نمایش نوار ابزار

آشنايي با شخصيت هاي كلان تشیع افغانستان

پنجشنبه ۲۳ اسد ۱۳۹۳

(4)  پرچمدار علم و سياست

(حضرت آيت اللّه العظمى سيّد محمد سرور واعظ شهید)

 وى پيش كسوت معاصران در ميادين گوناگون است؛ باب تأليف به دست او فتح شد ودر نشر آثار علمى پيش قدم شد. علامه‏ى مجاهد، شهيد عارف، خطيب وارسته، مدرس كم نظير، نويسنده‏ى فعال وخوش قلم، مجتهد راستين سرور وسالار علماء و شهداء افغانستان حضرت آيت اللّه العظمى واعظ شهید(ره) از عالمان فرهيخته وعالى مقام جهان اسلام است. «او در دامان خانواده‏ى مذهبى و علمى از دودمان امامزاده سيّديحيى مشهور به شاه قلندر( نسبت این دودمان به زید شهید که فرزند علی بن الحسین(ع)  است) می رسد.  متولد شد و در آغوش گرم پدر متدين و اهل صفا مرحوم سيّدحسن رضا دوره‏ى كودكى و جوانى را سپرى نمود.

 دروس ابتدايى رادر محضر علماى طراز اوّل آن روزگار چون مرحوم حاج آقا سيّد مصطفى و حضرت آيه‏اللّه العظمى حجت(ره) و آقا شيخ محسن (معروف به حاج شيخ) تلمذ نمود. بعد از مدتى اقامت در كجاب جهت تكميل دوره‏هاى علمى و فراگيرى بيش تر معارف اهل بيت(ع) راهى عتبات مقدسه شده و در نجف اشرف در پرتو تابش مستقيم نور ولايت مولى اميرالمؤمنين(ع) به مدت ده سال در بزم تدريس حضرات آيات عظام، مرحوم آقاى حكيم(ره) و مرحوم آقاى خويى(ره) زانو زد. و با همت بلند و توفيقات سرشارى كه شامل حالشان بود در مدت زمان كوتاه از شاگردان طراز اول حضرات آيات حكيم و خويى(ره)  گرديد. از هم بحث‏و هم طرازهاى ايشان مى‏توان به مرحوم شهيد سيدمحمدباقر صدر و مرحوم شيخ كاظم تبريزى(ره) اشاره نمود. اين نكته‏ى ساده  نيست كه ازميان آن جمع فردى اولين‏و بهترين تقريرات خارج اصول مرحوم آقاى خويى(ره) را به حوزات علميه تقديم نمايد تا به عنوان كاربردى‏ترين و مطرح‏ترين متن براى دروس خارج اصول جا افتد. بر اساس فهم خبرگان فن اگر ايشان در قيد حيات مى‏بودند، الان از مراجع اعلم و طراز اول بودند. ايشان چه قبل از هجرت به عتبات و چه بعد از آن در نهادهاى مختلف اجتماع فعاليت مى‏كردند، اگر خواسته باشيم فهرستى از فعاليت‏هاى ايشان ارائه كنيم، بايد از اين جا شروع كنيم كه:

الف) ايشان در همان اوايل بعد از بازگشت از كابل به  كجاب، اولين مدرسه علميه را تأسيس نمود.

ب)  بعد از بازگشت از عتبات براى سامان دادن به امور طلاب در اولين فرصت، در شهر كابل در منطقه كارته سخى متصل به مسجد بالا، مدرسه‏ى را تأسيس نمود كه در همان شرايط ده‏ها طلبه از اطراف و اكناف افغانستان براى كسب معارف اسلامى از محضر اين فقيه اهل بيت(ع) در آن مدرسه سكنى گزيدند، آن مدرسه به نام مدرسه‏ى بالاى آيت ‏اللّه واعظ مشهور بود.

 منبرهاى حضرت آيت اللّه العظمى واعظ شهید(ره)  تجسم وحدت مردم بود، انبوه جمعيت و استقبال مردم از رهبرمذهبى  شان، حكومت خود كامه‏ى وقت را به وحشت انداخت  به همين دليل چندين مرتبه ايشان را زندانى نمودند.

