني آنان ، شرايط را به كلي به زيان بني اميه تغيير داد و سخنان پرصلابت شخصيت هايي چون امام سجاد(ع) حضرت زينب(س) در دل مردم طوفاني عظيم به پا کرد .

«یادی از اربعين حسینی»

به ياد كربلا دلها غمين است

دلا خون گريه كن چون اربعين است

پيام خون، خطاب آتشين است

بقاء دين، رهين اربعين است

كه تاريخ پر از خون و شهادت

سراسر اربعين در اربعين است

عطيّه كوفى مى‏گويند: من با جابر بن عبداللّه انصارى به زيارت قبر امام‏حسين(ع) رفتيم،وقتى به كربلا رسيديم، جابر كنار فرات رفت و غسل كرد، و به شكل زائران خانه خدا لباس احرام پوشيد و در حالى كه ذكر مى‏گفت به طرف مرقد مطهر حركت كرد و بمن دستور داد او راكنار قبر سيّدالشّهداء عليه‏السلام راهنمايى كنم، من هم دستش را به قبر امام(ع) رساندم، چنان اشك مى‏ريخت و شيون مى‏كرد كه بى‏هوش شد، وقتى به هوش آمد سه بار گفت: يا حسين، يا حسين، يا حسين!!!

بعد عرض كرد: «حَبيبٌ لا يُجيبُ حَبيبَهُ» آيا دوست جواب دوستش را نمى‏دهد؟ آنگاه خودش جواب خود را مى‏دهد، كه جابر چگونه جواب ترا بدهد، كسى كه رگهاى گردنش قطع شده و بين سر و بدنش جدايى افتاده، در بعضى از تاريخ آمده است كه جابر و عطيّه ديدند كه از دور قافله به سوى آنها مى‏آيد، خوب كه نزديك شدند ديدند آنها كاروان رنج كشيده حسينى هستند كه به همراه امام سجّاد عليه‏السلام مى‏آيند، جابر به استقبال آنان شتافت، همينكه امام سجّاد(ع) جابر را و جابر امام سجّاد(ع) را ديد دوباره مصيبت‏ها تداعى كرد و داغ‏شان تازه شد، با گريه و زارى كه مى‏كردند امام سجّاد(ع) فرمود: «يا جابِر هيهُنا وَاللّه قُتِلَتْ رِجالُنا وَ ذُبِحَتْ اَطْفالُنا، وَ سُبِيَتْ نِسائُنا و حُرِقَتْ خِيامِنا» «اى جابر به خدا قسم همينجا بود كه مردان ما را كشتند و كودكان و جوانان ما را بخاك و خون كشاندند، زنان ما را اسير كردند و خيمه‏هاى ما را به آتش سوزاندند».

پی نوشت ها:

1. سوره صف، آیه 8 .

2. سوره توبه، آيات 107 تا 109.

3. سوره جمعه،‌آیه 5 .

4.  تذکره خواص الاُمه، ص149؛ مثیرالاحزان، ص79؛ ترجمه ی اللهوف، ص178

5. مثیر الاحزان، ص78؛ ترجمه ی اللهوف، ص178

6. فتوح ابن اعثم، 5 / 246 .

7. لهوف، ص 181/ الاحتجاج، ج 2، ص 307.

8. تهذيب‏الأحكام، ج‏6، ص‏58 .

9. سوره صافات، آیه 120 .

10. سوره صافات، آيه130.

11. سوره صافات، آیه 79 .

12. سوره صافات، آیه 109.

تهیه و تنظیم:

سید رضا احسانی

مطالب مشابه
دیدگاه ها