عن امام على عليهالسلام: «ظلم الحقَّ من نصرالباطل؛ هركس باطل را يارى كند، به حق ستم كرده است.» [غررالحكم، ح ۶۰۴۱] همچنان از پیامبراسلام صلیالله علیه و آله در این خصوص با این عبارات بیان شده که میفرمایند: «اگر خوبی دیدید یاد خدا کنید، و اگر بدی دیدید خودتان را سرزنش کنید که خودت مقصر هستی.»
قبل از ظهر جمعه ۱۳ دلو ۱۴۰۲ خورشیدی، شیخ غلام عباس واعظ زاده بهسودی در مسجد امام زمان(عج) واقع پل خشک برچی در غرب کابل سخنرانی نمود و از سه اشتباه حاکمیت فعلی یاد آوری و گلایه نمود.
از عصر جمعه تا هماکنون دهها کامنت، ارسال تصاویر و کلیپ به واتساپ و مسنجر شخصی من و بعضاً با فحش و دشنام از محسنی، جاوید، اکبری، هادی… شورای علمای شیعه بهعنوان خائنین به شیعه و هزاره یاد شده و به قول آنان کارنامهی آنها به عنوان طعنه که گویا من نماینده تمام افراد و نهاد ذکر شده باشم، من نماینده هیچکدام آنها نیستم، همچنان از سخنرانی واعظ زاده بهسودی بهعنوان افتخار یاد نمودند، مزاری و پیروانش را از چهرههای عدالتخواهی گفتند و من ناگزیر فرازهای از سخنان واعظ زاده بهسودی، یکی از پیروان مزاری را یاد آور شوم تا مزاری پرستان بدانند که عاقبت کار عالم بیعمل و سیاست زده بخاطر اشتباهاتش همانند مزاری که سالهای سال مردم ما را به انزوا و دشمنی با سایر مردم و اقوام این سرزمین نگهداشتند و امروز جامعهی تشیع و هزاره تاوان اشتباهات مزاری در دههی هفتاد را می پردازند.
الف) واعظزاده بهسودی گفت: «اشتباه اول طالبان این بود که آقای استاد مزاری رهبر ما بود، به طالبان اعتماد کرد و خود را به دامن شما انداخت و گفت افغان دامن دارد، اما ندیدیم این دامن را.»
من معتقد و باورمندم که اوغان دامن دارد، اما مزاری اولاً خود را قربانی منافع حکمتیار رهبر حزب اسلامی نمود، دوماً در تعامل با استخبارات پاکستان از طریق خلیلی و دکتر طالب به دام افتاد و در اثر خیانت ملی تمامی تجهیزات نظامی را از غرب کابل به پاکستان سپرد، راه بلد آنان در سقوط دولت مجاهدین شد و با تسلیم شدن خفت بار، خود مزاری «سنگ تهداب بیاعتمادی» را گذاشت.
ب) واعظزاده بهسودی خطاب به مسئولین حاکمیت که ما ۲ سال و ۷ ماه شعار دادیم و عمل هم کردیم و در این مدت مقامات به ما جوابی ندادهاند، به نمایندگان شورای علمای شیعه که ۶ روز در قندهار منتظر میمانند وقت دیدار نمیدهد، اما یک ملای پاکستانی در ۲ روز با همه دیدار میکند.
جناب واعظ زاده شما اولین کسانی بودید که با حاکمیت فعلی بیعت نمودید و با شعار تان جعفری مهدوی را نذر پیروزی استقرار امارت نمودید و بعد به کنایه شورای علمای شیعه را طعنه میزنید، در حالیکه جعفرمهدوی همین اکنون نماینده شما در رسانهها مدافع حاکمیت و برائت آنان هست، مهدوی تمام رهبران فراری را چوپ سوخت و عامل فجایع میداند و چرا شما مثل مزاری خاک برچشم این ملت میزنید و از تحریک احساسات عوام بیخبر از همه چیز سوء استفاده میکنید!
مگر قبلاً خلیلی در هزارهجات تجهیزات نظامی مردم تشیع را تسلیم نکرد و نتیجه معکوس نشد، مگر شما نبودید که مولوی مهدی را به دستور محقق، بصورت پینهانی تحریک نمودید و در نهایت باعث حذف فیزیکی او شدید، مگر چندی قبل وزیر صحت عامه با نذر شما جعفر مهدوی برای پیروزی استقرار امارت چه کرد و شما با این سخنان تان هیچ آبرو برای اصحاب وند نگذاشتید.
ج) واعظ زاده بهسودی که آیه قرآن کریم را در آغاز غلط خواند و آنگهی ادعا دارد که ۱۰ میلیون مقلد دارد، نمیدانم که این آمار را چطوری و از کجا به دست آوردهاید؟
شما مدت ۱۳ سال در شهر قم تحصیل نمودید و در امتحانات سالانه ناکام ماندید و به افغانستان رفتید و با حمایت محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به عنوان مرجع تعیین شدید و آیا شما واقعاً شرایط مرجعیت را دارا هستید؟
یکی از شرایط مرجعیت حریص نبودن به دنیاست، شما به عنوان معاون سید جلال نابغه یکی از کاندیدای ریاست جمهوری در دههی هشتاد به چه منظور انتصاب شدید و در نهایت بخاطر تقاضای مبلغ هنگفتی مسیر خود را جدا نمودید. یکی دیگر از شرایط مرجعیت، باید مرجع مسئول هدایت مردم در امور دین و دنیا باشند، اولین بار که نام مبارک پیامبراسلام(ص) توسط عدهی افراد فاسد لگد مال شد و شما از سوی محمد محقق آنجا نماز را بخاطر خدا نه، بلکه برای خشنودی شیطان و باداران سیاسی خود خواندید و با اینکه این عمل پیروان مزاری با مخالفت مراجع تقلید که تغییر نام از پیامبراسلام(ص) به مزاری حرام دانسته بودند، توجه ننمودید، آیا این عمل شما از شرایط مرجع تقلید بودن است که با استفاده از زور و بدون رضایت متولی مصلای خاتمالانبیا(ص) بر زمین غصبی در نخستین روز عید سعید قربان نماز خواندید و بازهم انتظار دارید که نباید در میان اقشار مختلف جامعه باعث تضعیف اعتقادی مسلمانان گردد.
شما اگر به ارزشها باورمند هستید، از مزاری که یکی از جنایتکاران جنگی هست با افتخار یاد نمیکردید و امیدوارم در اعتقادات تان تجدید نظر نمایید و در غیر آن عاقبت کار عالم بیعمل؛ اعتراف به اشتباهات گذشته چیزی دیگری نخواهد بود.