ج)  بعد از اين كه از زندان آزاد شد، براى ايجاد پايگاه مستحكم فرهنگى – سياسى اقدام به ساختن بزرگ ترين حوزه علميه تشيع در افغانستان كرد ومجهزترين پايگاه فرهنگى و اجتماعى براى ترويج و تبليغ فرهنگ و معارف اهل بيت(ع) تأسيس نمود. حوزه مباركه‏ى محمديه با ساختمان بسيار زيبا و كم نظير ،با بهترين معمارى اسلامى و افغانى در دو طبقه با 32 اطاق مسكونى و سه سالن تدريس و مسجدى بسيار بزرگ با گنجايش 2000 نمازگزار و 5000 نفر براى استماع سخنرانى و جايگاه بانوان با گنجايش 3000 نفر و كتابخانه‏ى باداشتن يكصدهزار جلد كتاب و داروخانه براى عرضه‏ى داروى مجانى براى طلاب و محرومين ،بدست مبارك حضرت آيت‏اللّه العظمى واعظ(ره)  اعمار گرديد كه نه تنها مورد استقبال مردم مسلمان افغانستان قرار گرفت، كه همه ساله توريست‏هاو سياحان خارجى نيز از آن ديدن مى‏كردند. در روز افتتاح اين حوزه‏ى بى‏بديل از تمامى علماء و فرهنگيان و سياسيون و مقامات كشورى و لشگرى دعوت به عمل آمد. بزرگانى از علماء اهل سنت و اهل تشيع در اين مجلس افتتاحيه سخنرانى نمودند كه از آن جمله مى‏توان به سخنرانى تاريخى سخنور شهير و شهيد كشور عالم مجاهد مرحوم سيّداسماعيل بلخى و مرحوم مولانا حضرت مجددى اشاره نمود. محفل آن روز با دعاى ملكوتى مرحوم آيه‏اللّه العظمى حجت (اعلى اللّه مقامه الشريف) ختم گرديد.

 در اين حوزه براى اولين بار به تمامى طلاب تحت پوشش شهريه‏ى كافى پرداخت مى‏گرديد و در اين مكان مقدس باشكوه‏ترين نمازهاى عبادى جمعه براى اولين بار در تاريخ تشيع به امامت سرور و سالار شهدا و علماء افغانستان حضرت آيت ‏اللّه العظمى واعظ شهید(ره) اقامه مى‏گرديد.

از آنجائیکه آیت الله واعظ سخران ماهري بود، در هرحسینیه و مسجد که منبر می رفت کوچه و سرک از شدت ازدحام مردم مسدود می شد. منبرها و سخنرانی هایش تجسم عینی وحدت مردم بود، انبوه جمعیت و استقبال مردم از رهبر دینی شان،  حکومت آن روز را  به تعجب واداشته بود، معروف است که روزی داود خان (صدر اعظم وقت) سوار بر موتر خود از منطقه‌ی افشار کابل می گذرد و در آن جا با سیل جمعیت که سرک را مسدود کرده بودند برمی خورد و می پرسد : چه خبر است؟ می گویند: آقای واعظ منبر می رود. داود خان با دیدن این صحنه شگفت زده می شود.  در ماجرای کشف حجاب زنان مسلمان افغانستان سال 1340  آیت الله واعظ در حسینیه‌ی عمومی افشار کابل سخنرانی های مهیج و داغی علیه این عمل وقیحانه‌ی دولت ایراد فرمود که منجر به دستگیری و انتقال مخفیانه‌ی او به غزنی گردید و مدت سه سال و نیم (یعنی از سال 1340 تا 1344) را در زندان های دهمزنگ کابل و غزنی در بند گذرانید.

 آیت الله واعظ در زندان نیز از تلاش  باز نمی ایستد، برای علماء سنی و شیعه که هم زمان با او زندانی شده بودند از کتب فقهی هردو مذهب به زبان های پشتو وفارسی مبادرت می ورزد و نیز کتاب «خاطرات زندان و یاد از اخلاق اسلامی»  را  با استفاده از یک پنسل و پاکت های چای و… بر رشته‌ی تحریردر می آورد.

پس از استعفای داود خان از مقام صدارت و روی کار آمدن داکتر یوسف، آیت الله واعظ، علامه بلخی، بینش، ابراهیم بچه ای گاو سوار و…. از زندان آزاد می گردند.

قابل يادآورى است كه در آن زمان براى مقابله با انديشه‏هاى انحرافى كمونيست‏ها دو نوع حركت از جانب مسلمانان متعهد و با ديانت آغاز گرديد:

1 ـ حركتى از بين توده‏هاى اهل سنّت به رهبرى جوانان مسلمان و آگاهى چون عبدالرحيم نيازى تحت عنوان «سازمان جوانان مسلمان» كه سعى در افشاى چهره‏ى احزاب و جريانات وابسته و خود فروخته داشتند.

2 ـ همزمان با همين حركت، در بين تشيع حضرت‏آيت ‏اللّه العظمى واعظ شهید با گامى بلند و محكم اقدام به انتشار اولين مجله‏ى مذهبى در افغانستان تحت عنوان «برهان» نمود كه در كنار ديگر فعاليت‏اسلامى «برهان» تنها مجله‏ى علمى، سياسى، اجتماعى وفرهنگى شيعيان افغانستان بود.

معظم‏له در فقه و اصول و همچنان در معرفى اسلام ناب محمدى(ص) و دفاع از كيان مقدس اهل بيت عصمت و طهارت(ع) آثار ارزنده از خويش به يادگار گذاشته‏است  كه به مهم ترين و مشهورترين آن‏ها اشاره مى‏شود».( برگزيده‏ى از مصاحبه آيت اللّه دكتر محمد كاظم مصطفوى، به نقل از فصلنامه‏ى آريانا، سال1376 ه ش، ش 1، ص 44 و 45).

د) آیت الله العظمی واعظ  شهيد(ره) آثار ارزنده ای نیز از خویش به یاد گار گذاشته است که مهم ترین ومشهور ترین آنها عبارتند از:

1 –  اولین و بهترین مباحث اصولی  به نام «مصباح الاصول» است که نشانه ای قدرت علمی و قلم شیوای وی می باشد. به همین دلیل بود که آیت الله العظمی خویی در تقریظ خویش بر این کتاب می نویسد:«من آنچه از تقریرات درس هایم را دانشمند فضیلت مآب، فخر الافاضل الکرام سید محمد سرور واعظ بهسودی به رشته‌ی تحریر در آورده است، ملاحظه کردم و آن را دارای حسن تعبير، وضوح بیان و جامع بین، ایجاز، بلیغ و توضیح کافی یافتم. خداوند چشم او را روشن کند، همان گونه که دیدگانم را روشنایی بخشید ودانش را به دست او و امثالش گسترش دهد…»

مصباح الاصول بگونه ای عمیق نگاشته شده که  از کمال علمی مؤلف عالی قدر آن حکایت می کند، تا آنجا  که در ردیف کتب درسی حوزه های علمیه مطرح می گردد. این خود نشان دهنده‌ی وسعت علمی او می باشد.

2 – اولين كتاب اخلاق در افغانستان و اولين كتاب نوشته شده در زندان هاى افغانستان توسط يك زندانى سياسى بر روى كاغذهاى باقى مانده از پاكت‏هاى چاى و شكر  به نام «خاطرات زندان و يادى از اخلاق اسلامى»

3 – او در عصر خویش از طلایه داران  تقریب و اخوت اسلامي ميان تشيع و تسنن افغانستابود، چنانچه که معظم له در رد افترائات ملای درباری و اجیر بگیربیگانه (ملا مبارک)  در کتابی  بنام «سیف ابرار»، آیت الله واعظ در آن زمان  اولین منادی وحدت بود که در جواب گزافه گویی های او کتاب ارزشمند «سیف الاسلام» را نوشت و در مقدمه‌ی این کتاب آمده است: «هدف من از ذکر این مقدمه آن است که خوانندگان گرامی چنین تصور نکنند که این جا، نبردی است بین شیعه وسنی و یک نفر عالم شیعه از اعتراضات عالم سنی جواب میگوید، بلکه حق واقع این است که این داعی مخلص به حیث یک نفر وطن دوست و طرفدار وحدت ملی قلم را بدستم گرفته می خواهم از این نوشته ی خود دونتیجه بگیرم:

1 – اضطراب اعصاب و جوشش جوانان شیعه را که نویسنده‌ی «سیف الابرار»  برای شان تولید کرده فرو بنشانیم و آرام کنم.

2 – این مرد بی اطلاع را به خطا و اشتباهی که کرده دانسته کنم تا در آینده از چنین نوشته های نا بجا و نفاق انگیز خود داری کند. به شرف وطن عزیز و سنگینی این آب و خاک که هدفی ندارم، جز حفظ وحدت ملی و استحکام مبانی اتحاد و اتفاق، و چون جواب های که می نویسم مبنی براساس وحدت و یگانگی است نه مبنی بر اختلاف شیعه و سنی، که من هميشه از خداوند متعال توفیق اتحاد و اتفاق برای تمام برادران محترم اسلامی تمنا دارم».

 آیت الله واعظ باور داشت که وحدت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تحقق نمی یابد، مگر هنگامی که مسلمانان به «حق» باز گردند و نسبت به آیات قرآنی دیدگاهی صحیح بیابند که از سیره نبوی سرچشمه می گیرد وزندگی خاندان پیامبراسلام (ص) به آن دخالت مستقیم دارد، زیرا تنها این عامل خواهد توانست شالوده ای استوار بنیان نهد که رفتارهای فردی و اجتماعی را سامان می بخشد والبته در این میان رسول اکرم وخاندان مطهرش الگو و اسوه مسلمانان هستند. چنانچه در بیانات و نوشته های آیت الله واعظ راهکارهای تحقق وحدت تشیع و تسنن ، وحدت مردم افغانستان ذکر شده و از جمله در بخشی از کتاب «سیف الاسلام» آمده: « پس از منطق وحدت دینی و وحدت ملی بر هر فرد از افراد ملت غیور افغانستان لازم است که بقدر قدرت خود در رشد ریشه‌ی اتحاد و تأمین وسایل اتفاق بکوشند و از نداهای نفاق انگیز و نوشته های تفرقه انداز که منافی وحدت ملی است خود داری کنند واگر جاهلی از روی نادانی، یا مستخدمی از روی غرض و ایفای وظیفه‌ی سیاسی رخنه در وحدت ملی باز کند و صدمه در شیرازه ای اتفاق و اتحاد مي‌زنند، لازم است دانشمندان مشفق که علاقه به این آب و خاک دارند هرچه زود تر آن  رخنه را ببندند و اولیای امور نیز در استحکام مبانی وحدت بذل مساعی فرمایند…»

  4 ـ كتابى راجع به مسايل مربوط به آب كر بنام تحفة الفقيه (تحديد ماأالكر)

5 ـ قضاء در مكتب تشيع

6 ـ تقريرات مكاسب

7 ـ تقريرات درس كفايه ايشان

8 ـ تقريرات درس خارج، توسط يكى از شاگردانش آقا سيّد سعيد واعظى

9 ـ نهج الوصول (فى شرح كفاية الاصول) توسط يكى ديگر از شاگردانش حضرت آيت اللّه وحيدى

10 ـ تقريرات بحث استصحاب

11 ـ انتشار نشريه‏ى ارزشمند برهان كه تا يازده شماره پيش رفت، كه تعداد كثيرى از علماء و دانشمندان اهل تشيع و اهل تسنن در آن مجموعه‏ى  پربار آثار جاودانه آفريدند».( پشين؛ فصلنامه آريانا، سال1376 ه ش، ش 1، ص  46)

 يكى از دانشمندان ايرانى در باره‏ى وى، سال‏ها پيش نوشته است: «حجت‏الاسلام والمسلمين والعلامه‏المجاهد آقاى حاج سيّد سرور واعظ كابلى يكى از ستارگان پرفروغ آسمان علم وفقاهت در كابل پايتخت كشور همسايه افغانستان است… و در نجف به تدريس «كفايه‏الاصول» وغيره پرداخته وجمع كثيرى از محصلان افغانى ،پاكستانى وغيره از محضرش كسب فيض نمودند…»( گنجينه دانشمندان ، ج 6، ص 229، محمدشريف رازى).

آيت اللّه شيخ محمد عيسى محقق خراسانى در صفحه 16 كتاب با ارزش «المؤلفون الافغانيون المعاصرون » او را علامه‏ى  بزرگ ودانشمند فاضل دانسته كه حق تقدم وسبقت نسبت به ساير فضلاى افغانستان دارد ودر رشد حوزه علميه وپرورش طلاب فاضل نقش فراوان داشته در تقريرات وشرح نگارى بركتاب‏هاى مهم درسى پيش قراول بوده است. و در كتاب «معجم رجال الفكر والادب فى النجف خلال الف عام» آمده است: «عالمٌ، فاضلٌ، جليلٌ، مجتهدٌ، خبيرٌ، محققٌ، مسافرٌ، مِن بِلادِهِ النَجَفِ وَدَرَسَ بِهاوأخذ عَن السيِّدالحَكِيم وَالسيّدالخُوئى وَالسيّدالشاهرُودى وعاد الى وطنِه لِلاِرشاد وَالهدايةِ والقيام بالاحكامِ الشرعيّه، غَيرانَّ الحُكومةَ الافغانيّةَ اعتَقَله لِقَضايا وعوامل دينيّة.»( گنجينه دانشمندان ، ج 2، ص 278، محمدهادى امينى.)

آیت الله واعظ شهید ، سياست مدار و خبير به مسائل روز

 عالمان علم سياست معتقداند كه سياست و سياستمداري پيش از اين علم تئوري پردازي باشد، فن و هنر است. سياستمدار آن كسي است كه در كوران حوادث سياسي، اجتماعي تجربه ديده و پخته شود و درميدان مبارزه سرد و گرم روزگار چشيده و در فرازو نشيب زمان با مهارت و ديپلماسي خاصي، خود را به اهداف و آرمان هاي ايدئولوژيكي خود برساند. اگر از اين نظر بخواهيم آيت الله واعظ را ارزيابي كنيم، او قطعاً يكي از مصاديق بارز مفهوم سياستمدار است. اساساً مي توان گفت عمر او بيشتر در عرصه‌ي مبارزه، بيان و قلم سپري شد. خود را در راه مبارزه وقف نمود و همگام با ديگر مبارزان در راه نهضت اسلامي، جهاد خستگي نا پذيري داشته است، همگامي او با رهبران انقلاب اسلامي بويژه بنيان گذاران  آن  مشهود همگان مي باشد. و اگر او را احياء گر مي دانيم، از آن جهت است كه به عنوان يك متفكر نو انديش در منابر و نوشته هاي خود، مفاهيم فراموش شده‌ي  اسلامي را با تفسير نوين بازيابي كرده و با قلم شيواي خود، همه‌ي آن مفاهيم زنده را در راه احياي انديشه‌ي اسلامي و بسيج نيروهاي مسلمان در تكوين جامعه‌ي مسلمان و بازگشت به خويشتن خويش به كار برده است.

از خصوصيات ديگر آن عالم رباني وقوف و اطلاع شان نسبت به مسائل روز بود، به همين دليل نسل جوان به ايشان به عنوان يك عالم ديني و درعين حال خبير به مسايل روز واقعاً چشم گير بود.

مبارزه با استعمار، استبداد و  استثمار ترجيع بند گفته هاي آيت الله واعظ بود و شخصيت او تجسم مبارزه با اين سه عنصر مي باشد. مبارزات او فقط عليه استبداد نبود، استعمار نيز در تيررس ديده‌ي تيز بين او قرار داشت.

چانچه در يكي از سخنراني هاي خويش مي فرمايد: «از غرب آوازه ای بلند می شود که او خیر خواه بشر است، از شرق آوازه‌ی دیگری می آید که او خیرخواه کارگر است، تمام این ها مثلش، مثل قصاب و گوسفند است، که یکدسته رشقه را به بغل گرفته، شصت و هفتاد رأس گوسفند بیچاره را به دنبال خود به کشتار گاه می برد…»

 «… جهان خواران شرق و غرب چون نهنگ دهان باز کرده اند، تا ممالک عقب مانده را فرو ببرند…»

«… کجایند این جمعیتی که برای فرستادن یک قلاده سگ با قمر مصنوعی به فضا، مظاهره می کنند، میتینگ و مجلس تشکیل می دهند، کجایند در شب ها و روز های که هزاران نفر در ویتنام شمالی زیر بمباران ها وزیر رگبار مسلسل ها کشته می شوند؟ کو مظاهره‌ی این ها؟ این یک میلیون نفوسی که در بنگلادش کشته شد چه کسی مظاهره کرد؟ چه کسی میتینگ دایرکرد؟ برای یک سگ شعار دادند، اما برای یک میلیون انسان که عموماً مسلمان بودند نه یک مظاهره، نه یک متینگ، نه حتی یک شعار ، ابدا سرو صدای نشد…»

بهر حال! آشنايي با افكار و انديشه هاي آيت الله واعظ مجال فراغت زيادي مي طلبد، تا عمده ترين كتاب هاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي او را بخواند و تحليل كند و زبده‌ي انديشه هاي او را ارايه نمايد.

 راهکارهای تحقق عدالت اجتماعی

اما دغدغه ای عدل و ظلم از دیدگاه آیت الله واعظ: یک صدم کتاب های که دانشوران  اسلامی در رد کفر و برای اثبات حقانیت دین نوشتند، در رد ظلم و برای تحکیم عدالت اجتماعی ننوشته اند. آن اندازه که مسلمانان به حاکمان کافر حساسیت داشتند، به حاکمان ظالم حساسیت نداشتند. در میان مسلمانان هیچ گاه سخنان کفر آمیز بدون پاسخ نماند، اما  چه بسیار رفتار های ظلم که بدون اعتراض ماند.

تردیدی نیست که کافر عادل بهتر از مسلمان ظالم است. هکذا حاکم کافر عادل از حاکم مسلمان ظالم بهتر است.

راجع به عدالت اجتماعی در حکومت های مادی و معنوی، از شماره یک نشریه‌ی مجموعه ای نور نقل می شود: «… بشر وقتی از آفتاب تابنده‌ی عدالت اجتماعی استفاده خواهد کرد که در پرتو ایمان به خدا و درسایه‌ی حکومت معنوی همه نزدیک یکدیگر بیایند…»

دموکراسی از لحاظ آراء مردم

به نظر آیت الله واعظ، اساس و  پایه‌ی حکومت اسلامی، مبتنی بر دموکراسی و آراء مردم است . اگر جمعیت، یا شخصی بدون در نظر گرفتن نظر ورأی مردم، بخواهد خواسته‌ی خود را  اعمال کند، قطعاً زورگویی کرده و با دست خود، مقدمات سقوط خود را فراهم کرده است. در نگاهي كوتاه به رشته مقالات ارزشمند او كه در شماره هاي 10 و 11 مجله‌ي برهان راجع به حيات اجتماعي و حدود آزادي آمده است چنين مي خوانيم:‌«همه مي دانيم كه كلمه‌ي «حريت» مانند بسياري از كلمات ديگر مفهوم اصلي خود را از دست داده مورد استفاده هاي سوء قرار گرفته است. مثلا كساني كه از ثروت بهره دارند،«حريت» را با اصول و فروعش تا آخرين نقطه به نفع خود تفسير مي نمايند وكوچك ترين مجالي كه بتوان در آن براي فقراء نيز «آزادي» تصور كرد باقي نمي گذارند و ثروت مندان آزادند كه در كاخ ها برقصند، فقراء آزاد نيستندكه در كوخ پاي خود را دراز كنند… پس هر فرد از افراد بشر كه به تناسب وجود خود حق «آزادي» دارد، «آزادي» او محدود است با اين كه با «آزادي» ديگران مزاحمت ننمايند، چه حقيقت «آزادي» نه اين است كه هركه هرچه ميل دارد انجام بدهد. بلكه حقيقت آن اين است كه هركه هرچه حق دارد بتواند انجام بدهد و از همين جهت است كه علماي علم الاجتماع هميشه «حريت» را در مرتبه اي متأخره از حقوق ذكر مي نمايند، اشاره به اين كه «آزادي» هر فرد در ساحه‌ي حق ثابت اوست و هيچ فردي آزاد نيست كه از حق خود تجاوز كند و به حق ديگري تعدي نمايد…»( روزنامه پامیر نشریه شهرداری کابل، شماره 223 حوت 1385).

یکی از  ویژه گی های دیگر این شخصیت  وارسته از زخارف و مظاهر فریبنده‌ی دنیوی، زهد و ساده زیستی ایشان بود که زبانزد خاص و عام است. با این که هر ماه حداقل مبلغ صدها هزار افغانی از بابت وجوهات به دست مبارک شان می رسید، ولی همه را در مصارف مقرره‌ی شرعیه و شهریه طلاب حوزه صرف نموده و از حد اقل امکانات برای معیشت و ساده ترین زندگی از لحاظ خوراک، پوشاک و مسکن،  برای خود و وابستگان استفاده می نمودند.

آنچه از زندگی و کار نامه ی شهید آیت الله واعظ بویژه اهداف وکوشش هایش ، دانسته می شود این است که مهم ترین آرمان ها و تلاش های او به امور ذیل معطوف بوده است:

1 –  نفی تعارض علم و دین

2 –  نفی تفکیک دین و سیاست

3  –  مبارزه با استعمار

4  –  مبارزه با استبداد

5 –  مبارزه با استثمار

6 –  مبارزه با صهیونیزم

7 –  اتحاد مسلمانان

8 –   نزدیک ساختن مدارس دینی بادانشگاه

9 –  برپایی حکومت اسلامی

10 –   برپایی عدالت اجتماعی

بی چون و چرا، آیت الله واعظ بخشی از تاریخ کشور اسلامی افغانستان است، و نمی توان با سکوت از کنارش گذشت، سکوت درباره‌ی او سانسور تاریخ است و نادیده گرفتنش، نشانی از نابینایی.

پس از كودتاي هفت ثور 1357 كمونيست ها در افغانستان، آنها با شعار آزادي، عدالت، مساوات، نان، خانه ومسكن كار سياسي شان را آغاز كردند، كمونيست ها با تكيه به سيستم تك حزبي، تندروي و كشتار را حاكم ساختند كه در حکام گذشته و پس از حاكميت كمونيست ها،  افغانستان  هرگز نظيرش را نداشت.  پس از به قدرت رسیدن کمونیست ها، تمام گروههاي مختلف  بزور منحل و نابود گرديدند؛ آزادي هاي فردي طبيعي و مدني، در سايه ي شعار هاي كليشه اي ماركسيستي، بكلي معنا و مفهوم خود را از دست دادند، انديشمندان اسلامي، سياستمداران و شخصيت هاي متنفذ اجتماعي، مورد تعقيب قرار گرفته، زنداني، تير باران، زنده بگور يا متواري شدند.

در ماه حوت 1357 قيام هاي خونيني در كابل، دره صوف، هرات و برخي نقاط ديگر افغانستان رخ داده وكشتار هاي دسته جمعي توسط كمونيست ها صورت گرفت، كه از آن جمله فاجعه ای شهادت جمعی کثیری از زندانیان پلچرخی در حوت 1357 فصل خونینی در تاریخ کشور اسلامی افغانستان بود؛ فصلی که ایادی سرسپرده، ماهیت پلید خود را نشان دادند و برگزیدگان ملت مسلمان افغانستان اعم از سنی و شیعه را در مسلخ عشق بردند؛ از جمله شهیدان این فاجعه ی دردناک آیت الله سید محمد سرور واعظ است؛ او نخستین زندانی سیاسی از میان علماء و مبارزان اسلامی معاصر بود که توسط کمونیست ها زندانی و به شهادت رسید.(1)

1.  برگرفته از:

– شهدای نُخبه و مرزبانان اندیشه، نویسنده: سیدجعفرعادلی«حسینی»

– کوثرالنبی(پژوهشی در تاریخ سادات افغانستان) نویسنده: سیدجعفرعادلی«حسینی»

مطالب مشابه